پاسخ : خاطرات سوتیها
داشتیم تو کلاس این درس رو میخوندیم این قسمتش رسید به یکی از دوستان خیلی آروممون(مثبت)
و مگر میشد بگوی آری؟ عالیه خانم را با سیمین فرستادم که از خانهٔ ما به دکترتلفن کند. پسر
را پیش از رسیدن من فرستاده بودند سراغ شوهر خواهرش . من و کلفت خانه کمک کردیم و تن
او را که جعیب...