• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بحث و تبادل نظر در مورد موسیقی مقامی (سنتی)

mung

.I’m gonna live like tomorrow doesn’t exist
ارسال‌ها
186
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1400
یادمه یه نفر یه جا نوشته بود که موسیقی خوب شنیدن هم هنر است(: پس برای گوش و وقت خودتون ارزش بذارید
بی مقدمه(:
http://www.irmp3.ir/download/s/eyJj...iYmFmN2QiLCJzIjoiZWY2YzZmOTViNjMyNjAzYSJ9.mp3

اولین اثری که از لطفی شنیدم و تونستم بزنمش(البته اثر درویش خان هست) یادمه تو کتاب هنرستان ۲ بود
زیبا نیست؟؟
دستگاه: ماهور

http://www.irmp3.ir/download/s/eyJj...0ZWI1OTYiLCJzIjoiODFmOWRkNzUxZGM2ZDU0OCJ9.mp3


سپیده که اکثرا به اسم ایران ای سرای امید میشناسن(: آواز: محمد رضا شجریان
دستگاه ماهور^-^
https://dls.music-fa.com/tagdl/downloads/MohammadReza Shajaryan - Sepide (320).mp3

پ.ن: اولش فقط: فا دو فا دو فا دو :))
پ.ن: nobody:
نت کل آهنگ بم بم فا دو فا دو ، دو ر می فا سل می فا دو ، فا دو فا دو :)) همین تمام

http://www.irmp3.ir/download/s/eyJj...5YWQ5M2UiLCJzIjoiODg3YjdkNmE1ZjExMTg1ZiJ9.mp3


https://dlmain.gandommusic.ir/mp3/M/Mohammad Reza Lotfi/Album/Ramze Eshgh/Mohammad Reza Lotfi -13 Raghse Parandegan ( GandomMusic.ir ).mp3
رقص پرندگان

البته که خیلی قطعه دیگه هست(": ولی اینارو بیشتر دوست داشتم
لذت ببرید^-^
پ.ن: این چندتا فقط اثر محمدرضا لطفی هست(: اساتید دیگه ای هم بودن ولی برای روزای دیگه(:
 

mung

.I’m gonna live like tomorrow doesn’t exist
ارسال‌ها
186
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1400
گویند مرده زنده به شیون نمی شود
دل زنده شد به شیون ساز رضا مرا(:


پیش در آمد اصفهان- رضا محجوبی
(آهنگ اصلی توسط استاد با ویلون یا پیانو نواخته شد)

پ.ن: خیلی خیلی این قطعه رو دوست دارم

چون امروز مودم خوبه گفتم یکم قطعه های سر ذوق بیار تر معرفی کنم(:
(:
دخترک ژولیده- علینقی خان وزیری
چهارگاه
تا بشوره ببره ^----^

https://aspb3.cdn.asset.aparat.com/...9.8Lkm-IqflU-p_PnmcoVcNeRDvagF5Atb-VXTTMwfmYY

آخه مگه میشه کسی این قطعه و بشنوه و عاشق موسیقی سنتی نشه؟(..=

یه شور و هیجانی به آدم میده اصلا(:

پ.ن: اصلا درد تو بدنم میپیچه وقتی گوشش میدم، دست راستم درد میگیره(((: زدنش خیلی سخت بود خیلی زیاد

سلام صبحگاهی-استاد کسایی
(:
https://aspb2.cdn.asset.aparat.com/...9.WdNt2phRAi5T1XLfO0vSav_4RkV65VQHqfCbsI4EuQw

چهارگاه

پ.ن: آدم دلش میخواد پاشه ورزش کنه(: زیبا و خوش نوا

چهار مضراب ابوعطا-حسین علیزاده
خیلی معروفه البته
https://hw18.cdn.asset.aparat.com/a...9.i_f3p-9lduQZaCWourHoTFkFA87keRZIDRRKBEUi8Bc

خزان استاد مشکاتیان
https://aspb2.cdn.asset.aparat.com/...9.Fn8NfoHrXc5-2DXiqoQ2mzZHd-0LqtloBYc2e9bW6K0


شور انگیز استاد مشکاتیان

https://as1.cdn.asset.aparat.com/ap...9.tFL6YMLmAWMilVtAKuvyYidgeFrM0Q0XVhoeaJfFlh0

تمنا استاد مشکاتیان

https://as6.cdn.asset.aparat.com/ap...9.BFU5q5eqWmBeZvWvtDtmez4Qk7WQM1jigIm6w1HWVBk
 
  • شروع کننده موضوع
  • #165

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---

تارِ مالک منوصوروف
پیش درامد، شهناز، دلکش (ابوعطا)، کُردی (کرد بیات)، شهناز شدّی و رنگ و ضربی های دیگه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #166

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---

چهارمضراب دشتی جلیل شهناز

سه تار: کیهان کلهر
سنتور: سیامک آقایی
نی: سیامک جهانگیری
 
  • شروع کننده موضوع
  • #167

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
چهارگاه در ایران خیلی مهجوره و معمولا خیلی خیلی کم توسط نوازنده‌ها و خواننده ها اجرا میشه. ولی در آذربایجان هر خواننده ای که بخواد رجیستر صدای خودش و هر نوازنده ای توانایی سرعت پنجه و دستاشو نشون بده این دستگاه رو اجرا میکنه. در عنفوان جوانی حسیات این دستگاه رو نمیفهمیدم ولی اخیرا علاقه خاصی به این دستگاه پیدا کردم. خشونت و تمپوی این مقام رو دوست دارم. چهارگاه آذری به نظرم زیباتر از چهارگاه متداول در ایرانه.

اجرای زیبای رامیز قولی‌اف :

بال کبوتر از 5:20 به بعد
 
  • شروع کننده موضوع
  • #168

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
آواز مکتب اصفهان برای من دلنشینتر از آواز گلپا و ایرج هست. و این هم آواز زیبای احمد مراتب(که من تا الان اسمش رو هم نشنیده بودم) با جلیل شهناز و حسن کسایی:


 
  • شروع کننده موضوع
  • #169

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
تکنوازی عود مونیر بشیر در مقام نهاوند (بیات شیراز/اصفهان). یکی از بهترین بداهه‌ها

 
  • شروع کننده موضوع
  • #170

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,639
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
چهارمضراب غم انگیز پرویز مشکاتیان (یحتمل حجاز)

تار حسین علیزاده و سنتور پرویز مکشاتیان


این چهارمضراب در یکی از آلبوم‌های محمدرضا شجریان با تکنوازی تار شخص ایکس هم هست که اگه کسی بدونه کدومه جایزه داره
 

Iridium

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,260
نام مرکز سمپاد
Bsh
شهر
Sr
سال فارغ التحصیلی
111
مدال المپیاد
IRMO Ag
دانشگاه
Iums
رشته دانشگاه
پزشکی
جایی بهتر از اینجا برای اپلود کردن این پست پیدا نکردم لیکن اگر در چشم صاحب نظران مضمون این پست با موضوع تاپیک همخوانی چندانی ندارد عذر خواهی می کنم پیش از پرداختن به دلیل چگونه خلق‌شدن این غزل زیبا توسط مرحوم استاد ابوالحسن ورزی لازم است به این نکته اشاره کنم که گرچه این ترانه به صورت یک قطعه مستقل در فهرست ترانه‌های ماندگار و شنیدنی استاد بنان قرار دارد، اما واقعیت این است که این ترانه بخشی از برنامه رادیویی گلهای رنگارنگ شماره ۲۲۴ است.

که در اواخر دهه ۴۰ ساخته شد. در آن روزگار این گل‌های رنگارنگ با ترکیبی از آهنگسازی استاد همایون خرم، پیانوی استاد جواد معروفی ساخته شد و استاد بنان آواز زیبایی از خود در این برنامه گلها که یکی از ماندگارترین شماره‌های برنامه‌های گلهاست یه یادگار گذاشت.

در قسمتی از این برنامه رادیویی آواز «آمد اما»، با نام اصلی «مستی رؤیا» با صدای استاد بنان و پیانوی جواد معروفی در بیات اصفهان اجرا شد.

اما مطلع برنامه گلهای ۲۲۴ تصنیف زیبای «تا بهار دلنشین، آمده سوی چمن» در دستگاه همایون با شعری از بیژن ترقی و آهنگی از روح‌الله خالقی اجرا شده است.

با این‌حال اجرای آواز «آمد، اما در نگاهش» یکی از دلنشین‌ترین قطعاتی است که از دل برنامه‌های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ به فهرست ترانه‌ها و آوازهای پرطرفدار آن روزگار و این روزگار تبدیل شده است و در همان روزها نیز شایعات زیادی در مورد سرودن این غزل زیبا توسط استاد «ابوالحسن ورزی» به سر زبان‌ها افتاد که او هیچ‌گاه پاسخی درباره این شایعات نداد یکی از شایعات این بود.

بازگشت همسر سابق

بسیار نوشته‌اند و گفته‌اند که همسر استاد ابوالحسن ورزی در سال‌های اول زندگی سر سازش چندانی با او نداشت و از آنجا که در میان زنان آن روزگار از وجاهت و زیبایی قابل‌توجهی برخوردار بود، یکی از منابع الهام اشعار و غزل‌های نغز استاد ابوالحسن ورزی بود که به واسطه تمجیدها و ستایش‌هایی که استاد از او در غزل‌هایش به‌عمل می‌آورد، دچار غرور و کبر خاصی شد و چون مورد توجه بسیاری، از هنرمندان آن روزگار هم بود، سرنا سازگاری را با استاد گذاشت و سرانجام از او جدا شد و با یکی از جوانان اهل هنر مازندرانی ـ که مدتها در پی چنین فرصتی بود ـ روابطی بر هم زد و در نهایت با او ازدواج کرد و رفت.

طبع ظریف و حساس استاد ابوالحسن ورزی، از این واقعه تلخ بسیار آزرده و مکدر و ملول شد، آنچنانکه به تدریج به یک‌سری بیماری‌های آشفتگی روحی گرفتار آمد و دوستان و اطرافیان که از دور و نزدیک شاهد این آشفته احوالی بی‌حد استاد ابوالحسن ورزی بودند و احتمال آن را می‌دادند که کار او دیر یا زود به جنون بکشد، در نشست‌‌ها و گفتگوهای مکرر و فشار آوردن به آن هنرمند بلندبالای مازندرانی، او را مجبور کردند که دست از سر همسر مطلقه استاد ابوالحسن ورزی بردارد و راه را برای بازگشت او به زندگی سابقش هموار کند، که این فشارها بالاخره نتیجه داد و آن دو نیز پس از حدود ۶ـ۷ زندگی مشترک از هم جدا شدند و همسر استاد ابوالحسن‌‌ورزی به زندگی سابق خود وارد شد و آنها دوباره زندگی از هم پاشیده‌شان را آغاز کردند و استاد در این مقطع از زندگی‌اش این غزل زیبا و در برخی جراید منتشر ساخت و بدین‌‌‌وسیله همه کسانی که تلاش کردند آرامش روزهای رفته را به زندگی‌اش بازگردانند فهماند که دیگر همسرش، آن همسر سابقش نیست با این حال غزل جاودانه بار دیگر بخش تازه‌‌ از آزردگی‌های روحی و احساسات لگد مال شده خود را بیان کرد و از سردی بوسه‌ها و نگاه‌های بی‌نوازش و آغوش بدون مهر او، شکوه و شکایت سرداد و چنین سرود:‌

آمد اما در نگاهش، آن نوازش‌ها نبود

چشم خواب‌آلوده‌اش را، مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو، از چهره دل شسته بود

عکس شیدایی در آن آیینه سیما نبود

لب همان لب بود،‌ اما بوسه‌اش گرمی نداشت

دل همان دل بود، اما مست و بی‌پروا نبود

در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت

گر چه روزی همنشین جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود

برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

دیدم آن چشم درخشان را، ولی در این صدف

گوهر اشکی که من می‌خواستم پیدا نبود

بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش شد

آخر آن تنها امید جان من، تنها نبود

جز من و او «دیگری» هم بود، اما ای دریغ

اگر از درد دلم، زان عشق جان فرسا نبود

ای نداده خوشه‌ای زان خرمن زیبایی‌ام

تا نبودی در کنارم، زندگی زیبا نبود

****

دوستان او وقتی این غزل زیبا را خواندند، تازه فهمیدند که بازگشت همسرش به خانه، دیگر آن شور دلنشین نغمه‌های گذشته را در استاد ابوالحسن ورزی برپا نمی‌کند.
منبع: اطلاعات- حسن فرازمند
چندی پیش این قطعه رو در تاپیک رادیو گلها اپلود کرده بودم که میتونید گوش بدیدش
 
بالا