نتایج جستجو

  1. اشعار مذهبی

    پاسخ : علمدار کربلا (شعر عاشورایی) بهتر نبود همه شعر ها رو تو یک جا مینوشتی ؟ ولی انصافا خیلی زیبا هستند =D>
  2. اشعار مذهبی

    پاسخ : سرسبزترين بهار(شعر عاشورایی) واقعا زیبا و تاثیرگذار بود ممنون =D>
  3. موزه

    پاسخ : شعرهاي من (لطفا نظر بده) خیلی قشنگ بودن
  4. سهراب سپهری

    پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي ندای آغاز كفش هايم كو چه كسي بود صدا زد : سهراب ؟ آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ مادرم در خواب است و منوچهر و پروانه و شايد همه مردم شهر شب خرداد به آرامي يك مرثيه از روي سر ثانيه ها مي گذرد ونسيمي خنك از حاشيه سبز پتو خواب مرا مي روبد بوي هجرت مي آيد بالش...
  5. سهراب سپهری

    پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي اهل كاشانم روزگارم بد نيست تكه ناني دارم خرده هوشي سر سوزن ذوقي مادري دارم بهتراز برگ درخت دوستاني بهتر از آب روان و خدايي كه دراين نزديكي است لاي اين شب بوها پاي آن كاج بلند روي آگاهي آب روي قانون گياه من مسلمانم قبله ام يك گل سرخ جانمازم چشمه مهرم نور...
  6. مولانا

    پاسخ : اشعار شاعر توانمند همیشه پارسی، مولوی مسلمانان مسلمانان چه بايد گفت ياری را که صد فردوس می سازد جمالش نيم خاری را مکان ها بی مکان گردد زمين ها جمله کان گردد چو عشق او دهد تشريف يک لحظه دياری را خداوندا زهی نوری لطافت بخش هر حوری که آب زندگی سازد ز روی لطف ناری را چو لطفش را بيفشارد...
  7. مولانا

    پاسخ : اشعار شاعر توانمند همیشه پارسی، مولوی چه باشد گر نگارينم بگيرد دست من فردا ز روزن سر درآويزد چو قرص ماه خوش سيما درآيد جان فزای من گشايد دست و پای من که دستم بست و پايم هم کف هجران پابرجا بدو گويم به جان تو که بی تو ای حيات جان نه شادم می کند عشرت نه مستم می کند صهبا وگر از ناز او...
  8. مولانا

    پاسخ : اشعار شاعر توانمند همیشه پارسی، مولوی ای دل چه انديشيدۀ در عذر آن تقصير ها ؟ زان سوی او چندان وفا زين سوی تو چندين جفا زان سوی او چندان کرم، زين سو خلاف و بيش و کم زان سوی او چندان نعم،زين سوی تو چندين خطا زين سوی تو چندين حسد ، چندين خيال و ظنّ بد زان سوی او چندان کشش چندان چشش...
  9. مولانا

    پاسخ : اشعار شاعر توانمند همیشه پارسی، مولوی من از کجا پند از کجا؟ باده بگردان ساقيا آن جام جان افزای را بر ريز بر جان ، ساقيا بر دست من نه جام جان ، ای دستگير عاشقان دور از لب بيگانگان پيش آر پنهان ، ساقيا نانی بده نان خواره را ، آن طامع بيچاره را آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ، ساقيا...
  10. مولانا

    پاسخ : اشعار شاعر توانمند همیشه پارسی، مولوی ای رستخيز ناگهان وی رحمت بی منتها ای آتشی افروخته در بيشه ی انديشها امروز خندان آمدی، مفتاح زندان آمدي بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشيد را حاجب تويی، اميد را واجب تويي مطلب تويی، طالب تويی، هم منتها، هم مبتدا در سينه ها برخاسته،...
  11. حافظ

    پاسخ : حافظ چل سال بيش رفت که من لاف مي زنم کز چاکران پير مغان کمترين منم هرگز به يمن عاطفت پير مى فروش ساغر تهى نشد ز مى صاف روشنم از جاه عشق و دولت رندان پاکباز پيوسته صدر مصطبه ها...
  12. اشعار نیما یوشیج

    پاسخ : اشعار نیما یوشیج افسانه : در شب تيره ، ديوانه اي كاو دل به رنگي گريزان سپرده در دره ي سرد و خلوت نشسته همچو ساقه ي گياهي فسرده مي كند داستاني غم آور در ميان بس آشفته مانده قصه ي دانه اش هست و دامي وز همه گفته ناگفته مانده از دلي رفته دارد پيامي داستان از خيالي پريشان اي دل من ،...
  13. اشعار نیما یوشیج

    گل نازدار سود گرت هست گراني مكن خيره سري با دل و جاني مكن آن گل صحرا به غمزه شكفت صورت خود در بن خاري نهفت صبح همي باخت به مهرش نظر ابر همي ريخت به پايش گهر باد ندانسته همي با شتاب ناله زدي تا كه برآيد ز خواب شيفته پروانه بر او مي پريد دوستيش ز دل و جان مي خريد بلبل آشفته پي روي وي راهي...
  14. فريدون مشيري

    پاسخ : فريدون مشيري ... ستاره کور ناتوان گذشته ام ز كوچه ها نيمه جان رسيده ام به نيمه راه چون كلاغ خسته اي در اين غروب مي برم به آِيان خود پناه در گريز ازين زمان بي گذشت در فغان از اين ملال بي زوال رانده از بهشت عشق و آرزو مانده ام همه غم و همه خيال سر نهاده چون اسير خسته جان در كمند روزگار...
  15. فريدون مشيري

    پاسخ : فريدون مشيري ... اشک خدا صدف سينه من عمري گهر عشق تو پروردست كس نداند كه درين خانه طفل با دايه چه ها كردست همه ويراني و ويراني همه خاموشي و خاموشي سايه افكنده به روزنها پيچك خشك فراموشي روزگاري است درين درگاه بوي مهر تو نه پيچيدست روزگاري است كه آن فرزند حال اين دايه نپرسيدست من و آن...
  16. قیـصر امین‌پور

    پاسخ : اشعار قیصر امین پور کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقشها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه ، خوابم می پرید خوابهایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود بازی ما جفت و طاقی ساده بود قهر می کردم به شوق آشتی عشق هایم...
  17. سهراب سپهری

    پاسخ : سهراب،اسطوره ي شعر نو فارسي فراتر مي تازي همزاد عصيان به شكار ستاره ها رهسپاري دستانت از درخشش تير و كمان سرشار اينجا كه منهستم آسمان خوشه كهكشان كي آويزد كو چشمي آرزومند ؟ با ترس و شيفتگي در بركه فيروزه گون گلهاي سپيد مي كني و هر آن به مار سياهي مي نگري گلچين بي تاب و اينجا افسانه...
  18. اشعار عاشقانه

    پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده با همه مي بينمت ، با همه كس ندارم بشنومت از اين و اون ببينم عكستو تو آلبوم عكس ديگرون نمي تونم ببينم با همه مربونيتو با مني كه عمريه ديوونتم ، نامهربون با همه مي بينمت ، با همه كس به جز خودم تقصير من چيه كه عاشق چشم تو شدم ؟ ديگه طاقت ندارم تو رؤياي كسي باشي دنياي...
  19. اشعار عاشقانه

    پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده لالایی بی لالایی ديگه براش نمي خونم ، لالايي بي لالايي انگار راخت تر مي خوابه با نغمه ي جدايي آي پونه ها ، اقاقيا ، شقايقاي خسته كبوترا ، قناريا ، جغداي دل شكسته قصه ي كهنه ي شما آخر اونو نخوابوند ترس از لولو مرده ديگه پشت دراي بسته ديگه براش نمي خونم ، لالايي...
  20. اشعار عاشقانه

    پاسخ : اشعار مریم حیدر زاده آدم برفی تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفي تو اون شب اومدي دنيا ، آدم برفي شبي كه عمرش از هر شب دراز تر بود به او شب ما مي گيم ، يلدا ، آدم برفي يه جورايي من و تو عين هم هستيم توام تنها ، منم تنها ، آدم برفي من عاشق بودم و خواستم پناهم شي توام عاشق بودي اما ،...
Back
بالا