• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کتاب پنجم: بیگانه

  • شروع کننده موضوع N.M
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
سلام .خوب بلخره نوبتِ کتابِ پنجم شد . :Dبیگانه یِ آلبر کامو .نویسنده یِ الجزایری/فرانسوی . کامو توی سال 1957 نوبل ادبیات هم گرفته و دو سال بعدش تویِ یه تصادف در گذشت .
درباره ی زندگیِ آلبرکامو بیشتر اگه میخواید بدونید ، اینجا رو بخونید .

بیگانه یکی از کتابای مشهور آلبر کامو ، جزوِ لیستِ کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند هم هست .
بیگانه به روایتِ جیره ی کتاب :
بيگانه – رماني از آلبر كامو (1913-1960)، نويسنده فرانسوي كه در 1942 منتشر شد. اين رمان يكي از مهم‌ترين آثار ادبيات قرن بيستم است و، با شخصيت غيرعادي، غرابت نوشته و رازي كه در خود دارد، يكي از تكان‌دهنده‌ترين اين آثار است.

مورسو، راوي داستان خويشتن است. حكايت بسيار حساب‌شده او شامل دو قسمت است كه به طور محسوسي هم در لحن و هم در محتوا با هم متفاوت‌اند. در قسمت اول، مورسو، با ظاهري حاكي از لاقيدي كامل زندگي روزمره خود را در الجزيره، ... شرح مي‌دهد. مورسو با لحن راوي بي‌طرف، با جملات پياپي كه اغلب به ماضي نقلي‌اند، احتياجات جسم، خستگي، ميل به سيگار كشيدن و مشكلاتش را در تحمل گرما قيد مي‌كند. احساسهايش را ذكر مي‌كند و همچنين به ملال يا بي‌تفاوتي‌اش اشاره مي‌كند: "برايم فرقي نداشت" يا "تفاوتي نداشت". نه اعتنايي به تحليل روان‌شناختي دارد نه به بيان احساساتش. با اينكه رسيدنش را به خانه سالمندان، كه مادرش در آنجا به تازگي مرده است، موشكافانه شرح مي‌دهد، ضمن شب‌زنده‌داري در كنار جنازه يا به هنگام تشييع، اندوهي را كه از او انتظار مي‌رود نشان نمي‌دهد.

... در قسمت دوم رمان، روايت آن لحن بي‌تفاوت آغازين را ندارد. مورسو، كه زنداني شده است، ياد مي‌گيرد كه با زمان و يادآوري خاطراتش بسازد. ديگر آن كسي نيست كه فقط در زمان حال با احساساتش زندگي مي‌كرد. او كه به اراده معطوف به حقيقت وفادار است، قبول نمي‌كند كه تظاهر به پشيماني كند يا با دادن جوابهايي كه از او انتظار دارند وارد بازي اجتماع شود. محاكمه‌اش كه همچون تماشاچي در آن شركت مي‌كند، كاريكاتوري است از عدالت و مجريان آن كه خالي از طنز نيست.


The%20Stranger%20Book%20Cover.jpg
n00051092-b.jpg


خـریدِ اینترنتـی :
لینکِ خرید از آدینه بوک / ترجمه ی امیر جلال الدین اعلم
لینکِ خرید از آدینه بوک / ترجمه ی لیلی گلستان
لینکِ خرید از کتابسرای پدرام / ترجمه ی جلال آل احمد

کتابِ صوتی هم پیدا نکردم . اگر کسی صوتی این کتاب رو داره به من پ.خ بده :) :D

پ.ن : کتابِ شاهکاریه واقعاً ، در عینِ حال کوتاهه و روون . فک نکنم خوندنش خیلی وقت بخواد پس پیشنهاد میکنم حتماً حتماً شرکت کنین . :)

×× از امروز سه شنبه، 19 مهر، مدت ۱1 روز مهلت هستش تا کتاب رو تهیه و مطالعه کنید؛شنبه 29 مهر نود، این تاپیک برای تحلیل و بررسی کتاب باز می‌شه.××
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

29 مهر :D
تاپيک باز شد.منتظر نظراتتون هستيم.

+حتي اگه کامل نخوندين کتابو ، حتي اگه يکم خوندين و خوشتون نيومد شرکت کنيد و نظرتون {+دليلشو} بگين :)
مرسي.
 

مهسا 1376

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,507
امتیاز
6,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمانشاه
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

بله بله به عنوان اولین شرکت کننده ;;) :-"
من یه قسمتی از کتاب رو خوندم :D
کتاب خوبی بود ینی یه جوری بود که من جذب شدم و حدود 50 صفه از اون کتاب رو خوندم :-"
بعدش اینکه به نظره من کتاب ِ چیز بود :-" ینی یه جوری بود ! مثلا من که میخوندم گاهی میگفتم اِ این ادامه اون بود اِ چی شد و اینا ! ینی برام روون نبود ;)) یا گاهی اگه میومدم ادامه کتاب رو بخونم یه مقدار که میخوندم تازه میفهمیدم اون رو خوندم :D :-"
ولی خب اگه بخوام در مورد محتوا و اینای کتاب نظر بدم خیلی خوب بود 8-> خیلی دوست داشتم ! و اگه تا اخرشو نخوندم چون اگه میخواستم بفهمم وقت زیادی میبورد دیگه وقت نشد ;))
(این جوری باید شرکت میکردیم؟ X_X)(اقا من تاحالا شرکت نکردم اگه اشتباه و اینا بود نزنین تو ذوقم :-" X_X)
 

rezaezio

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,167
امتیاز
1,956
نام مرکز سمپاد
حلّیِ 2
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز و طلای کامپیوتر !
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

ببخشید ولی من یکم دیر کتاب به دستم رسید چون بعد از تبلیغات پادکست تازه به کتاب خوانی علاقه مند شدم :D
این طور که من می بینم 2 فصل هست فصل اول 6 بخش و فصل دوم 5 بخش
تا الان نیمی از فصل 1 رو خودنم :|
اینم نظر:
یکم متنش سخته مثلا آدم داره می خونه بعد 2 دقیقه تازه میفهمه از 5 خطی که خوند هیچی نفهمیده بعد باید دوباره بخونه ???
ولی داستانش جالبه و معتادش شدم :D
الانم دارم مثل ... می خونم تا سریع تمومش کنم (;
+
خیلی هم به جزئیات می پردازه
+
هر وقت کامل خوندمش میام نظرمو میگم
:>
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,448
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

من هم فعلن 6 فصل بخش اول رو خوندم.فکر میکنم ادبیات نویسنده جالب بوده و این که گاهی آدم نمیفهمه چی خونده مشکل از ترجمش باشه.
تا اینجا فکر میکنم داره داستان یه مردی رو میگه که انگار تو این دنیا یه غریبست.یه جورایی با " احساسات "بیگانست .
هنوز نصف کتاب مونده
وقتی تموم شد نظرم رو کامل میگم.
 

JB

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,447
امتیاز
4,765
نام مرکز سمپاد
هاشمی‌نژاد ۲ مشهد
دانشگاه
شهید بهشتی تهران
رشته دانشگاه
ریاضی و علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

خوب من 6 بخش اول رو خوندم ...

از شخصیت مورسو خوشم اومد ... مخصوصا این که هیچی براش اهمیت نداشت ... همه چیر رو با اهمیت نمیدم جواب میداد ...

شاید به این علت مورسو "بیگانه" شد که قواعد بازی جامعه رو قبول نداشت ...

چرا به دیدن مادرم برم ؟ میتونم یکشنبه هام رو آزاد بگذرونم و به علاوه سه ساعت تو راه نباشم !

چرا باید از مرگ مادرم ناراحت بشم ؟ میتونم به استخر ساحلی برم ... یه فیلم کمدی ببینم و شب رو با معشوقم بگذرونم !

چرا اون عرب رو کشتم ؟ به خاطر آفتاب !

در کل اثر شایسته ستایشی بود حالا ادامش رو بخونم ببینم چی میشه ...
 

meli

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,014
امتیاز
8,478
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کشوری کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

منم 15 صفحه اولشو خوندم ;;) البته از یک ترجمه که کتابو گرفتم دیدم تا صفحه 40 خوندم :>

ترجمه اولیه که کتاب نرگس بود خیلی روون بود... یعنی آدم جذب میشد ادامشو بخونه(نرگس کی بود مترجمش؟؟؟)

ولی این ترجمه دومیه که گرفتم فاجعه بود :|

ترجمه ی جلال آل احمد- علی اصغر خبره زاده...

خیلی بد بود یعنی... بعد دو خط بطور نا خودآگاه کتابو میبستی دیگه نگاشم نمیکردی... :D

کتابه خوبی بود... ولی در حد خوب... طوری نبود که آدم جذب شه بره بقیشو بخونه یا کلی هیجان و اینا داشته باشه(حداقل واسه من! واسه همین ولش کردم :-<)

دیگه همین :D
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

خب بنده اول یه اعتراضی بکنم به اینکه در اینجا به ترجمه هایی که گذاشتید! L-:
بهترین ترجمه ی بیگانه الآن برای نشر ماهی هست.ترجمه ی خشایار دیهیمی هستش.به چند دلیل:
1.میرجلال الدین اعلم و جلال آل احمد مترجمان بدی هستند
2.ترجمه ی خشایار دیهیمی از چند نسخه به چند زبان دنیا بهره گیری میکنه.
3.خشایار دیهیمی مترجمی کارکشته در زمینه ی ترجمه ی متون فلسفی هستش و این ترجمه رو با ظرافت هرچه تمام تر انجام داده!
برید اون رو بخونید تا دیر نشده!
____________________________
من با بیگانه خیلی حال کردم وقتی خوندمش چون
سوژش چیز خیلی خاصی نیست.کسی که یه آدم دیگه رو میکشه.این سوژه میتونه سوژه ی یه فیلم هندی هم باشه.ولی نحوه ی پر وبال دادن کامو به سوژه و وصل کردنش به اگزیستانسیالیسم و قضیه ی بیگانه بودن با جامعه و فلان فلان واقعا متحیر کنندست.
فعلا ساکت میمونم ببینم بقیه چی میگن!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

من فعلا اينترنت ندارم،نظرم رو ميذارم براي بعد.فقط دو تا نکته :
1.ترجمه ي نشر ماهي آقاي ديهيمي رو من دارم،از بقيه ي ترجمه ها بهتره.
{لينک خريد اونو پيدا نکردم آقاي نيمچه :)}
2.اگه فردا و پس فردا سايت بسته بشه،مدت باز بودن تاپيکو بيشتر ميکنيم.
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

اینم لینک خرید بیگانه ی نشر ماهی:
http://nashremahi.com/book/90
برید حالش رو ببرید!
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

ولی مورسو خیلی منو یاد هولدن می ندازه! 8->خیلی بیخیالو وله!براش فرقی نداره که کی باهاش دوست بشه!زیاد به شخصیت آدما کاری نداره!(هولدن کار داشت! :-")
طرز نوشتنشم همینطور!اینکه خیلی بیپروا و اینا نوشته!(از لحاظ نگارشیو نوشتنش نه!)
یه جورایی دوس داشت همه بش توجه کننو اینا!موقع مردنشم میگف میخواد تماشاچیا ببیننش!
 

anahid_30s

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,029
امتیاز
1,985
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

شاید مسخره کنید یا فحش بدید یا هرچی. اما من نخریدمش، فقط چون از اسمش خوشم نیومد.
موضوع یه آدم که با محیطش بیگانه ـست، اصلا موضوع بدی نیست. اما اینقدر همه سعی کردن درباره این آدم بیگانه بنویسن که دیگه اسمش به قول بچه ها «خز» به نظرم رسید.


ویرایش: توی عواقب این پست، فقط منفی رو پیش بینی نکرده بودم!
 

afroDt

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
866
امتیاز
4,437
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهرانــــــــــ
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

خب...اقا همون طور که گفتن...منم بگم که بیخیالیِ مورسو مثلِ بسخسالِ هولدن توی ناتور دشتِ و طرز نگاهش به مسائل مثلِ هانس توی عقاید یک دلقک بود...

و من جنبه ی هانسی ِ قضیه رو بیشتر دوس داشتم...چون خودم تقریبا این طوری به مسائل نیگا میکنم...

بیگانه با این که سوژش تقریبا تکراری بود ولی توصیفای کامو اصن نمیذاش که آدم حس کنه که این کتاب داره اسکی میره...

اون لحظه ای که عرب رو کشت کاملا من حس میکردم اونجام...همون گرمایی که آدم حس میکنه از تک تک ذراتِ دنیا داره در میاد...همون نوری که وقتی چشاتُ میبندی همه چیُ قرمز میبینی...

اصن اون کلافگی رو احساس میکردم...

یا اون لحظه های توی زندانش...اونجاها اصن خیلی قشنگ بود...انگار مورسو رفتی بود تو عمقِ زندگیِ گذشتش...اون توصیفاتش وقتی که دنیای واقعی رو میدید خیلی عالی بودن...

فقط مشکلش این بود که من یکم تو روند داستان قرار نمیگرفتم...انگار همه چی تو یه لایه از ابهام بود...همش یه ابری روی ماجرا بود...

و من انتظار داشتم آخرای داستان بره کنار اون... که نرفت...شاید چون من نصفه شخصیتش رو درک نمیکردم این طوری بودم...نمیدونم...
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

به نقل از آناهید :
شاید مسخره کنید یا فحش بدید یا هرچی. اما من نخریدمش، فقط چون از اسمش خوشم نیومد.
موضوع یه آدم که با محیطش بیگانه ـست، اصلا موضوع بدی نیست. اما اینقدر همه سعی کردن درباره این آدم بیگانه بنویسن که دیگه اسمش به قول بچه ها «خز» به نظرم رسید.
خیلی از سوژه ها تکراری هستن.ولی این نحوه ی پرداخت به سوژش که اثرها رو متمایز میکنه.
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

برای من یکم کتاب ناقص بود
یعنی صفحه آخر رو که بستم،کتاب رو گذاشتم کنار،حس نمیکردم که یه کتاب خوندم!
نه اینکه بخوام بگم سمبلکاری بودا!
نه!
اصلا!
ولی حسی که بعد از خوندن این کتاب داشتم متفاوت بود.مثل اینکه برای جای ناهار پوره ی سیب زمینی خورده باشم.چیز خوشمزه ای که مقدار کمیش آدم رو سیر میکنه ولی حسی که بعد از خوردن یه شیشلیک برای ناهار به آدم دست میده رو به آدم نمیده!
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم!ولی این کتاب کلا عشق من به کامو رو افزون کرد!
درضمن قسمت مورد علاقه م هم اون تیکه ی زندانش بود.بینظیر بود.احساس میکردم دیوارای خونمون دارن نزدیک هم میشن.سقف داره میچسبه به کف زمین.عجیب خوب بود!
 

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,448
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

تمومش کردم <D=
قسمت دومش خیلی بیشتر از قسمت اول کشش داشت :)
اون جاهاییش هم که متن خسته کننده میشد به خاطر ترجمه ی آل احمد بود.
داستان، داستان مردی بود که از جامعه جدا افتاده بود.معنی زندگی رو نمیفهمید و به معنای واقعی یه "غریبه" بود.
هیچ چیز براش اهمیتی نداشت.
اگه دقت کرده باشید وقتی که میخواست بمیره فکر میکرد که شاید زندگی تا اون حد هم بی اهمیت نباشه اما باز هم با خودش درگیر بود.از یه طرف رو افکاری که زمان مرگ مادرش داشت پافشاری میکرد از یه طرف خودش رو جای مادرش گذاشته بود و از دید اون نگاه میکرد.
در آخر دوست داشت با دیدن نگاه های تمسخر آمیز مردم به خودش ثابت کنه که دنیا هم مثل اون میمونه...
 

JB

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,447
امتیاز
4,765
نام مرکز سمپاد
هاشمی‌نژاد ۲ مشهد
دانشگاه
شهید بهشتی تهران
رشته دانشگاه
ریاضی و علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

منم تمومش کردم بالاخره ...

واقعا جای تعجب داشت دادستان داشت حرفایی که من بعد از خوندن بخش اول گفتم رو تکرار میکرد ! :O

خیلی از داستان خوشم اومد ... مخصوصا قسمت دادگاه ... و اون قسمتی که گفت : امیدوارم مردم زیادی به تماشای اعدامم بیان ...

در کل نگاهش به زندگی خیلی برام جالب بود ...
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

به نقل از نیمچه :
برای من یکم کتاب ناقص بود
یعنی صفحه آخر رو که بستم،کتاب رو گذاشتم کنار،حس نمیکردم که یه کتاب خوندم!
نه اینکه بخوام بگم سمبلکاری بودا!
نه!
اصلا!
ولی حسی که بعد از خوندن این کتاب داشتم متفاوت بود.مثل اینکه برای جای ناهار پوره ی سیب زمینی خورده باشم.چیز خوشمزه ای که مقدار کمیش آدم رو سیر میکنه ولی حسی که بعد از خوردن یه شیشلیک برای ناهار به آدم دست میده رو به آدم نمیده!
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم!ولی این کتاب کلا عشق من به کامو رو افزون کرد!
درضمن قسمت مورد علاقه م هم اون تیکه ی زندانش بود.بینظیر بود.احساس میکردم دیوارای خونمون دارن نزدیک هم میشن.سقف داره میچسبه به کف زمین.عجیب خوب بود!
یه جورایی کتاب جیبی بود!کتابی بود که کم باشه بشه تو مهر خوندش!
واسه همین می گم انتخاب کتاب خیلی خوب بوده!
کتابای کوچیک خیلی خوبم داریم ولی منم همین حسو داشتم و فک کنم به خاطر این بود که کوچیک بود و زیاد کشش نداده بود!
ولی برای این موقع انتخاب خوبی بود!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,361
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

ممم.. خب ! بیگانه ! بذار فک کنم چی میتونم درباره ـش بگم که بقیه نگفته باشن ؟! :-" :-?

ممم... بنظرِ منم مورسو آدمی بود که دنیای اطرافش و قوانینش و آدماش غریبه(بیگانه) بود ... و همونطور که یه جمله ای توی کتاب گفته بود (تو این حدودا بود) که : در دنیای ما هرکسی که در مراسم ختم مادرش گریه نکند محکوم به اعدام است .
کلاً جوِ داستانُ دوس داشتم ، بیشتر قسمتِ زندانش و تیکه های دادگاهش ...
و بنظرم خوب تموم شده بود ؛ خیلی خوب !!

× کی نرچمه ی لیلی گلستانُ خونده ؟ چطور بود ؟
الان لازمه که من با موبایل بیشتر از این تایپ کنم ؟ :-"
 

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب پنجم: بیگانه

به نقل از نرگس² :
× کی نرچمه ی لیلی گلستانُ خونده ؟ چطور بود ؟

آقا آقا من کتابم دس ریحانه بود تو تعطیلیا هنوز کامل نخوندم... :(
من ترجمه لیلی گلستانو دارم...متن ترجمه نسبتن روون بود...
صفحاتش دو برابر بقیه ترجمه هاس فک کنم چون مقدمه ش خیلی طولانیه...دقیقن اندازه متن اصلی...
طراحی جلد افتضاح! :D

پ.ن: قفل نکنین تاپیکو من کتابو تا فردا پس فردا تموم میکنم...! :-" :D
 
  • لایک
امتیازات: JB
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا