سینستزیا

[حالگرد]

تا الان فکر می کردم فقط من اینجوریم!
1 قرمزه، 2 آبی، 3 زرد، 4 سبز، 5 صورتی جیغ، 6 قرمز پررنگ و بیجون، هفت بنفش جیغ، 8 بنفش کِدِر، 9 هم یه طیفی از قرمز
ب آبیه، پ نیلی، ت سبز، س/ص/ث زردن، ج یه رنگ عجیبی تو مایه های نارنجی، چ رنگ این برگ های خشک شده ای که تو پاییز رو زمین ریخته، خ یه رنگ غیر قابل وصف، د هم همینطور، ذ/ض/ض/ظ زرد مایل به نارنجی، ع قرمز کِدِر، غ بنش کِدِر، ق بنفش، ک قهوه ای روشن، گ قهوه ای یکمی پر رنگ تر، ل خاکستری، م ن و ه رنگ های کم جون و غیر قابل وصف، ی (صورتی+ اندکی بنفش) جیغ
روز های هفته هم تقریبا همرنگ عدد هاشونن، بجر شنبه که یه چیزی با ته مایه کِرِمه و پنجشنبه که بیجون تر و کدر تر از رنگ اصلیشه، جمعه هم رنگی نداره

 

[daedalus]

انگار که خیلیا توی تعریف اختلال synesthesia دچار اشتباه شدین:
- در حقیقت اختلال synesthesia اینجوری نیست که تو تصور کنی ۲ چه رنگیه یا اینکه وقتی راجع به ۲ فکر می کنی چه رنگی انگار بیشتر باهاش همخوانی داره.
افرادی که اینجوری راجع به این اختلال فکر می کنن بعضی موقع ها براشون پیش میاد که وقتی به ۲ فکر می کنن مثلا بین اینکه آبیه یا سبزه دچار تردید می شن و وقتی یه کوچولو بیشتر فکر می کنن متوجه می شن که آها آره آبی بهش بیشتر میاد.
- این اختلال با خودآگاهی انجام نمی شه؛ که تو انتخاب کنی کدوم رنگ یا طعم یا ... بیشتر به سوژه تون میاد. برعکس؛ این اختلال کاملا ناخودآگاه انجام می شه:
تو عدد ۲ رو می بینی یا توی ذهنت به یادش میاری، و همزمان طعم موز() رو تو دهنت حس می کنی. انگار که همون موقع موز خورده باشی نه اینکه به طعم موز فکر کرده باشی-و یه جوری، بخاطر یه خاطره ای یه جایی اینا رو شبیه هم بدونی!-
-خیلی از افراد فکر می کنن که این اختلال رو دارن در صورتی که نه، جز افرادی هستن که خودشون باید تصمیم بگیرن بین دسته بندی ها به صورت آگاهانه. دلیل اینکه اینجوری فکر می کنن، یه خاطره از گذشته شونه؛ مثلا (مثلا) معلم ابتداییشون وقتی داشته حرف "ب" رو بهشون یاد می داده اونو روی کاغذ رنگی آبی رنگ نوشته بوده و از اون موقع اون توی ذهنشون هست ولی دلیلشو نمی دونن در صورتی که deeply توی مغزشون اون خاطره در حال پوزخند زدن بهشونه.
-اختلال synesthesia اختلال خیلی جالبیه که اتفاقا باعث شد همین بحث دسته بندی های مغز بخصوص در خصوص احساسات، بهتر توسط جامعه ی نوروساینس شناخته بشه(قابل ذکره که بعدا تاثیر خیلی زیادی روی جامعه ی فلسفی و عرفانی و ... هم گذاشت چون تعریف احساسات رو دوباره زیر سوال برد).

در کل می خواستم بگم که این اختلال کاملا ناخودآگاهانه انجام می شه و بخاطر اینه که مغز این افراد نمی تونه درست دسته بندی کنه احساسات رو یا پیچیده تر از افراد دیگه این دسته بندی ها رو انجام می ده.
راستی سلام به همگی از طرف کاربر جدید.