• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دریافت محتوا توسط آرش.

  1. به شین پیام دادم که : اجازه میدی در کنارت باشم؟! هیچ توقعی ازت ندارم. هیچی. فقط اجازه بده در...

    به شین پیام دادم که : اجازه میدی در کنارت باشم؟! هیچ توقعی ازت ندارم. هیچی. فقط اجازه بده در کنارت باشم اگه ممکنه:) (فکر کنم شماره م بلاکه مگر نه چطور دلش میاد جواب پیامک رو نده!؟)
  2. :)

    :)
  3. :)

    :)
  4. ... :)

    ... :)
  5. درود بانو :) حقیقتا واگویه هام سم مطلق بود برای دل زارم:) ولی دیگه سد زدم جلوی مغز و دلم از عید...

    درود بانو :) حقیقتا واگویه هام سم مطلق بود برای دل زارم:) ولی دیگه سد زدم جلوی مغز و دلم از عید به این طرف و فقط برای زندگیم تایم میذارم و نه چیزای دل آزار! توی پیام پایینی توضیح دادم خدمت دوست خوبمون.
  6. درود. مشغول به مکررات زندگی ام. از عید به این طرف ذهنم آرامش گرفته. توی مجازی به جز تلگرام جایی...

    درود. مشغول به مکررات زندگی ام. از عید به این طرف ذهنم آرامش گرفته. توی مجازی به جز تلگرام جایی نمیرم که کمک کرده باشم به خودم.الان هم یکی از عزیزان گفت بیا داخل سایت اومدیم ببینیم چه خبره مگر نه رفتنی هستیم. گاهی البته سر میزنم به دوستای خوبم اینجا٬ ولی خب تمایلی به فعالیت ندارم و اینکه...
  7. #واگویه های راوی: "شین" عزیز! با اینکه الان اینجا نیستی اما اگه بر حسب اتفاق روزی اومدی اینجارو...

    #واگویه های راوی: "شین" عزیز! با اینکه الان اینجا نیستی اما اگه بر حسب اتفاق روزی اومدی اینجارو خوندی بدون ما رفتیم از اینجا:) درست میشه همه چی! شاد باش!(باشم) :) قربانت، آرش.
  8. #واگویه های راوی: شین عزیز! تمام تلاشم این بود که تورو از رودخونه سالم رد کنم ... رودخونه ای که...

    #واگویه های راوی: شین عزیز! تمام تلاشم این بود که تورو از رودخونه سالم رد کنم ... رودخونه ای که جفتمون پریدیم توش به قصد ساختن یه خونه اون ور رودخونه!... اینکه تو رد شدی و حالت بی من خوشه، خوشحالم میکنه:) منم پایین مایینای رودخونه آب میبرتم یه جاییش اون آخرا یه جایی پیدا میکنم یه زندگی قشنگ...
  9. [IMG] [IMG]

  10. اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت ! اشک در چشم تو لرزید! ماه بر عشق تو خندید...

    اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت ! اشک در چشم تو لرزید! ماه بر عشق تو خندید! یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم! پای در دامن اندوه کشیدم! نگسستم ، نرمیدم! رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم! نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم! نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ! بی تو ، اما...
  11. با تو گفتنم : حذر از عشق ؟ ندانم! سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم! روز اول که دل من به تمنای تو پَر...

    با تو گفتنم : حذر از عشق ؟ ندانم! سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم! روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم! تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم! باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم! تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم! حذر از عشق ندانم! سفر از پیش تو هرگز نتوانم ،...
  12. ساعتی بر لب آن جوی نشستیم! تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت! من همه محو تماشای نگاهت! آسمان...

    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم! تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت! من همه محو تماشای نگاهت! آسمان صاف و شب آرام! بخت خندان و زمان رام! خوشه ماه فرو ریخته در آب! شاخه ها دست برآورده به مهتاب! شب و صحرا و گل و سنگ! همه دل داده به آواز شباهنگ! یادم آید : تو بمن گفتی : ازین عشق حذر کن ! لحظه ای چند بر...
  13. بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز...

    بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم ! در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید! باغ صد خاطره خندید! عطر صد خاطره پیچید! یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم! پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم!
  14. #واگویه های راوی: شین عزیز ! چندروز پیش دم غروب کوچه پس کوچه های خیابون ولیعصرو گز کردم و آخرش...

    #واگویه های راوی: شین عزیز ! چندروز پیش دم غروب کوچه پس کوچه های خیابون ولیعصرو گز کردم و آخرش رفتم پارک ساعی وقتی رسیدم شب شده بود، کنار حوض قوها نشستم و این شعرو توی دلم برات زمزمه کردم، تا صبح خوابم نبرد، کنار حوض از سرما میلرزیدم و این شعرو بارها میخوندم:) ( دیوانگی هم عالمی داره!)
  15. مشاعره با ترانه‌ها

    دردا که دوری ،دردا ای آرزوی فردا تو بیا ، تو بیا نداری ،خبر ز حال من نداری که دل به جاده می سپاری سحر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار ( ای عزیز) چارتار...مرا به خاطرت نگه دار
بالا