• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خوردن سر کلاس

minatj

کاربر فعال
ارسال‌ها
45
امتیاز
49
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
پاسخ : خوردن سر کلاس

من یه بارم ناهارمو سر زنگ ناهار نخوردم همیشه سر زنگه چهارم می خوردمش ...ولی کلا امسال چهارشنبه ها اولین زنگ همیشه گشنم می شد و یه چیزی می خوردم چون عادت ندارم صبحا صبحونه بخورم :D
 

Im Myself

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
82
نام مرکز سمپاد
شهید ...(دستغیب)
شهر
ناکجا آباد
مدال المپیاد
ی مدال دوره 17
دانشگاه
hard war
پاسخ : خوردن سر کلاس

بابا سر کلاس ریاضی سال سوم راهنمایی که بودیم خیلی حال میداد
سر کلاس فوتبالم بازی میکردیم چه برسه به خوردن
یه روز یادمه بچه ها تخمه اوردبودن کل کلاسو تخمه خوردیم(شکستیم) :D :D

الان دیگه بچه چیپس و پفک میخرن خوشمزس
ولی زود تموم میشه :D
البته سر ادبیات :D
 

aidan.fakury

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
148
نام مرکز سمپاد
farzanegan nahie2
شهر
کرمون
پاسخ : خوردن سر کلاس

یه بار داشتم سرکلاس لواشک می خوردم
بعد لواشکه یه کم سفت وچسبناک بود
هیچی دیگه...
چشتون روز بدنبینه...
توگلوم گیر کرد...
نه بالا میومد نه پایین میرفت...
دیگه معلممون فهمیدفرستادتم بیرون اب بخورم...
وقتی برگشتم هیچی به روی خودش نیورد...
خیلی معلم خوبی بود :D
 

gogory-8

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۱
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : خوردن سر کلاس

ماکه همش داریم میخوریم من پشت جلد چندتا از کتابام خطاب به زرشک پلو فقط این جمله تکرارشده چی داری بخوریم!؟ :D
البته سر یک سری از کلاساها مثل مطالعات وزبان فارسی وادبیات! :-& :-& :-& :-&
از خوردن میوده از جمله موزوخیاروکیوی بگیر تا خوردن چیپس وپوفک وساندویچ تازه بعدشم اجازه گرفتیم رفتیم بیرون دستامونم شستیم وابم خوردیم
هعیییییییییییییییییییییی چه روزایی بود یادته زرشک پلو!سزیوم توچی؟! (:| :-< :-<
 

Saghar98

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مادر
شهر
Sirjan
پاسخ : خوردن سر کلاس

به نقل از Mahshad-nasr :
مگه بدون خوردن ميشه درسو ياد گرفت؟! B-)
ما به قول دوستان سر كلاس تقويت ميكنيم
يه بار يكى از بچه ها سيب اورده بود بعد از اين كه خوب قاچشون(؟)كرديم به جلوييم كفتم روتو كن اينور،روشو كه برگردوند يه تيكه گنده سيب كردم تو دهنش :Dهيچى ديه مجبور شد همون ورى بمونه و بعد از خوردنش روشو بر گردونه :P


خوردن لواشك هم كه عاديه،يه مدتم چيپلت و كرانچى و پفك و چيپس ميخورديم،يه مدتم موز و خيار خيلى محبوب شده بودن (<
خب از اونجايي كه ما با هم همكلاسي بوديم ميگم همين سيب افسانه اي رو خب بايد از عقب به ما جلوييا منتقل ميكردن ولي وقتي داشتن پرتش ميكردن دوستم بلند يجوري كه معلممونم شنيد گفت اهاي خانم با سيب درست رفتار كن با مهربوني پرتش كن =P~
من X_X
دوستم ~X(
معلممون :-\
كل كلاس =)) =)) <D=
 

M.Y.B.Q

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
1,294
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4d
شهر
تهران
مدال المپیاد
نپرس!!!!
دانشگاه
شهيد بهشتي
رشته دانشگاه
دندون پزشكي:*
پاسخ : خوردن سر کلاس

ما كه حوصلمون سر ميرفت يا پاسور بازي ميكرديم يايچيز ميخورديم.....معلمامونم كه ميديدن بو پرتقال وخيار ....كالباس...بربري تازه زنگ پيش دفتر دبيرا ميومد ميگفتن 13 بدرتون .... :-[

يادش بخير قبل رفتن معلما بربري و پنيرشون =P~ بر ميداشتيم \:D/...معلما هم به مستخدمامون ميگفتن صبحانه؟اون بيچاره ها *-: هم ميومدن از جلو دركلاس نگاه ميكردن كسي ميخوره يانه....ماهم ميز عقب به رومون نمياورديم...... >:D<
 

M@hsaa76

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
50
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میانداب
مدال المپیاد
اووووووووووف زیاد
رشته دانشگاه
بزشکی
پاسخ : خوردن سر کلاس

ما که کل کلاسو با خوردن صرف میکردیم یه با تو کلاس ادبیات من سرمو بردم بایین تخت که کرانچی بخورم که معلممون گف دیدمت راحت باش بیا بالا بخور یه بارم تو کلاس ریاضی وقتی معلم سرشو برمیگردوند ابمیوه میخوردم وقتی سرشو برمیگردوند زود میذاشتمش زیر صندلی :)
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خوردن سر کلاس

من که خودم خیلی علاقه دارم تو کلاس بخورم!!!! ولی تا الان این فرصت نصیبمون نشده 8->
یه بار مث اینکه دوستان تو کلاس سنجد میخوردن بعد اون هسته هاشو پرت میکردن از پنجره میرفته بیرون. بعد یکی از این هسته ها مستقیم میره میشینه رو کتاب دبیر ادبیاتمون و دومین پرتاب میره میخوره به پیشونی معلم!! X_X :)) =))
 

BRX

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
97
امتیاز
419
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : خوردن سر کلاس

خوردن سر کلاس که سهله ما پشتک بالانسم بزنیم این معلمامون حالیشون نمیشه =)) =))
ولی یه دفه داشتیم سر حرفه نون پنیر میخوردیم معلمه دوستمو صدا زد حالا هی این سرفه میکنه ما میخندیم!آخرشم فهمید دیگه!!
سر دفاعیم یه بار داشتیم تخمه میخوردیم برای جلوگیری از هرگونه ضایعاتی!همون اولش رفتیم بهش تعارف کردیم معلمه هم ازین باحالا 4تا تخمه برداشت 4تا منفیم گداشت ولی در کل جیزی نگفت :D
 

boz kuhi

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
475
نام مرکز سمپاد
مدرسمون
شهر
گورستون
پاسخ : خوردن سر کلاس

خب فکر کنم تمام امسالم به اینصورت گذشتسر کلاس.آخه اونقدر کسل کنندس که مجبوری با خوراکی زنده نگه داری خودتو...جوب شور در این مواقع توصیه میشه
معمولا اینطور بود که یکی از بچه ها یه چیزی می اورد مثل آجیل و اینا بعد از عقب تعارف میشد تا جلو...بچه ها دست به دست میدادن و معلم بیچاره هم احتمالا میفهمید ولی از این درجه وقاحت نمیدونست چی بگه.... :D
 
  • لایک
امتیازات: s123

FarnaoO:D

Far_Naz
ارسال‌ها
136
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : خوردن سر کلاس

بار ها شده در اوج گرسنگی ومرگ بخاطر نخوردن صبحانه:
معلم نشسته بود و(مثلا)گفت ما یه کاری بکنیم منم برمیگشتم \:D/ ویه لقمه گنده از هرچیزی که دم دستم میومد رو خوردم!وای چه قدر گشنم بود!
 
  • لایک
امتیازات: zmaa

amir gh

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
3,298
نام مرکز سمپاد
عــلامه حلـــــی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : خوردن سر کلاس

یادش بخیر ..ما با معلم دینی راهنماییمون خیلی بد بودیم...البته اونم متقابلا بد بود..خب بگذریم.
آقا یه روز بنده که نماینده کلاسم بودم خیر سرم،از مدرسه گریختم و با 25 عدد لواشک بزرگ و خانواده در زیر پیرهنم با غرور بسیار به مدرسه برگشتم..خلاصه برگشتم به کلاس و معلم با آغوش باز ازم استقبال کرد و اومد بغلم!!!!!
یکی لو مون داده بود...خلاصه بغلم گرفت و خرچ و خورچ پلاستیک لواشکا اومد یهو لباسم زد بالا بهم گفت مرد لواشکی!!!
از اون به بعد بنده لقب مرد لواشکی رو به یدک کشیدم!!!!
 
  • لایک
امتیازات: zmaa

BerGC30

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
رشته دانشگاه
من قصد دانشگاه رفتن ندارم
پاسخ : خوردن سر کلاس

ما تو کلاس رو نيمکت می نشتيم، بعد يه روز يه عالمه پسته و فندق و... ريخته بوديم تو يه ليوان و زير نيمکت گذاشته بوديم و نوش جان می کرديم، همينطور که با چشم بسته دستمو می بردم طرف ليوان، يهو دستم خورد به ليوان، خورده های ليوان و همه ی حبوبات (!) داخلش پهن زمين شدن!
همه ی بچه های کلاس: :-?
خانوم زبانمون: X-(
من: :-[ :-ss
 
  • لایک
امتیازات: zmaa

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : خوردن سر کلاس

یـادش بخـیر سـال سـوم راهنمـایـی یـ دبیـر ریـاضـی داشتـیم کـ عـاشقشـ<

امـا خـیلی بـداخـلاق بـود

مـن سیـب مـیبردم

بـادوسـتم خـرد میکـردیـم

تـوی کـلاس پخـش میکـردیم

بـ دبیـرهـم میـدادیـ

دقیـقا هـم وسـط درس

بـازم خـآطره هـست...بگـم؟
 

fardin.k

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
خرم آباد
پاسخ : خوردن سر کلاس

يه روز يكي از بچه ها سر كلاس فيزيك داشت كيك مي خورد
معلم فيزيكم كه بد اخلاق
وقتي فهميد كيكو كرد تو حلقش بعد زد زير فك بچه مردم
بيچاره زبونش رو گاز گرفت
 

spikyrobin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
86
امتیاز
823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1 مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
چی شده؟؟؟!!
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
میم متالوژی
پاسخ : خوردن سر کلاس

سر کلاس قاضی (فیزیک کنکورمون!) بعد از ظهر گشنه شده بودیم با دوستم.
ظهرش ناهارو پیچونده بودیم رفته بودیم بیرون این بود که ناهارای مادر عزیز مونده بود!اون سالاد الویه داش منم ماکارونی!فقط غذای من مزه زهر مار میداد!این بود که این هموجو درس میداد ما اینا رو قاطی کردیم و دیدیم به!چییی شد!و خلاصه خوردیم و کل ردیف هی لقمه بگیر و باز حق السکوت بده به اونوریا که هی داد نزنن "بوی چی میاد" و این همو جو درس میداد و تو این اوضا عکسم گرفتیم و کلا خوش گذش!بیشتر از خوردنه و بوش که پخش شد خنده هه مشکوک تر بود گمونم!ولی خوب چون من کلا نیشم تا بناگوش باز بود سر کلاسا و کلا صورتم قرمز و در حال کنترل خنده چیزی نگف!خوب بود!
دیگه این کارا رو کردیم رتبمون شد این :)) :))
 
  • لایک
امتیازات: zmaa

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : خوردن سر کلاس

عاغا ما کلاس سوم راهنمایی بودیم بعد سر زنگ دینی و حرفه همه بچه ها میخوردن.(کیک و بیسکوییت و انواع تنقلات)
بعد حالا چن نفر رو معاونمون اجیر کرده بود که اسم هر کسی که خورد رو بنویسید. منم از اون آدمایی هستم که به بیسکوییت نون روغنی علاقه دارند. برداشتم سر زنگ دینی یه بیسکوییت خوردم زنگ که خورد معاونمون گقت: «گروسی(من) فردا نرو کلاس. بیا دفتر کارت دارم.» :|
پ.ن: یه بار یه دونه از بچه ها داشت ساندویچ میخورد تنهایی سر زنگ علوم. بعد داشتیم درس رو از رو کتاب میخوندیم. دهان پسره هم پر بود، معلم علوممون بهش گفت: «آقای ______ ادامه ی درس رو بخون.» کلاس رفت رو هوا :D
 

taravat

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
80
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : خوردن سر کلاس

آزمایشگاه زیست بودیم دوستم داشت چیپس میخورد.دبیرمون گفت امینی(دوستم)جلسه ی پیش نبودی برای تشریح ماهی سه شنبه با اون کلاس بیا دوستمم برگشت با دهن پر از چیپس گفت باشه میام.
ماها =))
دوستم X_X
دبیرمون :-w :-w
 

kimiafb

کاربر فعال
ارسال‌ها
28
امتیاز
132
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
12
پاسخ : خوردن سر کلاس

از اونجایی که من باsaghar98 ,mahshad_nasr,mina99 همکلاسی هستم فقط خواستم بگم اون بدبخت بیچاره ای که سیب بزرگ رو کردن تو حلقش من بودم :-<داشتم خفه میشدم L-:خدا از سر تقصیراتشون بگذره!الهی شکر که معلم نفهمید X_X
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
884
امتیاز
4,434
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
.
 
آخرین ویرایش:
بالا