نتایج جستجو

  1. خاطره نویسی روزانه

    پاسخ : خاطره نویسی روزانه اخیش این مدرسه لعنتی بالاخره امروز تمام شد و من برای اولین بار توی عمرم ز این تمام شدن خوشحالم... بعد از یک سال سختی...واقعا چقدر این سال 90-91سال سختی بود! چقد دعوامون کردن...چقد رفتیم دفتر...چقد تعهد دادیم...چقد... وای خدایا باورم نمیشه ینی من هنوز زندم؟این سه ماه...
  2. خودکشی !

    پاسخ : خودکشی ! بهتر از نظر هر فرد تعریف جداگانه ای دارد...اون کسی که از نظر خودش بهترین را از دست داده بهتر از اون براش مفهومی نداره... این بهترین که میگم یعنی امید زندگی ارزوی قلبی تقکر مغزی و هدفش از زندگی کردن... کس که از خیلی جهات دچار شکست میشه وقتی این بهترین ازش گرفته بشه حتی اگر راه...
  3. خودکشی !

    پاسخ : خودکشی ! این فرق داره...وقتی ادم امیدی داشته باشه براش با مشکلات هم حاضره بجنگه تا باشه و زنده بمونه...اما اون ادمی که بزرکترین امید زندگیش از دست رفته باشه چی؟اون ادم حتی اگه در بهترین وضع هم قرار بگیره حاضر نیست زنده باشه...چون چیزی میخواسته را از دست داده
  4. خودکشی !

    پاسخ : خودکشی ! اما یکسری ها بخاطر این خودکشی میکنن چون فکر میکنن روحشون تو دنیا زندانیه و چیزی هم برای از دست دادن ندارن...اینجور ادمها حتی اگر هم بمونن مث جنازه ی متحرک اند...این ادمها همه ی قوای انسانیشون گم شده...انگار روحشون مرده!
  5. یادگیری یا نمره؟

    پاسخ : یاد گیری یا نمره؟ تو مدرسه ما ادم هایی هستن که حتی ریاضی هم حفظ میکنن و همه فکر میکنن چقدر باهوشه...مثلا یکی را داریم که اسم خودشو از بغلیش تشخیص نمیده اما چون مدرسه ایشون را باهوش تلقی کردن الویتش ریاضی دراومده...
  6. چرا زیاد درس می‌خونیم؟ چرا خرخونیم؟

    پاسخ : چرا زیاد درس میخونیم؟ چرا خرخونیم؟ ای کاش واقعا بودیم...ما که فقط اسم یدک میکشیم...تو مدرسه ما به هرکی که اینجور باشه میگن باهوش!
  7. تیزهوشان قبول شدم!

    پاسخ : تیزهوشان قبول شدم ! اون روز نحس که ای کاش هیچ وقت نبود...موقعی بود که داشتم تو اینترنت میگشتم بعد رفتم تو سایت دیدم قبول شدم... بقیه دیدن که دارم گریه میکنم! اما گریه من از شوق قبول شدن توی این خجسته مکان(!)نبود...
  8. گند های دوران كودكی

    پاسخ : گند های دوران كودكی من با اینکه در تمام طول بچگیم مظلوم ترین بچه بودم(!)یک بار فرش خونمونو اتیش زدم یکبار هم باعث شدم پای مامانم بشکنه یکبار هم کلاس اول ابتدایی با دوستان قرار گذاشتیم از مدرسه فرارکنیم...هیچی مارو گرفتن و مامان باباهامونم اوردن مدرسه یکی یدونه صفر نوش جون کردیم... یکبار...
  9. خاطره نویسی روزانه

    پاسخ : خاطره نویسی روزانه امروز خیلی گند بود واقعا....اه....اه....اه سر امتحان به اتفاق با بچه ها به معلم عزیییییز ادبیات(!)فحش میدادیم و قبل از امتحان هم به ابداع کنندگان این درس شیرین و پر تنوع و لذت بخش لعن میفرستادیم! این معلم خیلی جالبه نود درصد اموزش را تو امتحان میده خصوصا وقتی اخر ترم...
Back
بالا