به تنهایی توی تاریکی شب
ز تنبل بازی ز درس گشتم عقب
مینویسم تکه شعری از برای ارمغان
پست کنم تا ببینند این و آن
با تو ام تو ای باران شمیم
بنشین تا برایت بریزم من حلیم
قبلا موهام رو میبافتم و میبستم به پیشونیم چون فکر میکردم زیر شال قشنگه.
الان با دو تا کش موهام رو خرگوشی میبندم یک کلاه میکشم روش و سرم شبیه باب اسفنجی میشه.
دیگه حوصله م برای بعضی از فعالیت های سابق کافی نیست.