• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

به نقل از Shaghayegh.Kh :
خب من نگفتم فارسی زبان نیست! گفتم الان 80 درصد کلماتش عربیه ! نکنه اینم انکار میکنین؟! من از این لحاظ گفتم و به نظرم این نژاد پرستی نیست که فارسی "الان" با عربی زیاد فرقی نداره کلماتش :|
پس نکنه من بودم که گفتم:""الان" واقعا فک می کنین فارسی یه زبانه؟ واقعا یه لهجه است!" ؟؟ آخه چرا دروغ میگین؟
البته که انکار میکنم که 80 درصد کلمات فارسی عربیه!تمام افعال و مصدرها و چیزهای مربوط به اونا فارسی سره هستند؛ تازه اون همه اسم فارسی رو هم باید بهشون اضافه کرد. مقدار کلماتی از زبانهای دیگه که وارد زبان فارسی شدن اگه از اونهایی که وارد ترکی شدن کمتر نباشه ،بیشتر هم نیست.
 

sh.kh1377

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
2,445
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره ی زیست دوره هجده و طلای دوره نوزده
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

هه ! باشه شما راست میگی! اصلا الان تو ایران همه مثل شاهنامه حرف میزنن! باشه :))
خوش بگذره! من دیگه بحث نمیکنم ! آخه آلان توی خود این متن شما چن تا کلمه فارسی بود چن تا عربی؟!
× دیگه حرفی ندارم!
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

بد شد چون انگار شما بلد نیستی بشماری!!! شایدم فقط به اندازه انگشتان دو دست ... که بازم زیاد مطمئن نیستم!
 

mohaddeseh ti

❄️mohi
ارسال‌ها
102
امتیاز
357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
اینستاگرام
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

من نمى دونم بحستون سر چيه
اما من از چند تا استاد ادبيات سوال کردم همشون گفتن
درسته کلمات عربى که تو فارسى اومده زياده اما
تعداد کلمه فارسى يايى که به زبان عربى راه پيدا کرده ازونم زياد تره!
:)
 
  • لایک
امتیازات: Kathy

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,641
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

به نقل از ms96 :
مرگ بر نژادپرستان پان ترک که مثل مور و ملخ در حال تکثیر اند و این کره خاک آلود کثیف رو هر روز کثیف تر میکنن... و متاسفانه تو ایران به شدت فعال اند و شما هم همه خصایص اونها رو دارین!!!
من این همه مدرک و منبع آوردم برای اثبات حرفام بعد میگین از خودم "تز" ندم؟!
مقایسه زبان ها از پایه و اساس غلطه؛ هر زبانی برای خودش مهم و زیباست و اینکه "ترکی رتبه 3 رو داره" کاملا بی معنیه.
متن اصلی رو ندیدین که میگه ترکی از فضا اومده و از این حرفا...؟ اونوقت اون درسته؟ چرا شما واسه حرفاتون دلیل نمیارین نژادپرستا؟
البته نگران نیستم چون هیچ وقت و هرگز به اهدافتون نمی رسین. با آرزود ظهور منجی جهان و نابودی نژادپرستی.

نمیدونم میدونی پان یا نژادپرستی یعنی چی...احتمالا نمیدونی...لطفا از همون ویکیپدیا که کپی میکنی یه سرچ هم در مورد پان و نژاد پرستی بزن

صادق زیباکلام: خیلی از ما ایرانی‌ها نژادپرست هستیم.
من معتقدم ما ایرانی ها به دلیل پایین بودن سطح فرهنگی‌مان، نژاد پرست هستیم چون اساسا نژاد پرستی با پایین بودن سطح فرهنگ رابطه مستقیم دارد. در اروپا هم همین جوری است. در اروپا هم، اکثر نژاد پرست ها خیلی آدم های تحصیل کرده و روشنفکری نیستند. ضد یهودی ها و ضد خارجی ها و ضد مسلمان ها اکثرا به طبقات پایین اجتماع تعلق دارند. ولی در ایران این جوری نیست. برای اینکه شما خیلی از افراد تحصیل کرده را می بینید که از اعراب متنفر هستند و خیلی از آدم های متدین را هم می بینید که از اعراب متنفرند منتها در آدم های غیر مذهبی، نفرت از اعراب به صورت عام است و در میان افراد مذهبی تر، نفرت از اعراب در قالب لعن و نفرین کردن به سنی ها خودش را نشان می دهد. یعنی بغض و کینه خیلی از ما ایرانی ها از اهل سنت و بزرگان اهل سنت در حقیقت، رویه دیگر نفرتمان از عرب ها است. من بعضی وقتها فکر میکنم خیلی از ما ایرانی ها نتوانسته ایم شکست تاریخی مان از اعراب و قادسیه را علیرغم گذشت 1400 سال فراموش کنیم. هنوز در اعماق وجودمان بغض و کینه عمیقی نسبت به اعراب داریم. بغض و کینه ای که همچون آتش زیر خاکستر هرزگاهی بهانه ای پیدا میکند و فوران میکند.

http://www.zibakalam.com/news/478

یه بار گفتی به کشور یکپارچه ات افتخار کن...!

ایران یکی از کشورهاییه که خطر تجزیه بشدت تهدیدش میکنه..

و گفتی که که به زبان فارسی افتخار کن!

من واقعا نمیدونم چرا باید به زبان فارسی افتخار کنم..تو به زبان ترکی افتخار میکنی؟! :-?

در مورد اینکه من باید زبان تورکی بخونم:
طبق دستور العمل سازمان یونسکو :

هر کسی که نتواند به زبان مادری خود بخواند و بنویسد، { بیسواد } محسوب میشود.
واقعا اگه وضعیت برعکس بود هم همینو میگفتی؟



نگفتم ترکی رتبه3 داره...گفتم که یکی از با قاعده ترین زبانهاست...که بعضیا میگن سومین زبان با قاعده دنیاست..بعد عربی و فرانسه

................................................

من نمى دونم بحستون سر چيه
اما من از چند تا استاد ادبيات سوال کردم همشون گفتن
درسته کلمات عربى که تو فارسى اومده زياده اما
تعداد کلمه فارسى يايى که به زبان عربى راه پيدا کرده ازونم زياد تره!


هر زبانی ویژگیهای خاص خودشو داره..زبان فارسی هم ظرافتهای خاص خودشو داره

هر زبانی که بین چند ملتی که کنار هم زندگی میکنند استعمال بشه ناخواسته لغاتی رو از زبان دیگه میگیره و این یه چیز طبیعیه...

زبان عربی روی زبان ترکی و فارسی تاثیر گذاشته..و همینطور فارسی به ترکی و ترکی به فارسی

لغاتی که از زبان ترکی و عربی وارد زبان فارسی شده خیلی زیاده

از معلم ادبیاتتون بخواین که براتون صدتا کلمه ای که از زبان فارسی به عربی اومده بگه

و همینطور از دوست عزیزمونms96 هم میخوام که صدتا کلمه بگه که از زبان فارسی وارد زبان ترکی شده
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

با برخی از واژه های فارسی در ترکی استانبولی آشنا شویم:

آ، ا، اُ:

آبادی (نوعی کاغذ)، آبدست، آبرو، آتش، آتش پرست، آذری، آزاد، آزادگی، آزاده، آزار، آسوده، آشفته، آفت، آفرین، آهنگ، آهو، آواز، آویزه (لوستر)، آیین، آیینه

ابر، اژدر، اژدرها، استر، افسانه، افسون، اگر، انبار، اندازه، اندام، اندیشه، ا نگل

Obuy (شاید از مصدر اًو باریدن پهلوی و به معنای بلعیدن غذا بدون جویدن آن). این واژه در فرهنگ دیوان لغات الترک به شکل « اُبرکان» بمعنای پرخور و شکمو آمده است.

اُمید (از ریشه­ی پهلوی و یا از مصدر اوُمماق بمعنای چشم داشتن و آرزو گرفته شده است)

ب:

بابا، باج، بادام، باده، بازار(در استانبولی با «پ» شروع می شود)، بازو (در استانبولی با «پ» گفته می شود)، بازوبند، باغبان، باغچه، بُت (در استانبولی با «پ» نوشته می شود)، بت پرست، بخار، بخت، بختیار، بخشش، بخور، بخوردان، بدبخت، بدبین، بدن، برابر، برادر بَرزک (bezir)، بستان، بسته (آهنگ)، بند (در شعر)، بوسه، بوقلمون (نوعی مارمولک)، بهار، بهانه، بهره، بی تاب (بدون طاقت)، بیزار، بی کس، بی گناه، بیهوده، بی هوش.

پ :

پاپوش (کفش)، پاچه، پادزهر، پادشاه، پارچه، پاردم، پاره (پول)، پاک، پایه (درجه و مقام)، پدر، پدر شاهی، پرداخت (صیقل دادن)، پرز، پرستش، پرستش کار، پرگار، پروا، پروانه، پرهیز، پری، پریشان، پست، پست پایه (فرومایه)، پشیمان، پناه، پنبه، پنجره، پنجشنبه، پنج و دو (در بازی نرد)، پنجگاه (موسیقی)، پنجه، پنیر، پلو، پوست، پول (پولک، پول سیاه)، پولاد، پیاده، پیدا، پی در پی، پیر، پیش دار (رهبر)، پیشکس، پیغمبر، پیک (سیاره یا ستاره ای که به دور دیگری می چرخد).

ت:

تاج، تازه، تازی، تاوه، تبر، تخت، تخته، تخم، تراش، تشت، تفنگ، تن، تنبک، تنبل، تنها، توانا، توبره (در ترکی توربا گفته می شود)، توفان، تیز (در ترکی «تئز» و به معنای زود).

ج:

جادو، جام (1- شیشه 2- جام و قدح)، جگر، جنبش، جنگ، جنگاور، جوان، جهان.

چ:

چادر شب، چارسو، چارک، چارمیخ، چاشنی، چای خانه، چرک، چرکین، چشمه، چفتک، چلتوک، چلنگر، چله، چله کشی، چمبر، چمن، چنار، چنگ (نوعی ساز)، چنگی، چوگان، چونکه، چهارشنبه، چهره، چشید (از مصدر چشیدن و به معنای «نوع» می آید.)

خ:

خاک، خاکی، خام، خان، خاندان، خانمان، خانه بر دوش، خاویار، خدا، خراب، خرابات، خراباتی، خرگله Hergele (نوعی فحش)، خرما، خرمن، خسته (بیمار)، خشخاش، خشن، خلیج، خنجر، خندان، خواجه، خواننده، خودبه خود، خودبین، خودکام، خوش، خوشاب (این واژه توسط فرهنگستان زبان فارسی به جای واژه ی «کنسرو» پذیرفته شده است)، خوش و بش، خوشنود، خوانخوار، خونریز، خوی.

د:

دارچین، داستان، داماد، دانه، دچار، درآغوش، دربدر، درپیش، درد، در دست، درست، در کنار، درگاه، درویش، درونی، دریا، درودگر (دولگر، نجار)، دریغ، دژدار، دسته، دستک، دستور، دشمن، دف، دلبر، دلخراش، دلگیر، دم، دوست، دیوار، دوگاه (اصطلاحی در موسیقی)، دیبا، دیباجه، دیدار، دیده، دیگر، دیگرکام، دیوان، دیوانه.

ر:

رازیانه، رام، راهوار، رخت، رخنه، روزگار (باد)، رنجبر، رنجیده، رِند، رَنده، رنگ، رنگارنگ، رنگین.

ز:

زاج، زادگان (به معنی بزرگ زادگان)، زردآلو، زردشتی، زرنگ، زرده (شله زرد)، زره، زمهریر، زمین، زنانه، زنباره، زنبق، زندان، زن دوست، زندیق، زنده، زنگی (سیاهپوست)، زنگین (پولدار)، زنهار، زور، زره، زبان، زیانکار، زیرا.

ژ:

ژاله

س:

ساده، سایه، سایبان، سبد، سبزه، (سبزیجات)، سپاهی، سپر، سر، سراب، سرای، سربست (آزاد)، سرپوش (روسری)، سرخوش (مست)، سردار، سرسری (ولگرد)، سرکش، سرمایه، سرمست، سرو، سزا، سفارش، سمندر، سمور، سورنا (زورنا)، سه گاه، سه یک (در بازی نرد)، سیاه، سینه، سینی

ش :

شاد، شاگرد، شال، شاه، شاهانه، شاهباز، شاهین، شایان، شاید، شراب، شش پنج (در بازی نرد)، شش و سه (در بازی نرد)، شش یک (در بازی نرد)، شکر، شلغم، شلوار، شوخ، شهر، شهزاده، شیرازه، شیردان (در حیوان)، شیره (انگور)، شیرین، شیشه

غ :

غنچه

ف:

فارس، فر(فرّ)، فرچه، فردا، فردوس، فرسخ، فرسوده، فرنگ، فریاد، فسون فشنگ، فغفور، فند (ترفند)، فوطه (لنگ)، فیروزه

ق :

قهرمان، قهوه خانه (عربی – فارسی)، قلندر

ک:

کارخانه، کاروان، کاروانسرا، کاریز، کاشکی، کاهگل kagir، کدخدا، کرد، کرگدن، کس، کشکول، کشمش، کفگیر، کلاه، کلبه، کلید، کم، کمان، کمانکش، کمند، کند (فارسی سغدی)، کنگر، کوشک، که، کهربا، کهکشان

گ:

گاومیش (جامیش)، گاه، گاهی، گرچه (اگرچه)، گرداب، گردن، گرز، گروه، گستاخ، گشاد، گفت، گل، گُل، گلابتون، گلبانگ، گل ختمی، گلستان، گلوله، گلیم، گناه، گناهکار، گوشه، گوگرد

ل :

لادن، لاشه، لاغر، لاف، لال، لاله، لانه، لبالب، لب دریا، لرزان، لک لک، لکه، لگن، لوله

م :

مارپیچ، ماش، ماشه، ماله، مانند menend، ماهور (نام آهنگی است)، ماهی، ماهیه (حقوق ماهانه)، مایه، مرد، مردار، مردانه، مرزنگوش، مرمر، مزه، مژده، مشته، مشک، مست، مگر، موم، مهتاب مهره، مهمان، می، میان، میخ، میخانه، میدان، میشن، میشین (چرم).

ن :

ناچار، ناچیز، ناخوش، نادان، نادیده،ناز، ناکس، ناگاه، ناگهان، نام، نامدار، نامزد، نامه، نخود، نرخ، نزد، نشان، نشانه، نگار، نگاه، نم، نمونه، نوروز، نوزاد، نی/ نای، نیاز، نی زن، نیشتر، نیک بین، نیم.

و :

وارسته، وزیر

هـ:

هر، هرزه، هم، هما، همایون، همپایه، همدم، همشهری، همشیره، همشیره زاده ، هنر، هویج

ی :

یاخود (به معنای «یا» بکار می رود)، یادگار، یاران، یاسمین، یاوه، یک، یکتا، یکدیگر، یکسان، یک گاه (اصطلاحی در موسیقی)، یگانه.




البته ترکای ایران(حتی در مناطق شمال غربی) خیلی خیلی بیشتر از زبان فارسی در گفتگوهای ترکیشون استفاده میکنن.
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

فهرست تعدادی از معربات از فارسی

خندق از کندک [۱۸]

باز به معنی عقاب(فالکون)خنجر(خنگر)خونگر. (المعربات عن الفارسیةللأستاذمحمدبن تاویت)

الأسوار، معرب سوار،
الأسرب، معرب سرب،
الاشوب -[۲۷]
الأصبهبذ، عربی شده از سْپهبد،
البابونج، معرب بأبونه (بابونَگ)،
البادزهر از پادزهر
الباذق، معرب از باده،
البارة، و بهره معرب از پاره.
البارجاه، معرب از بارگاه،
البارباء، معرب از بوربا،
الباز، بمعنی الصقر، معرب باز = عقاب.
الباشق، معرب باشه، عقاب.نوعی شاهین. شاهین در زبان عربی نیز بدون تعییر بکار می رود.
باطیه = بادیه(کاسه)
البالانی، معرب پالانی،
البخت،= شانس
البد، بمعنی الصنم، معرب بت.
البردج، معرب برده،
البرق، معرب بره، وهو الحمل..[۲۸]
البستان، معرب از بوستان،
البطن معرب از بت، وهو معروف، سواء فیه عند العرب صغار الإوز وکباره، کما قال ابن جنی.
بغداد، معرب باغ + داد، أو بغ + دان،
البلور، معرب بلور.
البنفسج، معرب از بنفشة، مالک بن الریب التمیمی:عجبت لعطار أتانا یســـومنا
البیدق، معرب پیاده،الفرزدق:منعتک میراث الملوک وتاجهم وأنت لدرعی بیذق فی البیــاذق.
البیمرستان، مرکب من بیمار، مریض، وأصل اشتقاقه بی، بدون + مار، عقل.-
التبان، معرب از تنبان، سروال القصیر.
التجاورة و التاجر، معرب تاجور أو تاج بر، قال عدی بن زید:

بعــد بنـــی تبــع تجـــاورة- قد اطمأنت بهــا مرازبهـــا.

التاختج والتخت، معرب تخت وتخته، وهو فی الأصل اللوح ثم صار یستعمل للعرش والسریر.
استاذ=استاد [۱۹]

التخریص وهو بنیقة الثوب أو الدرع، معرب تبریز، کما فی القاموس ویقال بالدال، قال الشاعر:

قوافــی أمثـــالا یوسـعــــــن جلــــــــــــده- کما زدت فی عرض القمیص #الرخارصا

التباشیر، معرب تباشیر، أی مثل اللبن، والمراد بها بیاض الصبح، کما فی العربیة تباشیر الصبح.

التخم.[۲۹]
التدرج، وهو الدارج، معرب تدور.
الترهات، فوجدک راه، بمعنی طریق صغیرة والمراد بها الاباقیل.
الثوث، معرب تود، وهو الفرصاد.
التوتیاء، حجر یکتحل به، معرب توتیا.خاکستر-[۳۰]
التیر، معرب، تیر /ستون.
جادة الطریق: معرب جاده، وهی العظیمة المفتوحة من الطرق.
الجاموس، معرب گاومیش، (گاو: بقرة، ومیش: نعجة).
الجام، معرب جام.
الجربان، معرب گریبان ، وهو جیب الدرع، قال جریر:

إذا قیل هذا البین راجعت عبرة - لها بجربــان البنیقـــة واکــــف.

الجرذق، معرب گرده، نان تافتون
الجرم، معرب گرم.
الجل، معرب گل، و جلاب معرب گلاب (برای مثال از عائشة نقل است "کان إذا اغتسل من الجنابة دعا بشیء کالجلاب".)[۳۱]
جزاف = گزاف
طازج = تازه
عسکر = لشکر
خندق من کندگ.[۲۰]

اسامی

الثعالبی در کتابش اسامی زیر را فارسی می داند:

الکوز
- الإبریق
- الطست(تشت)
- الخوان
- الطبق -
القصعة
- السکرجة
-السمور و السنجاب
- الخز -
الدیباج
- السندس
- الیاقوت
- الفیروز
-البلور
-السمیذ
- الکعک(گعک- کیک#الجلاب(گلاب)
-السکنجبین
-الفالوذج
- الفلفل والقرفة
- الزنجبیل
- النرجس
-البنفسنج
- النسرین
- السوسن
الیاسمین
الجلنار(گل نار)
- المسک
-الکافور
-العنبر
- الصندل
- القرنفل
- البستان
-ابریسم،
- سکباج
دوغباج
الجرذباج

-جنحه
-سراج
-رستاق
-لعل
-وزیر
-طسوج
-جزاف
-شعبذه
-صولجان
-ریان
جزیة
-دست
-درقه
-دیجو
ر

قرآن شناس ، زبان شناس و پژوهشگر نامی انگلیسی زبان، جفری آرتور را عقیده برآنست بیست وهفت کلمه قران ریشه فارسی دارد از جمله : سجیل: معرب سنگ وگل، اباریق: جمع ابریق، معرب آبریز، تنور، مرجان، مِسک: معرب مِشک، کورت: کور شدن ، تاریک شدن - تقالید: ، قلاده، جمع تقلید، بیع: خرید و فروش، بیعانه(بیانه) قسمتی از پیش پرداخت.جهنم - دینار پول مروج ایرانی قدیم (یک صدم ریال) زنجبیل: معرب زنجفیل، - سُرادِق: سراپرده، - سقر: جهنم، دوزخ - سجین: نام جایی در دوزخ، زندانی - سلسبیل: سلیس، نرم، روان، گوارا، می‌خوشگوار، نام چشمه‌ای در بهشت- ورده: پرگه ،گل سرخ - سندس: دیبای زربفت لطیف و گران بها- قرطاس: کرباس - کاغذ، جمع آن قراطیس - اقفال: جمع قفل –کافور –یاقوت - گوهر= جوهر- مهرجان =مهرگان - برقه = پرده.

بعضی پژوهشگران تعداد واژگان فارسی قرانی را بیشتر از یکصد عدد برآورد کرده مانند: سراج = چراغ – دار - غلمان = گلمان جوان گل رو - زمهریر- کاس یا کاسه - جُناح: گناه، - رجس = زشت - خُنک: سرد- زم = سرد - زُور: قوه، نیرو، - شُواظ: زبانهٔ آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن - اُسوَه = الگو = - فیل: پیل - توره= شغال، حیوان وحشی. عبقری =( آبگری آبکاری)= زیبا سازی و خلاقیت و بزرگی. کنز= (گنج)-. زبانیه: نگهبانان دوزخ، زبانه کشیدن شعله‌های آتش. زانی -زانیة -زنا= زناکار. ابد: جمع آن آباد،جاودان. قمطریر: شدید، سخت، دشوار-. بلید از پلید(آدم احمق)- بررُخ: مانع وحایل بین دوچیز .[۲۲] تَبَت: نابودشده، قطع شده، تب و تاب یافته - سخط: خشم گرفتن برکسی، غضب - سُهی: (بگونهٔ سها)، ستارهٔ کوچک و کم نور در دب اصغر. اریکه و ارائک به معنی بالش و متکی چندبار در قران تکرار شده‌است. عرش معرب از ارگ - نهی = نه/ نهی . برهان = دلیل در قران برهان و براهین آمده‌است- برج = تبرج – زینت - الجزیه = گزیت = توبه ۲۹ - الجند = گند -= یس ۷۵ جند و جنود – مسجد از مزگت - صلیب از چلیپا و صدها واژه دیگر.[۳۳] این کلمات ریشه و بنیاد فارسی داشته که به فراخنای زبان عربی درآمده ومشتقات آنها با دلایل مبسوط از جانب محققین توضیح شده‌است . و نفوذ واژگان از پارسی به سایر زبانها خود نشانه اصالت ، کهن بودن و گستردگی و نفوذ زبان فارسی و زنده بودن و اهمیت آن در همه زمانها را اثبات می‌کند .
در اشعار شاعران دوره جاهلی

در اشعار شاعران جاهلی:

انجمن،
ارغوان،
بربط،
بنفشه،
بادیه،
گلاب،
گلستان،
دیبا،
دهقان،
یاسمن،
یاقوت،
زیر،
زبرجد،
مرو،
آس،
مرزنگوش،
مهره،
مشته،
نرگس،
سوسن،
سمسار،
سیه‌سنبل،
تاج،[۳۴]
تنبور،
خبری،
خسروانی،
چنگ،(صنک ) شاهنشاه و غیره استفاده شده‌است.
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

ردّ تبعیض نژادی

وقتی که میان یک زن عرب و یک زن ایرانی اختلاف واقع می شود و کار به آن جا می کشد که به حضور علی علیه السلام شرف یاب می شوند و علی میان آن دو هیچ گونه تفاوتی قایل نمی شود و مورد اعتراض زن عرب واقع می شود، علی دست می برد و دو مشت خاک از زمین برمی دارد و به آن خاک ها نظر می افکند و آن گاه می گوید: من هرچه تأمل می کنم میان این دو مشت خاک فرقی نمی بینم. علی علیه السلام با این تمثیل عملی لطیف، به جمله معروف رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اشاره می کند که فرمود: همه از آدم و آدم از خاک است. عرب بر عجم و عجم بر عرب فضیلت ندارد. فضیلت به تقوا است، نه به نژاد و نَسَب و قومیّت و ملیّت. وقتی که همه نسب به آدم می برند و آدم خاکی نژاد است، چه جای ادّعای فضیلت تقدّم نژادی است؟

من نژادپرست نیستم.فقط از یه سری ارزش به درستی دفاع میکنم.




راستی یادم رفت بگم....آره، فقط شما و آن دوست ترکتان هستید که دانشمندید و همه چی رو میدونید. ما هم هیچی نمیدونیم. دانش نزد ترکان است و بس!!!!!!!!
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,641
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

با برخی از واژه های فارسی در ترکی استانبولی آشنا شویم:

آ، ا، اُ:

آبادی (نوعی کاغذ)، آبدست، آبرو، آتش، آتش پرست، آذری، آزاد، آزادگی، آزاده، آزار، آسوده، آشفته، آفت، آفرین، آهنگ، آهو، آواز، آویزه (لوستر)، آیین، آیینه

ابر، اژدر، اژدرها، استر، افسانه، افسون، اگر، انبار، اندازه، اندام، اندیشه، ا نگل

Obuy (شاید از مصدر اًو باریدن پهلوی و به معنای بلعیدن غذا بدون جویدن آن). این واژه در فرهنگ دیوان لغات الترک به شکل « اُبرکان» بمعنای پرخور و شکمو آمده است.

اُمید (از ریشه­ی پهلوی و یا از مصدر اوُمماق بمعنای چشم داشتن و آرزو گرفته شده است)

(همشو نقل و قول نکردم که زیاد طولانی بشه...)



من از تورکی استانبولی سر در نمیارم ولی فک نکنم حتی 10 درصد این کلمات هم در ترکی استانبولی استفاده بشه! حتی بر فرض اینکه استفاده هم بشه بیشتر این کلمات معادل دارن و کسی براشون معادل نمیسازه!

میخوام در مورد چندتا از کلماتی که فکر میکنی فارسیه توضیحاتی بدم...

آتش و آذر و آذری:

1-آتش ataş

تکواژ آتش atasکه امروزه در فارسی رایج است ، در گویش پهلوی میانه و پهلوی دوره ی ساسانی ، به صورت ataşتلفظ می شده است که در آن هر دوواک (a)و(i)کوتاه بودند معنای اصلی آن ((جرقه ی جهنده از سنگ )) است و بعدها درمعناهای : شعله ، اخگر ، هیمه ی افروخته ، دوزخ و جهنم به کاررفته است . ومعانی فرعی و ثانوی چون : تندی ، تیزی ، ایذاء ، بلا و مصیبت نیز به خود گرفته است و ترکیبات چندی مانند : آتش پاره ، آتش بس ، آتش پرست ، آتش خوار ، آتش زنه ، آتش فشان و غیره دارد .

تلفظ اصلی و کهن آن یعنی : atiş،هنوزهم ، درفارسی رایج است و دربسیاری از فرهنگ ها ضبط شده است . مرحوم معین آن را در فرهنگ خود به صورت آدیش Adişضبط و ((آتش )) معنی کرده است .

به معنای اصلی آن ، فردوسی نیز اشاره دارد و آن را (( برشده )) و درمعنای جهنده می آورد . آنجا که از چهار عنصر صحبت می کند ، می گوید :

یکی آتشی برشده تابناک ،

میان باد و آب از برتیره خاک .

و یا :

همی برشد آتش ، فرود آمد آب ،

همی گشت گرد زمین آفتاب .

((برآمدن )) و ((جهیدن )) معنای اصلی و باستانی تکواژ ((آتش )) است که در متون فارسی، غیراز شاهنامه هم ، فراوان به آن اشاره شده و می توان سراغ آن را در فرهنگ ها گرفت . اسدی طوسی گوید :

گر آتش برآمد برمغ ، چه باک ،

از آتش بد ابلیس و آدم زخاک .

درمتون کهن ترکی نیز این کلمه وجود دارد . مثلاً در ((دیوان اللغات الترک )) به صورت آتیش atisو درمعنای : جهیدن و پریدن یا پرش معنا می دهد .

درترکی اویغوری کهن و درترکی جغتایی هم که منشا ((ترکی شرقی )) هستند ، به آتش ، atişگفته می شود . امروزه در ترکی اوزبکی ، قرغیزی و قازاخی هم ، به آتش ، علاوه بر yaiq-in که در معنای آتش ونار است ،ataş نیز گفته می شود .

بدین گونه می توان ادعا کرد که میان کلمه ی (( آتش )) در فارسی با atişترکی پیوند وجود دارد . به نظر ما ، باتوجه به اینکه تکواژ atiş درسیاهه ی لغات سومری و کتیبه های اورخون نیز آمده است . می توان (( آتش )) فارسی را ماخوذ از ataş درترکی به حساب آورد .



2-آذر

کلمه ی ((آذر)) (azir/azer)درفارسی دوره ی اسلامی و واژه ی (( آدر)) (adir)درگویش پهلوی دوره ی ساسانی نیز به همین معنا به کار رفته است . هنوز هم درروستاهای اطراف کرمان و یزد ، زرتشیان به آتش ، آدر (adeir)می گویند .این تکواژ به نظر پورداود ، ماخوذ از ریشه ی اوستایی آتهر(athir)و آتر(atr)است و در معنای : (( آزمایش روز پسین است که از آهن گداخته و آتش جهنده برروی گناهکاران می اندازند )) .

به نظر می رسد ، کلمه (( آذر )) در معنای آتش نیز ، مانند خود آن تکواژ ، ماخوذ از معانی کهن مصدر آتماق (atmaq)درترکی باستان در معنای ، (( جهیدن جرقه )) باشد .

پی افزوده ی صفت ساز چهار شکلی ir-بر بن این مصدرواردشده واز آن صفت مفعولی آتیر(atir)را ساخته است . این لفظ در (( دیوان اللغات الترک )) معنای (( شفق به خون شکافته )) (( جرقه ی بر جهیده )) را می دهد و بی گمان کلمه ی (( اثیر )) در عربی به معنای کره ی آتش و فلک نار (بالای هوا)نیز با تکواژ آتیرatirدرترکی ارتباطی دارد که باید تحقیق شود .



3-آذ

اما تکواژ (( آذ )) (az)که نخستین جزء کلمه ی (( آذربایجان )) است ، ربطی به مصدر آتماق ( atmaq)والفاظ آتش (atas)و آتهر(athir=azir)ندارد و بن واژه ای جداگانه است که در فارسی و ترکی در تنهایی بصورت (( آز )) و در ترکیب با جزء ((اَر)) (ər)، به صورت (( آذر)) نوشته شده است .

این تکواژ درکتاب پهلوی (( بندهشن )) چنین معنا می شود : (( نام دیوهایی ازترکان که همه چیز را فرو برند و بخورند و اگر طعمه ای نصیبشان نشود ، خودشان را بخورند !))

درکتاب ((دینکرت)) می گوید که : ((این دیوان فاقد مرتع اند و آنان را اهریمن برای ایجاد مرگ فرستاده است ودرکوه قاف زندگی می کنند . ))

درکتاب ((داتستان دینیک)) نام دیو دیگری به اسم نی آذ (=نیازniaz)آمده که دیوان آذ را وامی دارد آرزو کنند بی فرزند بمانند .

دوکلمه ی ((آز)) و ((نیاز)) که امروزه در فارسی در معناهای جدیدتری به کار می رود ، تا سده های شش و هفت ، معانی اصلی خود را حفظ کرده بود . چنانکه فردوسی گوید :

چنین داد پاسخ که آز و نیاز

دودیوند پتیاره و دیوساز!

با توجه به اینکه در متون پهلوی ، ازجمله در تاب ((ایاتکارزریران))به ترکان ساکن قفقاز و کوه قاف ، (( دیو )) ودرمتون کهن تر ((ده ای وه )) (daeva)اطلاق می شود ، می توان ادعا کرد که منظور از ((دیوان آذ ))، سلحشوران و دلاوران قبیله ی ((آذ )) (az)یکی از کهن ترین قبایل ترکان آذربایجان است که روزگاری برهمه ی عشایر و قبایل همسایه ، از جمله بر((اوزر))هاو((ارمن ))ها غلبه کردند و دولت عشرتی خود را (( آذر )) نامیدند . این کلمه ، مرکب از دو جزء :

1-آذر(az)نام قبیله .

2-ار(ar)درمعنای دلاوررزمنده .

تشکیل یافته است و نامی است که آذان پس از غلبه بردیگر قبیله ها ، بدنه ی دولت وملت خود را ، درماورا تاریخ ، چنین نامیدندو رود پهناور سرزمین خود را نیز (( ارآذ )) (ar az)یاارس نام دادند که در واقع تلفظ باژگونه ای از (( آذر )) ( آذ +ار)است.

اتیمولوژی یه علمه دوست عزیز...


کلمه آزاد در زبان ما استفاده میشه ولی آزادگی نه!در استانبولی هم استفاده نمیشه..آزاده هم استفاده نمیشه

آزار، آسوده، آشفته، آفت، آفرین، آهنگ، آهو، آواز، آویزه (لوستر)، آیین،
هیچ کدوم از اینا هم استفاده نمیشه!

بقیه کلمات هم هیچی دیگه...!همین


احتمالا عربی هم همینطوره
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

جناب اتیمولوژیست!!! انگار شما یه مدت تو استانبول زندگی کردی که به این راحتی اظهار نظر می کنی.
برات متاسفم که بی هیچ منطقی حرف می زنی و بعد از اینکه جواب همه حرفاتو دادم می خوای هر جوری که شده حرفاتو به کرسی بشونی. امیدوارم دست از مغلطه برداری قبل از اینکه خیلی دیر بشه. دست از تحریف تاریخ بردار رفیق!
قضاوت بر عهده هر که این نظرات را می خواند.
خدا شفا بده، والسلام.
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,641
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

به نقل از ms96 :
انگار شما یه مدت تو استانبول زندگی کردی که به این راحتی اظهار نظر می کنی.
برات متاسفم که بی هیچ منطقی حرف می زنی و بعد از اینکه جواب همه حرفاتو دادم می خوای هر جوری که شده حرفاتو به کرسی بشونی. امیدوارم دست از مغلطه برداری قبل از اینکه خیلی دیر بشه.
قضاوت بر عهده هر که این نظرات را می خواند.
خدا شفا بده، والسلام.

ببین دوس عزیز من توو اون کلماتی که فک میکنی فارسی خیلی کلماتی رو میبینم که تورکیه مثل چادر و...

گفتم که ریشه شناسی کلمات یه علمه نه حرفای معده ای و روده ای

خیلی از کلماتی که اون بالا اوردی در زبان تورکی استفاده نمیشه بعضیا هم که ریشه تورکی دارن و فک میکنی فارسیه...
منکر این نیستم که کلماتی از فارسی به ترکی اومده ...یه چیز طبیعیه
 

ms96

کاربر فعال
ارسال‌ها
21
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
دانشگاه
امیرکبیر تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

خب تو خیلی اشتباه می کنی که میگی بعضی از اون کلمات ترکی اند. مثل همون جایی که مولوی رو ترک برشمردی.
"خیلی از کلماتی که اون بالا اوردی در زبان تورکی استفاده نمیشه بعضیا هم که ریشه تورکی دارن و فک میکنی فارسیه...
منکر این نیستم که کلماتی از فارسی به ترکی اومده ...یه چیز طبیعیه"
اتفاقا تو منکر چنین چیزی بودی و از من سند و دلیل خواستی که آوردم؛ ولی دوباره شروع به سفسطه کردی و ....
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,368
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
جملات فارسي 67% ابهام توليد مي كنند.(يعني يك خارجي كه فارسي را ياد گرفته، به سختي مي تواند در ايران صحبت كرده و يا جملات فارسي را درك كند مگر آنكه مدت زيادي در همان جامعه مانده و به صورت تجربي ياد بگيرد ) كه اين براي يك زبان ضعف نسبتا بزرگي است.

منبع این ادعیه چیه؟
لینک، کتاب یا مقاله ای میشناسید که این ادعا ها رو ثابت کنه؟
ما ۶۷% ابهام زبان فارسی رو کنار میذاریم، درمورد تورکی چطور؟
وقتی یک تورک ترکیه ای، قرقیزی و قزاقی حرف هم رو نمیفهمن و باید از مترجم برای درک حرف های هم استفاده کنن، در حالی که یک فارسی زبان ایرانی، با تاجیک و افغان به راحتی صحبت میکنن و حتی برخی گویش های خاص کشور هم رو به راحتی متوجه میشن! این ضعف بزرگ که فرمودید، در تورکی بیشتره یا در فارسی؟


- جملات عربي 8 تا 9% ابهام توليد مي كنند.
- معكوس پذيري(ترجمه ي كامپيوتري) كليه ي زبانها به جز زبانهاي عربي و فارسي امكان پذير بوده و براي عربي خطاي موردي 45% و براي فارسي 100% است. يعني زبان فارسي را نمي توان با فرمولهاي زبان شناسي به زبان ديگري تبديل كرد.

نخست یک منبع ارائه بدین
دوم اینکه لطفا به تارنمای http://mydictionary.dyndns.org/dict/index.html مراجعه کنید و یک کلمه ی دلخواه بنویسید، منتظر نتیجه ی ترکیش بشید، یکی از نتایج رو انتخاب کنید و منتظر وارونه ی اون بشید، از هر ۱۰ مورد شاید یکی شناسایی بشه! این نه تنها برای تورکی بلکه برای تمام زبان ها یه چیز کاملا عادیه؛ چون کلمات ساختار جامدی ندارن و توی جمله معنی پیدا میکنن، مثلا در آلمانی: واژه ی "hahn" سه معنای "خروس"، "جهت سنج باد" و "شیر آب" رو پوشش میده که هر کدوم در جمله معنی پیدا میکنن؛ با این حال شما به خودتون جرئت میدید که بگید آلمانی زبان بی قاعده ایه و انتخابش به عنوان زبان فلسفه ی جهان بی جاست؟


زبان تركي را شاهكار زبان معرفي كرده اند كه براي ساخت آن از فرمولهاي بسيار پيچيده اي استفاده شده است. خانم “نيكيتا هايدن” متخصص و زبان شناس مشهور آلماني در موسسه ي اروپايي ((يورو توم)) گفته است: ” انسان در آن زمان قادر به توليد اين زبان نبوده و موجودات فضايي اين زبانم را خلق كرده و يا خداوند به پيامبران خود عاليترين كلام ارتباطي را داده است.

این خانم نیکیتا هایدن کیه؟ چرا من هر جور با هر موتور جستجوگری اسم ایشون رو سرچ کردم حتی یه تصویر از ایشون ندیدم؟
مثل اینکه اسم ساختگی این خانم بازیچه ی دست محرفان زیادی مثل شماست! توجه کنید:
جمله ی معروف خانم نیکیتا هایدن زبان شــنـاس آلــمـانی :در مورد زبان کوردی:" آنـقـدر در زبان کردی پــیــچــیدگی و ظـــرافــت فــنی و دقـــیـق وجـود دارد کــه بــعـید اسـت سـاخـتــه دســـت بـــشر باشــد ، گــویـــی خــداونـــد ایــن زبــان را آفــریــده اســت."
من با اینکه از ته قلب به تمام هموطنان کُردم به عنوان خواهران و برادران خودم عشق میوَرزَم و به زبون اونا خیلی علاقه دارم، اما این متن ها به نظرتون غیر منطقی نیست؟
چه علتی داره که یه زبانشناس شناخته نشده ی آلمانی عمرشو صرف این کنه که درباره ی خانواده های زبانی رایج در خاورمیانه داستان های عجیب بسازه!؟


هم اينك زبان تركي در بيشتر پروژه هاي بين المللي جا باز كرده است. به مطالب زير كه برگرفته از مجله ي New science چاپ آمريكا و مجله ي International Languages
چاپ آلمان است، توجه نماييد:

ابتدا که هر عقل سلیمی میدونه برای ارائه مطلب از یه مجله باید تاریخ، شماره ی مجله، شماره ی صفحه و اسم نویسنده ی اون مطلب رو عنوان کنه، مثل اینکه من بگم خبرگزاری بی‌بی‌سی زبون تورکی رو یکی از سست بنیاد ترین و بی پایه ترین زبان های دنیا معرفی کرده، اما از گفتن جزئیات خبر عاجز باشم!

- كليه ي ماهواره هاي هواشناسي و نظامي اطلاعات خود را به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و تركي به پايگاههاي زميني ارسال مي كنند.

زبان ماهواره ای و رایانه ای تمام دنیا انگلیسیه و غیر از اون نمیتونه باشه، میشه جملاتی رو از زبان های دیگه وارد برنامه کرد یا از خطش استفاده کرد اما زبان زیربنای برنامه جز انگلیسی نیست و برنامه نویسی بدون این زبان غیرممکنه، مثل اینکه شما بگید چون من دارم اینترنت رو به فارسی میخونم پس اینترنت از زبان فارسی به عنوان زبان پایه استفاده میکنه! تنها ماهواره با زبان تورکی دنیا هم ماهواره ی turk sat عه که احتمالا باهاش آشنایی دارید!

- پيچيده ترين سيستم عامل كامپيوتري os2/8 و معمولي ترين windows زبان تركي را به عنوان استاندارد پايه ي فنوتيكي قرار داده اند.

پایه ی فنوتیکی سیستم عامل کامپیوتر ها اصولا باید زبانی باشه که از تمام آواهای گفتاری پشتیبانی کنه که اصولا زبان تورکی چنین خاصیتی نداره؛ زبان تورکی از به کاربردن "ق"، "غ"، "ث"، "ض" و تشدید کاملا عاجزه!
برای مثال در زبان چینی صدای "文" در بینی تولید میشه یا در زبان کره ای، صد ای "공" از حلق میاد؛ آیا زبان تورکی این حروف رو پوشش میده؟!


- كليه ي اطلاعات ارسالي از رادارهاي جهان به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي علايم پخش مي كنند.

زبان رادار در کل جهان انگلیسیه و فقط در مناطق عضو ناتو فرانسوی، میتونید زبان رادار های جهان رو اینجا ببینید.

- كليه ي سيسستم هاي ايونيكي و الكترونيكي هواپيماهاي تجاري از سال 1996 به 3 زبان انگليسي، فرانسوي و تركي در كارخانه ي بوئينگ آمريكا مجهز مي شوند.

این یه قلم رو که دیگه میتونید با عکس یا لینک خاصی اثبات کنید؟! چرا ما چنین چیزی نشنیدیم؟

- كليه ي سيستم ها و سامانه هاي جنگنده ي قرن 21 “جي- اس- اف” كه به تعداد هفت هزار فروند در حال توليد است، به 2 زبان انگليسي و تركي طراحي شده اند.

فکر کنم دیگه باید تولید شده باشن! میشه اثبات کنید؟ ما به یه مطلب که به دست شخصی غیر پانترک نوشته شده باشه اعتماد داریم!

همه ي اين مطالب نشان دهنده ي استاندارد بودن و بين المللي شدن و اهميت ژئوپوليتيكي زبان تركي است.

اصلاح میکنم: همه ی این مطالب دروغ بودن و تا اطلاع ثانوی زیر سوال رفتن، هیچکدوم هم به حقیقت نخواهند رسید مگر در یک مورد که شما خودتون به دست خودتون اون ۷۰۰۰ فروند رو تولید کنید!

متاسفانه زبان رسمي ما(فارسي) از هيچ قاعده ي فنولوجيكال نيز پيروي نمي كند و داراي ساختار تك ديناميكي است.

لطفا اثبات کنید؛ اصلا معنی این اصطلاحاتی که به کار بردید رو میدونید؟!

اما زبان تركي با در نظر گرفتن تمام وجوه به عنوان سومين زبان زنده ي دنيا شناخته شده است، طي يك دستورالعمل اجرايي در تاريخ مه 1992 رسما از طريق همين موسسات به سازمان بين المللي يونسكو اعلام شده كه زبان تركي در كليه ي دانشگاهها و دبيرستانهاي اروپا و آمريكا جزو درسهاي رسمي شود و اين مسئله هم اكنون در كليه ي دانشگاههاي اروپا و دانشگاههاي مطرح آمريكا اجرا شده و دومين زباني است كه در حال تهيه ي تافل مهندسي دانشگاهي براي آن هستند.

عقل شما به این پختگی نرسیده که درک کنه هر انتخاب یک وجه داره، بعدا این چه ادعاییه؟ از چه نظرهایی شده سوم؟ تعداد گویشور؟ قاعده؟ اول و دوم کدوم زبانها هستن؟ چرا من هر چی گشتم چنین نظرسنجی ای از یونسکو پیدا نکردم؟
چطور آمریکا و اروپا تورکی تدریس کنن وقتی خود دانشگاه های ترکیه انگلیسی تدریس میکنن؟
توی خود بوغازیچی ترکیه دارن به این نتایج میرسن که ترکی از لحاظ قاعده در حد تدریس نیست بعدا چطور یونسکو میگه اروپا باید تورکی تدریس کنه؟
اون تافل با کدوم گویش تورکی میخواد طراحی شه؟ تورکیه ای؟ آذربایجانی؟ یا قزاقی؟ زبانی که دو نفر با فاصله ۱۰۰ کیلومتر از هم کلی از کلمات رو متفاوت ادا میکنن چطور میخواد توی اروپا و آمریکا تدریس بشه؟


اما زبان فارسي رتبه ي 261 را به خود اختصاص داده است آن هم نه به عنوان زبان، بلكه به عنوان لهجه كه اين زبان را با ساختاري كه بتوان جمله سازي مفهومي ايجاد كند، شناخته اندو و اگر روي اين مسئله كار جدي نشود، در يادگيري مثلا زبان انگليسي، تركي يا فرانسوي مشكل عمده اي ايجاد كرده و مي كند و مي بينيم كه فارسي زبانان براي يادگيري زبان انگليسي با مشكل عمده اي مواجه هستند، ولي ترك زبانان با مشكل يادگيري و تلفظ مواجه نيستند.

اول اثبات کنید چنین رتبه ای برای فارسی در نظر گرفته شده، دوم اینکه تفسیرتون از لهجه رو بیان کنید، چون از حرفاتون مشخصه معنی لهجه رو نمیدونید!!
بذارید یه مثالی بزنم، اگه شما به روسیه سفر کنید، میبینید اکثر افراد در انگلیسی صحبت کردن مشکل دارن، میدونید چرا؟
چون روسها معتقدن که زبان خودشون کامله و احتیاجی به یادگیری زبان دیگه برای برقراری ارتباط نیست مگر در موارد خاص! بر عکس همین نکته در تورکیه وجود داره، اونا با اینکه بین خودشون تورکی صحبت میکنن اما برای یادگیری علم باید از زبان دیگه ای استفاده کنن برای همین یادگیری یک زبان کنار تورکی براشون الزامیه! به علاوه، برای فارسی زبانان من که مشکلی در یادگیری انگلیسی براشون نمیبینم، شاید چون به سود شماست چنین تصوری دارید! البته حرف بیشتر از ایناست اما چون میدونم فایده ای نداره فقط میخوام منبع این یه بند رو بدید.


اين مسئله به رفتارهاي مغز انسان برمي گردد كه خود داراي بحثهاي دامنه داري است و اينكه بسياري از جملات فارسي بر اساس عادت شكل گرفته اند نه براساس فرمول ساخت و با اين وضعيت فرمول پذيري آن امكان ندارد.

میشه یه مثال بزنید؟ کدوم جمله بدون فرمول ساخته شده؟ وقتی شما از زبان شناسی قد یک دونه ی ارزن اطلاعات نداشته باشید به نظرم حرفی نزنید خیلی بهتره! ضمنا که باید برای این هم یک رفرنس معتبر معرفی کنید و مثال بزنید!

کتیبه ها به زبان عیلامی و خط میخی نوشته شده...زبان عیلامی یکی زبانهای اورال آلتائیکه مثل زبان ترکی...حالا بعضی از مورخین میگن که عیلامیها ترک بودن..من با این کاری ندارم که ترک بودن یا نبودن ولی این اثبات شده که اورال آلتائیک بودن و با اقوام شرق دریای خزر نزدیکی هایی داشتن...

در آخر درباره این بگم که امروزه تاریخ شناسا دارن به این یقین میارن که عیلامیان خودشون آریایی هستن و داستان مهاجرت آریایی ها به ایران دروغه یعنی ساکنان قدیم خودشون از ایران بودن؛ شما تو این مراحلی؟! زبان التصاقی معنی اورال آلتاییک بودن نیست و عیلامیان ایرانی هستن نه ترک! بومیان استرالیا هم زبان التصاقی دارن دلیل میشه اورال آلتاییک باشن؟ لطفا این قدر دروغ پراکنی و تحریف تاریخ نکنید!(;
 
آخرین ویرایش:

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,641
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
احسنت بر شما . در کل مخالفتی ندارم با گفته‌های شما.چند تا نکته ریز هست چون شما بهش اشاره کردید جواب بدم .

زبان تورکی از به کاربردن "ق"، "غ"، "ث"، "ض" و تشدید کاملا عاجزه!

ما در زبان ترکی آذری "ق" و "غ" داریم.با الفبای لاتین هم با "q" و "ğ" اونهارو نشون میدیم.برای تشدید هم اون حرف رو دوبار مینویسیم :-?

توی خود بوغازیچی ترکیه دارن به این نتایج میرسن که ترکی از لحاظ قاعده در حد تدریس نیست

همینطور که شما خودتون این مقاله(چرندیات) رو نقد کردید همین جمله خودتو رو هم نقد کنید :-"


زبانی که دو نفر با فاصله ۱۰۰ کیلومتر از هم تو صحبت باهاش دچار مشکل میشن

گفته شما نمیدونم مربوط به کدوم دسته از زبانهای تُرکی هستش ولی در کل استدلالتون صحیح نیست.اطلاعاتتون کمه.توصیه هم نمیکنم در این زمینه مطالعه بفرمایید چون به درد شما نمیخوره :-?
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,368
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
احسنت بر شما . در کل مخالفتی ندارم با گفته‌های شما.چند تا نکته ریز هست چون شما بهش اشاره کردید جواب بدم .



ما در زبان ترکی آذری "ق" و "غ" داریم.با الفبای لاتین هم با "q" و "ğ" اونهارو نشون میدیم.برای تشدید هم اون حرف رو دوبار مینویسیم :-?



همینطور که شما خودتون این مقاله(چرندیات) رو نقد کردید همین جمله خودتو رو هم نقد کنید :-"




گفته شما نمیدونم مربوط به کدوم دسته از زبانهای تُرکی هستش ولی در کل استدلالتون صحیح نیست.اطلاعاتتون کمه.توصیه هم نمیکنم در این زمینه مطالعه بفرمایید چون به درد شما نمیخوره :-?

من منظورم ترکی آذربایجانی نبود، من در تورکی های دیگه برخورد کردم که این علائم نبود، و ضمنا در پایه گذاری فنوتیکی برای تشدید باید علامت خاصی باشه، این رو قبول ندارید؟

از لحاظ قاعده هم بنده خود زبان رو از لحاظ کاربرد عرض نکردم، در زمینه ی تدریس به زبان تورکی گفتم که مثل این مقاله ی من در آوردی و بی پایه از خودم چیزی نگفتم، با کمی تحقیق متوجه میشید که اساتید بوغازیچی این حرف رو زدن نه من!

بعد اینکه از نقل قول سوم عذرمیخوام، اشتباه از منه و من بد به عرض رسوندم، در واقع در صد کیلومتر تفاوت کلمات بسیار زیاده، اما در مثلا ترکیه و قزاقستان این کاملا حقیقیه و دو نفر باید با مترجم صحبت کنن!

در مورد اطلاعات هم که بگم از کمیت حرف نمیزنم اما مطمئنم برعکس ۹۰% اطلاعات شما درسته و از منابع نامعتبر نیست!
پاینده باشید :)
 
آخرین ویرایش:

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,641
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
من منظورم ترکی آذری نبود، من در تورکی های دیگه برخورد کردم که این علائم نبود، و ضمنا در پایه گذاری فنوتیکی برای تشدید باید علامت خاصی باشه، این رو قبول ندارید؟
در بعضی‌ها نیست.
نظری ندارم چون اطلاعی ندارم :))

از لحاظ قاعده هم بنده خود زبان رو از لحاظ کاربرد عرض نکردم، در زمینه ی تدریس به زبان تورکی گفتم که مثل این مقاله ی من در آوردی و بی پایه از خودم چیزی نگفتم، با کمی تحقیق متوجه میشید که اساتید بوغازیچی این حرف رو زدن نه من!

بله اصلن نیازی به گفته اساتید دانشگاه نیست.گفته شما کاملن صحیح هستش اما این موضوع تنها مربوط به زبان تُرکی نیست.در مورد هر زبان دیگری هم صادقه.به دلیل ساختار و کلمات پیچیده‌ای که هر زبانی داره ترجمه یک تکست علمی(هرچند که با ساحتار گرامری ساده نوشته شده باشند) از زبان اصلی به زبان دیگر همیشه خواهد لنگید.در زمینه مکانیک مهندسی کافی هست که فقط ترجمه‌های بهرام پوستی و شاپر طاحونی رو بخونید تا ترک تحصیل کنید :))

بعد اینکه از نقل قول سوم عذرمیخوام، اشتباه از منه و من بد به عرض رسوندم، در واقع در صد کیلومتر تفاوت کلمات بسیار زیاده، اما در مثلا ترکیه و قزاقستان این کاملا حقیقیه و دو نفر باید با مترجم صحبت کنن!

بله درسته و اصلن چیز عجیبی هم نیست :-?? تُرکی قزاقی و آنادولو (آناتولی) دو زبان جداگانه محسوب میشن هرچقدر که بهم شبیه باشند.
 

skyhacker79

سپهر
ارسال‌ها
81
امتیاز
73
نام مرکز سمپاد
اردبیل ناحیه1
شهر
اردبیل
دوستان من فقط برای نظر دادن تو این بحث وارد سیستم شدم...
ببینید من خودم اردبیلیم و بنا بر این ترک هستم.
ولی هیچوقت این تلاش مردم مون برای بزرگ و عالی جلوه دادن زبانمون رو درک نکردم...
یک مدتی هم دوستان پان ترک لطف کردن یه چیز مسخره ای نشر دادن که اقا یونسکو اعلام کرده فارسی سومین شاخه عربیه...
شما لطف کنید از سایت یونسکو این مطلب رو برام پیدا کنید؟
اقا نکنید از این کارا....
99درصد مطالبی هم که هست تو پیام اول این پست جی بگم...خنده داره
پ.ن:من هیچ مشکلی با زبان ترکی ندارم و حتی به عنوان زبان دوم خودم دوستش دارم بسیار هم دوستش دارم.لی تخریب فارسی و تعالی ترکی به شکلی الکی و متعصبانه هم کار درستی نیست.و
ساخت تافل مهندسی برای ترکی؟چند درصد تولیدات علمی نه تنها در مهندسی بلکه هر علمی،به زبان تر کی هستن
همین کارهای غلط موجب بدبینی نسبت به ترک ها میشه...نکنید اقا...

پاسخ : جايگاه زبان تركي و ساير زبانها

خب من نگفتم فارسی زبان نیست! گفتم الان 80 درصد کلماتش عربیه ! نکنه اینم انکار میکنین؟! من از این لحاظ گفتم و به نظرم این نژاد پرستی نیست که فارسی "الان" با عربی زیاد فرقی نداره کلماتش :|

هشتاد درصد عربی نیست...برای هر کلمه عربی برابر فارسی داریم...فقط کافیه فرهنگسازی بشه تا مردم اون کلمات عربی رو استفاده نکنن
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,368
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
هشتاد درصد عربی نیست...برای هر کلمه عربی برابر فارسی داریم...فقط کافیه فرهنگسازی بشه تا مردم اون کلمات عربی رو استفاده نکنن
احسنت بر شما هموطن فهیم
خوشحالم که شما برعکس بعضی افراد بجای هویت سازی کورکورانه به هویت خودتون افتخار و از اون دفاع میکنید!<D=
 

skyhacker79

سپهر
ارسال‌ها
81
امتیاز
73
نام مرکز سمپاد
اردبیل ناحیه1
شهر
اردبیل
دوستان این رو هم فراموش نکنیم مطرح کردن این مسائل و پیش کشیدن اختلافات فرهنگی اقوام ایران چیزی جز ضرر برای ایران عزیزمون نداره....
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,897
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
انتقال کلمات از زبانی به زبان دیگه یه چیز طبیعیه و به هیچ وجه به معنای ضعف اون زبان نیست!
هر زبانی از زبانای دیگه کلمه گرفته.
 
بالا