• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

گربه ی شرودینگر

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از 50%&50% :
خانم چیتا در مورد سوال اولتون که گفتم یه مثال پیدا می کنم باید بگم که ما وقتی میگیم یک ذره وجود دارد که مشاهده شود حالا سوال این جاست این عمل به مشاهد انسان نیاز دارد یه مثل درختی که در جنگل فرو می افتد در هاله از ابهام هم میتواند روی بدهد اصل کار اینه که ما در جعبه را باز کنیم وقتی ما در را باز کردیم میفهمیم مرده یا نه به این مثال توجه کن فرض کن یه اتاق دیگر بسازیم و به این اتاق که گربه درون ان است بچسبانیم و بینشون مثلا یه پنجره بگذاریم که قابل مشاهده باشد حالا فرض کن تو این اتاق جدیده یه انسان میگذاریم که گربه را بپاد حالا این جا ما میتوانیم از طرف بپرسیم ایا گربه هنگامی که اتم واپاشید مرد یا زمانی که ما در اتاقک را باز کردیم تا نگاه کنیم یا این که اندازهگیری و فروپاشی زودتر رخ داده چرا که ان انسان در حال پاییدن بوده(خواهشا اول دوباره مطالب بالا را 1 بار دیگه بخون بعد این جا را بخوان و تو ذهنت تصور کن سر سری نگذر لطفا) میبنی این که مثلا در جعبه را باز میکنیم و میگیم یا مرده یا زنده کافی نیست چرا که خود عمل مشاهده هم باعث مشیود گربه به یکی از حالت های مرده یا زنده تبدیل شود.

ممنون ... خیلی خوب توضیح دادین ... قهمیدم :) ولی بازم یه مشکلی وجود داره ...

این احتمالا شبیه همون قضیه ای نیست که میگه اگه تو یه جنگل متروکه یه درخت بیفته صدا میده یا نه؟ یعنی بعضیا میگن نه چون کسی نبوده که بشنوه و بعضیا میگن چرا چون نیاز به ناظر نداریم ... این اتفاق افتاده ...

خب ... تا این جا که قبول ...

چرا دیدن ما کافی نیست ... میدونم اون ادمی که درحال پاییدن بوده زودتر فهمیده و ... ولی وقتی ما باز کنیم ...
اگه مرده است که دیگه مرده ... زنده هم نمیشه ... فقط در این حالت میشه گفت ما نمیدونیم که چه وقتی مرده!
اگه زندس که نشون میده تا حالا نمرده ...

حالا چرا از این ها همش نتیجه این میشه که جهان به دونیمه تقسیم میشه؟ اخه اینو که دیگه ندیدن ... نظریه دادن ... از کجا به این دو نیم شدن رسیدن؟


باز چیتا خانم اولین سوالی که با بنفش نوشتی واضحه دیگه حالت کوانتومی نا معین همون معلوم نیست حالت مرده را در اختیار کردن یا زنده کلا یعنی اصل بر هم نهی کوانتومی که بیخیال دیگه

مگه بین حالت مرده و زنده حالتی وجود داره؟ :-/

سوال دومتون خانم چیتا خوب منظورتون را خوب نفهمیدم ولی این جور که برداشت کردم این را میگم که مرده و زنده نیستن این اجزای کوانتومی بلکه یه جور برهم نهاده ای این دو حالتن که بر اساس نوع قرار گرفتنش در کنار هم که خیلی وابسته به شرایط است یه مجموعه ی بزرگتر و قابل درکی برای ماا به وجود میاره که گربه زنده است یا مرده.

سوال بعدتیون هم که با خانم sdni مشترکه را هم این طور بگم که برای درک دقیقش باید با همچندی شرودینگر اشنا باشی ولی حالا که نیستن اینجوری بپذیرید مثل توضیح بالایی که دادم است حالا چرا بینهایت هم که خودتون میدونید کلی لایه انرژی داریم حالا به کدام لایه پرش کند و وکدام الکترون و ... کلی حالت به وجود میاورد
خوب دیگه بازم اگر سوالی بود در خدمتم ولی بیخیال شید بهتره یعنی الان فکر کنم سازوکار را فهمیدید ولی کلی چرا تو ذهنتون است که بیخیال شید بهتره چون کلی از این چرا ها نامعلومه و هیچ کس هنوز نمیدونه و این که چون خیلی از مطالب را نمیدونید بیشتر گیج میشید و ...

کلا من ادمیم که تا نفهمم رد نمیشم ... دست خودمم نیست ... کلافه میشم ... حتی معلم شیمیمونم از دستم عاصیه! :D

موفق باشید

واقعا ممنون که وقت میذارین و جواب میدین! :)
 

s`dni

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
پاسخ : گربه ی شرودینگر

این که جها به دو قسمت تقسیم می شه چرا ؟
ولی چرا شما همش اصرار دارید که در این باره صحبت نکنیم حالا یه ریزه هم که شده بفهمیم خوبه نه !
شما مطالعات زیادی در این باره داشتید ؟
 

s.h

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
59
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی کرج
شهر
کرج
پاسخ : گربه ی شرودینگر

خوب مثل این که باید دوباره جواب بدم
ولی اول ازتون خواهش دارم دوباره اون چیزایی که قبلا گفتم را بخوانید بعد بیایید سراغ این مطلب
خوشم میاد دست گذاشتین رو سخترین مطلب که واقعا باید گفت
راستی من یه سوال دارن الان میدونید که بحث سر اندازی گیری ک.انتومی است و نه کلاسیک و فرقشون هم میدونید دیگه؟
خوب سوال اولتون خانم چییتا باید ببینیم اندازیگیری چیه ایا به کوشش انسان و مشاهدش نیاز داره یا مانند همون مثال شما میتوانید در هاله ای از ابهام که حالت اول فرضتون میشه رخ داده است که من توضیح درباره ای ان را دادم که نگاه کنید درخت وقتی میفتد صدا میدهید بلاخره پس اخرین اطلاعی که در همه ای اندازه گیریهای کوانتومی ای که از نتیجه شان اطلاع داریم اگاهی ان فرد از نتیجه ازمایش است سر همون گربه فهمیدید که مشاهد گر است که بر میگزنه که کدام ویژیگی را و کی اندازه بگیرد و تنها پس از افتادن درخت میتوان فهمید نتیجش چی است که مخالف فیزیک کلاسیک است که میگوید ویژگی ناوابسته به ازمایشگر یا دستگاه اندازهگیری است پس اگاهی ناظر مهم است که در مثال تایپیک قبلم توضیح دادم ولی یه سری مشکلاتی است مانند این وجود دارد مثلا وقتی در جعبه را باز میکنیم یا گربه زند است یا مرده خوب اما این را هم میدوینم که خود گربه از زنده و مرده بودنش خبر دارد و حتما لازم نیست 1 انسان اون گربه را در پی بردن به این امر یاری کند و از اینجا نتیجه میتوان گرفت که اگاهی گربه یا درخت هم به همان اندازه ناظر موثر است حالا شای بگید اینا که اگاهی ندارند ولی فرض میکنیم از مرده یا زنده بودنش(درخت هم بر فرض این ه قطع بشه بمیره)خبر دارد یه جورایی میشه گفت دیدن ناظر باعث افتادن درخت شده یعنی به ناظر نیاز داریم ما تو افتادنش تاثیر داریم مثلا این را ریچارد فاینمن گفته که میگه من مثلا در لاسوگاسم و دارم قمار میکنم و میخواهم پولی را سر خانه ای 22 شرط ببندم حالا یه فردی کنار من نشسته که با دیدن کسی که میشناسدش نوشابه اش را میریزه جوریک ه من دست نگه دارم وشماره22 ببرد حالا میتوانیم بگوییم که برای من سپهر گردون در گروی رفتار فوتونی است که به سر عصب های شبکیه ی ان فرد برخورد میکنه
اخرش این مثالی که زدید یه جورایی درست است.بیخیال
خوب این که چرا دیدن ما کافی نیست چون ممکنه اگاهی خود گربه هم تاثیر داشته باشد که بالا گفتم
حالا نگاه کنید کلا بحث سره اندازگیری در مکانیک کوانتومی است که الان درکش کردید و فرقش را میدانید(مطالب قبلم را یک بار دیگر مرور کنید)که این جوری بگم در نظریه کوانتومی اندازه گیری متفاوت است زیرا اصل بر هم نهی کوانتومی(خانم چیتا حالا بین مرده و زنده حالت وجود دارد که برهمنهی این دو است که گفتم چرا پس وقتی در جعبه باز میشه 1 حالت گربه زنده یا مرده داریم)سبب مشیود که حالات ممکن بدیل و حتی غیر قابل جمع درست تا اخرین لحظه با هم هستند تا این که بلاخره یکی از حالت به صورت چیزی که تحقق یافته است ظاهر میشود که توضیحش هم این که الکترون میتواند اینجا باشه انجا باشه و یا هر جا باشه ولی وقتی اندازهگیری میکنیم یعنی میگیم کجایی اونم میگه اینجام و همه ی حالاتی که میتوانسته وجود داشته باشد به 1 حاالت رمبش پیدا میکند حالا سوال اصلی اینه که چگونه چنین چیزی رخ میدهد؟ و این که اگر تنها نموده نا مکانیک کوانتومی جهان اگاهی است پس چرا ناظران ناهمسان بر 1 تصویر همسانی از جهان اتفاق نظر دارند؟که اینشتین خدا بیامرز گفت ایا هنگامی که به ماه نمینگریم ماه سر جایش است؟
حالا چندین تلاش برای گشودن رمز وراز پرسمان اندازهگیری دانشمدان گفتن که همانطور که خواهیم دید هیچکدامشون بدون سردرگرمی نیستن که شامل 1-بی موری(چرته )2-سامنه های بزرگ3-ناهمدوسی4-جی ار دبلیو5-اگاهی6-جهان های بسیار7-موجیت-که من 2تا از مهمتریناشون را میگم یکی همان جهان های کوانتومی وناهمدوسی البته لابه لاش به بعضیهاش هم اشاره میکنم
خوب اول باز یه سری توضیحات بدم خوب همتنطور که دیدیم وقتی نمیدانیم در جعبه اورانیوم واپاشی کرده یا نه که این جا 2 احتمال را جمع میزنیم که احتمال اول تابع موج اتم واپاشی شده و تابع موج اتم دست نخورده(میدانید وقتی میگم تابع اتم منظورم چی ایت دیگه؟)که این بدان معنا بود که برای توصیف گربه مجبوریم جمع بزنیم 2 حالت را که نتیجه میشه گربه نه مرده است و نه زنده و این که به صورت مجموع گربه ی زنده و گربه ی مرده ارائه میشود(با تاکید میکنیم این که چرا پس وقتی در باز میشه یا زنده است یا مرده را قبلا گفتم)که بازم میگم با گشودن جعبه شما دست به اندازهگیری میزنید و میتوانید تایین کنید که ایا گربه زنده است یا مرده که این جا تابع موج به یک حالت فرو میریزد و عقل ما نتیجه امور را به دستش میگیرد که این جا موج ها میروند و فقط ذرات باقیی می مانند که دیگر گربه به 1 حال قطعی میرود و دیگر با یک تابع موج توصیف نمیشود که به این زبان هم میشود گفت در جهان اتم وجهان ما(یعنی اشیایی که میبینم یا ماکروسکوپی) یه سدی وجود دارد که اینجوری میشه گفت برای جهان اتمی هر چیزی با موج های احتمال توصیف میشود که در ان اتم ها میتوانند هم ززمان در مکان های متفاوتی باشند و این که هر چی موج بزرگتر باشد در یک مکان یعنی احتمال بیشتر حضور ذره در ان مکان (شیمی 2 فصل 1)ولی برای اشیای بزرگ همان ماکروسکوپی این موج ها می رمبند و اشیا در حالت های قطعی پدیدار میشوند که امروزه سر این که بین جهان ماکر.سکپی و میکرسکوپی سدی وجو دارد اختلاف است و اکثرا میگن یه حالت پیوستاری است که یک نظر خوداگاهی کیهانی است(یکی از همون7 مورد بالا)که میگه باید بک خود اگاهی کیهانی وجود داشته باشد یعنی وقتی اندازهگیری میکنیم اشیا پا به بودن میگذارند و اندازهگیری ها توسط ان ناظران خوداگاه صورت میگیرد پس باید 1 خوداگاهی کیهانی وجود داشته باشد که دنیا را فرا بگیره و با بگه که در کدام حالت هستیم خوب یک دیدگاه دیگری که وجود دارد همان جهان هی کوانتومی که جواب سوال های شما میشه که گفتید چرا به دو نیم تقسیم میشود که این را دوسته عزیزمان حاج اقا اورت گفته که میگه جهان به 2 بخش تقسیم میشود و گربه زنده در 1 جهان و گربه مرده در 1 جهان دیگر به این صورت که هر گاه رویدادی کوانتومی رخ میدهید باعث ایجاد شدن دنیاهای موازی زیاد دیگری میشود(ما 3 نوع جهان موازی داریم در ضمن که این یکیش است)یعنی همان طور که در قبل گفتم هر گاه ناظری می خواهد یک برهم کنش کوانتومی را اندازه بگیرد تنها یک ترازهای ممکن به واقعیت میپیوندد و اندازهگیری میشود که در ان فرایند رازامیز اندازهگیریمون همه ی پیامد های ممکن را به یک پیامد اندازهگیری فرو میپاشه ولی دوسته ما اورت گفت همهی تراز های ممکن به وجود می ایند ولی در جهانهای دیگر همچنین در این جهان های جدید نیز پیامدهای گوناگونی باز برای انداازهگیری است پس خود انها هم باز جهانهای دیگری را تشکیل میدهند که دیگه فروپاشی تابع موج در کار نیست بلکه جهان های موازی جایگزین یک جهان میشوند خوب باز چنتا مشکل وجود داشت یکی این که ما داریم جهان های کوانتومی ولی یک تناقض که شاید دیده بشود این است که نظری ی کوانتوم برای جهان بینهایت ریز است ولی این جهان ها یا کیهانشناسی به کله عالم باز میگردد که جواب این جاست که در لحظه ای که مهبانگ رخ داد جهان ما در یک نقطه ی تکینگی یعنی در اندازه ای بسیار کوچکتر الکترون بود خوب الان همه میدونیم که الکترون هاباید کوانتیده باشه یعنی باید با 1 معادله ی موج احتمالاتی توصیف(معادلهی دوست گرامی پل ادریس موریس دیراک)توصیف شوند پس میتوانند در حالت های موازی وجود داشته باشند که اخرش نتیجش میشود جهانهای بسیار یک مشکل دیگر هم این است که مربوط به تفسیر کپنهاگی است که اگر بگم نمیفهمید و مشکلی دیگری که است اینه که اگر این جهان های کوانتومی موازی با هم ارتباط نداشته باشند هیچ راهی برای ازمایش کردن انها نیست که در ان صورت نمتوان پیشبینی کرد سیستم را و همینطور اندازه گیری
خوب یه برداشت دیگه ناهمدوسی که خیلی پیچیده میشه اگر بخواهم کامل بگم پس خیللی خلاصه میگم
این نظریه میگه که تمام این گیتی های موازی امکانپذیرهایی هستند که تابع موج انها از هم ناهمدوس شده یعنی دیگر با هماهنگی با انها ارتعاش نمیکند پس بنابراین دیگر با انها برهمکنش ندارد به قول دوست اسرائیلیمون استیون واینبرگ این مانند تنظیم کردن رادیو بر روی یک ایستگاه در یک اتاقی است و اینکه شما میدانید که اتاقتان پر از سیگنالهای تعداد زیادی ایستگاه رادیویی از سراسر دنیا است اما رادیو شما تنها بر روی 1 ایستگاه تنظیم میشود یعنی از تمام ایستگاه های دیگر ناهمدوس شده اید ه بر اساس این نظریه الان تاب موج موجودات گذشته که از نظر ما از بین رفتن در اتاقمان وجود دارد مثل دایناسورها که البته این نظریه ایراداتی هم داره که بعلت سختیش صرفنظر میکنم و این حات خیلی کلیش بود
خانم س دینی هم جواب سوال دونیم شدنتون را دادم و این که من خیلی مطالاعات داشتم باید بگم یه زمانی که میخواستم فیزیمدان بشم میخواندم الان دیگه نه
خوب خدا قوتم بده یعنی خودم کف کردم که این قدر اسان نوشتم بعضی از مطالب بالا فرمول بودن یا یک سری اصل خاص بودن که بیچاره شدم به این صورت نوشتنمشان یه سری جاهاهم مطالب زیادتری گفتم برای جواب از پیش دادن به سوالات احتمالیتون
خوب امیدوارم مفید باشه براتون دیگه همه چی را گفتم و اینکه اقا نپرسید چرا اینجور شد اینجوری نشد چون هیچ کس جوابشونمیداند ومافقط میدانیم این جور عمل میکنه
ولی واقعا کلی طول کشید چون باید فکر میکردم یادم میامد ایینایی که قبلن خوانم چی بودن بعد سادشون میکردم وگرنه خیلی راحت میشد یه فرمول نوشت و گذشت ولی خوب...
موفق باشید
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

من یه چیزی هست که دستگیرم نمیشه ... اونم اینه که چرا به ناظر نیاز داریم؟

گربه یا درخت ... قراره بمیرن و قطع شن ... من ببینم و نبینم فرقی در مردن و نمردن اونا نداره ...

من نمیفهمم چرا دانشمندا به احتمال های دیگه که قطعی نمیشن انقدر بها میدن!

مثلا گربه مرد ... میگن نه خب احتمال زنده ماندن رو هم باید در نظر بگیریم ...

چرا؟

اصلا مهم نیست ... چون زنده موندن فقط یه احتمال بوده ... که عملی نشده ...

من این میزو حدس میزنم یا 120 سانته یا 130 سانت ...

اگه گرفتم شد 120 اون احتمال اول دیگه مهم نیست ... چون اینه که واقعیه ...

و من چه اندازه بگیرم چه نگیرم این 120 سانته! ربطی به اندازه گیری من نداره ...

حرف اورت هم واسه همین قبول نداشتم ... چون به نظرم کلاسیک درست میگه ... (به دلایل فوق!)




واقعا هم خدا قوت بده!
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از Cheetah :
من این میزو حدس میزنم یا 120 سانته یا 130 سانت ...

اگه گرفتم شد 120 اون احتمال اول دیگه مهم نیست ... چون اینه که واقعیه ...

و من چه اندازه بگیرم چه نگیرم این 120 سانته! ربطی به اندازه گیری من نداره ...

پس بنابر این حرف تو دیگه چه احتیاجی داریم که بریم مثلا تحقیق کنیم که سفید چاله وجود داره یا نه؟....
یا اینکه از کرم چاله میشه برای سفر زمانی استفاده کرد یا نه؟....
یا اینکه (نعوذ بالله!! :D ) اینشتین چه بیکار بوده رفته این قانونا رو بدست آورده.....مثلا اثبات سیاه چاله!.....خوب سیاه چاله از اون اول بوده....دیگه چه احتیاجی بوده ایشون بره و اثباتش کنه؟
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
پس بنابر این حرف تو دیگه چه احتیاجی داریم که بریم مثلا تحقیق کنیم که سفید چاله وجود داره یا نه؟....
یا اینکه از کرم چاله میشه برای سفر زمانی استفاده کرد یا نه؟....
یا اینکه (نعوذ بالله!! :D ) اینشتین چه بیکار بوده رفته این قانونا رو بدست آورده.....مثلا اثبات سیاه چاله!.....خوب سیاه چاله از اون اول بوده....دیگه چه احتیاجی بوده ایشون بره و اثباتش کنه؟

من که نگفتم اندازه نگیریم ... میگم اون احتمال ذهنی بوده و خیالیه ... ما نباید براش وجود خارجی قائل شیم!
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

برای یه چیز ساده مثل اندازه گیری یه طول با خط کش حرف رو قبول دارم...!!!....ولی برای چیزای دیگه که ملموس نیستند نه!
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
برای یه چیز ساده مثل اندازه گیری یه طول با خط کش حرف رو قبول دارم...!!!....ولی برای چیزای دیگه که ملموس نیستند نه!

کدوم حرفو قبول ندارین؟ چرا؟
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از Cheetah :
کدوم حرفو قبول ندارین؟ چرا؟

اینکه اون یکی احتمال رو که زنده بودنه در نظر نگیریم!.....
خوب ببین.....این ریاضیه!......ریاضی هم یه فن محسوب میشه!......نه یه علم!....
خوب گفته قبل اینکه در رو باز کنیم گربه یا مرده یا زنده است!......دیگه اینکه این احتمال زنده بودن مردوده (قبل یاز کردن در جعبه!) بهانه است!!! :D
مثلا ما میایم یه سکه رو میندازیم بالا!.....میگن احتمال اینکه رو بیاد و پشت بیاد برابرند و هر دو میشن 1/2 ......حالا شاید اصلا رو نیاد....
خوب نیاد.....ما احتمال رو حساب کردیم....نمیدونیم که رو نمیاد؟....
اینم مثل همین گربه هست دیگه!!! :D
برای چرایی که گفتی.....تو به من بگو ببینم......مشتق چیه و چرا از یه تابع مشتق میگیریم؟
یا نه اصلا بگو چرا از یه تابع حد میگیریم؟
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
اینکه اون یکی احتمال رو که زنده بودنه در نظر نگیریم!.....
خوب ببین.....این ریاضیه!......ریاضی هم یه فن محسوب میشه!......نه یه علم!....
خوب گفته قبل اینکه در رو باز کنیم گربه یا مرده یا زنده است!......دیگه اینکه این احتمال زنده بودن مردوده (قبل یاز کردن در جعبه!) بهانه است!!! :D
مثلا ما میایم یه سکه رو میندازیم بالا!.....میگن احتمال اینکه رو بیاد و پشت بیاد برابرند و هر دو میشن 1/2 ......حالا شاید اصلا رو نیاد....
خوب نیاد.....ما احتمال رو حساب کردیم....نمیدونیم که رو نمیاد؟....
اینم مثل همین گربه هست دیگه!!! :D
برای چرایی که گفتی.....تو به من بگو ببینم......مشتق چیه و چرا از یه تابع مشتق میگیریم؟
یا نه اصلا بگو چرا از یه تابع حد میگیریم؟

چیشو بگم؟ هدف مشتق گیری؟

پیدا کردن شیب نمودار! که تغییراتو نشون میده نسبت به یه چیزی ( مثل x)

خب این یعنی چی؟





اگه سکه خط اومد ... احتمال شیر رو باید انداخت دور!

چون اون یه چیز ذهنی بوده! دلیلی نداره ما براش وجود خارجی قائل شیم!
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از Cheetah :
چیشو بگم؟ هدف مشتق گیری؟

پیدا کردن شیب نمودار! که تغییراتو نشون میده نسبت به یه چیزی ( مثل x)

خب این یعنی چی؟

اگه سکه خط اومد ... احتمال شیر رو باید انداخت دور!

چون اون یه چیز ذهنی بوده! دلیلی نداره ما براش وجود خارجی قائل شیم!

ده هه!!!..... :D
باو وقتی بت یه سوال میدن نمیان جلوت یه سکه بندازن هوا که!!! :D ....
اون گربه هم همینه!......خو وقتی میان در رو باز میکنن دیگه به خودشون زحمت نمیدن که بیان و احتمال براش تعریف کنن! (اونم از اون مدل چکش و شیشه و ...! )
در مورد مشتق هم:
خوب چرا شیب رو پیدا میکنیم؟
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
ده هه!!!..... :D
باو وقتی بت یه سوال میدن نمیان جلوت یه سکه بندازن هوا که!!! :D ....
اون گربه هم همینه!......خو وقتی میان در رو باز میکنن دیگه به خودشون زحمت نمیدن که بیان و احتمال براش تعریف کنن! (اونم از اون مدل چکش و شیشه و ...! )
در مورد مشتق هم:
خوب چرا شیب رو پیدا میکنیم؟

چی؟ سوال؟

نه من میگم چرا برای احتمال رد شده وجود خارجی قائل میشن؟



میخوایم تغییراتشو چک کنیم دیگه ...

در حالت عادی میایم تغییرات رو تو یه بازه می سنجیم ... ولی وقتی مشتق می گیریم در واقع داریم تغییرات لحظه ای رو می سنحیم

یعنی بازه رو به صفر نزدیک می کنیم



خب حالا این چه ربطی دراه به این گربه و احتمالاتش؟
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

تو میای میگی چرا احتمالی رو که مردوده بازم درنظر میگیریم؟.....
منم میگم مثل اینه که مثلا از یه تابع مشتق میگیریم.......حالا اینکه چرا مشتق میگیریم سوالیه که در حقیقت میشه گفت چرته!... :D
این سوالی که من مطرح کردم درواقع همون سوالیه که تو مطرح کردی؟!
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
تو میای میگی چرا احتمالی رو که مردوده بازم درنظر میگیریم؟.....
منم میگم مثل اینه که مثلا از یه تابع مشتق میگیریم.......حالا اینکه چرا مشتق میگیریم سوالیه که در حقیقت میشه گفت چرته!... :D
این سوالی که من مطرح کردم درواقع همون سوالیه که تو مطرح کردی؟!

میشه ربطشو واضحتر توضیح بدین؟

اخه احتمال من یه چیز ذهنیه و فقط حدسه ... من فلان عکسو می بینم ... حدس میزنم این یا از اصفهان گرفته شده یا از شیراز ...

می فهمم مال شیراز بوده ...

خب ...

احتمال اصفهانو باید انداخت دور! چون من خودم حدس زدم ... وجود خارجی براش نباید قائل شد ...



قضیه مشتقو هم نفهمیدم کجاش سوال منه؟
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از Cheetah :
اخه احتمال من یه چیز ذهنیه و فقط حدسه ... من فلان عکسو می بینم ... حدس میزنم این یا از اصفهان گرفته شده یا از شیراز ...
می فهمم مال شیراز بوده .
خب ...
احتمال اصفهانو باید انداخت دور!

ای بابا!.....من اومدم مثال سکه برات زدم ها!.....خوب وقتی میفهمیم مال شیرازه دیگه چرا میایم براش احتمال تعریف میکنیم؟....
اون گربه ی بدبخت رو که ما در جعبه رو باز نکردیم که احتمال ها رو بندازیم دور!!!.....

به نقل از Cheetah :
چون من خودم حدس زدم ... وجود خارجی براش نباید قائل شد ...
قضیه مشتقو هم نفهمیدم کجاش سوال منه؟

یعنی اگه کس دیگه ای بیاد حدس بزنه باید براش وجود خارجی قائل شد؟؟؟....
مشتق هم بیخیال شو! :D
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
ای بابا!.....من اومدم مثال سکه برات زدم ها!.....خوب وقتی میفهمیم مال شیرازه دیگه چرا میایم براش احتمال تعریف میکنیم؟....
اون گربه ی بدبخت رو که ما در جعبه رو باز نکردیم که احتمال ها رو بندازیم دور!!!.....

یعنی اگه کس دیگه ای بیاد حدس بزنه باید براش وجود خارجی قائل شد؟؟؟....
مشتق هم بیخیال شو! :D

منظورم بعد از باز کردنه ... ما هم احتمالای غلطو بعد از فهمیدن احتمال درست میندازیم دور! در جعبه که باز شد ...

مثلا دیدیم مرده ... خب تمام! مرده ... دیگه احتمال زنده بودن رو باید بیخیال شد!

چه اصراریه بگیم نه تو یه جهان دیگه زندس؟ اصلا این احتمال به واقعیت نرسیده ...

چرا میخوایم به زور همه احتمال ها رو به واقعیت تبدیل کنیم؟
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از Cheetah :
چرا میخوایم به زور همه احتمال ها رو به واقعیت تبدیل کنیم؟

بهت که گفتم!.... #-o
ریاضیه دیگه!......راضی هم که علم نیست!.....یه فنه!....
پس به علمش کاری نداره!....کار خودش رو میکنه! :-$
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
بهت که گفتم!.... #-o
ریاضیه دیگه!......راضی هم که علم نیست!.....یه فنه!....
پس به علمش کاری نداره!....کار خودش رو میکنه! :-$

ما از ریاضی استفاده می کنیم که تجربیاتمونو سر و سامون بدیم نه اینکه یه سری چیز نظری و غیر واقعی بیرون بدیم!

یعنی این نظریه فقط جنبه ریاضی داره و کلا تو واقعیت جواب نمیده؟ نشد که! این که نشد نظریه!
 

Backstreetboy

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,107
امتیاز
494
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

نه نه.....اشتباه نکن!......ریاضی فقط زبان علمه!.....خود علم نیست!....
 

shershere

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
987
امتیاز
1,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
اینم هه هه!
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : گربه ی شرودینگر

به نقل از پسر خیابون پشتی :
نه نه.....اشتباه نکن!......ریاضی فقط زبان علمه!.....خود علم نیست!....

خب پس یعنی این دوتا جهانی که ازش حرف زدیم صرفا توجیه ریاضین . وجود خارجی ندارن؟ :-\
 
بالا