• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

احسان از نوع قیچی ساز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,395
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
بارهم نمیدونم
رشته دانشگاه
فیزیک محض / ریاضی محض
مادامی که ما هستیم مرگ نیست مادامی که او مرگ هست ما نیستیم در آن جا
دنیای سوفی
 

shima.

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
1,207
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
95
پدر و مادر بودن باعث می‌شود احساس کنی پتویی هستی که همیشه کوچک‌تر از آنی است که باید باشد؛ مهم نیست چقدر سعی کنی همه را بپوشانی، همیشه کسی هست که سردش است.
|شهر خرس - فردریک بکمن|
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
عشق ابدی عاقلانه نیست،اینکه آدم مدتها کسی را دوست داشته باشه دیوونگی محضه.کار عاقلانه اینه که فقط دوران شیرین عاشقی،عاشق باشی.آره عقل گرایی عاشقانه اینه:تا وقتی که اوهام عاشقانمون ادامه داره همدیگه را دوست داریم،همینکه تموم شد همدیگه را ترک میکنیم.به محض اینکه در برابر شخصیت واقعی همدیگه قرار گرفتیم و نه اونی که در رویامون بود از هم جدا میشیم.

×خرده جنایات زناشوهری
اریک امانوئل اشمیت
 

Null

Mad Programmer
ارسال‌ها
6
امتیاز
98
نام مرکز سمپاد
-
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
در حال حاضر چهل سال از عمرم می گذرد. باری ، چهل سال یک عمر است ، پیری واقعی است. بیش از این زنده ماندن کار درستی نیست ، غیر اخلاقی است ،‌ زشت است. چه کسی پس از چهل سال سن زنده می ماند ؟ روراست و شرافتمندانه جوابم را بدهید . خودم پاسخ این سوال را میدهم : احمق ها و اراذل پس از چهل سالگی بازهم به زندگی ادامه می دهند . من این حرف را رک و راست رودرروی همه افراد سالخورده ، همه پیرمردهای محترم ، همه ی آدم هایی که موهای سپید مجعد و معطر دارند می گویم . رودرروی همه ی مردم دنیا . حق دارم این حرف را بزنم ، چون خودم تا شصت سالگی ، هفتاد سالگی ، هشتاد سالگی زنده خواهم ماند .
#یادداشت های زیرزمین
#فئودور داستایوفسکی
 

moonelin

مهتاب
ارسال‌ها
264
امتیاز
8,629
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
شما دخترها جوان هستید . دوست داشتنی ، به زودی از جنگل درس خواندن‌ها بیرون می‌روید و به محوطه‌ی باز زندگی می‌رسید . در آن می‌رقصید ، گریه می‌کنید . در آن همه چیز را می‌یابید و از دست می‌دهید ، گاهی همزمان .
در این زندگی از همه چیز می‌توان چشم پوشید - چشم پوشیدن فریبنده‌ترین طریقه‌ی از دست دادن است - همه چیز مگر یک چیز . آنچه می‌خواهم به شما بگویم گفته‌ی مادربزرگم است ، چند ساعتی پیش از مرگش این را به من گفت - زنی بود روستایی ، تنها زن کمونیست دهکده‌اش ، در تمام عمر بدبختی به سرش باریده بود : بچه‌ای معلول ، یکی دیگر که در اردوگاه کار اجباری مُرد ، بیماری‌ها و فلاکت انگار از آسمان می‌بارید . یک روز - آن موقع دوازده یا سیزده سال داشتم - از او پرسیدم : مامابزرگ ، چه چیزی در زندگی از همه مهم‌تر است ؟ جوابش را فراموش نکرده‌ام : فقط یک چیز در زندگی به حساب می‌آید ، کوچولو ، و آن نشاط است ، هیچ وقت اجازه نده کسی آن را از تو بگیرد .

دیوانه بازی | کریستین بوبن
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
آدمی هر چه در درون خود بیش تر مایه داشته باشد ، از بیرون کم تر طلب می کند و دیگران هم کم تر می توانند چیزی به او عرضه کنند. از این رو ، بالا بودن شعور به دوری از اجتماع منجر می گردد

در باب حکمت زندگی
 

moonelin

مهتاب
ارسال‌ها
264
امتیاز
8,629
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
مامور مهاجرت مردی جوان بود و سنی بیشتر از او نداشت، اما یونیفرم و سبیل مرتبش، حالتی از اقتدار به او داده بود که باعث می‌شد مسن‌تر دیده شود.
بی هیچ انعطافی در صدایش، گفت:
《دلیل سفر.》
این سوالی بود که او هر روز، بارها می‌پرسید و دیگر وانمود نمی‌کرد که کنجکاو است.
《دانشجوی بورسیه هستم.》
آشا منتظر شد تا او نگاهی به ویزایش در گذرنامه بیندازد.
《مدت اقامت؟》
《نه ماه.》
در حالی که برای اولین بار به او نگاه می‌کرد، پرسید:
《این نشانی که داده‌اید چیست؟ کجا اقامت خواهید کرد؟》
آشا گفت: 《با ... خانواده!》
گفتن آن احساس عجیبی داشت. اگرچه در لغت درست بود، اما کف دست هایش عرق کرد انگار به مامور دروغ گفته بود.
مامور که گویی علاقه مند شده بود، گفت:
《می‌بینم که اینجا به دنیا آمده‌اید؟》
آشا به یاد آن قسمت متناقض از پاسپورت آمریکایی‌اش افتاد که در مقابل محل تولد نوشته بود: هند، بمبئی.
《بله.》
مامور مهرش را کوبید و مستطیل بنفش پررنگی روی پاسپورت نشست. بعد با لبخند دیگری از زیر سبیل هایش، آن را به آشا برگرداند.
《به خانه خوش آمدید، مادام.》

دختر پنهانی | شیلپی سومایا گودا | ترجمه الناز ایمانی
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,598
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
طلایimc/چهارم پایا
هر قدر انسان شریف‌تر و نجیب‌تر و حساس‌تر باشه، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌بره و این دو تا علت داره. یکی اینکه خودشو مستحق خیانت نمی‌بینه و دیگه اینکه منتظر نیست که سایرین باهاش عملی کنن که خودش با سایرین نکرده...
الکساندر دوما،کتاب سه تفنگدار
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ.
ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﯾﺎﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ:
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ. ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﺮﺍ به دﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ.
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﻤﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ.
ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ 70 ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ 317 ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ به ناﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﯿﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺪ.
ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺟﺎﻧﻮﺭﯼ ﺑﻠﺪ است.
#خاطرات_جنگ
#رابرت_سانچز
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
قاعده سی و یکم شمس :
برای نزدیک شدن به حق باید قلبی مخملی داشت . هر انسانی به شکلی نرم شدن را فرا می گیرد، بعضی ها حادثه ای را پشت سر می گذارند . بعضی ها مرضی کشنده را ، بعضی ها درد فراق می کشند . بعضی ها درد از دست دادن مال ... همگی بلاهای ناگهانی را پشت سر می گذاریم ، بلاهایی که فرصتی فراهم می آورند برای نرم کردن سختی های قلب . بعضی هایمان حکمت این بلایا را درک می کنیم و نرم می شویم ، بعضی هایمان افسوس که سخت تر از پیش می شویم.
#ملت_عشق
#الیف_شافاک
 
ارسال‌ها
938
امتیاز
17,326
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1920
مدال المپیاد
نقره
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
چه خوب بود اگر همه چیز را میشد نوشت. اگر میتوانستم افکار خودم را بدیگری بفهمانم، میتوانستم بگویم. نه یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمیشود بدیگری فهماند، نمیشود گفت، آدم را مسخره میکنند، هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است.


زنده بگور
صادق هدایت
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
یاد پدر افتادم که می‌گفت :
نه با کسی بحث کن،
نه از کسی انتقاد کن.
هر کی هر چی گفت بگو "حق با شماست" و خودت را خلاص کن.
آدم‌ها که عقیده‌ات را می‌پرسند، نظرت را نمی‌خواهند، می‌خواهند با عقیده‌ی خودشان موافقت کنی.
بحث کردن با آدم‌ها بی‌فایده ست ...

#چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
#زویا_پیرزاد
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
آدم در تنهایی احمق است، ولی در جمع رسماً بدل به الاغ می‌شود.
جز از کل؛ استیو تولتز
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,128
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
وقتی خوابی، تلویزیون می بینی یا پای برهنه در ساحل

ایستاده ای، قلبت به کار خودش ادامه می دهد. شاید وقتی

آنجا ایستاد های، به درخشش روشن سطح تیره ی اقیانوس

نگاه می کنی و از خودت می پرسی، ارزش دارد دوباره موهایت را

خیس کنی یا نه.

حالا مجبوری کمی چشم هایت را ببندی؛ در این لحظه، مثل

همه ی مردم، زنده ای.

درست همین موقع، امواج دریا یکی پس از دیگری به پاهایت

برخورد می کند؛ که اگر دقت کرده باشی، مثل همان تپش قلب

است و شاید بیشتر از خورشید ، متوجه سردی آب شده باشی یا ردی

که موج ها روی شنهای خیس زیر پایت از خود به جا می گذارند.

مادرت جایی همین اطراف ایستاده و از تو عکس می گیرد و تو

می دانی که باید به سمتش بروی و لبخند بزنی.

اما نمی روی؛ برنمی گردی و لبخند نمی زنی. تنها می ایستی و

به دریا نگاه می کنی و هیچ کدامتان نمی دانید در این لحظه چه

چیزی اهمیت دارد، یا قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ اصلاً چطور

می شود دانست؟

و در تمام این مدت ، قلبت به تپیدن ادامه می دهد. کارش را

انجام می دهد و آنقدر می تپد تا وقتی پیامی دریافت کند که

حالا نوبت ایستادن است. نمی دانی چه وقت؛ شاید چند دقیقه ی

دیگر.

چون بعضی قلب ها فقط 412 میلیون بار می زنند.

ممکن است گمان کنی که خُب ، اینکه خیلی زیاد است! اما

حقیقت این است که این عدد ، فقط می شود 12 سال.


شاید عروس دریایی _ الی بنجامین
 
ارسال‌ها
322
امتیاز
6,818
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید؛اما من تا می توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم.البته اگر یک وقت ناچار با مرگ روبرو شوم که می شوم-مهم نیست؛مهم این است که مرگ یا زندگی من ،چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد....

صمد بهرنگی
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,964
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
_ خيلی مهم است كه يك نفر، فقط يك نفر...."
كمی مكث كرد. انگار بغض راه گلويش را گرفت، اما زود به خودش مسلط شد...
_ يک نفر توی دنيا آدم را از ته دل دوست داشته باشد. می‌فهمی؟ حتی اگر بد دوست داشته باشد يعنی از طرز دوست داشتنش خوشت نيايد!

فریبا وفی
همه افق
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
من به هیچ وجه چیزی را مسخره نمی کنم. این قدرت را دارم به چیزی که نمی توانم درک کنم احترام بگذارم.

#هانریش_بل / عقاید یک دلقک
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,598
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
طلایimc/چهارم پایا
روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟ هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
شازده کوچولو
آنتوان اگزوپری
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
آدم به امید دست یافتن به ثروت، عشق، یا آزادی خود را خسته و فرسوده میکند و وقتی که آن را به دست آورد از داشتنش لذت نمی‌برد یا آنرا تباه میکند.
خوشبخت واقعی آن کسی است که بتواند به خود بگوید: من میخواهم راه بروم نه به مقصد برسم. و بدبخت کسی است که خود را مقید می سازد و می گوید: من میخواهم به مقصد برسم "رسیدن مردن است"

#نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
#اوریانا_فالاچی
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
به شدت نياز داشتم با كسى حرف بزنم و از ايده ها و داستان هايى كه تو سرَمه واسه ش بگم . تلفن رو برداشتم تا شماره اى رو بگيرم اما هيچ كس رو نداشتم . دفترچه تلفن من پر از اسم هاى جور واجوره . اما وقتى دنبال كسى مى گردم تا بتونم باهاش حرف بزنم ، میبينم كه به صورت مفتضحانه اى هيچ كس رو ندارم و اون اعدادى كه جلوى اسم ها نوشته شده مثل اعدادى روى يك چك بى محل نوشته شده باشه ، بى ارزش و مسخره ان ...

#قهوه ى سرد آقاى نويسنده
#روزبه معین
 
بالا