• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نتایج جستجو

  1. شعر دکتر خسرو فرشیدورد درباره ی ایران

    این شعر بسیار زیبا را دکتر خسرو فرشیدورد درباره ی ایران سروده: این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست آن دختـــــــــــر چشم آبی گیسوی طلایی طناز سیه چشــــــــــم چو معشوقه من نیست آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت هرگز به دل انگیــــــــــزی ایران کهن...
  2. در اين واپسين لحظه هاي غريب

    در اين واپسين لحظه هاي غريب، دلم از هواي تو دم مي زند براي دمي با تو بودن دلم، به اجبار حرف از غزل مي زند در اين لحظه هايي که در هر نفس، سرود خداحافظي خوانده اي دل من براي وصال تو باز، نت عشق را يک...
  3. عجب صبری خدا دارد

    اگر من جاي او بودم همان يك لحظه اول كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان جهان را با همه زيبايي و زشتي بروي يكدگر ويرانه ميكردم . عجب صبري خدا دارد ! اگر من جاي او بودم كه در همسايه صدها گرسته ، چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم نخستين نعره مستانه را اموش آندم بر لب پيمانه ميكردم...
  4. نخستين بهار خلقت

    "در آغاز هيچ نبود، كلمه بود، آن كلمه خدا بود" و"كلمه"، بي زباني كه بخواندش، و بي "انديشه" اي كه بداندش چگونه مي تواند بود؟ و خدا يكي بود و جز خدا هيچ نبود و با "نبودن" چگونه مي توان "بودن" ؟ و خدا بود و با او عدم، و عدم گوش نداشت. حرف هايي هست براي"گفتن"، كه اگر گوشي نبود نمي گوييم...
بالا