کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

[N.M]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

کدوم ترجمه رو خوندین / دارین میخونین / خریدید و انشاالله میخونین شما ؟
والّا همه می گفتن ترجمه ی بهرامی بهتره ، اما من ترجمه ی اون دو تا خانومُ خوندم ، روون بود و مشکل خاصی به ذهنم نرسید

× بعضیا میگن خواستن شروع کنن اما کتاب سنگینی بوده !!! ???
سنگین نبود ، روون بود ! بخونین !

 

[Masih-j]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

کتابو هنوز کامل نخوندم ... اومدم نظرم در مورد قسمت هایی که خوندم بگم .
من ترجمه آقای بهرامی را خوندم خوب بود . توضیحاتی که توی پاورقی هم آورده بود خوب و جالب بود.
به طور کلی خود کتاب و ترجمش و نحوه پیش رفتن داستانش خیلی خوب بود نام گذاری فصل ها و کوتاه بودنش هم همونطور که گفتین جالب بود .
و اما در مورد محتوا و شخصیت ها و ... :
در طی داستان که نویسنده اول به دنبال اطلاعات در رابطه با بمب اتم هست و بعد در جریان اون سفرش به جزیره سن لورنزو با افراد زیادی آشنا می شه و ارتباط برقرار می کنه و ... در کل این تجربیات باعث می شه تا به مذهب باکونونیست علاقه مند بشه و به اون مذهب روی بیاره . توی جریان داستان هم زیاد می بینین که وقتی یه اتفاقی می افته یه سخن از باکونون می یاره و اون اتفاق را با سخنی که آورده توجیه می کنه .
اون جمله اول کتاب و 2 تا جمله ای که تو فصل 4 اومده بود هم خیلی جالب بود.
"مطالب ابن کتاب بک ذره اش راست نیست . از فومائی پیروی کنید که شما را جلادت و محبت و سلامت و سعادت می بخشد"
همه چیز های راستی که می خواهم به شما بگویم همه دروغ هایی شرم آورند .
هر آن کس که نتواند درک کند که چگونه می توان کیش مفیدی بر بنیاد های دروغ برپا کرد از درک این کتاب در می ماند .
ونه گوت می خواد بگه که مذهب بر پایه یک سری دروغ هست ولی با توجه به جمله سوم فکر می کنم این اعتقاد را داره که می شه یک دین مفید بر پایه های دروغ بنیان کرد.

شخصیت پردازی توی این کتاب فوق العاده است . شما با شخصیت های زیادی آشنا می شین که عقاید و نظرات مختلفی دارن و نویسنده از دیدگاه خودش این شخصیت ها و عقاید را با رفتارشون نقد کرده .
مثلا فیلیکس هونیکر که در اول داستان یه شخصیت بی احساس نشون داده که نسبت به وقایع بی اعتناست و به خیلی از مسائل اهمیتی نمی ده و یه جورایی کارهای عجیب هم می کنه . کلن یه دید منفی نسبت به دانشمندان و علم داره . یجورایی می خواد بگه برای این دانشمند ها اخلاقیات مهم نیست . مثلا اون صحنه ای که یکی از دانشمند ها در روز افتادن بمب به هونیکر می گه " علم در این لحظه گناه را تجربه کرده است " و هونیکر می گه " گناه چیست " کاملا دید نویسنده را می رسونه .
و در ادامه داستان هم شخصیت فرزندان هونیکر ، مردمی که در طول سفر و توی هواپیما و ... با اون ها و عقایدشون آشنا می شه و ...
که همش جای بحث داره .
این که توی جزیره همه افراد باکونونیست هستن اما کسی جرات نداره عقیدش را به دلیل مجازات و حکم ارتداد ابراز کنه و ...
یا مثلا اون فصل محض نمایش ( 43 ) جالب بود که لوکراسبی می گفت مجازات باید سنگین باشه و در جزیره سن لورنزو به دلیل مجازات چنگک کسی دزدی نمی کنه . و در آخر فصل هم این جمله اومده بود : اما بعد از آن که کبابش کرده بودند تازه کاشف به عمل آمده بود اصلا بچه اش را نکشته بود ! نقد همین مجازات هاست .

به طور کلی اینها نقد سیاست ها ، عقاید ، مسائل اجتماعی مختلف از دیدگاه نویسنده هست که ونه گوت به صورت یک رمان زیبا در آورده ... و از این نظر فوق العاده بود.
و خیلی از فصل های کتاب و سخنان و گفتگو ها جای بحث داره.

. به سوال : نظرتون در مورد نام این اثر ؟
هر چی دارم پیش می رم کتاب جالب تر می شه تموم که شد دوباره می یام نظر می دم .
( شرمنده بابت جمله بندی افتضاح . نصفه شبه خوابم می یاد )

 

[afroDt]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

اقا من نظرارو نمیخونم...

دارم میخونمش دوس ندارم بفهمم چی میشه و اینا...

تا 100ش خودم..بسی درم لذت میبرم...خیلی دوس دارم سبک نوشتنش رو...

کاملا احساس میکنم توی ماجرام ، اتفاق هارو خیلی خوب میرسونه ، فصلاش خیلی به موقه تموم میشن...

شخصیت هاشم دوس دارم...خیلی واقعین...نه خیلی خوب ، نه خیلی بد...

اقا من برم بخونم ، بازم میام...

 

[N.M]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

× مرسی از مسیح ... من دهنم باز موند ، من گریه ی شوق کردم مرسی ، خیلی نظرای خوبی دادین ...

بعد اینکه ، این که از اوّل اصطلاحات باکونونیستیُ به کار برده بود و ما تا اون تـَها ، اطلاعات کامل راحع به باکونون نداشتیم و کم کم اطلاعات اضافه می شد ، خیلی خوب بود .
ممنوع بودنِ این مذهب توی جزیره ، در حالی که همه حتی پاپا عم باکونونیستی بودن ، خیلی جای بحث داره ... خیلی میشه با دنیای واقعی مرتبطش کرد !
و این قضیه ی باکو مارو رو هم خیلی دوست داشتم !

نظرم درباره ی اسمشم ... دوس نداشتم ، شاید مخصوصاً برای ما که همچین بازی ای نداریم یکم نچسب بود .

× زهرا ... لایک )))

 

[dorna]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

کتابو هنوز کامل نخوندم ... اومدم نظرم در مورد قسمت هایی که خوندم بگم .
من ترجمه آقای بهرامی را خوندم خوب بود . توضیحاتی که توی پاورقی هم آورده بود خوب و جالب بود.
به طور کلی خود کتاب و ترجمش و نحوه پیش رفتن داستانش خیلی خوب بود نام گذاری فصل ها و کوتاه بودنش هم همونطور که گفتین جالب بود .
و اما در مورد محتوا و شخصیت ها و ... :
در طی داستان که نویسنده اول به دنبال اطلاعات در رابطه با بمب اتم هست و بعد در جریان اون سفرش به جزیره سن لورنزو با افراد زیادی آشنا می شه و ارتباط برقرار می کنه و ... در کل این تجربیات باعث می شه تا به مذهب باکونونیست علاقه مند بشه و به اون مذهب روی بیاره . توی جریان داستان هم زیاد می بینین که وقتی یه اتفاقی می افته یه سخن از باکونون می یاره و اون اتفاق را با سخنی که آورده توجیه می کنه .
اون جمله اول کتاب و 2 تا جمله ای که تو فصل 4 اومده بود هم خیلی جالب بود.
"مطالب ابن کتاب بک ذره اش راست نیست . از فومائی پیروی کنید که شما را جلادت و محبت و سلامت و سعادت می بخشد"
همه چیز های راستی که می خواهم به شما بگویم همه دروغ هایی شرم آورند .
هر آن کس که نتواند درک کند که چگونه می توان کیش مفیدی بر بنیاد های دروغ برپا کرد از درک این کتاب در می ماند .
ونه گوت می خواد بگه که مذهب بر پایه یک سری دروغ هست ولی با توجه به جمله سوم فکر می کنم این اعتقاد را داره که می شه یک دین مفید بر پایه های دروغ بنیان کرد.

شخصیت پردازی توی این کتاب فوق العاده است . شما با شخصیت های زیادی آشنا می شین که عقاید و نظرات مختلفی دارن و نویسنده از دیدگاه خودش این شخصیت ها و عقاید را با رفتارشون نقد کرده .
مثلا فیلیکس هونیکر که در اول داستان یه شخصیت بی احساس نشون داده که نسبت به وقایع بی اعتناست و به خیلی از مسائل اهمیتی نمی ده و یه جورایی کارهای عجیب هم می کنه . کلن یه دید منفی نسبت به دانشمندان و علم داره . یجورایی می خواد بگه برای این دانشمند ها اخلاقیات مهم نیست . مثلا اون صحنه ای که یکی از دانشمند ها در روز افتادن بمب به هونیکر می گه " علم در این لحظه گناه را تجربه کرده است " و هونیکر می گه " گناه چیست " کاملا دید نویسنده را می رسونه .
و در ادامه داستان هم شخصیت فرزندان هونیکر ، مردمی که در طول سفر و توی هواپیما و ... با اون ها و عقایدشون آشنا می شه و ...
که همش جای بحث داره .
این که توی جزیره همه افراد باکونونیست هستن اما کسی جرات نداره عقیدش را به دلیل مجازات و حکم ارتداد ابراز کنه و ...
یا مثلا اون فصل محض نمایش ( 43 ) جالب بود که لوکراسبی می گفت مجازات باید سنگین باشه و در جزیره سن لورنزو به دلیل مجازات چنگک کسی دزدی نمی کنه . و در آخر فصل هم این جمله اومده بود : اما بعد از آن که کبابش کرده بودند تازه کاشف به عمل آمده بود اصلا بچه اش را نکشته بود ! نقد همین مجازات هاست .

به طور کلی اینها نقد سیاست ها ، عقاید ، مسائل اجتماعی مختلف از دیدگاه نویسنده هست که ونه گوت به صورت یک رمان زیبا در آورده ... و از این نظر فوق العاده بود.
و خیلی از فصل های کتاب و سخنان و گفتگو ها جای بحث داره.

. به سوال : نظرتون در مورد نام این اثر ؟
هر چی دارم پیش می رم کتاب جالب تر می شه تموم که شد دوباره می یام نظر می دم .
( شرمنده بابت جمله بندی افتضاح . نصفه شبه خوابم می یاد )

همه ی کتاب یک ور نام اثر یه ور!نام کتاب فوق العادس!
در یه کلام همه ی جهان رو به مجموعه ای از x ها و مجهولاتی تشبیه میکنه که باید باهاش بازی کرد!ونه گوت میگه حقیقت مفهومی نداره.و حتا اگه تا حدی مفهوم داشته باشه اصلن کافی نیست!!!

× نرگس منم مشعوف شدم اصلن :د

 

[shekoofeh]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

+ خب اولا که واقعا تشکر میکنم از نرگس و دیگر مشوّقان !! که من رو با کتاب تو مدرسه می بینن لایک میکنن !

تا اینجایی که خوندم ؛
فصل بندیش عالیه ! یعنی به نظر من فصل ها در حدی عالی تموم میشن که هر کدوم می تونن داستان کوتاه باشن حتی !!
از اینکه اصطلاحات جدید داره خوشم میاد ؛ به نظرم تو زندگی خیلی چیزا هست که واسش کلمه اختراع نشده ؛ یا اون کلمه ای که هست کل معنا رو نمی رسونه. که اصطلاحات جدید این کتاب بخشی از اون نااختراع شده ها بود !!

فعلا این ها در مورد سبک داستان بود ؛ در مورد محتوا حتما بعدا نظر خواهم داد !

 

[afroDt]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

+ اقا من دارم پیش میرم...( در حدی که کتاب رو با خودم دسشویی هم میبرم! )

+ در تائید حرف دوستان درباره ی اسم ِ کتاب...واقعا فوق العادس...

 

[sahere]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

فقط و فقط کمی از کتاب مونده

فوق عالیه
من یه عالمه سوال توی ذهنم دارم که فک میکنم به آخر کتاب هم برسم جوابشونو نمیگیرم
یه نکته ی جالب!
شعر ها توی ترجمه کلانتری و وفایی کاملا درست و بی عیبن با اینکه برگردونده شدن! یه ذره هم بچگانه شده

 

[dorna]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

خب سوال هاتون رو بپرسید شاید جواب گرفتین.
من خودم مثلن آخرین جمله ی کتاب رو هنوز نفهمیدم.ولی بار قبلی که کتاب رو خوندم با مادرم که بحث میکردیم خیلی سوال هامون بر طرف شد.خیلی جاهای گنگش برامون معنی پیدا کرد....

 

[N.M]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

من یه بار دیگه ـم پرسیدم ، اون قسمتِ سنگ قبره و .. ، نفهمیدم ربطش به بقیه داستان چی بود ... ؟ #-o

 

[dorna]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

اون سنگ قبره فک میکنم ونه گوت میخواست رو پیچیده بودن ماجرا ها و شاید چیزی که میشه اسمش رو گذاشت "تقدیر‏"‏‏تاکید کنه؛همونطور که بعد هم این جمله رو تکرار میکنه:شلوغ شلوغ شلوغ؛در کل نمیدونم لفظ تقدیر مناسب هست یا نه ولی ونه گوت رو یه همچین چیزی پافشاری میکنه
یه سوال از کسایی که این کتاب ونه گوت یا حتا کتابای دیگش رو خوندن:شما با عقیده ی ونه گوت در زمینه ی "پیشرفت علم تا نابودی بشر‏"‏ هم عقیده اید؟

 

[N.M]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

تو ترجمه اي که من خوندم ، ميگفتن : "شلوغ پلوغ، شلوغ پلوغ"

من موافقم . هدف دانشمندا هرچي باشه ، توي هر جهتي(مثبت و منفي) ميشه ازش استفاده کرد و اين اتفاق مي افته .

(کسي انتظار نداره با موبايل بتونم واضحتر توضيح بدم که؟ )

 

[Masih-j]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

خب تموم شد ! ... فصل های آخر هم خیلی قشنگ بود .

اون سنگ قبره فک میکنم ونه گوت میخواست رو پیچیده بودن ماجرا ها و شاید چیزی که میشه اسمش رو گذاشت "تقدیر‏"‏‏تاکید کنه؛همونطور که بعد هم این جمله رو تکرار میکنه:شلوغ شلوغ شلوغ؛در کل نمیدونم لفظ تقدیر مناسب هست یا نه ولی ونه گوت رو یه همچین چیزی پافشاری میکنه
یه سوال از کسایی که این کتاب ونه گوت یا حتا کتابای دیگش رو خوندن:شما با عقیده ی ونه گوت در زمینه ی "پیشرفت علم تا نابودی بشر‏"‏ هم عقیده اید؟

تقریبا می شه گفت آره موافقم . توی داستان هم سه تا فرزند هونیکر که یخ نه را در اختیار داشتند آدم های بدی نبودند ولی به خاطر منافع شخصی ( آنجلا برای شوهر کردن ، فرانک برای به قدرت رسیدن و نیوت برای اون کوتوله ) حاضر شدند که این یخ نه را در اختیار دیگران قرار بدن که در نهایت باعث نابودی دنیا شد . و این علم ممکنه راحت به دست افرادی مورد سوء استفاده قرار بگیره و دنیا را باش نابود کنند .

من یه بار دیگه ـم پرسیدم ، اون قسمتِ سنگ قبره و .. ، نفهمیدم ربطش به بقیه داستان چی بود ... ؟ #-o

اون سنگه هم طبق چیزی که خود ونه گات می گه اولین وین دیت ( چیزی که باعث کشش فرد به سمت باکونونیسم می شه بوده ) این جریان سنگ قبره باعث می شه ونه گوت به نوعی جبر که در باکونونیسم وجود داره اعتقاد پیدا کنه . این جبر یعنی اعتقاد به این که خدا همه چیز را از قبل تعیین کرده و رقم زده . همون تقدیر که درنا گفت .
یه جا هم می گی که ممکنه با فکر کردن به اون مجسمه به پوچیش پی ببرم و از اینجا به پوچی و بی معنا بودن همه چیز برسم ( همون نیهیلیسم ) که وقتی می بینه نقاش پوچ گرا گربش را کشته از نیهیلسم خوشش نمی آد و باعث می شه به اون گرایش پیدا نکنه .

یه چیز جالب توی این رمان این بود که خوب باکونون توی اسفارش بار ها و بار ها اعلام کرده که همه ی حرف هاش دروغ و فوماست و حقیقت نداره . گفته که هیچ آرامشی در کار نیست و همه چیز تکراریست و ... با این حال خیلی از افراد از جمله خود ونه گات به باکونون ایمان پیدا می کنند و از اون پیروی می کنند . طوری که حتی به خاطر حرف هاش حاضرن خودشون را بکشن ( فصل 120 )
نیاز عام مردم به آرامش و ... که با مذهب بدست می یارن را نشون می ده . هر چند مذهب بر پایه دروغ باشه .

اون جمله آخر کتاب را من هم متوجه نشدم .
در کل رمان فوق العاده ای بود . + خیلی ممنون بابت معرفی !

 

[nimche]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

نخست،باید پوزش بخوام از همه ی کتابخونان سایت،در طول هفته بنده فقط تونستم با موبایل بیام و نشد بنویسم و در این مدت ملت کلی از جنبه های این کتاب رو بررسی کردن و کلی از حرفایی که میخواستم بزنم رو زدن.البته جای شکرش باقیست که کتاب از لحاظ فنی خوب کاویده نشد و هنوز حرفهایی نزده باقی مانده!خب میریم سراغ کتاب:
کتاب رو پارسال خوندم.توی پنج کتابی که از ونه گوت خوندم این به نظرم از همه یکم ضعیفتر بود.البته این به این معنی نیست که کتاب،ضعیفه بلکه به این معنیه که ونه گوت نویسنده ی بینظیریه و بقیه کتاباش خیلی خیلی خیلی قوین و این فقط قوی بوده!
گهواره ی گربه،مثل اکثر کتابای ونه گوت،یک فراداستان یا metafiction هست.
خب فراداستان چیه؟
فراداستان یه پدیده ی پست مدرن توی ادبیاته که توش نویسنده رمان رو به صورت کاملا واضح و تو ذوق بزن و عمدی،تصنعی میکنه.منتقدا شیوه هایی که نویسنده ها برای تولید فراداستان استفاده میکنن رو گفتن:
1.تخریب و ترکیب ژانرهای مختلف(توی گهواره ی گربه این نبود)
2.یکباره مستقیم صحبت کردن با خواننده وسط کتاب(بسیار زیاد تو کتاب یافت میشد)
3.درباره ی خود رمان،به صورت یک شئ نوشتن(اصلا این رمان،داستانی بود برای نوشتن یک رمان و اصلا خود خود خود فراداستانه)
4.استفاده ی عمدی و توذوق بزن از زمانپریشی
البته باید بگم که خیلی ازین موارد رو از روی کارهای ونه گوت ورداشتن چون ونه گوت از پیشگامان این پدیده بوده و اصلا اینطوری نبوده که ونه گوت اومده باشه ازین فرمولها استفاده کرده باشه!برعکسه جریان کاملا!
ونه گوت مثل همیشه عقاید شخصی خودش رو به صورت مستقیم وسط داستان با خواننده در میون میذاشت.مثل همیشه نگران محیط زیست و استفاده ی نابجا از علم و یگانگی جامعه ی انسانی بود....
کتاب حرف برای گفتن زیاد داشت
اما چیزی که پارسال من رو شیفته ی خودش کرد حرفهای ونه گوت نبود
پیچیدگی و حرفه ای گری فنی ونه گوت بود
باید بگم دلیلم واسه اینکه گهواره گربه نسبت به مثلا سلاخ خانه شماره 5 ضعیفتره اینه که طرح داستانش خیلی قوی نبود
داستان رمان به خوبی بقیه رمانهاش نبود
یه نکته دیگه:ونه گوت همیشه توی هر رمانیش یه عبارت رو تکرار میکنه.مثلا اینجا شلوغ شلوغ بود.تو سلاخ خانه زرت و زرت میگه بله رسم روزگار چنین است و اینا.فکر نکنین کار غیرمعمولیه!

 

[sahere]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

اون سنگ قبره فک میکنم ونه گوت میخواست رو پیچیده بودن ماجرا ها و شاید چیزی که میشه اسمش رو گذاشت "تقدیر‏"‏‏تاکید کنه؛همونطور که بعد هم این جمله رو تکرار میکنه:شلوغ شلوغ شلوغ؛در کل نمیدونم لفظ تقدیر مناسب هست یا نه ولی ونه گوت رو یه همچین چیزی پافشاری میکنه
یه سوال از کسایی که این کتاب ونه گوت یا حتا کتابای دیگش رو خوندن:شما با عقیده ی ونه گوت در زمینه ی "پیشرفت علم تا نابودی بشر‏"‏ هم عقیده اید؟

من هنو وقت نکردم این 70 صفه با قی مونده رو بخونم

با حرف درنا تا حدود خیلی زیادی موافقم :)
معمولا بد ها توی دنیا بیشتر از خوبان یا یه همچین چیزی شایدم بیشتر به چشم میان کلا استفاده بد خیلی بیشتر از خوبه!


بچه ها من هرچی بیشتر فک میکنم به راست بودن داستان بیشتر شک میکنم
اینکه خود ونه گوت توی اون کشور رئیس جمهور شد و اینا...
یا اینکه مردم اون جزیره(اسمش یادم نیس الان... سن لوئیز بود؟ ) انقدر نسبت به آینده شون بی تفاوت بودن و اینا
یا اینکه همه ی کشورا به راحتی از جدا شدن جزیره از خاکشون رضایت میدادن
کل کتاب یه فوما بود به نظرم


تاریخش صحت داره؟
اصن باکونونی وجود داره؟
الان ونه گوت کجاست؟

پ.ن : دوباره تکرار میکنم که هنوز کتاب تموم نشده

 

[nimche]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

الان ونه گوت کجاست؟

سرای باقی!

 

[sahere]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

سرای باقی!

منظورم بعد از ریاست جمهوریشه!

دوباره برگشته آمریکا یا نه؟

 

[N.M]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

مگه واقعي بود اصن؟!!!
نبوده عزيزم

 

[sahere]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

منم همینو میگم..
ولی وقتی داره از هوینیکر میگه!
لابد واقعیه دیگه

 

[nimche]

پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

منظورم بعد از ریاست جمهوریشه!
دوباره برگشته آمریکا یا نه؟

بله؟!!!
باورتون شده یا برا خنده گفتین؟!!