اولین آشپزی

[nasrin.z]

خاطره اولین آشپزی



--------------------------------------------------------------------------------------------
اولین آشپزی خودم با ماکارونی شروع شد
آخه مجبود بودم درس کنم چون هیچ کس خونه نبود منم جوگیر شدم و ماکارونی درس کردم
اولش که خوب بود همه کارا رو از روی برگه طرز تهیه انجام می دادم بعد وقتی که غذا رو رو سفره گذاشتم و شروع کردم به خوردن
فهمیدم که روغن نریختم

 

[masood]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من با برنج شرو ش آقا همه دفه ی اول که میپزن شفته میشه بنده دفه اول که پختم نمیدونی که مثل یه پدر که بزرگ شدن بچشومیبینه به انتظار قدکشیدن برنجام نشستم دریغ از قد کشیدن یکیشون آخرشم دیدم قابل خوردن نیستن(انقد سفت بودن آهنبر نمیتونست کاری کنه) برداشتمشون گذاشتم تو تفنگ ساچمه ای باهاش گربه زدم
نمیدووونی که چی حالی داد :)

 

[pucy cat]

پاسخ : اولین آشپزی

من اولین اشپزیم رو بود
سه تا نیمرو تهش عین ذغال سیاه شد

 

[zeynab75]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من تخم مرغ
هر یه دونه تخم مرغ که میشکستم نصفش میریخت رو زمین #
دوتاشونم کامل قل خوردن از رو کابینت افتادن رو زمین!
بعدشم روغنش سوختو شدن جزغاله!!! :-s
ما اینیم دیگه! B-)

 

[ghased]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزیم آبکش کردن برنج بود خودشم قرار بود شوهرخالم بخوره . از قضا تازه نامزد کرده بودن‌!
آقا جاتون خالی برنجو زیاد آب نمیریزن روش بعد آبکش من عین ماکارونی کلا شستمش ! موقع خوردن اصصصصصلا نمک نداشت !!

 

[This is me]

پاسخ : اولین آشپزی

من اولين لار ماكارانى درست كردم(خونه تنها بودم)بعدش تلفن زنگ زد،زن داييم بود!منم برا ناهار دعوتشون كردم(اعتماد به نفسُ حال كن )

حالا بنده قرار بود آبرو دارى كنم

خلاصه اونا نشستن منم پذيرايى كردم و بعدش رفتم يه قابلامه ديگه هم درست كردم و يه كمى هم خارج از دستور چيزهايى بهش اضافه كردم،مثله آبِ ترشى!به نظرشما ماكارانى ترش خوش مزه تر نيس

بعد مامانم ساعت سه اومد خونه قشنگ اين شكلى شد

سر سفره مامانم :-s

من :-ss(درحال بدو بيراه گفتن به خودم به علت اعتماد به نفسِ كاذب!)

بابام (داشت احتمال اين ك بعد از خوردن دست پخت من زنده ميمونه يا نه رو ساب ميكرد چون من حتى خم مرغ رو هم به فنا ميدادم!)

اول برا مهمونا كشيدم نقشه هوشمندان اى بود البته!من موش آزمايشگاهى پيدا كرده بودم

خلاصه صبر كردم اونا خوردن،بعد گل ازگل دختر داييم شِكُفت

يه مامانم گفت عمه چى ريختين توش خيلى خوب شده!!!!

من B-)

بقيه هم تاييد كردند...:خركِيفى!(مامانم فكر ميكرد من طبق دستور پخت عمل كردم )

خلاصه شانس اوردم هنوزم تو كَفِشَم!! B-)

 

[smart girl]

پاسخ : اولین آشپزی

اونروز کمه جوش دُرُس کردم، بد قبلش با مامانم حرفم شده بود نمیخواستم هی برم سوال بپرسم،
قشنگ یادم میومد چی باید بریزما، فقد یه خورده دیر یادم میومد!

 

[peihaghi]

پاسخ : اولین آشپزی

من اولین بار کباب تابه ای درست کردم . با یه لایه به ضخامت 1 سانت روش زردچوبه !

 

[amir abbasi]

پاسخ : اولین آشپزی

اولی بار فک کنم تخم مرغ درست کردم با پنیر رنده شده و نعنا و زرد چوبه و نمک و یکم فلفل B-)

اصن یه چیزی شده بودا

 

[dokhtar-e-tanha]

پاسخ : اولین آشپزی

من و داداشم فقط خونه بودیم بعد مامانم زنگ زد که برای هر دومون برنج درست کنم
بعد من برنج رو درست کردم اما داداشم رفت از بیرون یک پُرس برنج گرفت
نمیدونم چرا

× برنج ِ پُخته نشده بود زیاد

 

[artemis ej]

پاسخ : اولین آشپزی

یادمه منو بابام تنها بودیم منم نمیدونم 12 سالم اینا بود!
گف شام درس نمی کنی؟منم جوگیر شدم حس خانومه خونه بودن دس داد بم!
اومدم اون سس گوشت ماکارونی رو درس کنم!
پیازاش که سوخت کلن،فلفل دلمه ای ها نپخت،گوشتاش سوخت یکم،بدش شور و تند هم بود!یعنی نون و پنیر 1000000000000 بار بهتر بود
از چهره پدرم معلوم بود می گف سرمایه ی منو به باد دادی!تو سطل آشغال می ریختی اینارو بهتر بود تا شکم من!

 

[leila j00j000]

پاسخ : اولین آشپزی

من ماکارانی درست کردم برا اولین بار بجا 20 دقیقه 5 دقیقه جوشوندم بعد روغن نریختم سوخت !انقد سفت و سیاه شده بود!

 

[S...4Rmahtab]

پاسخ : اولین آشپزی

من که تا حالا قسمت نشده غذا بپزم!2-3 باری اومدم امتحان کنم که یه 2 بارش غذا ذغال شد یه بارم که کلا دسته ی قاشقمونو ذوب کردم!
بعد از اون اتفاق مامانم گفت کسی کلا از من توقعه آشپزی نداره و از همونجا شد که من کلا دیگه به جز خوردن واسه ی کار دیگه ای تو آشپزخونه نرفتم!خوب استعداد آدمو کور میکنن اخه!

 

[shadi.ash]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من با نیمرو شرع شد فقط به جای این که تخم مرغ ها رو تو روغن و ماهیتابه بشکنم اونارو تو یه قابلمه پر از آب شکستم

 

[!!!Anti-Law!!!]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من از یه غذای ایتالیایی شروع شد (یکی نبود بهم بگه یه آدم تا چه حد میتونه اعتماد به نفس البته کاذب داشته باشه اول کاری که از یه غذای ایتالیایی شروع نمیکنن!!!)
غذا طوری بود که باید توش از سرکه بالزامیک و روغن زیتون استفاده میشد...منم وقتی داشتم درس میکردم دقیقا یادم نبود چه قدر باید اضافه کنم...به خاطر همین نصف بطری بالزامیک و روغن زیتونو توش خالی کردم ...اصلا نمی تونید تصور کنید چی از آب در اومده بود....!!!!!!
ولی چون قبلش کلی کری خونده بودم که می خوام غذای ایتالیایی درس کنم به خاطر اینکه ضایع نشم مجبور شدم همشو ب*خ*و*ر*م...بعدش این جوری :-& :-& شدم...!!!!

 

[kasandan s]

پاسخ : اولین آشپزی

یه بار یادمه مامان تو پلوپز برنج ریخته بود به من گفت برو دمگیر بزار سر پلوپز ....منم اومدم سریع گذاشتم و رفتم چند دقیقه بعد صدای جیغ ملکه تو خونه طنین انداخت به سرعت خودمو به آشپزخونه رسوندم وفهمیدم دمگیرو چپه گذاشتم( یعنی دسته سرپلوپز کاملا با دمگیر پوشیده شده بود...)!!!!!!!!!!!

 

[sadlove]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من روز اول مهر کلاس چهارم ابتداییم بود!
اون سال روز اول جمعه بود!
ما هم روز قبلش اسباب کشی داشتیم!
هیچکی خونه نبود منم حس خانوم بودنم گل کرده بود!
رفتم دمی لوبیا سبز درست کردم!
نه سوخت نه شور شد نه بی نمک نه کسی پاش به بیمارستان کشید


این مامانم غذا درست میکرد منم تو آشپزخونه رو کابینتها رژه میرفتمو درس میخوندم بعد از همونجا یاد گرفته بودم چطور درست کنم

 

[sayra]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین بار که خواستم اشپزی کنم...شب بود..هیچ کس خونه نبود منم بدجور هوس ماکارونی کرده بودم...یه کم اب جوش ریختم تو قابلمه با یه کم ماکارونی....بعد خواستم مایه ماکارونی درست کنم...هرچی دم دستم بود توش ریختم...از گردو گرفته تا فلفل و گوجه و شکر خودمم نمیدونم چرا اینارو با هم قاطی کردم
گذاشتم تا بپزه بعد نگاش کردم دیدم دوست ندارم اینارو بخورم....کشیدم تو یه ظرف خیلی خوشگل تزءینش کردم....صبر کردم تامامانم اومد بعد بردم جلوش تا بخوره...طفلکی مامانم....برای اینکه دل من نشکنه چقدر عذاب کشید خدا رو شکر که زنده موند...

 

[arash76]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین آشپزی من ماکارونی بود!!!
اونم حدوده یه ماه پیش!!!
نمی دونی چه غذایی از آب در اومد!!!
بعد از خوردن 115 باید دم در حاضر میشد!!!!!

 

[anahita_ashg]

پاسخ : اولین آشپزی

اولین غذایی که درست کردم نیمرو بود!!! B-)
بعد 2 ساعت وقت صرف کردن تخم مرغ ها رو شکستم. بعد گذاشتم آماده شد.
بعدشم خیلی شیک ماهیتابه رو گذاشتم کف آشپزخونه و فرش رو سوزوندم.