• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نقش خانواده و آشنایان در سمپادی شدن من

  • شروع کننده موضوع wdr
  • تاریخ شروع

کدامیک از موارد زیر اگر نبودن(یعنی نقشی نمیداشتن) احتمالا الان سمپادی نبودید؟

  • پدر

    رای‌ها: 6 8.0%
  • مادر

    رای‌ها: 23 30.7%
  • خواهر/برادر

    رای‌ها: 6 8.0%
  • معلم/مدرسه

    رای‌ها: 10 13.3%
  • هیچکدام. هوش و تلاش شخص خودم عامل اصلی بود

    رای‌ها: 24 32.0%
  • سایر افراد(دوست داشتین بگین چه کسی)

    رای‌ها: 6 8.0%

  • رای‌دهندگان
    75
  • شروع کننده موضوع
  • #1

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,826
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
آیا کسی بوده که نقشش توی سمپادی شدن شما اینقدر پررنگ باشه که اگر اون شخص نبود، شما الان سمپادی نمیشدین؟

اون شخص کی بوده و به نظرتون چند درصد نقش خودتون بوده(تلاش-استعداد و هوش) و چند درصد نقش اون فرد(راهنمایی-کمک درسی و ...)؟ و چکار براتون کرده که نقشش مهم بوده؟
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
به نام خدا راسته مرکزی خانواده مادری ما سمپادی و فارغ التحصیلان سمپاد بودند، در این بین پسرخالم کلی هوای منو داشت.
علاوه بر اون یکی از معلم‌های ریاضیم و مامانم.

من هم همه تلاشم رو خواهم کرد به وقتش خواهرم سمپادی شه چون احساس میکنم جوش بهتر از مدارس دیگست
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,826
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
به نام خدا راسته مرکزی خانواده مادری ما سمپادی و فارغ التحصیلان سمپاد بودند، در این بین پسرخالم کلی هوای منو داشت.
علاوه بر اون یکی از معلم‌های ریاضیم و مامانم.

من هم همه تلاشم رو خواهم کرد به وقتش خواهرم سمپادی شه چون احساس میکنم جوش بهتر از مدارس دیگست

خوب شد گفتی. سایرین رو یادم رفته بود اضافه کردم
 

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
مامان من حدود بیست سال دبیر تنها مدرسه فرزانگان شهرمون بود و منم به همین دلیل از بچگی ترغیب میشدم از همه طرف که برم اونجا...خودم تلاش کردم ولی دوست داشتم قبول بشم و نرم اما وقتی قیول شدم گفتن ک باید برم حتما..
 

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,803
امتیاز
37,053
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
فک کنم مامانم بود که اولین بار پی به وجود مدارس تیزهوشان(!) برد.
چه قدر اسم سمپاد کم میاد بین عوام و چقد من این اسمو بیش‌تر از اون یکی بدقواره هه می پسندم!
 

موازی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
595
امتیاز
15,393
نام مرکز سمپاد
سمپاد شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
RWTH
رشته دانشگاه
مهندسی برق
سال سوم راهنمایی دو نفر از سال قبل از مدرسمون سمپاد قبول شدن و اون موقع برای اولین بار تو عمرم بود که اسم سمپاد رو میشنیدم:D بعد دیگه مرتب اسم سمپاد و معلمای خاصش و اینکه درساشون و حتی کتاباشون خاصه رو میشنیدم. تا اینکه خیلی راغب شدم وارد این مدرسه شم.
ولی متاسفانه تو دبیرستان که وارد شدم کتابامون با کتابای بقیه مدارس فرق نداشت و بیشتر جو خوبش و تلاش خود بچه ها بود.
 

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,111
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
سال ششم آزمون سمپاد دادم، افتضاح بود و قبول نشدم...
به همین خاطر قصد داشتم که در آزمون نمونه اصلا شرکت هم نکنم، اما با فشارها و اصرار معلممون، شرکت کردم که البته خودش تو مدرسه ثبت نامم کرد، در ضمن مدرسه تیزهوشان هم نمیدونستم چیه و باز هم ایشون من و بعضی هم‌کلاسی‌هام که همه‌مون در یک مدرسه متوسط نزدیک به کف درس میخوندیم، ترغیب کردند تا در این آزمونها شرکت کنیم،
خب در نهایت من وارد مدرسه نمونه و بعد‌ها در سال نهم وارد سمپاد شدم:D خدا حفظش کنه معلم خوبی بود، دلم براش تنگ شده
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,272
امتیاز
47,390
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
یه پسر عمه داشتیم ازمون بزرگتر بود و اول اون آزمون ورودی دبیرستان سمپاد رو قبول شد...بعد ما پنجم ابتدایی بودیم والدین و معلم ابتداییمون گفتن باید آزمون بدین...
خلاصه ما کلا یه کتاب خریدیم و خوندیم اونموقع واسه این آزمون و اینکه وی در یک مدرسه ی دولتیِ به جد معمولی و شاید تا حدی سطح پایین تحصیل می کرد...معلم پنجممون هم چند نفر از بچه های کلاس رو انتخاب کرد گفت شماها برید آزمون بدید. از مرحله ی اولش دو نفرمون قبول شد و از مرحله ی دومشم فقط یه نفر...
بعدا بمون گفتن اولین بازدهی تیزهوشان اون مدرسه ی ابتدایی بودیم...وی الان خودش تو اون مدرسه ی ابتدایی کاروز می باشد.
دنیا چرخید و دوباره منو گذاشت همون نقطه ی اول.

بعد از ما هم دیگه داداش همون پسر عمه و داداش خودم قبول شدن...
 

Fati.az

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
استعداد درخشان فرزانگان
شهر
سلماس
سال فارغ التحصیلی
1400
همه چی از یه جرقه حرفی به وجود میاد و یا از خواندن نوشته ای مال من یکم قاطی بود یکی از معلمایی که ازش نفرت داشتم سبب شد بعداً من یه جمله ای خواندم که می‌گفت در سکوت به تلاش ادامه بده بذار موفقیت هایت به جای تو حرف بزنند منم که به خودم اعتماد داشتم و میدونستم خدا هم بم کمک می‌کنه تصمیم سمپادی بودنو گرفتم
 

sabili

ویالونسل
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,589
نام مرکز سمپاد
فزرانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
حالا از اینکه هوش و استعداد باید باشه بگذریم من اگه مامانم نبود درس نمیخوندم اون بود که بدبخت همش حرص و جوش منو میزد و با لطافت و ارامش همش ترغیبم میکرد به درس خوندن (: و ازش ممنونم
 

mastermind81

... loading
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
801
امتیاز
8,496
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1400
من از بچگی آدم رقابت جویی بودم و حتی با خواهرم هم که ۷ سال از من بزرگتر بود رقابت داشتم فقط هم به خاطر این که بهش نشون بدم بهتر از اون هستم تمام تلاشم رو کردم.
پی نوشت:چیه خوب مگه؟؟؟بچه بودم،تفکراتم اینجوری بود!!!
 

victor:/

vIctor is loser:/
ارسال‌ها
76
امتیاز
420
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 8
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1402
تنها چیزیکه کمکم کرد قبول شم توالت بود :D
 

Arminium

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
118
امتیاز
381
نام مرکز سمپاد
صارمیه
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1402
سلام
من می خواستم گزینه پدر و مادر (هر دو) رو انتخاب کنم ،نبود.
در اصل پدر و مادرم کتاب هایی که می خواستم رو برام خریدن(حدودا یک و خورده ای میلیون کلا):D و نقش دیگه ای نبوده،اها چرا چیز دیگه ای هم که بود،بابام من رو می برد حوزه امتحانی(۵ تا دبیرستان امتحان دادم یکیش هم تیزهوشان بود که بابام من رو برد امتحان بدم و یک بار هم برای هرکدام بابا و مامانم دنبالم اومدن برای ثبت نام) ،ولی کلاس های فوق برنامه و آزمون قلم چی رو هم خودم با اتوبوس می رفتم.
چیز دیگه ای نبوده نه بابا و نه مامانم از کلاس اول تا الان که میرم دهم حتی یک بار هم زمان امتحان های من و درس هایی که باید بخونم و مشق هام و ... رو نمی دونستند و هیچ کاری به درسام نداشتند،این در حالیه که داداشم امسال میره چهارم ولی این قدر لوسه که اگه مامانم نباشه حتی یک کلمه هم درس نمی نویسه.:-<
در آخر هم تشکر کنم که هزینه ی تحصیل من رو تغبل می کنند!:|
 

sara-s

panda^^
کنکوری 1403
ارسال‌ها
383
امتیاز
4,950
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1403
خب من خبر نداشتم که قراره ازمون تکمیل ظرفیت گرفته بشه و دوستم بهم گفت که خیلی ازش ممنونم و به نظرم یکی از نقشای اصلی رو تو سمپادی شدنم داشت چون کتاب های تکمیلی رو کمکم کرد خوندم و بعدش پدر و مادرم بودن که کمکم میکردن و شرایط رو برام فراهم میکردن،البته تلاش و هوش خودمم نقش زیادی داشت=)
 

نسیـم

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
سابقه مدیریت فروم
ارسال‌ها
1,443
امتیاز
35,228
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرراز
سال فارغ التحصیلی
98
تنها نقششون این بود که معتقد بودن قبول نمیشم و خب منم خوندم که قبول شم
نقش محرک
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,213
امتیاز
21,181
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
راستش من بیشتر به خاطر ضایع کردن پشتیبان قلم چی بود که قبول شدم.
یه بار که اتفاقی داشت با مادرم صحبت می کرد منم رفتم از تلفن حال یواشکی گوش دادم؛
می گفت اصلا بهش امیدی نداشته باشید من فک نمی کنم حتی نمونه دولتی قبول شه چه به بسه به سمپاد!با این اوضاع و ترازش بهتره بی خیال شین.
از اعماق وجودم ازش متنفر شدم و تلاش کردم تا اون رو ضایع کنم که به بهترین نحوه ممکن انجام شد.
 

AMIRALI .T

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
شهید ستاری
شهر
ورامین
سال فارغ التحصیلی
1405
من هم مادرم خیلی به من اعتماد به نفس داد البته که معلم های عالی داشتم و دوست های خوب یه گروه بودیم همه هم قبول شدیم حدود 8 نفر بودیم
مدرسه ی خوبی هم داشتیم چون از 60 نفر 29 از مدرسه ما قبول شدن >:D< :D :-"
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
1,986
امتیاز
35,821
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
واقعا واسه خانوادم مهم نبود !
اومدم خونه گفتم بابا میخوام آزمون تیزهوشان بدم بیا ثبت نامم کن !
 

SARA.MA

♧♢♡♤
ارسال‌ها
217
امتیاز
5,703
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
Al
سال فارغ التحصیلی
1441
هیشکی:|
انقدر درگیر کنکور خواهرم بودن که من فقط به بابام گفتم بهم پول بده و اونم داد و رفتم ثبت نام کردم:|
تازه نمیذاشتن برم سر جلسه:))
همه ولی میدونستن بچه ی باهوشیم فقط اهمیت نمیدادن:))
فقط انگیزم این بود که مثل اون فامیلمون که قلب و عروق دانشگاه تهران خونده بشم:))
 
بالا