• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دفترچه ی خاطرات سمپادیا _ 1390

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

yas21173

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,235
امتیاز
3,154
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
(بخون تا آخرش ضرر نمیکنی :D :-" ) سلام ، بعد از انجام سنت دیرینه ی احوال پرسی ُ اینا و پیشاپیش تبریک اومدن سال ِ نو و عید نوروز :D ،
به فکرم رسید که ای کاش یک دفترچه ی خاطراتی توی تمام این روز ها و ماه ها و سالایی که اینجا کنار هم بودیم داشته باشیم :)
که هرکی بیاد هرچیزی که دلش میخواد بنویسه به عنوان یادگاری پایان هر سال ، به نظرم دیتابیس فوق العاده ای از خاطرات و یادگاری ها میشه اگر هر سال هم تکرار بشه
گفتیم امسال کلیدشو بزنیم شاید استقبال شد :D

هر کدوم از دوستان میتونن از هر چیزی که دلشون میخواد (به جز ناراحتی ها و امثالهم ) بگن و یک پستی که متعلق به خودشونه رو برای همیشه ثبتش کنن ! زمان که جلو بره خیلی ارزشمند میشن همین چند خط نوشته 8->
اومدم اول واسه خودم بنویسم دیدم نمیدونم از کجاش شروع کنم گفتم از شما هم کمک بگیرم :)

دوستان فقط لطفا نقل قول نکنین و فقط پستی که سندش به نام شما هست رو برای بقیه اینجا بذارین
از این300-400 کاربر فعالی که ما داریم میشه یک 10-15 صفحه ای دفترچه ی خاطرات ساخت :D

شاید حتی بعدا بشه منظمش کرد ُ مثل یک تقویم که هر صفحش مخصوص یک نفر و نوشته ی اون فرده درش آورد ، ایده ی خوبی به نظر میاد :D :)
یا حتی یک مسابقه واسه هر نوشته ! که بیشترین امتیاز ُ کسب کنه :) ؛ تا پارسالا مسابقه ی امضای نوروزی داشتیم حالا امسالم یادگاری ی نوروزی :D
واسه گمراه نشدن یک چکیده هم مینویسم :
چکیده : هر کس از دوستان ، که خیلی لطف داره و تو این حرکت خداپسندانه شرکت میکنه ، میاد به سبک همین اس ام اس ها که میگن یک خط واسم بنویس ، اینجا از هرچیزی که دلش میخواد به عنوان یادگاری از امسال که دیگه داره تموم میشه مینویسه :) - مرجع دست نوشته های دلنشین سمپادیایی میخوام بسازیم با هم ها نه چیز دیگه ای (;

پ.ن1 : اسم تاپیک رو هم از عمد "ی" گذاشتم بینش چون میدونم رو اعصابه مهرانه (محمودی) به همین بهانه میاد اینجا :D :-"
پ.ن2 : ترجیحا از مدیرا میخوام اول شروع کنن که یخ ِ همه باز بشه و بیان شرکت کنن :D ، باتشکر .
پ.ن3 : چون به نظر خودم پتانسیل حرکت های جمعی زیادی داره تاپیک ؛ اگر مایل بودید میتونیم جدا تاپیک بزنیم و مشورت کنیم :)
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : دفترچه ی خاطرات 90

یاشار یه کوچولو فهمیدم چی شد ولی تمامی جملاتت دارای ارایه ای به نام ایهامه... :D واسه همین کامل نفهمیدم ;;)
فهمیده باشمم در مرام ما نیست نفر اول باشیم :-" (ژانر فداکار)
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : دفترچه ی خاطرات 90

خيلي خيلي لايك، اصن خيـــليا! :D
فقط يه سوالي! اين خاطره‌ها مربوط به خاطره‌هامون از سايت تو سال نود باشه يا كلاً؟
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

من نفهمیدم این تاپیک چرا تو خاطرات نیست :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

yas21173

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,235
امتیاز
3,154
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

پس من اگه توضیحی لازم هست میدم بعدا مدیر مربوطه محبت اینارو منتقل کنه به تاپیک جدا :)
به نقل از نرگس² :
خيلي خيلي لايك، اصن خيـــليا! :D
فقط يه سوالي! اين خاطره‌ها مربوط به خاطره‌هامون از سايت تو سال نود باشه يا كلاً؟
:D خوشحالم که منظورمو تونستم برسونم
اصن به قول یارو گفتنی "هرچه میخواهد دل تنگت بگو " (همین بود دیگه درسته ؟ :-" ) یعنی شما هرچی دوست دارین میتونین بنویسین و اختیار تام دارید ، از افزایش نرخ دلار به عنوان اسباب بازی دولت بگیرین تا واردات فرغون (!) از تاجیکستان :D :-"
میتونید مثلا خودتون پستتون رو به دو دسته ی داخل و خارج سمپادیا تقسیم کنید (صرفا یه پیشنهاد بود :) )
به نقل از SaϔnA.M :
من نفهمیدم این تاپیک چرا تو خاطرات نیست :-"
آخه یه جورایی حس کردم این فرق داره ! یعنی راستش بیشتر تاپیک های اونجا واسه سرگرمی ان ُ اینا ولی این شاید بشه روش خیلی کار های قشنگ تری کرد و ایده های ناب تری زد مثه همونایی که اشاده کردم :) ، درضمن دوستان به هوای حرف بزن بیشتر سر میزنن شاید
به نقل از gisu :
یاشار یه کوچولو فهمیدم چی شد ولی تمامی جملاتت دارای ارایه ای به نام ایهامه... :D واسه همین کامل نفهمیدم ;;)
فهمیده باشمم در مرام ما نیست نفر اول باشیم :-" (ژانر فداکار)
خدا رو شکر :D ؛ قبول دارم فهمیدنش یه خورده پیچیدست ، آخه همه واقفن به این قضیه که تحریر کردن یه سری افکار خیلی کار مشکلیه ! محدودت میکنه و واسه همینم اینجوری که گفتید میشه ...
نه چه اشکالی داره :-?? ؛ همینجا اعلام میکنم هرکی زودتر شروع کنه و صفحه اول رو متبرک کنه خیلی دمش گرم :D بعد دیگه اینکه شیرینی ش و عیدیش محفوظه :-" ;;)
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,604
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
یادش بخیر سال 1390!

اقا اقا من شروع کنم؟؟! :-"

شروع میکنم. :-" اهم اهم! :-"

خب.سال 90هم گذشت.با تموم خاطره هاش.

باتمام اتفاقاش.با تموم خنده ها و خوبی هاش! 8->

شاید بشه گفت سال نود یکی از بهترین سال های عمرم بود.

تو امسال از13سالگی اومدم بیرون و رفتم تو سن14 سالگی!رسما یک نوجوون شدم! ;;)

سال نود بود که من عزیزترین دوستمو پیداکردم.

توسال نود بود که من عضو سمپادیا شدم! 8->

کلی شینطنت هایی که تو سمپادیا کردم! :-"""

بعد اوایل عضویتم هم سیستم امتیاز دهی نبود! بعد ما رفته بودیم بیرون وقتی اومدم خونه دیدم نوشته 1!

بعد من کلی فکر کردم این 1چیه!! :-"

بعد از کسی که اون یک امتیازو بهم داده بود پرسیدم این چیه! یک,1 اومده تو پروفایلم! (سنگ شی اگه بخندی! :-"")

بعد توضیح دادو اینا!

همایش مشهدی که رفتیم! دوستایی که از شهرای دیگه پیدا کردم.همش عالی بود!

تو امسال درسته زیاد درس نخوندم.ولی بازم بد نبود. 8->

امسال رابطم با خدا خیلی بهتر شد! مخصوصا بعد از اون زلزله! ;))

یکی از بهترین خاطره های امسالم همون زلزله بود! :-" (جالبیش اینه که تو بهمن که رفتیم تهران تهرانم زلزله اومد! :-""")

خب حرف دیگه ای ندارم! 8-> سال خوبی بود.ازش راضیم! 8->

منتظر سال91!فقط هنوز چیدن سفرم مونده! :-"

+یاشار عیدی مخصوص مارو بده بریم کار داریم! :-"

اینم بگم که یکی از عالیترین خاطره هام از سمپادیا برنامه 90 بود! :D

هعی من میخواستم بخوابم اعصابم هم داغون!هعی مهدی میگفت یکم دیگه صبر کن الان تو باید بیای! و تبلیغاتش! :)) 8->

من این نوشته رو 1000بار ویرایش میکنم! هعی یادم میاد! :-"""
+++++

اقا یک خاطره بد هم بگم!

مرگ استیو جابز! :-<
 

haniiii

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
430
امتیاز
2,029
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

امسال سرنوشت سازترین سال زندگیم بود :-&کنکور

سال خوبی بود با تمام نگرانی هام
امسال فهمیدم خدا خیلی هوامو داره چون رشته ای که دوس داشتم قبولیدم و منم سعی کردم که براش مرام بذارم هر چند :)
بعد از کنکورم عضو اینجا شدم.خیلی اتفاق خوبی تو زندگیم بود....
یکی از بهترین ادمای زندگیم رو اینجا پیدا کردم
امسال برا اولین بار تو عمرم نذر کردم و مرد و مردونه پاش وایسادم
اولین سالی بود که از دوستای 7 سالم دور شدم اما به لطف اینجا یاد گرفتم که چجور حفظشون کنم و نگهشون دارم
تازه امسال دانشجو شدم ترم بوقی شدم و الان ترم دویی ام!! :D
ادم بالغ شدم.زندگیمو یه جورایی از خونوادم جدا کردم که بتونم مستقل باشم
سال خوبی بود خییییییییییییییییییییلی >:D<
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

امسال مثه بقیه ی سالا نبود :) حداقل برای من نبود...

یه عالمــــه اتفاقای باحال افتاد ، همین که من آشنا شدم با سمپادیا و سمپادیها یی که هم سن و همفکر خودِ منن یه اتفاق جالب و دوست داشتنی بود >:D<

همین که جدا از دوستای دنیای واقعیم یه عالمه دوست پیدا کردم که شاید مرامشون از بعضی از دوستای دنیای واقعیم هم بیشتر باشه خودش بینظیر بود >:D<

وقتی یادت میاد که یه جایی هست که میتونی بری و اونجا جای هیچ کسی رو اشغال نمیکنی و میتونی به راحتی ناراحتی و خوشحالیتو ابراز کنی حس خوبیه 8->

نمیدونم امسال چجوری گذشت اما میدونم تو این یه سال به اندازه ی چندین سال بزرگ شدم 8-> اینو مطمئنم 8->

بهترین چیزی که فهمیدم این بود: "ما سمپادی ایم ، بیایید خودمونو دست کم نگیریم 8-> "

آهان آهان 8-> یه چیزه دیگه ;;) نمردیم تو سال نود مدیرم شدیم ;;) :-"
 

saranaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
996
امتیاز
4,711
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

سال 90 رو خیلی دوست نداشتم راضیم از این که گذشت... :-<

خاطره تلخ زیاد دارم ولی گفتن نگم! نمی گم :بچه حرف گوش کن!

بهترین خاطره ام وقتی بود که خانواده سمپادیا بود دوستائی که پیدا کردم تو اون ماجرا خیلی واسم با ارزشن

مخصوصا مامان و بابام مخصوص تر بابام معروف به بابا ابلیسم ! :D >:D<


بعد از اون سر ویسم عوض کردم دوستای جدید سرویسم خیلی خوبن اصلا با جنس من دنیا فاصله دارن ولی خوبن دوسشون دارم >:D<


الان فک می کنم می بینم شاید سال 90 بد نیودا! :rolleyes: :D

امیدوارم سال 91 عالی باشه برای همه به خصوص سمپادیا ! مخصوصا خودم ! :D 8->

all the best (;
 

Samane.M

کاربر فعال
ارسال‌ها
45
امتیاز
191
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6
شهر
تهران
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

امسال برام هم خوب بود و هم بد. اما خوب اتفاقای بد اونقدری زیاد بود که خوبیها رو کمرنگ کرد... :(
کم مقصر نبودم تو اتفاقای بدی که برام افتاد. هر چی بود داره تموم میشه
تمام سعیمو می کنم که سال بعد خیلی بهتر باشه.
امیدوارم هممون سال خیلی خیلی خوبی رو شروع کنیم :)
 

HHH

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,765
امتیاز
5,478
نام مرکز سمپاد
مدرسه
شهر
کرج
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

فقط یه جمله بگم من :D

از سال نود تو سمپادیا یک پادکست دارم که قراره 10 سال دیگه بشینم با پشت صحنه هاش گوش بدم و یاد همهتون بیفتم های های گریه کنم :-"


سال جالبی بود در کل /m\
 

closeman

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,078
امتیاز
6,745
شهر
مشهد
دانشگاه
ازاد:-&quot;&quot;
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

فقط یه جمله که واسه خیلیا بی معنیه و واسه یه تعداد معدودی می فهمن عمقشو...
بعد از 4 سال...
4شنبه...
4ساعت...
کاش ساعت برناردو داشتم تا واسه همیشه تو اون لحظه همه ی دنیا رو متوقف می کردم...
مرسی سال نود.... >:D<
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

سال 90 هم داره تموم میشه ...
نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت...
سال 90 میتونم بگم عجیب ترین سال زندگیم بود...
با اینکه از تابستون فعالیتمو تو سایت شروع کردم ولی سمپادیا از وقتی که lady chemist تو سایت عضو شده بود وارد زندگی منم شده بود...خیلی جالبه سوگند همیشه برام از سایت میگفت از اتفاقایی که توش میفتاد...دیگه اونقد برام گفته بود که من حتی بعضی از بچه ها رو اینجا شناخته بودم مثل گولی...lof...Meli...سبحان
اولش سایت برام چیزی جز یه تفریح نبود اما بعدها برام فراتر از یه تفریح شد...شد بخشی از زندگیم
مهم ترین اتفاقی که سال 90 برام افتاد این بود که شدم کسه دیگه...عوض شدم...عاشق شدم...خیلی کارای عجیب میکردم...کارایی که دلیلشونو هنوزم نتونستم کشف کنم...کارایی که منجر به خیلی از اتفاقا شد....اتفاقایی که نه تنها من بلکه در کنار من کسه دیگه ای رو هم بهم ریخت...
تابستون 90 برام پر از خاطرست خاطره هایی که واقعا فراموش نشدنین...
گذشت شد ماه مهر...مهرم برام پر از خاطره های شیرینه...شد ماه ابان...ابان برام اتفاقی افتاد که واقعا فکرشو نمیکردم...ابان با اینکه ماه خوبی برام بود اما پر از نگرانیم بود...اذرماه شد...همه بدبختیاو ناراحتیا از این ماه شروع شد...همش اتفاقات تلخ...ذهنم پراز سوال های بیجواب شده بود...اذر ماه سختی برام بود ولی نمیدونستم که ماهای دیگه سخت ترن...نفهمیدم بعده اذر چجوری گذشت چون واقعا تو حال خودم نبودم...
فقط میتونم بگم واقعا تو این سال گند زدم...یکی از کابوسای امسالم کارنامه ی ترم اولم بود چون واقعا گل کاشته بودم... X_X
امسال خیلی چیزامم از دست دادم...
3نفر از دوستامو توی حادثه ی تلخ از دست دادم...اولین عشق زندگیم که واقعا نمیدونم چی شد که همه چی بهم ریخت...
عینکیم شدم...تریپ خرخونی و اینا دیگه... :-"
اما همش اتفاقای تلخ نبود...خندم بود
از کارتینگی که تو تابستون با بچه ها رفتیم و گل کاشتیم تا نزدیک به دیپورت شدن بنده در فرودگاه بحرین... :D
نه میتونم بگم سالی خوب نه میتونم بگم بد فقط میتونم بگم سالی پر از خاطره های رنگی... :)
هر چی بوده تموم شده... همه گذشته ها گذشته...گذشته هایی که میشه تکرارشون کرد میشه دوباره زندشون کرد ولی اول باید دلامونو از هرگونه کینه ...دشمنی...ناراحتیو اینجورچیزا پاک کنیم بعد...همینقد میدونم که واقعا ته دلم هیچی نیست...واقعا همه خاطرات بد از ذهنم فراموش شدن و از این بابت خیلی خوشحالم چون فراموش شدنشون باعث شده که قلبم خالی از هرگونه کینه و درد باشه...
خیلی حرف زدم میدونم...
امیدوارم سال خوبی داشته باشیم... :)
..........
نمیشه گفت اینا خاطرات بدن...با اینکه توی یه زمونه خاصی خیلی درد اور بودن ولی الان بیشتر تجربن تا خاطرات بد...
گفتم که گفته باشم :-"
راستی در مورد اون پاراگراف اخرم لطفا بد فکر نکنین .منظور خاصی رو نمیرسونه.گفتم که واسه بعضیا سوتفاهم نشه :)
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

سالِ 90!
بذا ببینم...سال خوبی بود...آره آره خوب بود! :-?

نظری راجه به بهارش ندارم فقط عید فوقلاده ای داشت!

تابستونشم با اینکه هیچ کاری نکردم در واقع!ولی سمپادیا برام یه معنی دیگه گرفت!کلی دوست...کلی چیز میز که یاد گرفتم...شب نشینیا....انجمن خلاقیت...

الانم که می رم صفه ی 20 و خورده ای ارسالام تجدید خاطره می کنم بعضی وقتا!

پاییزشم من کلی چیز میز که اینجا برا خودم جمع کرده بودم نابود شد!...کلی دوست از دست دادمو اینا...ولی با این حال بد نبود!

یه چیز خوبیم که داشت این بود که کلی از بچه هارو دیدم که اینجانو اوناییم که می شناختم نظرم در موردشو به سمت مثبت عوض شد!
زمستونش....

خوب بود از همون اولش که تولدم شد و واقا فهمیدم چقد آدمای خوب اینجا زیادن خیلی خوب شد...سمپادیا دوباره معنی گرفت و دوباره دوستای جدید!

اسفندم که عالی ینی...

دو هفته ی آخر اسفند 8تا از بچه ها ی سمپادیا که می خواستم ببینمشون دیدم!

واقا اینا بودن که می تونم بگم سال نود سال خوبی بود! /m\
 

Sheyda76

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اسلامشهر
شهر
تهران
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

90 سال پر حادثه ای بود برای من.
پر از تغییرات.
توی خودم و زندگیم , هر دومون .
میشه گفت خیلی بزرگ شدم امسال. این رشد فکری رو حس میکنم کاملا! ;;)
سال نود خــــــــــــــــــــیلی آدما رو از من گرفت .
خـــــــــیلی آدما هم شخصیت واقعیشونو امسال به من نشون دادن .
به هر حال , اکثرشون الان برام ذره ای اهمیت ندارن .
ولی خوب در عوض امسال من خیلیا رو دارم که همه چیمو مدیون اونام .
خوشحالیم , خنده هام , و حتی زندگیم .
امیدوارم اگه "دفترچه خاطرات سمپادیا - 1391 " هم در کار بود و من هم بودم , این آدما هنوز باشن پیشم , که ازشون بنویسم .
ورود سمپادیا هم البته کم اهمیت نبود برام !
خیلی چیز ها رو مدیون همین سمپادیا هستم .
----
نود و یک!
خیلی شاکیم ازت .
عیدت مثه عیدای دیگه نیست انگار .
سعی کن یکم بهتر باشی .
زود هم نگذر لطفا" . من این سالای زندگیمو دوس دارم 8->
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,221
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

سال نود برای من سالی پر از تجربه بود.
از همون بهارش کلی چیزهای جدید یادگرفتم، کلی تجربه کسب کردم و...
اردیبهشتش که کارگاه داشتیم و تو جریانات اون من کلی چیزهای تازه کشف کردم. کلی آدمارو بیشتر شناختم و خودمم خیلی عوض شدم.در کل فکر کنم بزرگترین و بهترین تجربه زندگیم بود.
تابستونش کارای تازه ای رو شروع کردم که خیلی وقت بود می خواستم بکنم اما موقعیتش پیش نیومده بود.
مهم تر از همه تو سمپادیا کلی آدم پیدا کردم که مثل خودم فکر می کردن، چیزایی رو که من دوست داشتم اونا هم دوست داشتن. کارایی رو که من می کردم اونا هم می کردن و تقریبا مثل خودم بودن و این خیلی خوب بود چون تونستم کلی چیز ازشون یاد بگیرم، کلی ازشون کمک بگیرم و باهاشون تبادل نظر کنم. فکر کنم این توی اعتماد به نفسم هم خیلی تاثیر داشته...
پاییز و زمستونم بد نبود اما بالاخره سوم شده بودیم و فشار درسی و اینا :-" خیلی دیگه نمی اومدم اینجا(در واقع از پاییز دیگه ترک کردم :D)
ولی به هر حال با اینکه خیلی کار داشتم و اتفاقات خیلی خوبی هم نیفتاد اما در کل نمی تونم بگم سال خوبی نبود.
به هر حال امیدوارم سال 91 سال خوبی برای هممون باشه هر چند من هنوز یه ذره از اومدنش می ترسم (آخه دیگه کنکوری می شیم. :() ولی بی صبرانه منتظر اومدن عیدم.
خب دیگه فکر کنم خیلی حرف زدم . به امید سالی خوب و قشنگ برای همه...
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

خوب سال نود به طور کلی بد نبود ولی 9 ماه اولش برای من خیلی بد بود خیلی خیلی بد مشکلات خانوادگی و از این جور حرفا به اوج خودش رسید و کلاسامونم جابجا کردن و راهنمایی هم که داره تمی میشه . ولی واقعا تونستم دوست های واقعیمو بشناسم اونایی که همیشه کمکم بودن و هستن به هر حال سال سختی بود ولی با بدی ها و خوبی هاش دو روز دیگه تموم میشه ولی خداییش خیلی خندیدیم و به ظور کلی خیلی با سال پیش فرق کردم
حداحافظ سال 90 عید همتونم پیشاپیش مبارک
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

امسال در کل ساله خوبی بود اتفاقای خوبی برام افتاد ولی بهترین سال نبود(بهترین ساله عمرم 89 بود)
خداکنه زودتر عید برسه ولی زود نگذره
.
.
.
اینکه 15 روزه عید خوب بود یا نه رو بعدا میگم
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

از اولش مزخرف بود واسم
بد ترین ساله ممکن
بجز ی اتفاق بقیش دردناک بود :آه
 

The Smith

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,061
امتیاز
3,544
نام مرکز سمپاد
سلام ایران‌زمین
پاسخ : دفترچه ی خاطرات سمپادیا - 1390

سلام : )
سال نود که اصن خدا بود ، یه عالمه اتفاقای خوب و در عوضش یه عالمه اتفاقای بد . اصن یه وضی
من برای دومین پیج سمپادیا.کام رو باز کردم و برای دومین روی عضویت کلیک کردم و اکانتم رو با نام MHD.H ساختم! (قبلش فک کنم سال 2009 بود که یه اکانت داشتم به اسم M.J که سر دعوا هایی که با ماهرود کردم دیگه نیومدم سایت.)
وقتی عضو شدم هیچکس رو نمیشناختم ، تک و توک 2-3 نفر رو میشناختم ، بیخیال دوستام شدم و خواستم بر خلاف آدمی که توی سمپادسیتی بودم ، اینجا آدم مفیدی باشم. حدودا 1-2 ماهی گذشت که من با ریحانه (close) آشنا شدم :-" (صرف نظر شد)
بعد از آشنایی با سروش که یکی از بزرگ مردای کوچکی ِ که من باهاش آشنا شدم.
هر روز با حرف زدنا و پست دادن ـا و آقای خاص بودنا گذشت و گذشت تا اینکه من با یه سری از دوستان ِ خیلی خیلی جدید آشنا شدم (lady chemist و دوستاش )
سر حرفایی که رد و بدل میشد و دعوا هایی که میشد و چیز میزایی که من گفتم اکانت من که حالا اسمش BlackMak بود بن شد.
حدود 1 روز من کلّا افسرده شده بودم ، گذشت و روز بعدش که من با آروین ( TnT ) آشنا شدم و باهام حرف زد و یکم دلداری داد و اینا و گفتش که میتونم کارم رو با یه اکانت جدید ادامه بدم . همین شد که من اکانتم رو با نام Sobh@n ساختم و شروع به فعّالیت کردم
حدودا 1-2 ماهی خوب فعالیت کردم که سر انتخاب اسم بدجوری گیر افتادم :D + آواتار ؛ به همین اسمم ـو گذاشتم Sobooli و یه آواتار از سروش که عکس دوسش بودم و گرافیتیش کرده بود رو گرفتم و گذاشتم روی آواتارم ، از سر زخم زبونایی که علی و علی سینا و اینا زدن مجبور شدم عوضش کنم و اینا .... خلاصه :D
سر یه سری اتفاقات ، دسترسی پست دادن من محدود شد ، یعنی طوری که حتی جواب پ.خ هم نمیتونستم بدم ، با هماهنگی سروش و مهدی (اخوی!) یه اکانت ساختم به اسم ( ITMaster ) که بلافاصله بعد از عضویتم اسمش رو عوض کردم و گذاشتم ( سروش م. ) که وسطای فعالیتم اسمش رو گذاشتم ( امیر م. ) ، گذشت و گذشت تا اینکه رسید به روز 31 شهریور که سروش قصد خداحافظی از سایت رو داشت و خداحافظی کرد و منم پشت سر اون خداحافظی کردم و حدودا 2-3 هفته نیومدم سایت تا اینکه اومدم و بعد از 2-3 هفته فعالیت مفید نمیدونم چی شد که یه روز من به علی ع. یه چیز خیلی خیلی ناجور گفتم :-" (خیلی ناجورا :D ) که باعث شد دوباره این اکانتم بن بشه.
با صحبت هایی که با آروین کردم قرار بر این شد که من یه اکانت بسازم که کسی نشناستش :D ( ساختم به اسم PedarMasih ) {اون روز ، روز تولدم بود که این اکانت رو ساختم 2 نوامبر بود }
فعالیت کردم تا اینکه یه روز سارا ( کوزت ) اکانت من رو شناسایی کرد به این حال ( B-) ) و رفتش تو حرف بزن هرچی از دهن مبارکش درومد به من گفت :-" ( مهم نبود زیاد :D )
طی صحبت هایی توسط سروش و سعید شد ، قرار شد اکانت BlackMak من رو بهم برگردونن تا مثل آدم فعالیت کنم ، اکانتم بهم باز گردونده شد و بعد از گذشت 2-3 ماه قرار شد من برم مسابقات تهران اُپن 2011 که رفتم و توی سطح دو ، رتبه دوم رو به دست آوردم و تموم شد :D
حدودا 2-3 هفته بعد از قضیه تهران اُپن یه روز که داشتم میرفتم مدرسه ، خاطراتم رو مرور کردم ، دوستایی که داشتم ، سروش و ریحانه و فرشید و مهران و مهرناز و ... .
اومدم آهنگ " بخند مصوعی " زدبازی رو اینجا تایپ کردم و هر قسمتش رو به پروفایل هرکس ربط دادم ( کاملا هم مربوط بود )
سر این پست دوباره من بن شدم و تصمیماتی که مدیرا گرفتم این بود که من هرچی اکانت ساختم حذف بشه .
توی این احوالات بودیم که من اکانت janus رو هک کردم (هک که نه ولی یه جور نفوذ و دستکاری ) اومدم و یکم دعوا و اینا کردم با علی و اینا و از اکانت janus خارج شدم و یه اکانت با هماهنگی متین ساختم به نام hashor که نام واقعیشم آزاد بود .
گذشت و منم به سرم زد از سایت خداحافظی کنم (وسطای امتحانای ترم بود) ، پست خداحافظی رو نوشتم و از اکانت خارج شدم ولی 2-3 روز بعدش که اومدم آن شم دیدم بن شده و یه اکانت دیگه ساختم به اسم The Smith که الان باهاش دارم فعالیت میکنم
یه عالمه دیگه خاطره موند که نگفتم :D
کلّ خاطرات من شد اکانت ساختن :-"

یه پیشنهاد داشتم ، اونم اینکه کاشکی این پستایی که داریم میدیم رو وویس میکردیم و به شکل پادکست دَر ِش میاوردیم ، به نظرم بیشتر ارزش داشت ( کارای میکسشم خودم میکردم )
در حد یه پیشنهاد بود حالا ، خواستین میتونید هماهنگ کنید ! :)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا