قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[zeynabgol]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری!

 

[Sarvenaz_H]

تلخ کنی دهان من
قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من
آب به اين و آن دهی
جان منی و يار من
دولت پايدار من
باغ من و بهار من
باغ مرا خزان دهی :)

 

[nafaass]

نه آن باش که از تو سیر شوند
نه آن باش که بر تو شیر شوند

 

[رعـنـا]

دیگران را اگر ازما خبری نیست، چه باک
نازنینا ! تو چرا بی خبر از ما شده ای؟

شهریار

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا میرفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد

قیصر امین پور

 

[..Mehrab..]

گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم

مولانا

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
#حافظ

 

[صابا]

همره قافله‌ی شاد بهار
که به دروازه رسیدست اکنون
او نخواهد آمد
و در این بزم که چتری زده یادش بر ما
باده ای نیست که بتوانم شستن از یاد
داغ این سرخ ترین گل، فریاد.

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی‌گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
#سعدی

 

[:)shadow]

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
سعدی

 

[صابا]

دق که ندانی که چیست گرفتم، دق که ندانی تو خانم زیبا.
حال تمامَم از آن تو بادا، گر چه ندارم خانه در این جا، خانه در آن جا
سَر که ندارم که طشت بیاری که سر دَهَمَت، سر!
با توام ایرانه خانم زیبا!

 

[..Mehrab..]

دلایل قوی باید و منطقی / نه رگ های گردن به حجت قوی
سعدی

 

[رعـنـا]

هرشیشه ای که گشت به سنگ آشنا شکست
غیر از دلم که تا ز دلت شد جدا شکست

میرزا محمد مجذوبی

 

[..Mehrab..]

عزم خود جزم نما بر هدف والایت
مطمئن باش که ازکف ببرد بالایت
باصداقت ومتانت بپیوند به خلق
که هزاران خریدار، بخرد کالایت
مولانا

 

[MPHARSNA]

خواجه مگو که من منم من نه منم نه من منم گر تو تویی و من منم من نه منم نه من منم عا شق زار او منم بی دل و یا ر او منم با غ و بها ر او منم من نه منم نه من منم یار و نگار او منم غنچه و خار او منم بر سر دار او منم من نه منم نه من منم لاله عذار او منم چاره ی کار او منم حسن وجوار او منم من نه منم نه من منم

 

[Hami J]

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که فردا را نه ای آگه

 

[nafaass]

آن رفیقی که
به هنگام غمم دور نرفت
زیر شمشیر غمش
رقص کنان خواهم رفت...

 

[saman7]

جان تنها در سینه ها مانده
رفته مجنون و لیلا به جا مانده
باز ان من اسیمه سربی بال و پر مانده

اعتماد از من برای من رقیبی ساخته است
هر چه میبارد بر این صحرا نمی روید گلی
چشم شور از من چه خاک بی نصیبی ساخته است
من دوای درد خود را میشناسم
روزگار
از دل بیمار من دیگر طبیبی ساخته است

 

[رعـنـا]

به وصل خود
دوایی کن دل دیوانه ما را ...!

 

[Iman Rage]

طوطی را به خیال شکری دلخوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

 

[saman7]

نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی