• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

maryam.mb - 14747

  • شروع کننده موضوع
  • #1

maryam.mb

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران

قفسه کتاب بنده


خوانده شده
1- در گرگ و میش راه؛ زینت دریایی
2- هزار خورشید درخشان؛ خالد حسینی
3- فمنیسم؛ نویسنده نامشخص
4- زنانی که جهان را تکان دادند؛ نویسنده نامشخص
5- بلندی های بادگیر؛ امیلی برونته
6- جین ایر؛ شارلونت برونته
7- نغمه ای از آتش و یخ جلد اول و دوم؛ جرج مارتین و مترجم سحر مشیری
8- سکوت بره ها؛ توماس هریس
9- قلعه حیوانات؛ جرج ارول
10- مجموعه دریای زمین ( جادوگر, گور های آتوان,دورترین کرانه, تهانو,سنجاقک بادی دیگر)
11- آکادمی خون آشام جلد اول
12- سه گانه ی شهر: جلد اول: تجارت مرگ , دارن شان
13- هانیبال؛ توماس هریس
14- پرسی جکسون و خدایان یونان از یک تا پنج
15- طرف شب 1 تا 7
16 آتش دزد
17- سری کتاب های طرف شب
18- یادداشت های ویرجینیا وولف؛ ویرجینیا وولف
19- خاطرات آدم و حوا؛ مارک تواین
20- مدیر مدرسه؛ جلال آل احمد
21- 1984؛ جرج ارول
22- کنیز ملکه مصر، ذبیح الله منصوری
23- جلاد لاغر؛ جبل دارن شان
24- مجموعه سوکی استیکهاوس از مرگ تا تاریکی
25- مهر و مهتاب؛ تکین حمزه لو
26- قهرمان گم شده المپ
27- بن بست؛ غلام حسین ساعدی
28 – جلد اول و دوم کارآموز رنجر
29- دا؛ زهرا حسینی
30- راه خطا؛ گراتزیا دلدا
31- بینوایان؛ ویکتور هوگو
32- کونت مونت کریستو، الکساندر دوما
33-زنان کوچک، لوییزا می اولکات
34- ماجراهای هاکلبری فین؛ مارک تواین
35- فرانکشتاین؛ مری شلی
36- غرور و تعصب؛ جین آستین ترجمه رضا رضایی
37- زنی با نشان قرمز، ناتانیل هاتورن
38- چشم هایش، بزرگ علوی
39- کلبه ی عمو تام،هریت بیپراستو و مترجم محسن سلیمانی
40- دنیای سوفی؛ یاستین گودره
41- بارون درخت نشین؛ ایتالو کالوینو
42- تاریخ یهودیت؛ ایزیدور اپستاین
43- جنس ضعیف؛ اوریانا فالاچی
44- برنده تنهاست؛ پائولو کوئیلو، ترجمه آرش حجازی
45- کیمیاگر؛ پائولو کوئیلو
46- ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد؛ پائولو کوئیلو
47-سمفونی مردگان؛ عباس معروفی
48- سال بلوا؛ عباس معروفی
49-ذوب شده؛ عباس معروفی
50- نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد؛ اوریانا فالاچی
51- طاعون؛ آلبر کامو
52- همه ی نام ها؛ ژوزه ساراماگو
53-شاهزاده خانم همیشگی؛ فیلیپا گرگوری
در حال خواندن:

اگر شبی از شب های زمستان مسافری؛ ایتالو کالوینو


در آینده:
می خوام شروع کنم فول آثار پائولو کوئیلو و ویرجینیا وولف رو بخونم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

maryam.mb

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
پاسخ : maryam.mb - 14747

در گرگ و میش راه؛ زینت دریایی

ماجرا ی زن جنوبیه که پدرش یکم کارهای درمانی بلد بوده و می ره شهر و یکم کارهای درمانی یاد می گیره و به شهرش بر می گرده، جامعه به شدت مردسالاری و تا حدی طردش می کنند اما در نهایت به گونه ای عده ای از روستاییان رو درمان می کنه. در این راه خیلی سختی ها می کشه.
کتاب حاصل مصاحبه با این خانم، شخصیت اصلی، هستش.
واقعیت جامعه ی جنوبی طی سی سال گذشته و نقش زن درش. ارزش کتاب تنها به ثبت مکتوب یک جامعه از زبان شهروند درجه دوی اون جامعه است. البته کتاب صرفا به این دلیل نوشته نشده و اینو می شه کاملا حس کرد، زندگی نامه است و بیشتر اون فرد محوره تا جامعه. بخاطر همین یک سری چیزها در کتاب هست که از ارزش جامعه شناختیش کم می کنه.
از طرف دیگه کتاب؛ شخصیت شهروند درجه دو در این جامعه رو هم نشون می ده، چه خود این شخص و چه اطرافیان.

کتاب حالت یک مستند مکتوب شده رو هم داره، تکلیف مولف هم مشخص نیست که می خواد رمان بنویسه یا یک مصاحبه رو مکتوب کنه یا کارهای دیگه... . ولی در اصل رئالیستِ واقعیه.

کلا فقط شناخت جامعه جنوبی و نقش زن در زمان معاصر در کتاب به درد می خوره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

maryam.mb

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
پاسخ : maryam.mb - 14747

هزار خورشید تابان؛ خالد حسینی

وقتی سراغ این کتاب رفتم بادبادک باز رو نخونده بودم و البته هنوزم نخوندم.
به شدت تحت تاثیر تبلیغات این نویسنده بودم که چه جوایزی گرفته و این کتاب اومدم دستم.

*****
خلاصه کتاب از زبان یک سایت:
درباره دو زن به نام مریم و لیلا است. مریم دختر نامشروع یک بازرگان افغانی است که تا 15 سالگی به همراه مادر، جدا از پدرش زندگی می‌کند، مرگ مادر باعث می‌شود که پدرش وادار شود، مدتی کوتاه او را در جمع خانواده‌ واقعی خود بپذیرد، ولی در نهایت پدر مجبور می‌شود که برای حفظ آبرو، دختر را به ازدواج یک مرد مسن و خشن اهل کابل دربیاورد. لیلا اما دختری کاملا متفاوت است، او دختر باهوش یک روشنفکر افغانی است. دست سرنوشت باعث می‌شود که این دو زن با هم هم‌خانه شوند، روابط خصمانه‌ی ابتدایی آنها در طول داستان مبدل به رابطه‌ای دوستانه می‌شود که در انتها بیشتر شبیه رابطه یک مادر و دختر می‌نماید. نویسنده در طی روایت داستان، مروری بر حوادث و رخدادهای سیاسی افغانستان دارد و "حکایت افغانستان" را در یک بازه‌ی زمانی 45 ساله؛ از زمان کودتای سال 1973 علیه ظاهرشاه تا افغانستان بعد از 11 سپتامبر روایت می‌کند؛ ورود روس‌ها، جنگ‌های مجاهدین با آنها، عقب‌نشینی نیروهای روسی، درگیری قوم و قبیله‌ای در افغانستان و رنج‌های بی‌شمار مردم این کشور، به قدرت رسیدن طالبان، حادثه 11 سپتامبر و پس از آن...


*****

اگر بخواهم این کتاب رو از لحاظ رئالیسم و واقع گرایی اش بسنجم، باید بگم که اصلا از نظر من به من واقعیت نزدیک نیست. دو زن این کتاب به نوعی نماینده ی زن افغان شناسانده می شوند، در صورتی که چنین زنانی اصلا مطابق با فرهنگ شرقی و فرهنگ به شدت مذهبی افغانستان نیستند حتی اگر مریم خانواده ای روشن فکر داشته باشد و خواننده او را محق بداند و حتی خواننده "غربی" شیفته عصیان این دو زن بشوند.
من به شخصه به عنوان آدمی که با دختران افغان کمی سر و کار داشته ام و شناختی که ازشون پیدا کردم، چنین چیزهایی رو ازشون بعید می دونم. جامعه ی افغان چه حالا و چه سی سال پیش، چه در ایران و چه در خود افغانستان، جامعه ای متعصبه. سنت اونو احاطه کرده اند و هر سنتی شکنی جزای خودش رو داره.
این مسئله رو تکذیب نمی کنم که اصلا امکان نداره، چنین اتفاقاتی در افغانستان افتاده باشه اما به عنوان یک کتاب رئال، این کتاب کم ترین احتمال ها را کنار هم گذاشته و به عنوان زن افغان عرضه کرده.

از طرف دیگه باز هم به عنوان یک کتاب رئالیست، قضاوت های بیرون از داستان زیادی رو داره. به خصوص در مورد آمریکا. باز هم منکر بعضی از منفعت ها نیستم اما فرشته بودن با واقعیت متفاوته.

کتاب عنصر های ادبیات شرق رو در مورد شخصیت ها نداره، شخصیت مردها یا سیاهه یا سفیده و در مقابل زنان خاکستری.
در هر صورت من به عنوان یک انسان بزرگ شده در شرق، با این کتاب مشکل دارم. جهت گیری در مورد کارهاشون ندارم بلکه عدم واقعی بودنشون رو متذکرم.

بهترین بخش کتاب مال زمان طالبانه.


از لحاظ های دیگه هم، یکم زیادی(!) پرگویی داره، خیلی کشش می ده و در مورد بعضی چیزها سرگردانی به وجود می یاد. تصادف های درون داستان متجاوز از سه تاست و بعضی شخصیت ها می یایند و می روند( حضور ذهن ندارم) بدون این که دوباره بهشون پرداخته بشه.

کلا فقط اتحاد این دو تا زن در نهایت جالبه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

maryam.mb

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
پاسخ : maryam.mb - 14747

نغمه ای از آتش و یخ ؛ جرج مارتین

یکی از بهترین فانتزی هایی هست که خوندم؛ یک چیزی در حد عالی.

خلاصه اش رو نمی گم، چون... .

شخصیت پردازی ها عالی اند، هر فصل روایت یک فرد و هر فصل یک دید جداگانه و یک شخصیت کاملا جداگانه داره؛ همین قضیه باعث شده تا اخر کتاب کشش خیلی باشه و خواننده دائما به فکر شخصیت های دیگه باشه. انواع شخصیت هم درش هست اما سفید سفید نداره، مابقی طیف رو داره.
حماسیه، یک چیزی در مایه های ارباب حلقه ها ولی کاملا متفاوت. خبری از جادوگری های هری پاتر و یا جادوهای سیاه و سفید ارباب حلقه ها نیست اما ماور الطبیعه خاص خودش رو داره.
مطابق سایر فانتزی های موفق هم نمادپردازی های خیلی موفق داره، نحوه استفاده ازشون با مابقی فانتزی ها کاملا متفاوته. نویسنده نماد ها رو با زبان کاملا خاص خودش بیان می کنه. موجودات جدیدی هم نسبت به مابقی درش هستند. هرچند که اژدها هم داره! نماد ها خیلی کمتر یونانی اند، نماد های شمال اروپا درش خیلی هست و بعضی جاها نمادهای شرقی هم پیدا می شوند.
یکی از مهم ترین نماد هاش، همین آتش و یخه. نکته ی جالب اینه که در فصل دو شخصیت متضاد کتاب( آتش و یخ) می شه کاملا این سرمت و گرما رو در نثر نویسنده احساس کرد!
گرگ ها هم جایگاه خاص خودشون رو دارند، نویسنده هم این رو آشکارا نشون می ده و هم با استفاده از این گرگ ها سرنخ به خواننده می ده؛ فقط لز طریف این سرنخ ها می شه فهمید چه بلایی به سر شخصیت ها می یاد. شاید اولش این نماد ها خیلی رو به نظر بیان اما نویسنده هیچ وقت منظور رو و آشکار نماد رو نداره بلکه بعد ها ازش استفاده دیگه ای می کنه که تازه خواننده دوزاری اش می افته!

خود شخصیت ها هرکدوم نماد یک جور شخصیت حساب می شوند. در واقع شخصیت هایی که می تونسته اند در 3000 سال پیش وجود داشته باشند! روابط ایده آلی که در خیلی از فانتزی ها پیدا می شن، مثل عشق و عاشقی و این جور بساط ها توش خیلی کمه. در واقع با این که دنیاش خیالیه، اما یک خیالی واقعیه!

نویسنده از کشتن یا اضافه کردن شخصیت ها ابایی نداره و می تونه کاملا ذهن خواننده رو منحرف هم بکنه. اصلا نمی ترسه که بخاطر حذف یک شخصیت، خواننده کتاب رو ول کنه و زده بشه. اعتماد به نفس بالاست!
تصویر سازی هاش کاملا واقعی و طبیعیه و تقریبا نثر خیلی سختی داره. من ترجمه اش رو خوندم و نتونستم مابقی رو بخونم، کلا اصطلاحات نثری خاص خودش رو داره و می شه یک جور نثر اصیل حسابش کرد. مطابق هر شخصیت تصویر پردازی هایی وجود داره که یک جورایی هم داستان فصل درش هست و هم خود شخصیت در درون تصویر ها خودش رو به رخ می کشه.

فکر می کنم تا الان 5 تاش چاپ شده باشه.

یک سریال هم دارن ازش می سازن که چند تا فصلش بیرون اومده.
کلا هیچیش لنگ نمی زنه، یک فانتزی کامله. نویسنده ی موفقیه و در آمریکا فانتزی خیلی موفقیه.

ترجمه اش هم کاملا بی نقصه. خانم مشیری، مترجم ماهر و کاملا وفادار به متنه. بهترین برگردان نثر خاص مارتینه، ترجمه های خانم مشیریه. بخاطر دلایلی که بالا گفتم؛ اصطلاحات و واژگان کاملا خاصی داره که به نوعی می شه امضای نویسنده باشه، در نتیجه ترجمه اش خیلی سخته. خوندش دیگه!!! سخت تر!
کتاب سه اش هم تا 20 ترجمه شده ولی مترجم داره برای ناشر ترجمه می کنه، اسم خانم مشیری رو هم من فقط در یک فصل دیدم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

maryam.mb

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
پاسخ : maryam.mb - 14747

همه ی نام ها؛‌ ژوزه ساراماگو

صفحات اول کتاب، روایت دنیای "آقا ژوزه"‌ منشی اداره بایگانی با حالت خاص یک زندگی پوچه. از اون دست زندگی های پوچ نیست که فرد فقط زندگی کنه!
یک جور پوچ گرایی انسانی که در نهایت می خواد به یک شکلی خودش رو از پوچی نجات بده.
کلا نمونه ی خوبیه برای "پوچی"‌ که پوچ بودنش بیشتر فردیه تا اجتماعی. مثل کتاب های کامو یا کافکا نیست.
یک شخصیت 50 ساله با یک زندگی معمولی که چیزی برای زندگی کردن پیدا می کنه.

طبق گفته ی مترجم(!) نماد هزارتوی لابیرنت و نخ آریان هم درش هست که به نوعی همون بایگانیه.

در بایگانی باید مینیاتوری باشه که طبق برداشت های من می تونه پوچی "آقا ژوزه" باشه که طی حرکت هایی که می کنه تا صاحب عکس رو پیدا کنه؛ این مینیاتور رو می کشه. گرچه که در پایان می شه برداشت کرد نویسنده شعار خودش رو می ده و پوچی به نوعی هنوز هم هست. اون عکس چیزی نیست که انسانی رو از پوچی برهانه.

برنده جایزه نوبل هم شده.
 
بالا