بعضی کلمه ها...

[farshidGCD]

بعضی کارها هستن که چند فعل اسنادی بعدشون استفاده میشه و هیچ ربطی هم به همدیگه ندارن
مثلا:

گوش دادنیه یا کردنی؟ (گوش دادن، گوش کردن)
بو کشیدنیه یا شنیدنی یا کردنی؟ (بو کشیدن، بو شنیدن، بو کردن)
قدم گذاشتنیه یا برداشتنی؟ (قدم گذاشتن، قدم برداشتن)


الان 3 تا سوال هست:
1. اینجور کلمه‌ها اسم خاصی دارن؟
2. چندتا از اینا هست؟
3. کدومش درست تره؟

 

[o_o]

پاسخ : بعضی کلمه ها

به نظر من اینا کاربردای متفاوت دارن

مثلا بو کشیدن میتونه این باشه : یک سگ بو میکشه که به سمت یه چیزی بره
برای بو کردن : من بو میکنم که ببینم بوی چی میاد :P
بو شنیدن هم میتونه ناخوآگاه باشه ... یه بویی همینطوری میاد, تو ام بهش توجهی نداری

 

[marlik]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

1- اسم ِ خاص ؟ والله من حضور ِ ذهن ندارم ، احتمالن سید بیشتر ِ من اگاهی داشته باشه

2- مشخص نیست چون انواع متفاوتی دارن

3- این نوع استعمال ها به نوع ِ نوشته بسته س ...

نوشته ی ادبی در ساختار ادبی بودن ِ خودش مثلن از بوکشیدن استفاده میکنه

و زبان معیار از بو کردن

گاهی برای ِ تاکید ، هم تفاوت واژه به وجود میاد ...

و ...

 

[farshidGCD]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

به نظر من اینا کاربردای متفاوت دارن

مثلا بو کشیدن میتونه این باشه : یک سگ بو میکشه که به سمت یه چیزی بره
برای بو کردن : من بو میکنم که ببینم بوی چی میاد :P
بو شنیدن هم میتونه ناخوآگاه باشه ... یه بویی همینطوری میاد, تو ام بهش توجهی نداری

یعنی کشیدن برای رفتنه و کردن برای اومدن؟ و شنیدنم ناخودآگاه؟

× در مورد گوش چی؟

 

[o_o]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

[quote author=GCD]
یعنی کشیدن برای رفتنه و کردن برای اومدن؟ و شنیدنم ناخودآگاه؟
[/quote]
کشیدن میتونه برای دنبال کردن منبع بو باشه ... کردن برای درک بو ... شنیدن هم همون ناخوآگاه دیگه ^-^

برای گوش دادن و گوش کردن ...
فکر میکنم این دوتا خیلی تو زبان عامیانه باهم قاطی شدن نمیتونم درکشون کنم

× یه نکته : اینا استدلال های خودمه ها

 

[sayyed]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

قدم گذاشتن رو معمولا جایی به کار می بریم که مقصد مهم باشه (قدم گذاشتن بر یا در) اما قدم برداشتن معمولا وقتیه که تاکیدمون روی شخص باشه(قدم هایش را طوری بر می داشت که انگار می شمردشان)
یه سری از این ها هم بر اساس کاربرد های ادبی، تفاوت استفاده پیدا می کنن.
پ.ن: به احتمال زیاد یه اصطلاحی برای این نوع افعال هست که من خوشبختانه نمی دونم!

 

[o_o]

پاسخ : بعضی کلمه ها

در کتاب تفسیر الکلمات عماد ( ) آمده است :

وقتی قدم برمیداریم یعنی میخوایم یه کاریو شروع کنیم و هنوز هیچ عملیو انجام ندادیم ^-^
ولی با قدم گذاشتن کار رو شروع میکنیم و یک عملی رو هم انجام میدیم :-\

 

[peihaghi]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

نظر من کلاً راجع به همه اینه :
گوش: اینا انقدر با ه مخلوط شده که هر دو در همه ی موقعیت ها استفاده میشه ولی خوب گوش دادن به نظرم یه خورده سنتی تره .
بو : بو کشیدن در مورد حیوانات بیشتر بکار میره چون ما کمتر از حس بویایی استفاده به منظور پیدا کردن چیزی استفاده میکنیم .
مثل : بو میکشید و پیش میرفت .
بو کردن : در خیلی حالتا به کار میره و جمعاً آمیانس . کردن مثل آچار فرانسس
مثل : این گل رو بو کن .
بو شنیدن : یه بویی یه هو به مشامت میرسه . یعنی بو نمیکنی . کنار سطل آشغال وایسادی بوی آشغال به مشامت میرسه یا میشنوی .

قدم هم سید گفت دیگه من چی بگم .

راجع به درست بودن هم به جای بو شنیدن باید بگیم به مشام رسیدن . بو کردن هم میتونیم استفاده نکنیم . البته از اون جایی که اگه به یکی بدی این گلو بو بکش ممکنه بهش بر بخوره .

بقیه هم هر کدوم کاربرد خودشو داره

 

[farshidGCD]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

ممنون از همه و لایک
ولی

نظر من کلاً راجع به همه اینه :
گوش: اینا انقدر با ه مخلوط شده که هر دو در همه ی موقعیت ها استفاده میشه ولی خوب گوش دادن به نظرم یه خورده سنتی تره .

چرا دادن سنتی تره؟

 

[hermes]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

هر كدوم تويه زماني خاص به كار ميره!!!

اما فكر كنم اشتباهه عاميانه هست!!

 

[peihaghi]

پاسخ : بعضی کلمه ها...

ممنون از همه و لایک
ولیچرا دادن سنتی تره؟

ه وقداری حرف زدن پیرا رو باید دید . یه احساسی دارم که بهم میگه گوش دادن ادبیتره