• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

سانحه!

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
فکر کنم توی زندگی همه ما یه سری سوانح از زمین خوردن تا یه تصادف بوده که جون سالم ازش به در بردیم. ;))
بزرگترین سانحه های زندگیتون چی بوده؟آیا موجب شده که تغییری توی رفتارتون داده بشه؟
 

mojhy

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
58
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
در حال خوندن المپ ادبی
رشته دانشگاه
ا
پاسخ : سانحه!

دبستان که بودم تیغ ماهی خوردم! البته برشی از ستون فقراتش بود به چه کلفتی!!! بعدش رفتیم بیمارستان گفتن دکتر فلانی فردا صبح میاد با جراحی درش میاره! من کم مونده بود... بعد یه دکتر دیگه اومد گفت با دستگاه برات درمیارم! بعد درش آوردن تا یه هفته تو بیمارستان بودم! خیلی بد بود! امیدوارم هیچ وقت پاتون به بیمارستان کشیده نشه!!!
ولی تغییری توی رفتارم... چرا! رفتارم تغییر کرد! یکم آدم تر شدم!
یه چیز بی ربط بگم؟! وقتی اون دکتره میومد تو بخش همه پرستارا دنبالش راه می افتادن! خیلی خنده دار بود!!!
 

FALCON

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
295
امتیاز
557
نام مرکز سمپاد
علامه حلی اراک
شهر
اراک یونایتد
مدال المپیاد
خیلی دوس داشتم برم لوی تو راه بنزینم تموم شد
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
طب
پاسخ : سانحه!

بنده سال پیش به شدت دنبال آدرس یکی بودم
یه روز اتفاقی دیدمش افتادم دنبالش
از خیابون که خواستم رد بشم یه وانت زد بهم
نمیدونم از کجا اومد
پرت شدم توی جوب
نفسم بالا نمیومد
یکهو دیدم اون طرف بالا سرمه
داشت میخندید
گفت حقته
بردنم بیمارستان نمیدونم چرا هیچیم نشده بود فقط گفتن باید 3 روز بستری بشی
هفته بعدش که اومد گفت فهمیدم واسه من بود تصادفت و از اون به بعد خدارو واسه اون تصادف شکر میکنم
الان بخاطر اون تصادف زندگیم عوض شده و یه آدم جدید وارد زندگیم شده
 

مهرناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,051
امتیاز
3,242
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
NeYshaBerliN
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سانحه!

دوم ابتدایی بودم تصادف کردم !
اگه فقط 30 سانت جلوتر از مکانی بودم که قرار داشتم الان اینجا نبودم...
 

Your feline

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,059
امتیاز
16,981
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان
شهر
شهرستان
سال فارغ التحصیلی
105
پاسخ : سانحه!

يه بار زَمين خوردَم قَديمـ ـا دقيقا 35 نقطه مختلف بدنَم دريده شـُ ـده بود
يه زخم خوشگلي ( ! ) هم اُفتـاد حدِ فاصل گوش راست و چشم راستـَم كه هنوز جاش هَس
چقَ دوسش دارَم !
تو رفتارَمم تغيير ايجاد كرد ... ديگه هيچ وَخ نَدَويدَم !
 

mona*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
7,008
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
پایتخت تاریخ و تمدن!(Hamedan DC!:D)
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سانحه!

یه بار وقتی بچه بودم داشتیم تو باغ با بچس فامیل توپ بازی میکردیم بعد من کنار یه درخت وایساده بودم،یه دفه یه نفر اومد از پشت سر یه چیزی گقت،من برگشتم ببینم چی میگه نگو دقیقا کنار تنه ی درخته وایسادم! :D
سر را برگرداندن همانو برخورد با درخت همان! #-o
پوست زیر چشمم کلا رفت!الانم جاش لکه لکه شده! :(
 

ــــــبا

کاربر فعال
ارسال‌ها
73
امتیاز
71
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
طهرون!
پاسخ : سانحه!

تابستون واس کلاسای مدرسه اومدیم مدرسه ! منم داشتم میدویدم میخواستم از زیر تور والیبال رد شم اومدم تورو بدم بالا دستم گیر کرد بعد با فک خوردم زمین ! :))
اولش فک کردم چیزی نشده ولی آروم آروم پی بردم که مقنعه م داره قرمز میشه ! :))

رفتیم بیمارستان گفتن گوشتش تا استخون پاره شده ! ولی خودم چیزی حس نمیکردم ! بی حس شده بود ! :D

بعد بخیه زدن و واکسن کزاز زدن ( بدترین قسمتش ! ) تا 5 روز نمیتونستم بخندم یا درس حسابی حرف بزنم !

خلاصه تنها درسی که گرفتم این بود که هیچ وخ عجله نکنم ! :D
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : سانحه!

حدودا 7 سالم بود ...

یه بار تخته وایت برد به چه سنگینی رو وصل کردم به یکی از حفره ها (!) ی میز اینه شمعدون خونمون ... :D

داشتم با هیجان روش نقاشی می کشیدم ( :-") که یکهو یه صدایی تو خونه پیچید ... چشماو بستم ... حس کردم یه چیز محکم خورد تو سرم ... :O

چشامو که باز کردم هیچی حس نمی کردم ... #-o

تو خونه هم تنها بودم ...

رفتم پایین با همسایمون (که 10 سال ازم بزرگتر بود! :D) بازی کنم یکهو منو دید چنان جیغی زد که نگو ... (البته شلوغش کرده بود! ;))

بعد فهمیدم که بعله! ... ;))

بعدش بردنم بیمارستان 6 تا بخیه زدن به سرم! :(

رفتارم که تغییر نکرد ولی خب ... تا یه مدت خیلی ساکت و کم حرف شدم ... یه مدتی نزدیک به 2 سال! :D
 

nimafo

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,084
امتیاز
3,128
نام مرکز سمپاد
888
شهر
888
سال فارغ التحصیلی
888
مدال المپیاد
888
دانشگاه
888
رشته دانشگاه
888
پاسخ : سانحه!

من دوبار تا دو قدمی مرگ رو رفتم.
یه بارشو مامانم میگه وقتی خیلی کوچولو بودم،رفتم روی لبه ی تراس و نزدیک بوده بی افتم بمیرم. :D
--------------------------------------
یه بار دیگه ، وقتی ، سوم راهنمایی بودم،با مدرسه رفته بودیم اردو،من رفتم بالای کوه،ولی تو راه برگشت،یهو افتادم ،چن تا ملّق زدم .اون کوه هم ، پر از خاربن( :D ) بود. نا خود آگاه،دستامو گذاشتم رو سطح کوه و وایسادم.
همه جام خونی شده بود،خیلی باحال بود،عجیب حال کردم :D
تا یه ماه داشتم از بدنم تیغ در می آوردم. :D (دقیقاً تا یک ماه)
 

sadegh12hh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
472
امتیاز
312
نام مرکز سمپاد
حکيم ملاصدرا
شهر
شيراز
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
پاسخ : سانحه!

من يه بار وقتي تقريبا 5 سال داشتم و دوچرخه سواري بلد نبودم ، منو از رو يه تپه تقريبا 10 متري روي يه دوچرخه شماره 24 گذاشتن و ولم کردن ، پاييت تپه با دهن خوردم زمين #-o، 2 تا از دندونام رفته بود تو لبم ، وحشتناک بود :( :((

کلاس دوم راهنمايي بودم ، با پسر عمم و باز با دوچرخه رفتيم يه چي بخريم ، وقت برگشتن ،پسر عمم به من که رو ميله جلو دوچرخه نشسته بودم گفت : (( براي چند لحظه فرمون دوچرخه رو دست بگير )) 3 بار اين جمله رو تکرار کرد ، منم که تو خيال و رويا بودم اصلا حواسم نبود اما با بار سوم گفتم :(( بله بله چيه؟ )) همون موقع فرمون رو ول کرد و منم که هنوز نمي دونستم چه خبره ، اصلا حواسم نبود
خدا نصيب نکنه ، دوچرخه که افتاد هيچي ، بازم با دهن خوردم لب جوي :O ، با دهن خوني رفتم خونه و بعد از اون تا 1 سال تو دندون پزشکي سفره پهن کردم :-w
اين سانحه از دو نظر خوب بود : 1. باعث شد دقتم خيلي افزايش پيدا کنه و واقعا هم خيلي تغيير کرده 2.عقده به دلم مونده و مي خوام دندون پزشک شم :D البته عقدشو دارما ولي خيلي دوست ندارم ، ان شاء الله پزشک ميشيم :D
 

ninja

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
557
امتیاز
1,353
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سانحه!

یه بار داشتیم با ماما نم از خیابون می گذشتیم مامانم دستش پر بود گفت منو بگیر . بعد چراغ قرمز بود مامانم رفت من موندم بلافاصله که چراغ سبز شد راه افتادم (به این می گن هوش تیز هوشانی@!!!) خلاصه از جلو یه ماشین که داشت راه می افتاد رفتم که یهو یه موتوری زد بهم و یه 2 متر رفتم تو هوا !!!!!
خیلی حس خوبی بود !! ولی حیف هیچیم نشد و آمبولانس نیومد (آخه من خیلی آمبولانس دوست داشتم!!!)
دیگه از اون موقع توبه کردم تنها از خیابون رد بشم و همیشه شده 1 خیابون پیاده می رم تا برسم پل هوایی یا چها رااه تا چراغ قرمز شه !!!
 

Niki7

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
108
امتیاز
191
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
mums
رشته دانشگاه
پزشکی :)
پاسخ : سانحه!

5سال پيش روز31خرداد رفته بوديم خوش گذروني دريه تفريحگاه وقتي ميخواستيم بريم رستوران من روي سراشيبي سنگ فرش خوردم زمين وخلاصه پام به شدت وحشتناك ازدوجاشكست كل اون تابستون زهرم شد آخه تا30شهريور پام توي گچ بود!!
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : سانحه!

یه بار برای اولین بار داشتیم می رفتیم اصفهان (در اصل باید بگم میومدیم! :D)

یه پیچ 270 درجه ای هست اخر جاده

بابای ما هم که کلا میانگین سرعتش بین 170-190 در نوسانه! :D

با 180 پیچید تو پیچ! :O

احساس کردم یه نیروی وحشتناک داره منو می کشه بیرون! :-\

ترمز که کرد بابام هم یهو از عقب زدیم به گارد و افتادیم پایین ... :O

دست بابامم شکست ولی من هیچیم نشد! ;))

بقیه راه هم ماشین کلا تعادل نداشت! :-"
 

Vahid.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
361
امتیاز
949
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
عمران-سازه
پاسخ : سانحه!

تابستون تو خونمون بنایی داشتیم؛من با نردبون رفتم بالای پشت بوم،سنگ کار داشت از بالا پشت سنگ ها سیمان میریخت،کمکش میکردم،بعد چند دقیقه که میخواستم بیام پایین دیدم نردبون نیــــــــست؛یه کم اون ور تر داربست بود،پامو گذاشتم روی داربست،همین که پای دیگمو تکون دادم تمام داربست اومد پایین و من به پشت افتادم رو زمین،از بیش از سه متر ارتفاع،سنگ کارمون دوید که جنازمو ببینه منم اول فکر کردم مرده ام!!! اما من هیچیم نشده بود!!!!واقعا حال داد،فقط یه کم کمرم درد گرفت که بیست سی روز بعدش خوب شد.
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,462
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سانحه!

سال 3 ابتداییم دوستم جلوی خودم تصادف کرد....رفت هوا سه چهار تا ملق زد اومد پایین...
جلوتر از من رفت وگرنه من اگه جلو میرفتم تصادف میکردم....
خدا رحم کرد...
 

shayan-emperor

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
506
نام مرکز سمپاد
میرزاکوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
:-"
پاسخ : سانحه!

من یه بار تصادف کرم !! البته تو ماشین !! تو جاده سنندج !! کلاس پنجم بودم !!! D: اینکه همه رفتیم به خواب و یه چند تا ملق زدیم !! ولی هیچ اتفاقی نیفتاد !!!! فقط کلی وقتمون رو گرفت !!! :D


راسی یه خاطه از خیلی بچگیام !! اون موقع ما شمال بودیم !! :D
ماجرا از اون جا شروع شد که من و میلو !!! نه...نه ببخشید !! یه لحظه فک کردم تن تنه !! :D

خوب ماجرا از اون جا شروع شد که من گویا 4-5 سالم بود !! (یه خوردش یادمه ولی بیشترش رو بقیه میگن !!) (همه اقوام یادشون !!) خونمون 2 طبقه بود؟!؟! ( یادم نیس زیاد چون خونه قبلیومون بود !! الانم که اصفهانیم !!!) بهدش من همه پله ها رو از بالا تا پایین رو با ملق هایی پی در پی طی می کنم !!!!

:D

و اینکه بعدش رو میگن که منو بردن بیمارستان ولی هیچ چیم نشده بود :))
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : سانحه!

سانحه که نه ولی ...

8 سالم بود و دختر خاله کوچیکم یه سالش! ;;)

من نمیدونم این وروجک چجوری از نردبون رفته بود بالا ... مام حواسمون بش نبود ... یهو برگشتم دیدم داره میفته ... :O

همچین حس سوپرمنینگ بم دست داد رفتم بغلش کنم بگیرمش ... B-)

بغل کردن همان و هر دو با مخ به زمین خوردن از پنج تا نرده همان!

نردبون هم بعدش افتاد رو سر هردومون! :-"

من که زخمی شدم اساسی ... {-8

فقط نمیدونم اون چرا هیچ چیش نشد ... :-?

پ.ن: تازه اون وسط یه گاز اساسی از بازوم گرفت! ~X(
 
ارسال‌ها
3,096
امتیاز
12,052
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
2000
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سانحه!

من یه بار چند دقیقه مونده بود برم تو کما. به خاطر گاز گرفتگی. خواست خدا بود که زنده موندم.
یه بار هم میخ رفت تو گلوم. وقتی پچه بودم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سانحه!

عید رفته بودیم ارگ جدید من رفتم موتور سواری بعد سوار موتور که شدم یه لحظه دستمو رو گاز میخواستم فشار بدم کَلَمو آوردم پایین که بررسی کنم و اینا دستمو گذاشتم رو گاز تا سرمو آوردم بالا دیدم که ای دل غافل!پیست با یه پیچ شروع میشه!اول یکم پیچیدم چپ خوردم به لاستیکای کنار پیست بعد سریع فرمونو با همون سرعت پیچودم سمت راستو...نمیدونم اون لحظه که در حال ملق زدن بودم چرا توهم زده بودم که بازی کامپیوترین ایشون!و بعد هم با کمال شهامت دهنم پر شن بود صورتمم زخم و پا شده بودم به آقاهه که مسوول بود میگفتم میشه موتورو بلند کنید سوار شم؟!!!که خانواده به عنوان مزاحم بدو بدو سر رسیدن و نذاشتن!تنها نتیجه ای که گرفتم این بود که کلاه ایمنی هم میشه بشکنه!!!
 

imanjo0n

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
231
امتیاز
163
نام مرکز سمپاد
دستغیب 1
شهر
شیراز
پاسخ : سانحه!

پارسال تابستون ، یکی از بچه ها شایعه کرده بود که توی یه خونه ی متروکه ای سره کوچه امون جن هست !! بعد با بچه ها قرار گذاشتیم که بریم توی اون خونه ه ! یکی از بچه ها با دوچرخه اومد دمه خونه امون ، من هم اومدم پشت دوچرخه ه وایسادم (بیشتر پسر ها احتمالاً اشنا هستن که کجا ، کنار دنده ی عقب یه میله ی کوچیک زده بیرون) ، تا یارو خواست راه بیفته ، یه دنده عوض کرد ، من هم دمپایی پام بود (!) ، قوزک پام رفت تو چرخ دنده ه !!دمه دره خونه امون ! :(( له شد !! :-& و 5-6 تا بخیه خورد ... از اون به بعدش دیگه از این کارا نکردم !!
 
بالا