امشبم لشی رو تختت ، مثه هر شب
اشکت هم دمه مشکته بزار تر شن
ک*ن لق فردا همین امشب
تیغو میکشم رو این شاهرگ تشنه ام
ما که خیر ندیدیم همه چی شره
گرگ هم بودیم به ما گفتن بره
هم استعداد داریم هم عشقشو
ولی کو اون پولی که واسه این عشق در ره
از یه طرف نگران آینده
از یه طرف نگران بابام که پابنده
بهش میگم بابایی لباس میخوام
اولین سوالش اینه قیمتش چنده؟
پدرم مرده بهش نگو چلفت بود
دردایی که ما کشیدیم همه کلفت بود
یه بار تو عمرم یه لباس خوب پوشیدم
که اونم توی اتاق پروف بود
دور و وریام میگن چته؟
نمیدونن زندگیم شته
گوهه ، عنه همش مزخرفم
این تیغه تیز هم شدش اصلحه ام
بزنم نزنم آخ بی مصرفم
ولی ناموس واری این دفعه رو من میزنم
دیگه بریدم ک*ن لق جهنم
زندگی برا اونایی که همیشه برندن
چشامو میبندم ، یه نمه فکر میکنم
که اگه بزنم پدر و مادر حرص میخورن؟
بیخیل یه هفته اشک و سیاه پوشی
بعدشم کلا میریم فراموشی
تا کی لا دردا کنیم بررسی
تا کی آرزو کنیم و بهش نرسیم
یکی میگفت نزن گناه کبیره ست
قضیه ی خرگوشو خدای هویجه ست
پیرزنو از تاکسی خالی نترسون
ما یه عمره حاجی زندگیمون همین هست
وقتی با این سکه ها هم بازی میشیم
با بقیه ی پول خرید مامان راضی میشیم
توقعو ببین دیگه یه تیغ که این حرفارو نداره
داشم بزن
ولی حاجی سوسول بازی نه ها
چهار و پنج و شیشو هفت و هشت و ده ها
یکی بزن ولی یه جای دقیق
یکی بزن با کلی خونه رقیق
یکی بزن بیفت کف حموم
یکی بزن زندگیت تموم
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
من عاشق چشمت شدم...
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم
دیدم خود خواهیه ، دیدم نمی تونم
تحمل می کنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوسش داری ، از چشم هات معلومه
یکی اونجاست شبیه من ، یک دیوونه
که بیشتر از خودم ، قدر تو رو می دونه
چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم
تو رو می خوام ، تموم زندگیم اینه
دارم می رم ، ته دیوونگیم اینه
نمی رسه به تو حتی صدای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من
چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم
افسوس بود و جز افسوس چیزی به شب نمیتابید، هر چشمه ای که می خشکید از چشم ماه می افتاد
از روزگار دلگیرم ای کاش رنج آخر داشت، یوسف اگه برادر داشت کی توی چاه می افتاد!
دل چشمه بود و می جوشید، وقتی خدا واسه مردم، هر روز یه کوزه رو میشکست از تیکه هاش دل میساخت
از تیکه تیکه ی قبلم، هی کوزه ساخت اما هی هر شب واسه من تنها از خون و خاک گل میساخت!
بکار و بچین، بچین و ببخش، زمین خدا برای همه ست
ببین و نترس، نترس و بگو، خدای تا ابد خدای همه ست
تا چشم کار میکرد و تا اعتماد میکردم، چشمم به هرچی که میدید بی اعتمادتر میشد
معجون دردمندی از سردرد و درد سر بودم، با هر مسکن تازه دردم زیادتر میشد
خشکیده تر شدم ای ماه، عکست توی کدوم چشمه ست، اینجا که هرچی میبینم دالون و تنگ و تاریکه!
اینجا که هرچی میگردم، راهی به سرپناهی نیست، روح بزرگ من دیدی دنیا چقدر کوچیکه
بکار و بچین، بچین و ببخش، زمین خدا برای همه ست ...
ببین ونترس، نترس و بگو، خدای تا ابد خدا
قورتت میده حسش که
یه چیزی اشتباست و
این شهر مال ماست و
میگیم و دروغه ولی تابع قانونیم
همه فلجیم و کر ولال و کور میشه استعداد
ولی بازم زندگی رو جلو میبرن
مادرا میزائن، پدرا میخرن
دوچرخه میشه ماشین
آبنبات میشه کلید
هم بازی میشه شریک ج ن س ی وقت پیریت
امروز بد بود، بدتر از دیروز
هیشکی در نزد بگه از خونت بیا بیرون
هیشکی نفهمید غیر از درد خودش، درد چیه
ولی زندگی جاریه، فقط هوا سرد میشه
واست کیک میخرن، واست دست میزنن
پدر و مادرت با مهر برات وقت میخرن
مغزتو میشورن معلمای بی شرف
ولی بازم میشه خودت و رفیقت بشید عوض
از شاه عربا تا بچه بازیای کیشیشا
هنوز در جنایت بازه توی این کلیسا
مسیح کی بود؟ خوب و بد چی بود؟
واسمون عیسی رو معنی کردن، دلیل چی بود ؟
ما آدما پر از سوالیم، پر از انرژی
پر از اهمیت به ک س ش ر ی مثل پرستیژ
پر از جنایت پر از تعفن
وعده ی آخر تهوع، مرگ های پر تنوع
دنبال رویات باش، انقدرا زنده نیستی که
بخوای بسوزی،بسازی
انقدرا جدی نیست
میسوزم میبینم هنوز قفلیم رو جدول
به خودت میگی آزادیه پنج حرف اول
ولی بهت میگن، زندان یا اعدام
همش پنج حرفه، انتخاب بین بد و بدتر
الف، ب، پ، ت، ث
مثل ساکت، سه بار در روز سکوتو گوش کن از اول
چه غمناکه، چه غمناکه
وقتی تو برگه اتهامت سکوت باشه
رد میشدیم از کنار یه کلاه خالی
زیر یه پل تاریک، یه هنرمند باریک
صدای ویالونش میگفت این شهر قصه میخواد
به قصه های خوب، یه سکه میداد
همه پرسیدن شیر یا خط؟
من با خط بدم نوشتم شیر
تو این جنگل، پرسه نزن
با رأی گیری اینجا روباه میشه عادل
گاو میشه عاقل، شغال میشه عاشق
تو ازدواج حاکم، حرفت ساقدوش باده
بادی که از هر وری اومد، گند زد به حالت
حالا اسمشو بنویس و پرت کن تو صندوق
هی انتظار بکش، منتظر فندق
واقعا اگه خودت بودی، نمیدزدیدی
اون چند و چند میلیارد که بود، حق مردم
صورتتو تر کن، دست و پاتو بشناس
واسه یه بار هم که شده، فکرو کار بنداز
لعنتی، لعنت شیطون به قبرت
تف به شعارت که خودت گمی توی گندت
خودتو کردی برده، گناهه اگه باور کنی
وقتی بهت میگن، خدا میخواد باشی بنده
خدایی نیست، خدا هرچی باشه این نیست
خدا ترس نداره، به خدا خدا این نیست
جهنم خدا، واسه خیلیا بهشته
بهشت باشه واسه اونکه میخواد از حوری کرشمه
خدا این نیست، اگه باشه هم دروغه
مگه نه اینکه نور پاکشو دمیدن تو روحت
مگه نمیخواستیم تو این دنیا، بخندیم و پر شیم
مثل خورشید، نورانی
مثل خورشید، نورانی
قورتت میده حسش که
یه چیزی اشتباست و
این شهر مال ماست و
میگیم و دروغه ولی تابع قانونیم
همه فلجیم و کر ولال و کور میشه استعداد
ولی بازم زندگی رو جلو میبرن
مادرا میزائن، پدرا میخرن
دوچرخه میشه ماشین
آبنبات میشه کلید
هم بازی میشه شریک ج ن س ی وقت پیریت
امروز بد بود، بدتر از دیروز
هیشکی در نزد بگه از خونت بیا بیرون
هیشکی نفهمید غیر از درد خودش، درد چیه
ولی زندگی جاریه، فقط هوا سرد میشه
واست کیک میخرن، واست دست میزنن
پدر و مادرت با مهر برات وقت میخرن
مغزتو میشورن معلمای بی شرف
ولی بازم میشه خودت و رفیقت بشید عوض
از شاه عربا تا بچه بازیای کیشیشا
هنوز در جنایت بازه توی این کلیسا
مسیح کی بود؟ خوب و بد چی بود؟
واسمون عیسی رو معنی کردن، دلیل چی بود ؟
ما آدما پر از سوالیم، پر از انرژی
پر از اهمیت به ک س ش ر ی مثل پرستیژ
پر از جنایت پر از تعفن
وعده ی آخر تهوع، مرگ های پر تنوع
دنبال رویات باش، انقدرا زنده نیستی که
بخوای بسوزی،بسازی
انقدرا جدی نیست
میسوزم میبینم هنوز قفلیم رو جدول
به خودت میگی آزادیه پنج حرف اول
ولی بهت میگن، زندان یا اعدام
همش پنج حرفه، انتخاب بین بد و بدتر
الف، ب، پ، ت، ث
مثل ساکت، سه بار در روز سکوتو گوش کن از اول
چه غمناکه، چه غمناکه
وقتی تو برگه اتهامت سکوت باشه
رد میشدیم از کنار یه کلاه خالی
زیر یه پل تاریک، یه هنرمند باریک
صدای ویالونش میگفت این شهر قصه میخواد
به قصه های خوب، یه سکه میداد
همه پرسیدن شیر یا خط؟
من با خط بدم نوشتم شیر
تو این جنگل، پرسه نزن
با رأی گیری اینجا روباه میشه عادل
گاو میشه عاقل، شغال میشه عاشق
تو ازدواج حاکم، حرفت ساقدوش باده
بادی که از هر وری اومد، گند زد به حالت
حالا اسمشو بنویس و پرت کن تو صندوق
هی انتظار بکش، منتظر فندق
واقعا اگه خودت بودی، نمیدزدیدی
اون چند و چند میلیارد که بود، حق مردم
صورتتو تر کن، دست و پاتو بشناس
واسه یه بار هم که شده، فکرو کار بنداز
لعنتی، لعنت شیطون به قبرت
تف به شعارت که خودت گمی توی گندت
خودتو کردی برده، گناهه اگه باور کنی
وقتی بهت میگن، خدا میخواد باشی بنده
خدایی نیست، خدا هرچی باشه این نیست
خدا ترس نداره، به خدا خدا این نیست
جهنم خدا، واسه خیلیا بهشته
بهشت باشه واسه اونکه میخواد از حوری کرشمه
خدا این نیست، اگه باشه هم دروغه
مگه نه اینکه نور پاکشو دمیدن تو روحت
مگه نمیخواستیم تو این دنیا، بخندیم و پر شیم
مثل خورشید، نورانی
مثل خورشید، نورانی
مادر - محسن چاوشي - ترانه از حسين صفا
صدای پا نبود صدای تق تق شکستن تو بود
غروب خسته بود که من سرم هنوز رو دامن تو بود
صدای پای تو که توی راه رو زبونه میکشید
تمام روحمو برای دیدنت به خونه میکشید
به مادرم بگین قفس شکسته و پرنده پر زده
به مادرم بگین بهار اومده جوونه سر زده
یه درد مطمعن مفاصل منو کلافه کرده
تمام وزنشو به شونه های من اضافه کرده
غروب رفته بود غروب ِ توی مه غروب ِ تو غبار
غروب بیقرار غروب رو سیاه غروب بی پناه
به مادرم بگین هنوز خنده هاش رو سر جهازشن
به مادرم بگین هنوز گریه هاش تو جا نمازشن
به مادرم بگین هنوز خنده هاش رو سر جهازشن
به مادرم بگین هنوز گریه هاش تو جا نمازشن
-----------------
محسن چاوشي
البوم پاروي بي قايق
اهنگ پاروي بي قايق
حسين صفا
دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق دوتا کشتی با ده تا لنگره خسته
گلوم خلوت ترین پس کوچه ی بن بست سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم یکی از بال ِ بستم آسمون ساخته
یکی بختک شده افتاده رو سینه م یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب ِ رنگ و رو رفته یه بالون با طناب ِ از گلو پاره
یه اعدامی که اُمیدش به دنیا نیست ولی دنیا براش جذابیت داره
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود نه پیشونی نوشتم بود کم باشم
به هر تقدیر شکلک در نیاوردم فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم بهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدمه بی شکل به غیر از عشق با چیزی موافق نیست
محسن چاوشي
خواب البوم پاروي بي قايق
لبخند زد و دستامو گرفت اما توی خواب فردا نشده بیدار شدم بیدار و خراب
عکسش روی میز باز از توی قاب بیرون اومدو دستامو گرفت باهم دوباره رفتیم توی قاب
ترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپره
گفتم نکنه اصلا” روی میز خوابم نبره
تنها روی تخت تنها توی خواب با اون توی قاب
چشماشو که بست قاب از روی میز افتاد و شکست
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
بارون میومد پس داد زدم من پشت درم خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشت سرم
در وا نشده بیدار شدم بارون میومد گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم
بارون میومد پس داد زدم کی پشت دره
بیدار شدی گفتی نکنه خوابم نبره
سیل از توی قاب اومد تو اتاق در وا شده بود
ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه
تغییر کنه...
محسن چاوشي
تفنگ سر پر از البوم پاروي بيقايق
توی خونه روی دیوار یه تفنگ سر پُره داغ جنگلا رو میشه روی قندافش دید
آره یه تفنگ سر پُر و فراری از شکار که میشه از تو گلوش صدای شلیکو شنید
یه تفنگ پیر و کهنه یه تفنگ بی جواز که دلش رو برده زوزه های زخمیه یه گرگ
عمریه که بوی باروتو نفس نمیکشه تنها شاهده نفس کشیدنه پدربزرگ
توی خونه روی دیوار یه تفنگ ِ سر پُره
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره
توی خونه روی دیوار یه تفنگ ِ سر پُره
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره
خسته از روزای غمگینه بدون ِ اتفاق خواب رفته مثل آتیش زیر خاکستر داغ
یه تفنگی که مثه ، یه مرد گریه میکنه شبو با روح پرنده های مُرده تو اتاق
با دوتا میخه سیاه مونده رو دیواره سفید تو سر هردوی ما وسوسه ی آزادی
خیلی وقته بوی خون خونه رو پُر کرده و من خیره ام به آخرین ارثیه ی اجدادی
توی خونه روی دیوار یه تفنگ ِ سر پُره
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره
توی خونه روی دیوار یه تفنگ ِ سر پُره
منم آخرین گوزنی که گلوله میخوره
حالم عوض میشه
حرف تو که باشه
بی اعتمادم کن به همه دنیا
اینکه با من باش
کنار من تنها کنار من تنها
از اولین جمله ات
فهمیده بودم زود
عشق های قبل از تو
سوتفاهم بود
اونقدر میخوامت
همه باهات بد شن
با حسرت هر روز از
کنار مارد شن ،رد شن
حالم عوض میشه
حرف تو که باشه اسم تو بارونه
عطره تو همراشه
اون گوشه از قلبم
که ماله هیچ کس
نیست کی با تو آروم شد
اصلاً مشخص نیست
بی اعتمادم کن به همه دنیا
اینکه با من باش
کنار من تنها کنار من تنها
از اولین جمله ات
فهمیده بودم زود
عشق های قبل
از تو،سوء تفاهم بود
حالم عوض میشه
حرف تو که باشه اسم تو بارونه
عطره تو همراشه اون گوشه از قلبم
که ماله هیچ کس
نیست کی با تو آروم شد
اصلاً مشخص نیست
حالم عوض میشه
حرف تو که باشه
حالم عوض میشه
حرف تو که باشه اسم تو بارونه
عطره تو همراشه اون گوشه از قلبم
که ماله هیچ کس نیست
کی با تو آروم شد
اصلاً مشخص نیست
حالم عوض میشه
به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ی ممنوعه، ولی لب هایم
هر چه از طعمِ لب سرخ تو دل کند نشد
بی قرار توئم و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جایِ خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یادِ تو، هر چند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
بی قرار توئم و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
کاشکی تورو، سرنوشت ازم نگیره
می ترسه دلم، بعد رفتنت بمیره
اگه خاطره هام یادم می یارن تو رو
لااقل از تو خاطره هام نرو
کی مثل من واسه تو
قلب شکسته اش می زنه
آخه کی واسه تو مثل منه؟ بمــــــــــــــــــــــــــون دل من فقط به بودنت خوشه من و فکر رفتنت می کشه
لحظه هام تباهه بی تو
زندگیم سیاهه بی تو، نمی تونم