• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کلمات از کجا می آیند؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,414
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
سلام

بنظرتون کلماتی که به کار میبریم واقعا چه معنی ای میدن؟:-"
مثلا وقتی من به شما یه فحش بد میدم چی میشه که شما احساس ناراحتی میکنید و عصبانی میشید !؟ واقعا چرا عصبانی میشید ؟؟ :D

یا مثلا وقتی میگیم صندلی منظورمون چیه؟ یه چیز چجوری باید باشه که من بهش بگم صندلی؟ ایا تعریف من از صندلی با تعریف بقیه از صندلی یکسانه؟

یا کلماتی که در مورد احساساتن، مثل "خوشحالی". وقتی من میگم خوشحالم منظورم چیه دقیقا؟

یا یک پله بالاتر، کلماتی مثل "آزادی" یا "عدالت". آیا این کلمات معنی واحدی دارند یا هرکس یک معنی خاصی بهشون نسبت میده؟

و سوال آخر اینکه وقتی یک کلمه رو میشنویم معنیشو چطور میفهمیم؟ یا اصلا 'معنی یک کلمه' یعنی چی؟ :-"
 
ارسال‌ها
51
امتیاز
436
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
loading
رشته دانشگاه
...
سلام.خودم که هیچی نمیدونم اما خیلی خلاصه یه مطلب از نیچه میگم.نیچه علاوه بر فیلسوف لغت شناس بوده.
به طور خلاصه میگه که هر کلمه تنها یک نقاب از یک مفهمومه و خود کلمه اون مفهوم نیست.مفاهیمی که ما از یک کلمه برداشت میکنیم حاصل تجربیات و مشاهدات و افکار ماست و این یعنی این که کلمات برای افراد گوناگون با این که ظاهر یکسان دارند مفاهیم مختلفی داره .
 
ارسال‌ها
3,325
امتیاز
64,611
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
زبان چیز عجیبیه واقعا !
فکر میکنم درک "چیز گرد یه کم گودی که توش غذا میخوریم" از کلمه ی بشقاب درست مثل درک مفهوم "اجازه هست؟" از بالا بردن دست باشه . کلمات نماد مفاهیمن اما صرفا برای مفاهیمی که تعریف مطلقی ازشون وجود داره (درخت و سنگ و نمک و زن و ...) نماد واضحی هستن نه مفاهیمی که تعریف مطلقی ندارن (آزادی ، عشق ، عدالت و...)
چرا خیلی از ما ترجیح می دیم از کلمات انگلیسی وسط مکالمه ی فارسیمون استفاده کنیم ؟ شاید به این علته که کلمه ی انگلیسی اون مفهوم نماینده ی بهتری برای مفهوم بوده !
چی باعث میشه بعضی کلمات رو برای بیان یه مفهوم به کلمه ی هم معناش ترجیح بدیم ؟ آیا واج ها داری بار معنایی اند و "صدا"ی یک کلمه میتونه در رسوندن مفهوم موثر باشه یا صرفا بخاطر مصطلح بودن و بیشتر تکرار شدن ، کلمه ای رو به هم معناش ترجیح می دیم؟
 

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,078
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
به نظر من (كه البته هيچ تخصصي توي زبان شناسي ندارم و صرفا دلم ميخواست إظهار نظر كنم:D) كلمات معناي خاصي ندارند. يعني درسته توي لغت نامه يك يا چند معني خاص براي يك كلمه در نظر گرفته شده باشه ولي معناي واقعي هر كلمه براي هر فردي متفاوته و هميشه هم منطبق بر تعريف لغت نامه يا معناي برداشتي بقيه افراد نداره.
دليل اين برداشت من اينه كه به هرحال بقيه جانوران و انسان هاي أوليه هم تفكراتي دارند و داشتند كه زباني براي ان نيست. يعني در حقيقت زبان فقط يك وسيله اي بوده تا بتونيم با بقيه انسان ها ارتباط برقرار كنيم. لذا اون أفكار از قبل توي ذهن ما وجود داشته و ما سعي كرديم براشون يك نماد در نظر بگيريم. اگه طبق اين فرضيه پيش بريم پس خواستگاه كلمات همون چيزيه كه اولين نفري كه سعي كرده اون مفهوم رو انتقال بده به وجود أورده و بين اون مفهوم و اون نماد توي ذهن بقيه هم ارتباط برقرار كرده.
به نظرم اينكه ما يك كلمه رو براي رسوندن يك معنا به كلمه ديگر مشابه ترجيح ميديد فقط به علت اون رابطه اي هست كه بين اون كلمه و معنا توي ذهن ما ايجاد شده و اين رابطه براي هركس ميتونه متفاوت باشه.
*جالبه بدونيد افرادي كه مدتي طولاني رو توي تنهايي مي گذرونند و يا از يك زبان خاص استفاده نمي كنند، برداشتشون از اون كلمات تغيير پيدا ميكنه. به طوري كه يك فردي كه مثلا ٢٠ سال توي جنگل زندگي كنه وقتي به همون جامعه اي كه ازش اومده برميگرده، معناي متفاوتي از كلمات درك ميكنه*
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,897
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
نمیشه یه تعریف کلی در نظر گرفت! ولی در کل کلمات نمادی هستن برای چیزایی که میشناسیم و صرفا به عنوان یه نوع ریمایندر عمل می کنن.
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,045
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
لودویگ ویتگنشتاین،از جمله بیشترین افرادی بود که در این باره تحقیق کرد!
اون معتقد بود که با زبان،فقط میشه دنیای "پدیدارها" (رجوع به نظریات کانت و شوپنهاور) رو توضیح داد.مدل اولیش به این شکل بود(نظریه دلالت تصویری):
یک بوم نقاشی،با طبیعت متفاوته؛اما نقاش با رسم طبیعت روی بوم،طبق همون نظم و نسبت،کاری میکنه که هرکس با مشاهده نقاشی،متوجه شباهتش با طبیعت بشه.این مجموعه نسبت ها و روابط درونی مشترک،"ترکیب منطقی" نام دارن و به همین ترتیب،زبان هم همینجوریه (نمادی از واقعیت)
اما بعدها متوجه مشکل این فرضیه شد؛ این یی از کاربردهای زبانه! ما با زبان دستور میدیم،تشکر میکنیم،سلام و خداحافظی میکنیم و....که لزوما چیزی بیرونی رو (مثل کلمه "میز") توصیف نمیکنن! پس ،زبان ابزاریه که میشه کارهای مختلفی باهاش کرد.معنای یک کلمه، "کاربردش" تو زبانه که ممکنه تو جاهی مختلف،معانی متفاوتی بده.( مثلا "هیچ" در فیزیک،با هیچ فلسفی فرق میکنه!) وظیف اصلی فلسفه،تحلیل زبانه....(خیلی از مشکلات عمیق فلسفی،ناشی از استفاده نادرست از زبانن!)
بعد ها جی.ال.استین، نظریه "گفتار-کنش" رو ارائه داد: هرگاه مردم چیزی میگن،دارن کاری رو انجام میدن(نفی،تشویق،امر و نهی،پرسش،پیشنهاد و....).کار تحلیل یک گزاره از نظر اون،با پرسش ((اگه کسی اینو بگه،چه عملی انجام میده؟ و این سخن،در چه شرایطی عملا به کار گرفته میشه؟)).اگه هیچ شرایط قابل تصوری نباشه که گزاره توش بکار گرفته بشه،پس هیچ معنایی نداره.
 
بالا