• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اشک

  • شروع کننده موضوع jojo
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

jojo

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
3
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
گویند که گلها نمی بینند
اما من چشم گلی را دیدم
در آن دم که اشکهای یخ زده ی آسمان برای سجده به معبود
خاک را می بوسید
خودم دیدم که گلی شبنم گریه می کرد
 

silence

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
507
امتیاز
348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی - شهید قدوسی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اشک

اشک...

و او زاده شد آن گاه که انسان بی قرار از خودش و دنیای بی وفایش خسته و مانده شده بود ...

به گوشه ای رفت و از خدا خواست پاک ترین گوهری را که در اختیار دارد بر او بنهد برای سخت ترین لحظات , پیچیده ترین احساسات و همه آن چه که در سخن نمی آمد ...

و خداوند دست به کار شد ...

و آفرید...

از آرامش و صبر و صداقت و نور معجونی ساخت به رنگ بی رنگی و آن را در وجود انسانش موجودیت داد به پاس بندگی هایی که نکرده بود...

و دریچه ای را که خودش قبل تر ها ساخته بود گشود برای سرازیرشدنش...

خیلی ها نمی دانند , ولی از آن پس اوست که پاک ترین است ... اوست که آرام ترین است ... و تنها اوست که توانسته بار سنگین پیچیده ترین احساسات انسانی را به دوش

بکشد... و او بی شک با شکوه ترین است ...

و خداوند اشک را آفرید...

پ.ن: این یکی از اولین متنایی بود که نوشتم... وقتی نوشتمش احساس می کردم دارم پرواز می کنم...
 

babak_eb

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
686
امتیاز
2,270
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
91
رشته دانشگاه
روانشناسی
اینستاگرام
پاسخ : اشک

اشک هایم جاری شد و کسی , حتی او هم نفهمید
گریه های بی صدا
چقدر خوب بود اگر هیچگاه دلتنگ نمیشدیم
و اشک هایم نشانه های دلتنگی بود
آه که همچنان اشک میریزم و او همچنان نمیداند که ...
:( :( :(
 

fatima !!!!!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
2,573
پاسخ : اشک

اشک ...
این مروارید های ارزشمند
گه گاه و بیگاه به مهمانی دعوتم میکنند ...
آنگاه که همدمی نیست و شاید بار سفر را برای همیشه بسته ...
و او همیشه به یاد من است ...
اشک این همدم تنهایی من
 

دختر باران

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
643
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 اهواز
شهر
اهواز
مدال المپیاد
ادبی-زیست
پاسخ : اشک

اشک...بازهم اشک...
دست از سرم بردار
دیگر طاقتی نمانده تا آوازشکستنم را
در گوش پنجره ها ببینم
در نگاه منتظرم
هر جا
فقط
اشک...
پ.ن:این اولین نوشتم تو این سایت ـه.ایراداشُ پ.خ بدین ارزش تاپیک نیاد پایین
 
بالا