• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

هری پاتر بهتر است یا دموناتا ؟

هري پاتر يا دموناتا؟

  • هري پاتر

    رای‌ها: 47 71.2%
  • دموناتا

    رای‌ها: 13 19.7%
  • هيچكدوم ارزششُ نداره! :دي

    رای‌ها: 6 9.1%

  • رای‌دهندگان
    66

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,711
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : هری پاتر بهتر است یا دموناتا ؟

هری پاتر یه جورایی با این که ته مایه تخیلی داشت ولی بیشتر حالت رمان تینیجری داشت انگار به نظرم
اگه دنبال یه داستان مهیج که فکر رو درگیر کنه هستین دموناتا واقعا سرتره!
دموناتا داستان پردازی عالی ای داشت! یعنی کوچکترین اتفاق از اول داستان رو آخر داستان تاثیر داشت! و نکته واقعا منحصر به فرد این مجوعه اینه که اگه یه دور برگردی دوباره بخونیشون نکاتی رو کشف میکنی که دفعه اول کشف نکردی و کاملا برات تازگی داره داستان
و البته شخصیت پردازی کرنل و بک و گروبز که عالی بود! کرنل یه پسر تنها از اول تا آخر داستان، بک که فقط با سرنوشت بدش پیش میرفت و گروبز کسی که طی داستان 180 درجه تغییر کرد و از آدمی که تنها کارش تو زندگی ناله کردن از شرایط بود تبدیل شد به آدمی که اوضاع رو دست خودش داشت و تو بدترین شرایط هم میگفت به جهنم!
و نکته خیلی مهم تو هر داستانی یه پایان خوبه، پایان هری پاتر کاملا آدم رو یاد فیلم هندی و راجو و ... مینداخت :| ولی دارن شان همیشه داستاناش رو وحشتناک عالی به پایان رسونده
دقیقا مثل مجموعه اولش "سرزمین اشباح" که اولای داستان خیلی مسخره بود بعد جذاب شد و پایانش اشک آدمو درمیاورد!

و یه نکته درمورد کسایی که میگن دموناتا هیچ هدفی نداشت و فقط پوچی بود: اتفاقا ارزش کلی داستان های دموناتا هم به نظر من از مجموعه 7 جلدی رولینگ بیشتره، پیام اصلی داستان که تو پایان هم گفته شد این بود که با تغییرات تغییر کن و هیچ وقت برای از بین بردن بدی نباید تلاش کرد بلکه باید سعی کرد خودت در راه مبارزه باش تبدیل به موجود بدی نشی و انسان های خوب همیشه خوب بودنشون رو مدیون اون بدهایی هستن که سر راهشون ایستادن!
 

shshsh

sh m
ارسال‌ها
571
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : هری پاتر بهتر است یا دموناتا ؟

هری‌پاتر از این لحاظ بهتر بود که خیلی «باورپذیر»تر بود. هری‌پاتر عموما توی دنیای واقعی، توی جایی که خودمون توش زندگی می‌کنیم اتّفاق می‌افتاد ؛ دنیای ماگل‌ها هم مث دنیای فعلی ما توصیف شده بود. امّا توی دموناتا، سرزمینی که محلّ زندگی شیاطین بود ؛ به‌شخصه نمی‌تونستم یه تصوّر خوب و قابل‌قبول داشته باشم از این دنیا ؛ چون چیزی‌ه که به‌شخصه باهاش آشنایی ندارم.
موقع خوندن هری‌پاتر، دائما داشتم اتّفاقات «باورپذیر» رُ تو ذهن‌م تصوّر می‌کردم، چون تو دنیایی اتّفاق میفتادن که من هر روز باهاش دارم رابطه برقرار می‌کنم. ولی دموناتا ؛ یه‌سری موجود عجیب‌الخلقه، که شمایل‌شون به دیو دوسر میل‌می‌کنه، تو دنیایی زندگی می‌کنن که درختاش از جنس استخون و پوست و سنگ و کاغذ و ناخن و جیوه و فولان‌ن، شب و روز ندارن، جاذبه نداره، فولان. :د خب این دنیا رُ من نمی‌تونم به‌شخصه توصیف کنم، باورپذیر نیست برام. این‌که یه هیولا، که نصف‌ش شبیه اسب اسکاتلندی‌ه، نصف‌ش شبیه کندوی زنبورگاوی، برای من خیلی اغراق‌آمیزه، خیلی غیرقابل‌باوره. خب، این باعث می‌شه که من با اون‌چیزی که دارم دوروبر خودم می‌بینم، همزادپنداری کنم. درنتیجه ؛ با هری‌پاتر بیش‌تر همزادپنداری می‌کنم، و هری‌پاتر رُ بهتر می‌پذیرم.

یکی‌دیگه از ویژگی‌هایی که هری‌پاترُ بهتر از دموناتا می‌کنه -به‌نظرمن- اینه که شخصیّت‌پردازی قوی‌تری داره نسبت به دموناتا. دموناتا زیاد «ته‌وتو»ی شخصیّتا رُ درنیاورده بود، خوب توصیف‌شون نکرده بود، نگفته بود که مثن فلان شخصیّت، تو بهمان موقعیّت، ایکس-طور رفتار می‌کنه ؛ ولی دقیقا شخصیّت‌پردازی بزرگ‌ترین و بهترین ویژگی مجموعه‌ی هری‌پاتر بود.
 
بالا