• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خداحافظی یغماگلرویی....

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

hamoon

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
163
امتیاز
130
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ایی2
شهر
اصفهان
دانشگاه
MIT:masachusets institiute of technology
واقعا تاسف برانگیزه....یه کم زیاده ولی ارزش خوندن داره....
«با ترانه‌سرایی خداحافظی می‌کنم»

(یادداشتی از یغما گلرویی در واکنش به بازداشتِ کارورزان ترانه و موسیقی)

این یادداشت، حرفِ آخر یا به قول معروف غزلِ خداحافظی‌ست. چیزی شبیه وصیت‌نامه. شاید وصیت‌نامه‌ی ادبی، البته اگر آن‌چه در این نزدیک به پانزده سال نوشته‌ام را بشود ادبیات به حساب آورد. هنوز نمی‌دانم مخاطب این یادداشت کیست و برای چه کسی دارم می‌نویسمش. برای مخاطبین ترانه‌ها و شعرهایم؟ برای کسانی که در این سال‌ها سطری از ترانه‌ی من در صدای آوازخوانیحسیخوش را در دلشان بیدار کرده؟ برای متولیان فرهنگی و نهادهای‌ قانونی ناظر بر موسیقی و ترانه که گوششان بدهکار نبوده هرگز و پنداری خوابشان درربوده، یا شاید برای تمام کسانی که تا امروز نه نامی از من شنیده‌اند و نه شعر و ترانه‌ای...در هر حال خلاصه‌ی ماجرا و لُبِ مطلب از این قرار است که من می‌خواهم دیگر از رینگِ ترانه بیرون بیایم و دستکش‌هایم را آویزان کنم. کلافه‌ام و خسته‌ و بیمار. دیگر دل و دماغی نمانده برای بودن در این آشفته بازار و گودی که درآن مُدام باید توهین و تحقیر ببینی و خودت را آن‌قدر کوچک کنی تا در چهارچوب‌های تعریف شده از طرف نهادهای ناظر جا بگیری. با خود بجنگی و خود را زخم بزنی و در هربار زمین زدن خود هورای هواداران گوش‌هایت را پُر کند و گمان کنی کاری کرده‌ای از نوع کارستان اما در عمق وجودت آگاه باشی که آب به هاون کوبیده‌ای و عمر هدر داده‌ای. آگاه باشی که مخاطب و هوادار هم نه باید و نه می‌تواند جوابِ نداری و تکه تکه شدن‌هایت را در تنهایی بدهد. در آن خلوتِ بی‌مرز که تنها تویی و خودت که باید زیر شانه‌هایت را بگیرد و در بالا رفتن از سربالایی میان‌سالگی یاری‌ات کند. من بُریده‌ام دیگر از این خودجنگیِ مدوام و خودشکست دادن‌های دمادم. می‌خواهم از همین خودِ برنده-بازنده که هر صبح در آینه چشم در چشمش می‌شوم مرخصی بگیرم و اگر بیماری مجالم بدهد بروم کمی زندگی کنم. این مرگِ مداومِ موسفید کُن که یک دهه و نیم، نفس به نفسم آمده، اگر نجنبم و قالش نگذارم نفسم را می‌گیرد... و گرفته از همین ‌اکنون. با این ریه‌های لت و پار و پروانه‌ی سیاهی که در سینه‌‌ام بال بال می‌زند و می‌سوزد و به ضرب و زور ماسکِ اکسیژن باید زنده نگهش داشت. باید با دستِ خودم کِرکِره‌ام را پایین بکشم تا این همه ناراستی و بی‌حساب کتابی در اوضاع هنرو فرهنگ فتیله‌ام را پایین نکشیده‌. پس مِن‌بعد من نه شاعرم، نه ترانه‌سرا، نه نویسنده و مترجم و نه صاحبِ هیچ عنوانی که ربط و دخلی به ادبیات و هنر داشته باشد. باید از این خودِ بی‌خود مانده، از این منِ دهان‌بند زده شده استعفا دهم. شاید به ثبتِ احوال بروم و نامم را هم که از بدِ روزگار نام هنری نیست و شناس‌نامه‌ای‌ست عوض کنم. باید دنبال شغل آبرومندی بگردم. دیگر نای امید دادن به دیگران را ندارم و خود را شبیه دلقکی می‌بینم هنگام بشارت دنیایی زیباتر، آزادتر و عاشقانه‌تر دادن. چرا که دنیا شبیه آرزوهای من نیست و گویی تا اطلاع ثانوی هم نخواهد شد. باید کاری برای خود دست و پاکنم. در دوران جوانی چند سالی کتاب‌فروشی کرده‌ام و این کار را بلدم. از تِی کشیدن و شیشه‌ی ویترین برق انداختن تا کتاب فروختن و کتاب معرفی کردن. شاید بتوانم کاری مثلن در یک کتاب‌فروشی پیدا کنم. شاید مراوده با مخاطبین اندکِ کتاب که در این گرانی سرسام‌آور کاغذ و اوضاع وحشت‌ناکِ نشر هنوز از نانِ شبشان می‌زنند تا روحشان را با کتاب سیر کنند ثمری بهتر از نوشتن برای من داشته باشد اما اول باید از این عناوینی که مرا با آن صدا می‌زنند خلاص شوم. عناوینی مانند «شاعر»، «نویسنده»، «ترانه‌سُرا»، «مترجم»... عناوینی که در این سرزمین بیشتر اسبابِ سرشکستگی‌اند تا افتخار. بیست و هفت، هشت کتاب منتشر شده از من و دَه دوازده‌تای منتشر نشده‌ی در راه و پشتِ درِوزارتِ ارشاد مانده، سرِ جمع حدود چهل عنوان کتابند که برای نوشتن تک تکشان از خودم و مخاطبینم عذرخواهی می‌کنم. هر دومان وقت خود را تلف کرده‌ایم. از انگشتان دست‌هایم به خاطر این همه بر دکمه‌های تایپ و کامپیوتر زدن و از گردن آرتروز گرفته‌ام به خاطر ساعت‌ها پشت کامپیوتر نشستن و از ریه‌های آبکش شده‌ام به دلیل تحرک نداشتن و سیگار، به سیگار سوزاندنشان شرمنده‌ام. نه قصد دارم نقش «طفلکی» را بازی کنم، نه برای خود نوحه می‌خوانم به قصد سینه زن جمع کردن و نه این یادداشت شگردی‌ست برای بازارگرمی و مدتی غیب شدن و دوباره بازگشتن به رسم بعضی آوازخوان‌ها سن و سال‌دار که هرچند سال یکبار حرف از آلبوم آخر و خداحافظی و بازنشستگی می‌زنند و تا پای گور هم‌چنان می‌خوانند. خسته‌تر و بیمارتر از آنم که به فکر چنین نمایش‌هایی بیفتم. کتاب‌هایی منتشر نشده دارم که شاید روزی منتشر شوند و ترانه‌هایی هم برای اجرا به آوازخوان‌ها سپرده‌ام که به مرور شنیده خواهند شد اما از این دَم دیگر کاری به کار این آسیابِ استخوان خوردکن ندارم و آردنریخته، اَلُکم را می‌آویزم.
این همه هم از ضعف و نماندن بر سرعقاید و حرف‌هایم ناشی نمی‌شود. هنوز و هم‌چنان پای تمام ترانه‌های اجرا شده و نشده‌ام ایستاده‌ام. نه ترسی دارم از همچنان راندن در این خلنگ‌زارِ خون‌گرفته و نه چیزی برای از دست دادن. حکایت،حکایتِ کاردی‌ست که به استخوان رسیده و ادامه اگر پیدا کند خودم کاری دستِ این منِ‌ بی‌خود و زبان‌بُریده می‌دهم. پس بعد از این همه سال مشت به دیوار ارشاد و مرکز موسیقی کوبیدن دست‌های آماس کرده‌ام را – همچنان مُشت شده - در جیبم فرو می‌کنم و مشت‌هایم را در جیبنگه می‌دارم برای روز مبادا. روزی که کار نوشتن در این دیار اجر و قربی پیدا کند. روزی که دَم به دَم و به بهانه‌های مختلف ممنوع نشوی و توهین نبینی و محترم شمرده شوی از طرف متولیان فرهنگی که مثلن قرار است پالایشگر فرهنگ مردم باشند و ای دریغ... روزی که ترانه نوشتن، کاری بزه از قبیل قاچاق و زورگیری شناخته نشود. مجبور نباشی کارهایت را برای اجرا، یا منتشر شدن به کسانی بسپاری که سواد و درکی از آن ندارند و مانند اصحاب کهف از درون غارِ بو‌یناک و نم‌گرفته‌ی خود جهانِ مدرن و آثارِ مدرن را داوری می‌کنند. روزی که خبری این چنین روی تلکس خبرگزاری‌ها نبینی که:

«معاون اجتماعی پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی از دستگیری پنج نفر که در زمینه تهیه و تولید موسیقی غیرمجاز و زیرزمینی برای خوانندگان لس‌آنجلسی و شبکه‌های ماهواره‌ای فعالیت می‌کردند؛ خبر داد.سرهنگ صادق رضا دوست در تشریح انهدام باند تهیه و تولید موسیقی غیرمجاز و زیرزمینی گفت: روز گذشته (19 دی ماه سال جاری) ماموران پلیس امنیت اخلاقی ناجا با هماهنگی مقام قضایی، اعضای باند تهیه و تولید موسیقی غیرمجاز را دستگیر کردند.وی با بیان اینکه این پنج نفر به اتهام فعالیت زیرزمینی و تهیه و تولید موسیقی غیرمجاز برای خوانندگان لس‌آنجلسی و مرتبط با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند نظام دستگیر شدند، گفت: این افراد به همراه آلات و ادوات جرم، پس از دستگیری به مراجع قضایی معرفی شدند.معاون اجتماعی پلیس امنیت اخلاقی ناجا افزود: شناسایی سایر مرتبطین این باند در دستور کار قرار دارد.» (سایتِ موسیقی ما – به نقل از ایسنا)

در این خبر طوری در بابِ انهدام باندِ تهیه‌ی موسیقیِ غیرمجاز دادِ سخن‌ رفته که پنداری اوباش و باج‌گیران، یا فلان باندِ توضیح شیشه و کِراک - که به‌حمدالله مانند نقل و نبات در همه جا هست - را شناسایی کرده‌اند و به گونه‌ای از آلات و ادبات جرم یاد شده که گویی قمه و قداره یا احیانن بافور و پایپ از این متهمان که تنها ترانه‌سرا و خواننده و آهنگ‌سازند به دست آمده و آلات و ادوات یاد شده احیانن کاغذ و قلم بوده و سازی‌هایی از قبیل گیتار و کیبورد. جُرم هم که از خودِ خبر جالب‌تر است. کار با خوانندگان لس‌آنجلسی و تولید موسیقیِ غیرمجاز و زیرزمینی و هم‌کاری با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند! انگار خوانندگان فعال در خارج از ایران موجوداتی عجیب‌الخلقه و فضایی‌اند و در این سرزمین به دنیا نیامده و نبالیده‌اند و به همین زبان سخن نمی‌گویند. خواننده فقط مجریِ یک قطعه‌ی موسیقیایی‌ست. یعنی هر ترانه، به صرفِ در آمدن از دهان خواننده‌ای که در ایران زندگی نمی‌کند و هر آهنگ، به صرفِ زیر صدای چنین خواننده‌ای قرار گرفتن برای سازندگانش جُرم به حساب می‌آید؟ چنین استدلالی منطقی‌ست؟ یا مثلن شبکه‌ای مثل «پی.ام.سی» که مختص موسیقی‌ست و کار اغلبِ متهمان از آن پخش شده را شاید بشود- به زعمِ مرکز موسیقی و نهادهای دولتی - «مبتذل» نامید، اما «معاند» تعریفی غیر از تصاویر دختران مینی‌ژوپ‌پوش کلیپ‌های کوجی زادوری دارد. این بازی با کلمات است. خود به خود عباراتی خطرناک‌تر را در تیترِ جُرم به کار برده‌اند تا، ماجرا را بزرگتر جلوه دهند و دهن‌پرکن‌تر و لابد حکمِ مجرمین را سنگین‌تر. کل موضوع این است که این چند نفر آهنگ‌هایی و ترانه‌هایی ساخته‌اند که – خوب یا بد - خوانندگان فارسی زبان خارج از کشور آن‌ها را خوانده‌اند. همین! نفسِ این کار هم اگر جُرم است (که تا به حال نبوده) باید اول آن را اعلام کرد و بعد از اعلام اگر کسی هم‌چنان به این کار ادامه داد، متهمش کرد. این که کلیپ خواننده‌ای از کدام شبکه‌ی ماهواره‌ای پخش خواهد شد که دستِ ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز نیست و نمی‌شود بهانه‌ی ارتباط این چند نفر با شبکه‌های مثلن معاند دانستش و آیا اصولن مسئولین از خود نمی‌پرسند چرا در کل چنین اتفاقی می‌افتد و به چه دلیلی کارورزان موسیقی و ترانه به اجرای آثارشان از طرفِ خوانندگان خارج از کشور تمایل دارند؟ وقتی ممیزی و نظارتِ بدون آگاهی در دفتر موسیقی، راه هرجور نوآوری را بر کارورزان موسیقی و ترانه بسته، وقتی حتا یک شبکه‌ی داخلی مختص موسیقی و یا لااقل یک برنامه‌ی مرتبط با موسیقی مردمی در کلِ تشکیلات صدا و سیما که خوشبختانه مُدام مشغول زایمان شبکه‌های جدید و کانال هفت و هشت و نُه است وجود ندارد، وقتی کار با خوانندگان داخل کشور هفتاد خوانِ مجوز را به همراه خود دارد و هزار باید، نباید و حاصل کار هم شیر بی‌یال و دُم و اشکمی‌ست و به یک سی‌.دی ممهور به مُهر ارشاد که غالبن در بقالی و کنار دستمال توالت و تخمه ژاپنی به دستِ مخاطب می‌رسد ختم می‌شود و سالی یکی دو کنسرت توسری‌خورده‌ی ریش در گروی اماکن و ارشاد و مسئول سالن و هزار و یک نفر دیگر که تا پای اجرا و دَمِ استیج هم امکان لغو مجوزش به هزار بهانه هست، وقتی هیچ ویترین درستی برای موسیقی در این سرزمین وجود ندارد دیگر چه انتظاری از کارورزانِ ترانه و موسیقی باید داشت؟ معلوم است که برای دیده و شنیده شدن جذبِ شبکه‌ها و خوانندگان فعال در فرنگ می‌شوند و تازه چنین اتفاقی - حتا اگرجرم به حساب بیاورندش- هم باید از طرفِ مرکز موسیقی پیگیری شود، نه پلیس و مراجع قضایی و اگر نفسِ کار با خوانندگان خارج از کشور و کسانی که کلیپشان از شبکه‌های خارج از ایران پخش شده و می‌شود جُرم باشد، باید به قول معروف در شهر هر آن‌که هست گیرند. چون دست کم دو سوم کارورزان موسیقی و ترانه‌ی ما پیشینه‌ی چنین همکاری‌هایی را داشته‌اند و باندِ یاد شده در این خبر دستِ کم دویست، سیصد عضو دارد که با دستگیر کردنشان موسیقی مردمی ما بدون تعارف از صدا و نفس خواهد افتاد. یعنی تا وقتی برای چنین جُرمی تعریف قانونی نشده، همه‌ی اهالی موسیقی نه تنها متهم، که مجرم شمرده می‌شوند. سه تن از اعضای بازداشت شده‌ی باندِ مخوفِ این خبرعبارتند از «روزبه بمانی» (ترانه‌سرا)، «افشین مقدم» (ترانه‌سرا)، «علی‌رضاافکاری»(آهنگساز و تنظیم‌کننده) که بخشی از آثار موفق - لااقل موفق در بازار- تولید شده با مجوز مرکز موسیقی این چند ساله از آثارِ آن‌هاست. یعنی بخشی از بارِ تولیدات فرهنگِ شنیداری جامعه در این مدت حاصل کار آن‌ها بوده و این هم از دست‌مریزاد مسئولان! مگر آبروی هنرمند را می‌شود یک شبه با برچسبِ «عضوِ باند بودن» به بادش داد و تازه تهدید هم کرد که بازداشتِ سایر مرتبطین هم در دستور کار قرار دارد تا باقی هنرمندان هم حساب کار خود را بدانند و ماست‌هاشان را کیسه کنند؟ من که خوش‌بختانه دو سالی‌ست که ماست کیسه نکرده، کلن درِ لبنیاتی خود را هم بسته‌ام اما سوالم این است که دفترِ موسیقی وزارت ارشاد برای چه فعال است؟ متولیان موسیقی درارشاد کارشان چیست؟ کف زدن برای دستگیری هنرمندان مثلن باندهایی از این دست؟ آیا اصولن چنین جُرمی پیشاپیش برای کسانی که در فضای مُجاز فعالیت می‌کردند تعریف شده بوده؟ آیا می‌شود یک شبه نوعی از مراوده در کاری هنری را جُرم به حساب و پُشت‌بندش کارورزان آن هنر را به حبس بُرد؟ پیش از انقلاب هم با کارورزان ترانه و موسیقی برخوردی از این دست شده بود تا مجبورشان کنند در مدحِ شاه و سلطنت، ترانه تولید کنند اما نه مگر انقلاب شده تا آش و کاسه همان نباشد؟ نه مگر موسیقی مردمی متولی و دفتر و دستک و حتا حراستی برای خود دارد؟ کدام مرجع قضایی آگاه، پلیس امنیتِ اخلاقی را رو در روی هنرمند می‌گذارد؟ ما داریم به کجا می‌رویم؟
به شخصه با همین یادداشت استعفای خود را از کارورزیِ ترانه اعلام می‌کنم اما غرضم از نوشتن این حرف‌ها اصلن شخصی نیست. چون چهار سالی هست که ممنوع‌الفعالیتم و همان‌طور که نوشتم دیگر میل و عطشی هم برای کار کردن در این حیطه ندارم و فهمیده‌ام آن‌چه در این‌جا محترم شمرده نمی‌شود «هنر» است. پس با اعتراف به دُم نداشتن خرمان از کُره‌گی و این که دیگر کسی حق ندارد مرا «ترانه‌سُرا» خطاب کند این یادداشت را می‌نویسم تا تنها از هم‌صنفان سابق خود دفاع کرده باشم. هم‌صنفانی که دور و نزدیک می‌شناسمشان و با آثاری که از آنان شنیده‌ام، می‌دانم که هر چه باشد کارشان را بلدند و در رشته‌ی خود خلاقند. سال‌ها با دو ترانه‌سرای این جمع آشنایی داشته‌ام حتا اگر چند سالی باشد برای بعضی اظهارنظرهایم از من رنجیده باشند و رشته‌ی ارتباطمان گسسته باشد. در خیلی موارد با این دواختلاف نظر و سلیقه - و حتا با روزبه جدل‌های قلمی - داشته‌ام و هم‌چنان هم روی مواضعم هستم اما دفاع از هر دوی آن‌ها را به عنوان یک همصنف وظیفه ‌خود می‌دانم چون امروز دفاع از امثال «روزبه بمانی» و «افشین مقدم»و هر کارورز ترانه‌ی گرفتار دیگری، دفاع از ترانه‌ی این مملکت است. اختلافِ مشرب‌ها به جای خود اما نمی‌شود انکار کرد که هر دوی آنان از ترانه‌سرایان مستعدِ این سرزمینند و عباراتی مانندِ «عضو باند بودن» نه تنها توهین به آن‌ها، بلکه توهین به صنفِ ترانه‌سرایان است. همچنین به‌شخصه پیگیری وضعیتِ آهنگ‌سازی مانند «علی‌رضاافکاری»را -به عنوان یک هم‌صنف - وظیفه‌ی خود می‌دانم چرا که معتقدم موسیقی از والاترین هنرهاست و نباید با کارورزانش این‌چنین تا کرد. پس پشتِ هر سه‌ نفرشان می‌ایستم و دیگران را هم به حمایت از آن‌ها فرا می‌خوانم. مسئولین باید پیگیر و پاسخگوی این برخورد غیراصولی با اهالی هنر باشند و همچنین اگر کار با هر خواننده‌ای که ساکن خارج از ایران است، یا ویدئو کلیپش از شبکه‌های خارجی پخش می‌شود قانونن جُرم است و پیگردِ قضایی با خود دارد، باید مرکز موسیقی پیشاپیش آن را به شکل قانونی مدون و با چهار چوب‌های مشخص اعلام و بعد با خاطیان احتمالی برخورد می‌کرد، چون تا امروز این کار جُرم قضایی شمرده نمی‌شده و فقط ممنوع‌الکاری درآلبوم‌های مجاز را به دنبال داشته و حالا برخورد غیرمنصفانه‌ و توهین‌آمیز این‌چنینی خارج از عرف و حتا قانون است و سکوت در مقابلش برای هیچ کارورز و مخاطب و دوستدار ترانه و موسیقی جایز نیست. به شخصه در اعتراض به این اتفاق و با نوشتن همین یادداشت با «ترانه‌سُرایی» خداحافظی می‌کنم. چرا که بعید نمی‌دانم فرداروزی من هم به دلیل پیشینه‌ و کارهای قدیمی‌ام، در این باندِ خطرناک بُر بخورم و با کله‌ی تراشیده در شهر گردانده شوم با این جرم که فلان ترانه‌ام را خواننده‌ای در خارج از کشور اجرا کرده باشد. پس نمی‌گذارم بیش از این به شعورم توهین شود و عطای نداشته‌ی «ترانه‌سُرایی در سرزمین گُل و بلبل» را به لقایش میبخشم اما به عنوان کسی که دستِ کم هفتاد آلبوم از ترانه‌هایش در داخل کشور منتشر شده و برای بیش از سی فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ترانه نوشته و سال‌ها در مطبوعات پیرامونِ موسیقی و ترانه قلم زده و پانزده سال از عمرش را صرف ارتقاء سطح فرهنگِ شنیداری این جامعه کرده و کم‌تر کسی در این مملکت هست که دست کم یک کارِ او را - اگر نه ازبر -لااقل یک بار نشنیده باشد، به دفتر موسیقی وزارت ارشاد و خانه‌ی موسیقی گوشزد می‌کنم پیگیر مراحل قانونی رهایی این چند نفر و تدوین قانونی با چهارچوب مشخص برای فعالیتِ مجاز موسیقی باشند و یادآور می‌شوم هنرمندان، وجدانِ بیدارِ جامعه‌اند و برخورد با آنان و بازتاب دادن این موضوع نباید هم‌شکل و لحن برخورد با فلان کیف‌قاپ و قاچاقچی موادمخدر باشد. همچنین از اعضای خانه‌ی ترانه و انجمن‌های فعال در زمینه‌ی ترانه و موسیقی و سایر مراکز مرتبط و تمام کارورزان این شاخه‌های هنری نیز می‌خواهمبه شکلی صنفی و گروهی (نه با قهرمان‌سازی و شعار و فحاشی) به این اتفاق واکنش نشان دهند تا از باب شدنِ چنین برخوردهایی با سایر اهالی هنر جلوگیری شود. مردم این سرزمین همواره به شاعران و موسیقی‌دانان و هنرمندان به دیدِ احترام نگاه می‌کرده‌اند و چنین برخوردی از یک نهادِ اجرایی دولتی با سرشت و مرامِکلِجامعه منافات دارد. موسیقی و ترانه در این سرزمین همیشه از طرفِ حکومت‌ها محکوم بوده و همواره هنری مکروه به حساب می‌آمده. این هنر شنیداری را نمی‌شود محدود کرد. آواز خواندن از پسِ دهان‌بند میسر نیست. ما در عصرِ ارتباطات به سر می‌بریم. نمی‌توان گفت موسیقی پاپ در این خانه آزاد است، اما باید مثلن صدای پخشِ صوت را آن‌قدر پایین‌ آورد که به گوش کسی نرسد. این دیگر فرقی با سکوت نخواهد داشت.
به امیدِ روزی که هنر در سرزمین ما اسبابِ شرمساری نباشد. //
یغما گلرویی (ترانه‌سرای سابق)
بیست و چهارم دی ماهِ نود و یک

واکنش شاهین:
برای یغما گلرویی
Yaghma Golrouee
و خداحافظی نابهنگامش...
گلایل ترانه ی سرزمین دربندم
کلام را کش نمی دهم و فریاد می زنم که نمی توانی و نباید کنار بکشی.شما زیاد نیستید یغمای من .به بغضنوشته هایت سوگند که همین اشرار و دوستان پیدا و پنهان ما و خودت ،رهایت نمی کنند.صحنه را به نفع بند تنبانی خوان های حکومتی و عشقولانه نویس های کاباره های اسلامی رها نکن.آنچه امروز تو و ترانه سرایان دربند(روزبه بمانی و افشین مقدم «ترانه سرای ترانه درد شخصی در آلبوم هیچ هیچ هیچ») می نویسید تنها ناشی از شجاعت نیست که ریشه در شرافتی دارد که دیگر در این بازار مکاره کمیاب است برادر.یغما جان بیش ازین به غم های مان افزوده نکن…
شاهین نجفی

امیدوارم نزنن تاپیکومنحدم کنن دوستان.
 

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

چی بگم والا!!!فکر نمیکنم کاره درستی کرده باشه!!!ولی خو فکر میکنم انقدر تجربه داشته باشه که کاره درستو کرده باشه. . .
 

کیانا

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
103
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قم
شهر
قم
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

واقعا حیفه چنین نویسنده ای دست از نوشتن برداره :(
 

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

کینا»البته بیشتر حیفه که چنین ترانه سرایی از دست بره!!و گرنه ما همین الان نویسنده های خیلی بهتر و ..!!داریم!!نویسنده هایی که با اطمینان میگم یغما به گرد پاشونم نمیرسه..
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به هر حال متوقف شدن یک تفکر جای تاسف داره. :-<..سرخوردگی ایجاد میکنه اصن. :|
 

folle

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
8
نام مرکز سمپاد
farzanegan G
شهر
gorgan
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

اي بابا ي ترانه سراي درستوحسابي معاصر داشتيم اونم قهر كرد!!!!!!!!!!!!! L-:
 

منتقد

مهمان
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

آخه اینا یکی یکی برن که دیگه چیزی نمیمونه
ازش خونده بودم خوب بود واقعا
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

اشتباه از خودش بود ! زود مغرور شد !‌ تاوانش رو باید می داد #S-:
 

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

من با این که به یغما اعتقادی ندارم اما به شخصه از طرف جامعه ی ترانه سرایان پیشنهاد میکنم ببند!!اولا که یغما اگه مغرورم باشه حقشه!چون بحق بهترین ترانه سراس!!(توجه گفتم ترانه سرا نه شاعر!!)اما از لحاظ وصیت!!بیخیال!
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از huvil zaro :
من با این که به یغما اعتقادی ندارم اما به شخصه از طرف جامعه ی ترانه سرایان پیشنهاد میکنم ببند!!اولا که یغما اگه مغرورم باشه حقشه!چون بحق بهترین ترانه سراس!!(توجه گفتم ترانه سرا نه شاعر!!)اما از لحاظ وصیت!!بیخیال!
ببین دوست عزیز !‌من سالهاست یغما رو میشناسم ! زمانی که با رضا یزدانی کار میکرد و حتی قبل تر از اون ترانه های خیلی خوبی میگفت اما کم کم به خودش مغرور شد و گفت من اینجا حروم می شم و ... و به نظر من بعد از اینکه با کسایی مثل شاهین نجفی کار کرد استعدادشو حروم کرد و حالا داره تاوان پس میده !

ضمنا بهتره کورکورانه حرف نزنیم ... کسایی مثل روزبه بمانی هستن که شعرهای بسیار زیباتری هم دارند !
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

تندتند متنو میخوندم که سریع برگردم ولایک بزنم
من کتاب یک مردو باترجمه ومقدمه ایشون خوندم
نظر من هم همینه چراباید پیش روی هنرمندان یاکسایی که میخوان سطح فکرمردمُ بالاببرن یابامحتواسرگرم شون کنن سنگ اندازی بشه ؟
میترسن همین وبس !
این جریان ارشادروهم باهاش مخالفم نوددرصد کم کتاباروسانسورمیکنن ترانه هاروهم ...
اینا اگه راست میگن جلوی انتشاراین چرت های مزخرف بعضی ازخواننده هاروبگیرن
یغماگلرویی معرکست همین!
 

f.effaty

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
25
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از یاسین نعیمی :
ببین دوست عزیز !‌من سالهاست یغما رو میشناسم ! زمانی که با رضا یزدانی کار میکرد و حتی قبل تر از اون ترانه های خیلی خوبی میگفت اما کم کم به خودش مغرور شد و گفت من اینجا حروم می شم و ... و به نظر من بعد از اینکه با کسایی مثل شاهین نجفی کار کرد استعدادشو حروم کرد و حالا داره تاوان پس میده !

ضمنا بهتره کورکورانه حرف نزنیم ... کسایی مثل روزبه بمانی هستن که شعرهای بسیار زیباتری هم دارند !
یغما مغرور شد؟؟شما اعتراض به یه سری قلم به مزد رو میگی غرور؟؟
روزبه بمانی ترانه هاش خیلی بهترم هست؟؟حوصله ی تفهیم هنر به شما رو ندارم ولی فقط ازتون میخوام یک ترانه از آقای بمانی در سطح "نقاب" "تصور کن" "پرنده بی پرنده" "دختری که چشماش آبی بود" " رانندگی در مستی" " تو شبیه برادرم هستی" "سگ هار" "اسنیف" " مرگ شاعر" "کازابلانکا" و .........بیارید که ما هم استفاده کنیم. روزبه بمانی که حتی نمیتونه پای شعرای خودش هم وایسه و میکه ترانه سرای فلان کار من نبودم :) ترانه ی شطرنج رو میگم
برای قسمت آخر حرفات حرفی ندارم چون شما از موسیقی بالطبع چیزی سر در نمیارید و همچنین ترانه ی نوین....
نمونه ای در سطح "هامون" "نگفتمت نرو" "شعر سقوط" "مهدی" "پریود" "برای تو که در بندی" "نینوش" و....... از شاعرِ مورد علاقتون بیارید خوشحال میشم
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از f.effaty :
یغما مغرور شد؟؟شما اعتراض به یه سری قلم به مزد رو میگی غرور؟؟
روزبه بمانی ترانه هاش خیلی بهترم هست؟؟حوصله ی تفهیم هنر به شما رو ندارم ولی فقط ازتون میخوام یک ترانه از آقای بمانی در سطح "نقاب" "تصور کن" "پرنده بی پرنده" "دختری که چشماش آبی بود" " رانندگی در مستی" " تو شبیه برادرم هستی" "سگ هار" "اسنیف" " مرگ شاعر" "کازابلانکا" و .........بیارید که ما هم استفاده کنیم. روزبه بمانی که حتی نمیتونه پای شعرای خودش هم وایسه و میکه ترانه سرای فلان کار من نبودم :) ترانه ی شطرنج رو میگم
برای قسمت آخر حرفات حرفی ندارم چون شما از موسیقی بالطبع چیزی سر در نمیارید و همچنین ترانه ی نوین....
نمونه ای در سطح "هامون" "نگفتمت نرو" "شعر سقوط" "مهدی" "پریود" "برای تو که در بندی" "نینوش" و....... از شاعرِ مورد علاقتون بیارید خوشحال میشم
ببین دوست عزیز بنده هم اصلا حوصله ی جر و بحث ندارم ! نظر شما هم کاملا محترمه ! در مورد موسیقی هم باید بهت بگم من 7 ساله که به صورت حرفه ای موسیقی کار می کنم و با کسایی مثل کاوه آفاق و مرتضی حسینی و خیلیای دیگه نشست و برخاست کردم ... در مورد ترانه سرایی هم بدون که من هیچ وقت نگفتم یغما بده حتی من بیشتر از بقیه ترانه سراها دوسش دارم اما خداروشکر تعصب خاصی رو کسی ندارم !

در مورد شعر نوین و هنر و اینها هم باید بهت بگم من شاگرد گروس عبدالملکیان بودم ! یکی از بزرگترین شاعران امروز ایران و نقد کسایی مثل لیلا کردبچه رو درباره ی شعرهام دارم ! پس دیگه خیلی جو نگیرت !!!
یغما خیلی هم خوبه !‌(تعصب نداشته باش !)
 

f.effaty

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
25
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از یاسین نعیمی :
ببین دوست عزیز بنده هم اصلا حوصله ی جر و بحث ندارم ! نظر شما هم کاملا محترمه ! در مورد موسیقی هم باید بهت بگم من 7 ساله که به صورت حرفه ای موسیقی کار می کنم و با کسایی مثل کاوه آفاق و مرتضی حسینی و خیلیای دیگه نشست و برخاست کردم ... در مورد ترانه سرایی هم بدون که من هیچ وقت نگفتم یغما بده حتی من بیشتر از بقیه ترانه سراها دوسش دارم اما خداروشکر تعصب خاصی رو کسی ندارم !

در مورد شعر نوین و هنر و اینها هم باید بهت بگم من شاگرد گروس عبدالملکیان بودم ! یکی از بزرگترین شاعران امروز ایران و نقد کسایی مثل لیلا کردبچه رو درباره ی شعرهام دارم ! پس دیگه خیلی جو نگیرت !!!
یغما خیلی هم خوبه !‌(تعصب نداشته باش !)
فک میکردم فقط پیغام خصوصی دادید...

دوست من نشست و برخاست فلان آدم و فلان هنرمند هیچی به ارزش یه نفر اضافه نمیکنه,مثل این میمونه بگی من با رضازاده نشست و برخاست کردم پس من زورم زیاده

شما گفتی متاسفانه با شاهین نجفی همکاری کرد....منم گفتم اگه دیدگاه شما اینطوره یقینا از موسیقی آلترناتیو بویی نبردی,7سال تو مویسقی کشک سابیدی حتما

شاگرد فلان استاد بزرگ شعر هم بودن هیپ دلیل معتبری نیس که شما دیدگاه مدرن و درستی نسبت به ترانه ی نوین داشته باشید

راستی جواب سوالای من رو بابتِ معرفی یک ترانه در سطح اون ترانه های نامبرده شده ندادید.شما اگر شاگرد فلان استاد(البته من تا حالا اسم ایشون رو نشندیدم,احتمالا ایشون هم کسی مثل محمدعلی بهمنی باشن که در پی مرید پروری هستن) هم باشید مدینه ی فاضلتون روزبه؟؟بهروز؟؟بمانی هست.

موفق باشید
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از f.effaty :
فک میکردم فقط پیغام خصوصی دادید...

دوست من نشست و برخاست فلان آدم و فلان هنرمند هیچی به ارزش یه نفر اضافه نمیکنه,مثل این میمونه بگی من با رضازاده نشست و برخاست کردم پس من زورم زیاده

شما گفتی متاسفانه با شاهین نجفی همکاری کرد....منم گفتم اگه دیدگاه شما اینطوره یقینا از موسیقی آلترناتیو بویی نبردی,7سال تو مویسقی کشک سابیدی حتما

شاگرد فلان استاد بزرگ شعر هم بودن هیپ دلیل معتبری نیس که شما دیدگاه مدرن و درستی نسبت به ترانه ی نوین داشته باشید

راستی جواب سوالای من رو بابتِ معرفی یک ترانه در سطح اون ترانه های نامبرده شده ندادید.شما اگر شاگرد فلان استاد(البته من تا حالا اسم ایشون رو نشندیدم,احتمالا ایشون هم کسی مثل محمدعلی بهمنی باشن که در پی مرید پروری هستن) هم باشید مدینه ی فاضلتون روزبه؟؟بهروز؟؟بمانی هست.

موفق باشید
ببین دوست عزیز حرف های شما رو من قبول دارم و وقتی شما بزرگترین شاعر ایران رو نمیشناسی دیگه جایی برای بحث نمی مونه !
بابت کشک سابیدن و ... هم حرفی ندارم ! هرکس نظری داره که برای من محترمه !
 

f.effaty

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
25
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از یاسین نعیمی :
ببین دوست عزیز حرف های شما رو من قبول دارم و وقتی شما بزرگترین شاعر ایران رو نمیشناسی دیگه جایی برای بحث نمی مونه !
بابت کشک سابیدن و ... هم حرفی ندارم ! هرکس نظری داره که برای من محترمه !

چقدر از صفت های تفضیلی مثل "ترین بدم میاد,بزرگترین,اول ترین!!,قوی ترین,.....
شاعر وقتی بزرگ میشه که به جامعه ی خودش همونقدری متعهد باشه که به هنرش متعهده

به سلاطینِ منگِ شعر و ادب
جهش یک کروموزوم به عقب
به همه شاعرانِ انجمنی
به غزل‌های خیسِ از آبِ مَنی
به همان نسخه‌پبچِ بی‌جرأت
میکسی از «سبزواری» و «نصرت»
به شبِ شعر معترض در قُم
پخش آن از شبکه‌ی سوم

بخشی از شعر "متعهد به کاکتوس بودن" - یغما گلرویی
 

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

یغما گلرویی واقعا" یکی از بهترین ترانه سرایان معاصر بود
رو شاعریش تاکید زیادی ندارم ولی تو ترانه واقعا" بین هم نسلهای خودش میشه گفت بهترین بود

در مورد بحثای بالا هم روزبه واقعا" خوب ترانه میگه و میتونه حجم زیاد از احساس رو به آدم منتقل کنه ولی ترانه های یغما یه چیزی ورای ایناس
انگار یغما یغما درگیری های ذهنی بزرگتری داره و به مسائل بیشتری فکر میکنه
در مورد شاهین هم خب یه نفر شاهین رو از نظر اعتقادی نقد میکنه یه نفر از نظر هنری
من خودم یه آدم نسبتا" معتقدیم, یعنی انقد اعتقاد دارم که حرفای شاهین به اعتقاداتم بر بخوره
ولی وقتی نقد هنری میخوای بکنی باید تمام پیشفرضاتو بریزی دور و فقط اثر رو نقد کنی...

در مورد گروس عبدالملکیان هم خب من کتاب های ایشون رو خوندم و واقعا" آدم خوش ذوقی هستن
ولی لباس بهترین شاعر ایران واقعا" زیادی براش گشاده!!!
حتی من شاعر بودنشون رو هضم نکردم چون هنوز با این سبک شعرها که هرگونه کلام و نثری رو بهش میگن شعر مشکل دارم
حالا کاری نداریم چیزی که مینویسه اسمش شعر هست یا نه ولی هرچی مینویسه خوب منویسه و مخاطب لذت میبره
ولی ده ها پله با توصیفی که شما ازش کردی فاصله داره
 

f.effaty

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
25
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از amir h :
یغما گلرویی واقعا" یکی از بهترین ترانه سرایان معاصر بود
رو شاعریش تاکید زیادی ندارم ولی تو ترانه واقعا" بین هم نسلهای خودش میشه گفت بهترین بود

در مورد بحثای بالا هم روزبه واقعا" خوب ترانه میگه و میتونه حجم زیاد از احساس رو به آدم منتقل کنه ولی ترانه های یغما یه چیزی ورای ایناس
انگار یغما یغما درگیری های ذهنی بزرگتری داره و به مسائل بیشتری فکر میکنه
در مورد شاهین هم خب یه نفر شاهین رو از نظر اعتقادی نقد میکنه یه نفر از نظر هنری
من خودم یه آدم نسبتا" معتقدیم, یعنی انقد اعتقاد دارم که حرفای شاهین به اعتقاداتم بر بخوره
ولی وقتی نقد هنری میخوای بکنی باید تمام پیشفرضاتو بریزی دور و فقط اثر رو نقد کنی...

در مورد گروس عبدالملکیان هم خب من کتاب های ایشون رو خوندم و واقعا" آدم خوش ذوقی هستن
ولی لباس بهترین شاعر ایران واقعا" زیادی براش گشاده!!!
حتی من شاعر بودنشون رو هضم نکردم چون هنوز با این سبک شعرها که هرگونه کلام و نثری رو بهش میگن شعر مشکل دارم
حالا کاری نداریم چیزی که مینویسه اسمش شعر هست یا نه ولی هرچی مینویسه خوب منویسه و مخاطب لذت میبره
ولی ده ها پله با توصیفی که شما ازش کردی فاصله داره

مرسی که از در منطق وارد شدی و از بزرگنمایی طفره رفتی
ولی جدا از بحث گلرویی,شاهین به هیچ وجه به اعتقادات اشخاص توهین نکرده,اینو خودشم تو مصابحه هاش بارها تاکید کرده!شما کج فهمی داشتید تو دریافت مطلب.
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,037
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

به نقل از amir h :
یغما گلرویی واقعا" یکی از بهترین ترانه سرایان معاصر بود
رو شاعریش تاکید زیادی ندارم ولی تو ترانه واقعا" بین هم نسلهای خودش میشه گفت بهترین بود

در مورد بحثای بالا هم روزبه واقعا" خوب ترانه میگه و میتونه حجم زیاد از احساس رو به آدم منتقل کنه ولی ترانه های یغما یه چیزی ورای ایناس
انگار یغما یغما درگیری های ذهنی بزرگتری داره و به مسائل بیشتری فکر میکنه
در مورد شاهین هم خب یه نفر شاهین رو از نظر اعتقادی نقد میکنه یه نفر از نظر هنری
من خودم یه آدم نسبتا" معتقدیم, یعنی انقد اعتقاد دارم که حرفای شاهین به اعتقاداتم بر بخوره
ولی وقتی نقد هنری میخوای بکنی باید تمام پیشفرضاتو بریزی دور و فقط اثر رو نقد کنی...

در مورد گروس عبدالملکیان هم خب من کتاب های ایشون رو خوندم و واقعا" آدم خوش ذوقی هستن
ولی لباس بهترین شاعر ایران واقعا" زیادی براش گشاده!!!
حتی من شاعر بودنشون رو هضم نکردم چون هنوز با این سبک شعرها که هرگونه کلام و نثری رو بهش میگن شعر مشکل دارم
حالا کاری نداریم چیزی که مینویسه اسمش شعر هست یا نه ولی هرچی مینویسه خوب منویسه و مخاطب لذت میبره
ولی ده ها پله با توصیفی که شما ازش کردی فاصله داره
در مورد یغما و شاهین کاملا باهاتون موافقم و در مورد گروس باید بگم طبق مقاله ای که چند هفته پیش تو روزنامه جام جم چاپ شد گروس عبدالملکیان بهترین شاعر سپید و موج نو از نگاه منتقدان و مردم انتخاب شد و در کل شاعران (در تمام قالب های کهن و نو و ...) رتبه ی چهاردهم شد ...
حالا اینا اصن مهم نیس ! مهم اینه که بعضی دوستان نظر آدمو درست نمی فهمن بعد میان توهین می کنن که خوشبختانه شما اینطوری نیستی !ممنونم /m\
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : خداحافظی یغماگلرویی....

بچه ها دعوانکنید :D
من نظرهردویِ شما روتاحدودی درست میدونم ولی دیدتون باهم متفاوته .
به نظرم ترانه پریود شاهکارنبود اصن .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا