• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

تینا - ۱۱۹۱۹

  • شروع کننده موضوع
  • #1

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
تقدیم به نقد بد

ایران
سووشون، سیمین دانشور، انتشارات خورزمی، چاپ بیستم
بار دیگر شهری را که دوست میداشتم، نادر ابراهیمی،روزبهان، چاپ بیست و چهارم
ابن مشغله، نادر ابراهیمی، روزبهان، چاپ نهم
ابوالمشاغل، نادر ابراهیمی، روزبهان، چاپ ششم
مول، احمد محمود
روزنامه ی خاطرات اعتماد السلطنه ، اعتماد السلطنه
شما که غریبه نیستید، هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین
آمریکا
در رویای بابل، ریچارد براتیگان، پیام یزدانجو، نشر چشمه، چاپ ششم
باغ وحش شیشه ای، تنسی ویلیامز، حمید سمندریان، نشر قطره، چاپ دهم
موش ها و آدم ها، جان استان بک، سروش حبیبی، نشر ماهی، چاپ سوم
خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت، شرمن الکسی، رضی هیرمندی، نشر افق، چاپ دوم
عطر سنبل عطر کاج، فیروزه جزایری دوما، محمد سلیمانی نیا، نشر قصه، چاپ هجدهم
عامه پسند، چارلز بوکفسکی، پیمان خاکسار، نشر چشمه، چاپ ششم
باشگاه مشت زنی، چاک پالانیک، پیمان خاکسار، نشر چشمه، چاپ سوم
مردی بدون وطن، کرت ونه گوت، علی اصغر بهرامی، نشر چشمه، چاپ دوم
ناتور دشت، جی.دی. سلینجر،محمد نجفی، نشر نیلا
فرنی و زویی، جی.دی. سلینجر، امید نیک فرجام،نشر نیلا، چاپ پنجم
پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد، ریچارد براتیگان، حسین نوش آذر،نشر مروارید، چاپ چهارم
گهواره گربه، کرت وونگات جونیور، مهتاب کلانتری، منصوره وفایی، نشر ثالث،چاپ دوم
بالاخره یه‌روزی قشنگ حرف می‌زنم، دیوید سداریس، پیمان خاکسار
انجمن شاعران مرده، ن. هـ. کلاینباوم، حمید خادمی ، نشر سمر
جاناتان مرغ دریایی، ریچارد باخ، لادن جهانسوز، بهجت
خندیدن بدون لهجه، فیروزه جزایری دوما، نیلا والا، نشر فال نو
فرانسه
میرا، کریستوفر فرانک، لیلی گلستان، نشر بازتاب نگار، چاپ ششم
خرده جنایت های زناشوهری، اریک-امانوئل اشمیت، شهلا حائری، نشر قطره، چاپ پانزدهم
سرگیجه، ژوئل اگلوف، موگه رازانی ، نشر کلاغ ، چاپ سوم
در انتظار گودو، ساموئل بکت، اصغر رستگار، نشر نگاه، چاپ دوم
زندگی پیش رو، رومن گاری، لیلی گلستان، نشر بازتاب نگار، چاپ یازدهم
ابله محله، کریستین بوبن، مهوش قویمی، آشیان
بیگانه، آلبر کامو
سقوط، آلبر کامو، شورانگیز فرح
بریتانیا
ماجرای عجیب سگی در شب، مارک هادون، شیلا ساسانی نیا، ادبیات امروز، چاپ هفتم
1984، جورج اورول، مهدی بهره مند،قاسم دهقان، جامی
قلعه حیوانات، جورج اورول، امیر امیرشاهی، سپهر، چاپ چهارم
تارک دنیا مورد نیاز است، میک جکسون، گلاره اسدی آملی، نشر چشمه، چاپ ششم
چک
آهستگی، میلان کوندرا ،د.نیمایی، روزها،چاپ اول
تنهایی پر هیاهو، بهو میل هرابال،پرویز دوایی، نشر آبی، چاپ دوازدهم
نروژ
ابَر ابله، ارلند لو، شقایق قندهاری، نشر ثالث، چاپ سوم
دختر پرتقالی، یاستین گوردر، مهوش خرمی پور، تندیس
مرد داستان فروش، یاستین گوردر، مهوش خرمی پور
روسیه
اتاق شماره 6 و چند داستان دیگر، آنتوان چخوف، کاظم انصاری، نشر ناهید، چاپ چهارم
داستان ملال انگیز از یادداشت های یک مرد سالخورده، آنتوان چخوف، آبتین گلکار، نشر ماهی، چاپ اول
مرشد و مارگریتا، میخائیل بولگاکف، عباس میلانی، نشر نو، چاپ چهاردهم
آلمان
بعضی ها هیچ وقت نمیفهمن!، کورت توخولسکی، محمد حسین عضدانلو، افراز، چاپ نهم
جزء و کل، ورنر هایزنبرگ، حسین معصومی همدانی، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ هفتم
دوست بازیافته، فرد اولمن، مهدی سحابی ، نشر ماهی
ایتالیا
بارون درخت نشین، ایتالو کالوینو، مهدی سحابی، انتشارات نگاه
طوطی، سوزانا تامارو، بهمن فرزانه ،
برزیل
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، پائولو کوئیلو، شیرین لارودی، نشر آسیم، چاپ پنجم
کیمیاگر، پائولو کوئیلو، آرش حجازی، کاروان، چاپ شانزدهم
اسپانیا
آئورا، کارلوس فوئنتس، عبدالله کوثری، نشر نی، چاپ نهم
آرژانتین
تونل، ارنستو ساباتو، مصطفی مفیدی، نشر نیلوفر، چاپ چهارم
ترکیه
خانه خاموش، ارهان پاموک، مرضیه خسروی، انتشارات نگاه
پرو
دختری از پرو، ماریو بارگاس یوسا، خجسته کیهان، کتاب پارسه ،چاپ هفتم
افغاستان
بادبادک، باز خالد حسینی ، زیبا گنجی- پریسا سلیمان زاده، انتشارات مروارید
سوئیس
اگنس، پتر اشتام ، محمود حسینی زاد، نشر افق، چاپ پنجم
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : تینا

اگنس، پتر اشتام [nb]Peter Stamm[/nb]، محمود حسینی زاد، نشر افق، چاپ پنجم
اگنس مرده است داستانی او را کشت. داستان از زبان مردی گفته میشه که اسمش رو تا آخر کتاب نمیفهمی، یه نویسنده ی سوئیسی که مدتی با اگنس زندگی کرده ولی :
ولی حالا که اگنس رفته، آپارتمان برایم غریب است و غیر قابل تحمل . فقط یک سانتی متر شیشه من را از اگنس جدا میکند، فقط یک قدم. اما پنجره ها باز نمیشوند.
مرد تعریف میکنه؛از اولین روز آشنایی توی کتابخونه تا آخرین باری که اونو دید.
از وقتی اگنس رو به رویم نشسته بود، دیگر نمیتوانستم حواسم را جمع کنم. ظاهر چندان چشمگیری نداشت، موهای قوهایش تا روی شانه میرسید. صورتش رنگ پریده بود و بدون آرایش. فقط نگاهش خاص، انگار میتوانست کلمات را با چشم به مخاطب منتقل کند.
اگنس دانشجوی دکتری فیزیک بود و داشت پایان نامه ی دکتری اش رو مینوشت ، مرد هم کتاب مینوشت ، سنش هم از اگنس بیشتر بود ،تقریبا میتونستم جای پدرت باشم، تقریبا ، اما کتاباش فروش چندانی نداشت . نویسنده و اگنس وقتی با هم بیشتر آشنا میشن اگنس از نویسنده میخواد که یه کتاب درموردش بنویسه :
زن مانند مدل مینشیند و مرد مینویسد ؛ ابتدا از سر تفریح و بعد انگار که سرنوشت بخواهد، تخیل مرد آغاز میشود تا واقعیت را دگرگون کند
اول داستانِ زندگی اگنس و نویسنده عینا توی کتاب بازتاب میشد اما کم کم اتفاقایی افتاد و نویسنده سعی میکرد با تغییر دادن داستان ، زندگی واقعی رو هم تغییر بده. کتاب دو قسمت شد واقعیت زندگی ، و چیزی که دوست داشتن اتفاق بیفته. ایده ی داستان کاملا نو بود پشت کتاب هم نوشته یکی از تکان دهنده ترین رمان های عاشقانه ی سال های اخیر ، و واقعا راسته.
آقای اشتام خیلی خوب شروع شدن یه عشق به اوج رسیدنش و بعد آروم آروم خراب شدنش رو خلق کرده. اینکه نویسنده بعد از رفتن اگنس چه حال و هوایی داشت اول سعی میکرد خاطرات رو مرور کنه و بعد سعی میکرد از همه فرار کنه، اینکه اگنس چجوری کم کم افسرده شد ، حالت داستان از یه فضای عاشقانه ی شاد خیلی عالی به یه فضای ناراحت کننده تبدیل شد.
گرچه به اگنس نزدیک نشده بودم اما حس ترس آور و در عین حال مطبوعی داشتم که انگار پوستی ام که روی پوست اگنس کشیده شده ام ، یکباره حس کردم تمام وجودش به من چسبیده است ... لب های اگنس بی اختیار جمع شدند و برای لحظه ای چین به پیشانی اش افتاد. بعد بیدار شد . کنارش دراز کشیدم پرسید :«چی شده ؟» نگاهم را از نگاهش دزدیدم. اگنس لبخند زد. گفتم:« یه جور عجیبی حس کردم که کاملا کنارت هستم.» پرسید:« هنوز هم هستی ؟»
آخر قصه هم مرموزه ، تو نمیدونی اگنس رفته یا مرده . اگر مرده چجوری ؟ از همون پنجره ای که نویسنده اول قصه ازش حرف میزنه خودشو انداخته یا توی برفا رفته ؟
خیلی قشنگ بود. امتیاز نمیدم چون همه ی کتابایی که اینجا نوشتم رو دوست دارم.
 
بالا