• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

علم چیست؟ علمی چیه؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
در ایم مدت اندکی که مدیر این انجمن بودم با گشت و گذار کوتاهی که داشتم به این مسئله پی بردم که اصن سواد علمی این ملت داره به صفر میل میکنه رسما.
فعالیت که چسبیده به کف در حدی که مثلا طرف داشته میرفته نون بگیره بطور کاملا اتفاقی میخواسته رو انجمن خاطرات کلیک کنه رو علمی کلیک شده و اینجارو دیده.
جدا از شوخی علاوه بر اینها دغدغه ی قدیمیی در فروم سمپادیاست که انجمن های علمی بدون فعالیت نمونند و به نوعی برای قشر ما که با اسم سمپادی شناخته میشیم و بنظر میاد قسمت پررنگ تری از ما میبایست مربوط به مسائل علمی باشه یجورایی افت داره که حتی درک علمی درستی هم بینمون به چشم نمیخوره،
من خودمم اينطوری بودم و درک درست علمي‌ـی نداشتم، و شايد هنوزم ندارم.

به هرحال تصمیم دارم تا در این تاپیک شمارو با علم به مرور آشنا کنم، تا به مرور طرقی کنیم و به این درک برسیم که علم چیه و به چی چیزی علم گفته میشه، علمی چیه چیزیه و به چه چیزایی میگن علمی، مطلب علمی چیه، چطور کار علمی میکنن و هر چیز که بتونیم.

× فقط میخوام که لطف کنید و حوصله داشته باشید و مطالبی رو که در آینده مینویسم رو بخونید و بی حوصله یا چون طولانیه از کنارش نگذرید.

بدون مطالعه آموختنی ممکن نیست و بهتره راحت طلبی رو کنار گذاشت:
1098377_554586491244128_791858454_n.jpg

اگه کسی هم میتونه ما کمک کنه ممنون میشم و بهتر هست قبلش هم با خودم هماهنگ کنه،

+ در همین رابطه مدتیست در حال تدارک یک دوره کتاب خوانی علمی هستیم که بدلیل شلوغ بودن و ترافیک بخش اخبار فعلا محقق نشده اما بزودی راه اندازی میشه تا با ساماندهی دوره های کتاب خوانی گروهی علمی با شروع از کتاب های خیلی ساده تا بالاتر سعی در ارتقاع سطح دانش خودمون داشته باشم ؛)

با تشکر.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

[nb] *ابتدا اینکه یادآور می‌شم که منظور از علم Science هست، [/nb]
تاریخ علم به ما نشون می‌ده که در ریشه و عقبهٔ خودش شاخه‌ای از فلسفه بوده که اونرو فلسفه یطبیعت یا طبیعیات می‌دونستند، بعد از اون این شاخه از فلسفه خارج شده و برای خودش به یه مفهوم مجزا تبدیل شده؛ برا همین عالمان قدیم عموما فیلسوف هم هستند و نظریات فلسفه هم دارند و غیره. [nb] (البته الان اینطوری نیست دیگه واین فاصله زیاد شده:
با چشم دوختن به آسمان بیکران، همواره سوالاتی در ذهن پرسشگرتان بوده است: چگونه می‌توانیم جهانیرا که در آن هستیم درک کنیم؟ رفتار کائنات چگونه است؟ سرشت هستی چیست؟ همه این‌ها ازکجا آمده‌اند؟ آیا کائنات نیاز به آفریننده دارد؟ اغلب ما وقتمان را صرف نگرانی درباره این پرسش‌ها نمی‌کنیم، اما تقریبا همه ما، حداقل گاهی اوقات، به آن‌ها فکر می‌کنیم.
پیش از این، این‌ها پرسش‌هایی بودند پیش روی فلسفه، ا ما فلسفه مرده است. فلسفه نتوانسته هم پای پیشرفت‌های نوین در علم، و خصوصا فیزیک حرکت کند. دانشمندان پرچمداران جستجوی علم هستند.
- استیون هاوکینگ -) [/nb]
البته ریشه‌های علوم همچنان در فلسفه هستند وعلوم روی پایه‌هایی فلسفی استوار شدند که به «فلسفهٔ علم» شناخته می‌شه؛
[nb] (برای بررسی این مطلب قبلا تاپیکی در این مورد ایجاد کردم که علاقه مندان ش می‌تونن اونجا پی بگیرنش فلسفهٔ علم ) [/nb]
اما اونچه ما از علم می‌شناسیم و حتی همین فلسفه یعلم (Science) که راجبش حرف زدیم به خیلی قبل برنمیگرده و در واقع مفهوم جدید ی محسوب می‌شه، شاید در حدود یک قرن یا کمتر و بیشتر باشه که علوم نوین شکل گرفتن، درحقیقت عمر علوم نوین کوتاه ودرعی نحال بسیار درخشانه، مثلا ما کیمیا‌گری دیگه شیمی حساب نمی‌کنیم، شیمی مفهوم نوین و جدید و تعریف خاصی شده.
ریشه‌های علم (دیگه منظورمون نوینش هست) تاثیر شگرفی دیده ازمکتبی به عنوان پوزیتیویسم یا اثبات گرایی که کاملا می‌تونید از اسمش درک کنیدش، در حقیقت فقط اثبات رو پذیرا می‌شه وچیزای موهوم و ناشناخته رو بدون اینکه اثبات نشده نمی‌پذیره بلکه فقط احکام علمی و مدارک حسی معتبر رو قبول می‌کنه و فرا‌تر از نمود‌شناسی نمی‌ره و علم رو یگانه راه شناخت حقیقت می‌دونه و به سیستم بافی فلسفی و مفاهیم صرفا انتزاعی هم معتقد نیست و معتقدند تمام حقایق باید براساس محسوسات علم تجربی باشه. توی مسیر این ریشه‌های علم مجلسی به اسم انجمن وین هم خیلی تاثیرگذار بوده؛ در انجمن غیر رسمی رو ی گسترش کتاب «در مورد چیزی که اطلاع نداری اظهار نظر نکن» اثر لودویک وینگنشتاین بود، سعی کرد فلسفه رو غربال کنه و قسمتای علمی رو از قسمت‌های خرافیش جدا کنه، در حقیقت اونا برای اولین بار اومدن چیز‌ها و ادعاهای اثبات نشده مسائل شاعرانه و احساسی و عاطفی و نامستدل و غیره رو ایگنور کردن، توی این نوع تفکر گزاره‌ها یا ترکیبی هستن یا تحلیلی، ترکیبی یعنی اینکه در مورد حقایق جهان دارند اظهار نظر می‌کنند (همون فرضیه‌ها) پس قابل آزمایش وبررسی شواهد ودسترسی از طریق تجربی هستند، یا تحلیلی‌اند که ممکنه با جهان بیرون مطابقت نداشته باشنو صرفا می‌شه گفت منطقی هستن که مربوط به فلسفه می‌شن و باید سرنقضو قبولو ایناشون اونجا صحبت بشه. مجموعا اینکه درعلم به اثبات گرایش هست، شما باید به دنبال اثبات باشید نه فقط طرح کردن، نمی‌تونید از چیزی بگذرید یا بیخود چیزی رو به چیزهای موهوم و نامشخص نسبت بدید و مثلا ربط بدید به جادو، بلکه باید ادعا رو بررسی و اثبات کنید و اون چیز رو بشناسید و روی شناخت پیش بریدنه عدم شناخت.

- خب تا اینجا ی این پست فعلا در مورد ریشه‌های فلسفی علم بود البته کامل نیست و احتمالا درآینده هم ممکنه باز لازم بشه حرف بزنیم راجبش و برسیش کنیم.
و اینکه «ماهیت علم» چیه؛
عموم ما تصور روشنی از علم نداریم، تصوری که شما از علم دارید می‌تونه کتاب‌های زیست و شیمی و فیزیک و غیره‌ای باشه که توی دبیرستان داریم می‌خونیم، اما حقیقت این نیست، علم درواقع این‌ها نیستن بلکه این‌ها صرفا دست آورد‌های علم هستن. خب من حالا می‌گم علم چیه، به قول یه جملهٔ معروف می‌گه: Science is a verb جدا از بار مفهومی زیبا این جمله واقعا حقیقت هم داره، واژهٔ ساینس از یه فعل یونانی به معنای شناختن برداشته شده و می‌شه گفت معادل واقعی اون به فارسی می‌شه «شناخت»، اما راجب مفهوم جمله واینکه بگیم علم چیه؛ حقیقتا علم یه فعل هست، علم این دست آورد هاش نیست بلکه علم «یه روش فکر کردن و یه روش شناختن حقایق و جهان اطراف هست، یه دستگاه یا یه سیستم مشخص ویه سری مراحل ذهنی برای شناخت حقیقت» [nb] (احتمالاتا حالا فهمیدید چرا از فلسفهٔ علم شروع کردیم (که یجورایی در بردارندهٔ همون روش هست) نه از ماهیت یا اصلا چرا این تاپیک رو زدیم) [/nb] که مرحله به مرحله ما رو به سمت شناخت حقیقت میل می‌ده و نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنه و می‌تونه از هر روش دیگه‌ای برای انسان‌ها در طول تاریخ بشر قابل اعتماد‌تر قدرتمند‌تر و باشکوه‌تر و شکوفا‌تر باشه، همونطور که می‌بنید علارغم عمر نه چندان بلند این روش چطور زندگی ما تحت تاثیر اون و دست آورد هاش قرار گرفته.
علم بر عکس چیز‌های دیگه قبول می‌کنه که خیلی چیز‌ها رو نمی‌دونه و کامل نیست اما می‌دونه روشیـه که مستعد کشف اونهاست، بنابراین از چیزی نمی‌گذره و نمی‌گه اینرو نمی‌شه شناخت یا این جزو اسرار هست یا اینجور چیز‌‌ها، بلکه می‌گه اینو نمی‌دونم و تا حصول شواهد نتیجه گیری نمی‌کنم پس بذار پیداش کنم بذار تلاش کنم تا بشناسمش، علم همچنین چون قبول می‌کنه که همه چیز رو نمی‌دونه ولی می‌خواد بشناسه اگه چیزی رو نفهمید یا هنوز براش ناشناخته بود به جواب‌های کلی و نامشخص ومهمل اکتفا نمی‌کنه؛ نمی‌گه که اگه نمی‌دونش پس نمی‌شه شناختش یا اینکه پس کار خداس، همچنین یه جواب کلی به همه چیز نمی‌ده و جواب همه چیز رو اما نامشخص و بی‌پایه نمی‌ده، بلکه وقتی چیزی رو نمی‌دونه می‌گه من اینرو نمی‌دونم و بذار برم پیدا کنم تلاش کنم تا بفهمم و کشفش کنم، علم فقط دنبال جواب برای همه چیز نیست به دنبال پیدا کردن جواب هست؛ جوابی که قابل اعتماد باشه و اطمینان بخش؛ جوابی که بشه کشفش کرد و در موردش تا حد زیادی اطمینان داشت نه اینکه فقط جواب باشه.
[nb] (کلا علم چیز خیلی دوست داشتنییی هست، من فک می‌کنم افرادی که معنویت رو به دین نسبت دادن وقتی اینکار رو کردن که هنوز علم رو نمی‌شناختن، درعلم می‌شه گفت یه معنویت موج می‌زنه، چیزی که شاید بشه اسم اون رو «مخدر شناخت» گذاشت.
+تمام تلاشم رو کردم که جرقه‌هایی از این احساس و علاقه به علم رو بتونم تو مخاطب پستم ایجاد کنم)
[/nb]
41586918014127826842.jpg
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

علم چیست؟

ارائه تعریف دقیقی از "علم" همواره محل مناقشه فیلسوفان و دانشمندان بوده و تفکیک علم از غیر علم و یا به‌عبارتی شبه علم، سرفصلی فوق‌العاده با اهمیت در شعوب مختلف "فلسفهء علم" است . مفهوم علمی و غیرعلمی بودن گزاره‌ها، تا حد خیلی زیادی استعداد کژفهمی داشته و هر آن این امکان وجود دارد که خلط مبحث یا ابهام در تعاریف، موجب قضاوت و استنتاج نادرست ما گردد. علم در فرهنگ ما در قبال معانی متفاوتی چون آگاهی، ادراک، شناخت، فهم و معرفت به کار میرود، و به دلیل وجود معانی مختلف، ابهاماتی نیز در فهم این واژه وجود دارد. علم (science) از واژه لاتین «scientia» مشتق شده است. به لحاظ اپیستمولوژیک، معرفت، اعم از علم است و علم در معناى اصطلاحى، روشی است نظام مند دربارهء نگرش انسان به طبیعت که با روش هاى معین به دست مى آید و هدف آن برقرار کردن رابطه ثابت بین پدیدار ها (phenomens) است. انسان نخستین نیز به منظور سیطره بر طبیعت به شناخت پدیده های پیرامون خود پرداخته است. او با شنیدن صدای رعد و دیدن برق که همراه با باران شدید و احتمالاً جاری شدن سیل همراه بود، لحظه های پراضطرابی را سپری کرده و در اندیشه بود که این حوادث چه زمانی متوقف می شود و اصولاً علت وقوع حوادثی از این نوع چیست؟ تاریخ نشان داده است که بشر ابتدایی چنین پدیده هایی را به خدایان، شیاطین و سایر عوامل ناشناخته نسبت میداد. قصه های اساطیری مملو از خدایان و الهه هایی است که ظاهراً نقش مهمی در زندگی انسان های تاریخ باستان داشته اند. سرخ پوستان، بیماری قحطی و سایر بلایا را ناشی از قهر ارواح می دانستند . برداشت های درست و نادرست انسان امروزی در قبال علم را می توان به پنج مقوله کلّی تقسیم بندی نمود.

1- علم به مثابه کار دانشمند
2- علم به مثابه تکنولوژی
3- علم به مثابهء خیر و خوبی
4- علم به مثابهء نهاد
5- علم به مثابهء کار آزمایشگاهی

تعریف نخست ، علم را ذیل عنوان کار دانشمند تعریف میکند. و به نوعی پاسخ به این پرسش است که دانشمند کیست؟ واضح است که دانشمند کسی است که به کار علم مشغول است. این تعریف علی الاصول ارزش چندانی ندارد. چرا که برای ارائه تعریف علم، مفهوم دانشمند را پیش کشیده و برای تعریف کردن دانشمند، مفهوم علم را. لذا این تعریف دوری circular است و هیچ معرفت جدیدی بما نمی دهد.
در نظرگاه دوم، هیچ تمایزی میان علم و تکنولوژی وجود ندارد . علم، پل ها، قرص های ویتامین، سفرهای فضایی و بمب های هسته ای است. به واقع ابهتی که علم داراست، آمیزه ای است از تحسین رفاه و آسایشی که دانش علمی به ارمغان آورده است و دلهره از آن سنخ ویرانگری که ممکن است همین دانش پدید آورد. حقیقتی که در این تصور از دانش نهفته این است که به علم بعنوان ناجی بشریت یا ویرانگری محتمل یا دریافت. علم سیطره و درک بی سابقه ای از طبیعت را به انسان داده است. باری بین علم و تکنولوژی تمایزات مهمی وجود دارد. تکنولوژی نمایانگر کاربرد دانش علمی در صنعت، هنر و همه گونه مسائل عملی است. در واقع با داشتن حداقل دانش علمی، برخورداری از تکنولوژی کاملاً ممکن است. امّا علم و تکنولوژی الزاماً دو روی یک سکه نیستند و بخش برگی از علم هیچ گونه کاربرد عملی یا تکنولوژیکی عاجلی ندارد. نه فقط بین دانش علمی و تکنولوژی بلکه میان نظریهء علمی از یک سو و دانش علمی از سوی دیگر نیز باید تمایز قائل شد. مقدار بسیاری از آنچه علم تلقی میشود نمایانگر قوی ترین شکل پژوهش نظری Speculative و نظریه پردازی theorizing است که از دانش و پذیرش تکنولوژیکی کنونی ما بسی فراتر می روند.

در تعریف سوم علم به مثابهء هر آنچه درست است و نیکوست، هر آنچه خیر است و صحیح مطرح میشود. در نزد عامه هم این تعریف بسیار معمول است . بارها شنیده ایم که حتی افراد دور از دانش نیز برای تایید پندارها و اعتقادات خودشان بر علمی بودن آنها تأکید میکنند و اصرار دارند که اخبار و گفته ها و محصولات شان علمی است. آنها نمی خواهند گفته هایشان غیرعلمی باشد چرا که در نظر عامه مردم واژه غیرعلمی معادل واژهء نادرست است. از همین روست که حتی فروشنده مهرهء مار یا فروشندگان سنگ ماه تولد هم اصرار فراوان دارند که محصولاتشان مورد تایید علم است. غالب مجریان برنامه فریب عمومی این معنای ضمنی را در نظر دارند که وقتی میگویند فلان چیز علمی است صرفاً مرادشان این است که آن چیز خوبی است. بارها شنیده ایم که باورمندان به توانایی های فراطبیعی، اصرار دارند که کارشان علمی است و علم هم اعمال و باورهای آنان را تأیید میکند.

چهارمین تعریف، علم را همچون نهاد می داند. علم، حمایت دولت ها ، منابع مالی سازمان های اقتصادی، و تسهیلات دانشگاههای بزرگ و سازمان های آموزشی دیگر را به دست آورده است. به واقع این نتیجهء نهادی شدن institutionalization علم در فرهنگ جوامع انسانی است. معنای نهادی شدن علمی بسیار فراتر از اینهاست. این بدان معناست که پژوهش علمی کاری مشترک شده است که حمایت دانشمندان بسیاری را لازم دارد. معیارهای مشترک در جامعهء علمی، پیامدهای تکنولوژیکی احتمالی، به ویژه از نظر بودجهء عمومی علم، همه و همه سبب شده که یک تعریف از علم مبتنی بر علم به مثابهء نهاد در نظر گرفته شود.

و دست آخر طبق آخرین تعریف، آنچه که علم را از سایر فعالیت ها متمایز میکند این است که علم در آزمایشگاه دنبال میشود. حتی جایی که آن آزمایشگاه ممکن است لبهء آتشفشان، ژرفای اقیانوس، یا فضای بیرون زمین باشد. دانشمندان در شرایط کنترل شده ای در آزمایشگاهها کار میکنند و امور واقع طبیعت را بررسی مینمایند. شاید گمراه کننده ترین بینش به علم ، از همین درآمیختگی علم با آزمایشگاه ناشی می شود، ولی با تمام این تفاسیر این مدل هم به نوعی تعریفی از علم ارائه میدهد، هرچند که این تعریف اساساً نیازمند شرح و بسطی به مرتب بیش از اینهاست.

شناخت علمی شناختی است مبتنی بر روش علمی Scientific Method که اختصاراً می توان آن را به شرح زیر توصیف کرد: مشاهدهء یک پدیدار pheomenon یا مسالهء خاص، صورت بندی formulation فرضیه، استنتاج نتایج از این فرضیه، تأیید confirmation فرضیه که مؤدی به صورت بندی قوانین می شود.

عرفان کسرایی
www.erfankasraie.com [email protected]

69030383655808714373.jpg
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

حالا علمی چیه؟

راه تشخیص گزاره های "علمی" از گزاره های "غیرعلمی" چیست؟


سر کارل پوپر معیار و محک جالبی در این خصوص دارد . او آیین اثبات گرایانه (پوزیتیویسم) را به چالش می کشد و می گوید اگر معیار علمی بودو و غیر علمی بودن، اثبات پذیری باشد آنگاه فرضیه هایی نظیر :

"رنگ اشیاء در اثر نگاه ما ایجاد می شود"

یا

"مزه یا طعم اشیاء در اثر زبان زدن ما بر آنها (چشیدن) ایجاد می شود"

در عین غیرعلمی بودن همواره قابل اثبات اند. می توان تمام اشیای رنگین و مزه دار را گواه اثبات این فرضیه گرفت. هیچ راه مستقلی برای تعیین رنگ و مزه اشیاء جز دیدن و چشیدن آنها در اختیار نیست و از این رو چنین گزاره هایی به رغم غیرعلمی بودن همواره اثبات می شوند. به این ترتیب، این فرضیات همیشه قابل اثباتند. با این وجود ، نوعی فریب در آنها نهفته است. با رویکرد پوپر در تمیز علم از غیرعلم دو فرضیه فوق ، ابطال ناپذیر و در نتیجه غیرعلمی اند. به همین منوال ادعای زیر را در نظر بگیرید:

علّت طوفانی شدن دریا، عصبانی شدن نپتون است.

چنین ادعایی علمی نیست زیرا که هیچ پیش بینی خاصی نمیکند و هبچ معرفت تازه ای در اختیار آدمی نمی گذارد و بعبارتی ابطال پذیر نیست و همیشه می توان آنرا به نوعی اثبات نمود!
اگر پرسیده شود چرا دریا طوفانی است؟
پاسخ این است:
زیرا نپتون عصبانی است!
اگر بپرسیم از کجا می دانید که نپتون عصبانی است؟
پاسخ می تواند این باشد:
مگر نمی بینید دریا طوفانی است؟
بنابراین چنین ادعایی مشتمل بر استدلالی دوری circular است و ابطال پذیر نیست و از دیدگاه پوپر چنین ادعایی علمی نیست.
بنابراین چیزی میتونه یه گذاره ی علمی باشه که قابل بررسی رد و تایید باشه، چیزی که قابل بررسی نیست تا صحتش سنجیده بشه و اگر غلط باشه باشه رد بشه ، گزاره ی علم محسوب نمیشه .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

تجربه علمی باید تکرارپذیر باشد


ابطال پذیری در کنار تکرارپذیری تجربه های علمی ۲ عاملی است که می توانند کمک زیادی به درک علم کنند. برای مثال تصور کنید شخصی ادعا کند یک بار برای او اتفاق ویژه ای افتاده و مثلا در یک مکان خاص، سیبی را که رها کرده است؛ به جای آن که به پایین سقوط کند، به بالا رفته است.
شما هر چقدر این کار را تکرار می کنید، آن اتفاق دیگر تکرار نمی شود. بنابراین چون این تجربه قابل تکرار و تجربه توسط اشخاص دیگر نیست در حوزه علم قرار نمی گیرد. تجربه علمی باید مستقل از فرد قابل تکرار باشد. همچنین یک ادعای به ظاهر علمی دیگر را در نظر بگیرید، کسی می گوید گربه ها وقتی تنها هستند، همیشه روی دو پا راه می روند.
وقتی به او می گویید پس چرا ما هیچ گربه ای را روی دو پا ندیده ایم؟ می گوید چون گربه ها دارای سیستمی هستند که به محض حضور یک ناظر (چه انسان و چه دوربین عکاسی و چه فیلمبرداری و از هر فاصله ای که باشد) ناخودآگاه روی ۴ دست و پا قرار می گیرند.
آیا این فرضیه ای علمی و قابل بررسی است؟ خیر! چون این فرضیه و تئوری در ذات خود ابطال ناپذیر است. شما هیچ راهی ندارید که بتوانید این نظریه را ابطال کنید. نکته مهمی که در اینجا باید دقت کنید، این است که ابطال پذیری به معنی این نیست که یک گزاره علمی حتما باید مدت انقضا داشته باشد و غلط باشد.
اتفاقا دانشمندان در تلاشند گزاره های دقیق تر و کلی تری را بیان کنند اما مساله این است اگر آنچه گفته می شود علمی باشد، امکان ابطال پذیری آن در ذات آن وجود دارد. مثلا وقتی می گوییم در کنار میدان گرانشی مانند زمین همه اجرام به سمت مرکز گرانش سقوط می کنند، شما می توانید این نظریه را به آزمایش های متعدد بگذارید. بارها در شرایط مختلف آزمایش کنید. اگر این فرض غلط بود، این امکان وجود داشت که شکاکان آزمایشی را ترتیب دهند که خلاف آن ثابت شود، بنابراین اگرچه این گزاره درست است، اما در ذات خود ابطال پذیر است ولی در مورد گربه ها شما هیچ آزمایشی نمی توانید ترتیب دهید که صحت یا ناراستی آن را بسنجید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

در علم چطور ارتباط دو پدیده با هم بررسی میشه؟

در بررسی پدیده بعضن ممکنه پدیده هایی با هم همزمان باشن اما این به این معنی نیست که این پدیده ها لزومن مرتبط هستن؛ بنابراین باید ساختاری برای آزمون ارتباط پدیده ها با هم داشته باشیم تا بتونیم به وسیله ی اون ها تشخیص بدیم که کدوم پدیده ها واقعن با هم مرتبط هستند و کدوم پدیده ها صرفا بنظر میرسن که مرتبط باشند.

جان استوارت میل فیلسوف انگلیسی سه پارامتر رو برای تشخیص ارتباط پدیده مطرح میکنه که تقریبا تو اکثر آزمون های تجربی همین اصول جریان دارند:

حضورهای همزمان : این دو پدیده باید ابتداعا با هم دارای حضورهای همزمانی باشند و مثلن در شرایطی که مدنظرمون هست حضور یکی به حضور دیگری منجر بشه و اینا.

غیبت های همزمان : یعنی تو همون شرایط وقتی میخوایم ارتباط این دو یا وابستگی یکی به اون یکی رو نشون بدیم مثلن؛ غیبت یکی منجر به غیبت اون یکی بشه.

تغییرات همزمان : این یکی که از دو مرود قبلی هم مهم تر هست ؛ اینکه تغییرات یکی منجر به تغییرات در دیگری بشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : علم چیست؟ علمی چیه؟

تئوری علمی چیست؟


شما احتمالا کلمه تئوری را شنیده‌اید. ولی این کلمه درواقع چه معنایی دارد؟

شما می توانید بگویید که یک تئوری درباره‌ی «گونه‌های موجودات فضایی» دارید یا درباره اینکه «چه کسی آخرین تیکه کیک را خورد» ولی در واقع دانشمندان این‌ موارد را یک تئوری نمی‌نامند. تئوری، فقط یه حدس (که می‌تواند درست یا غلط باشد) نیست ، بلکه تئوری حدسی بر پایه یافته‌های علمی است که شرایط مختلف درستی‌اش بارها و بارها محرز شده است و دیگر دلیلی برای اشتباه دانستنش وجود ندارد.

چگونه یک حدس تبدیل به تئوری می‌شود؟

دانشمندان وقت خودشان رو صرف انجام کارهای متفاوتی می‌کنند مثل مشاهده طراحی آزمایشات مختلف و جمع آوری اطلاعاتی، که همگی این فعالیت‌ها منجر به کشف حقایق علمی می‌شود. با تکرار و تداوم این فعالیت‌ها دانشمندان می‌توانند حقایق زیادی را کشف کنند و کنار هم قرار گرفتن این حقایق یک تئوری را پشتیبانی می‌کند. زیبایی تئوری این است که شما می‌توانید از آن برای ایجاد و پیش‌بینی حقایقی استفاده کنید که هنوز کشف نشده‌اند. بعد‌ها ، اگر این حقایق روشن شوند می‌توانند تئوری شما را بیشتر از قبل تایید کنند.


این ویدئو رو ببنید که زیرنویسش هم از گروه نشر دانش گمانه هست: http://goo.gl/Sd7Hkp



چند نکته در بابا علم هست که باید بهش توجه کنید؛
ما در علم همواره اصطلاحا تئوری هایی که میدیم بصورت Abduction[nb] Inference to the Best Explanation[/nb] داریم؛ یعنی بهترین تقریبی که میتونیم از حقیقت بزنیم و تئوریمون رو به حقیقت میل میدیم، اما هیچوقت در علم چیزی با عنوان ultimate explanation نداریم؛ ینی هیچوقت تئوری در علم ادعا نمیکنه که حرف آخر رو داره میزنه و مثلن چیزی که پیشنهاد میده علت واقعی و اصلی پدیده هستش؛ بلکه یک proximate cause هستش؛ ینی یه علتی که احتمالن بهترین تقریب از علت اصلیه.

ممکنه بعضی ها این رو ضعف تئوری های علمی قلمداد کنند؛ منتها نقطه ی قوت و پایداری علم در همین بخش هاش هست؛ ینی این روش محتاطانه ی علم باعث شده تا از اشتباهات فاحش مصون بمونه و بر اشتباهاتش اصرار نورزه و همواره ظرفیت اصلاح رو در خودش داشته باشه؛
یه دیگاه کلی در مورد همه چیز که به همه چیز پاسخ بده و همه ی پاسخ هاش رو قطعی بده درسته بنظر یه نفر سطحی بین نسبت به روش علمی برتری داشته باشه؛ اما در حقیقت روش علمی که جزء به جز و با دقت بررسی میکنه و هیچوقت ادعا نمیکنه همه چیز رو میدونه یا جواب همه چیز رو بصورت قطعی میده به مراتب روش موفق تری بوده؛ در تئوری های فراگیر همه چیز اگر بخشی ازشون رد بشه همه ی اون ها زیر سوال میرن و چون ظرفیت اصلاح رو هم ندارند بر اشتباهاتشون پافشاری میکنن و همینطور پیش میرن(مشابه روش ادیان) ؛ اما روش علمی این ضعف رو بخوبی با خضوع خودش در توجیه پدیده ها پوشش داده و تونسته هرچه بیشتر به حقیقت میل کنه و از اشتباهات فاحش در خودش جلوگیری کنه.

بقول یه بزرگی روش علمی برای این نیست که دروازه های دانش بی نهایت رو باز کنه؛ بلکه برای اینه که درهای اشتباهات بی نهایت رو ببنده. (نقل به مضمون)

از همین قضیه در علم هم بعضا استفاده میکنند که کل نظریات علمی رو بدلیل ردپذیری ای که در خودش تعریف کرده بی پایه و غیر قابل استناد و اعتبار نشون بدند؛ درسته که هر نظریه علمی ای حتی گرد بودن زمین این امکان که رد بشه اما چیزی که همواره در علم به چشم خورده این بوده که :
علم هیچگاه کاملا درست نیست، ولی بندرت کاملا نادرست است
- برتراند راسل​

247606_629361790425595_456209816_n.jpg
 

Lorca

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,015
امتیاز
6,844
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی سلولی و مولکولی
ترمینولوژی علمی: چند مثال

بسیاری از ایده‌های علمی، پا رو از قلمروی تخصّصی دانشمدان فراتر گذاشتن و وارد ادبیات هر روز مردم شده‌ن. این رو می‌شه به فال نیک گرفت و مقدّمه‌ی نزدیک‌تر شدن جامعه به علم؛ امّا متأسفانه، این پدیده، یک شمشیر دولبه‌ست. اغلب مواقع، این کلمات در بین مردم، اشتباه به کار برده می‌شن و مفاهیم نادرستی رو به دوش می‌کشن. نتیجه‌ی این کاربرد نادرست، این می‌شه که افکار عمومی به جای نزدیک‌تر شدن به علم، ازش دور بشه و فضای علمی، از دید افراد بیرونی، به اشتباه، مملو از دوگانگی به نظر برسه. در این پست می‌خوام اشاره کنم به چند کلمه‌ی بسیار بسیار بسیار مهم که باید تعریفشون رو یک بار برای همیشه یاد بگیریم، و درست به کار ببریم؛ چه وقتی داریم راجع به یک مسئله‌ی علمی بحث می‌کنیم، چه مسائل دیگه.


× اثبات

بدون شک، واژه‌ی «اثبات» یکی از واژه‌هاییه که به شدّت اشتباه به کار برده می‌شه و تصوّرات غلطی هم راجع به مفهومش وجود داره. «اثبات» یک تعریف تخصّصی و تکنیکی داره [نمودِ منطقیِ این که چطور از فرضیات مشخّصی، به نتایج مشخّصی می‌رسیم] که به شدّت با استفاده‌ی هر روزه‌ای که ازش در مکالمات مختلف شاهد هستیم [در این مکالمات، «اثبات» صرفاً به معنی مدرک قوی برای یک‌ چیز به کار می‌ره] در تناقضه. مشکلی که به وجود میاد اینه که وقتی دانشمندان از این لغت استفاده می‌کنن، تعریف تکنیکی، یا همون تعریف اوّلی مدّنظرشونه، در نتیجه وقتی دیگران می‌پرسن «آیا می‌تونید اثبات کنید تکامل حقیقت داره؟» یا «آیا می‌تونید اثبات کنید گرمایش زمین واقعاً اتّفاق می‌افته؟» دانشمندان مکث می‌کنن؛ حال آن که کسی که سؤال رو می‌پرسه، اگر با ترمینولوژی علم آشنایی نداشته باشه، مفهوم دومی «اثبات» توی ذهنشه [بر خلاف دانشمند، که اگر او هم مفهوم دوّم در ذهنش بود، بلافاصله پاسخ می‌داد: البته که می‌تونیم]. این حقیقت که علم، به طور کلّی، چیزی رو قطعاً [استنتاجی] اثبات نمی‌کنه، امّا پیوسته تئوری‌های قابل‌ اعتماد و محکمی برای توجیه پدیده‌ها تدوین می‌کنه که هر یک سوژه‌ی بررّسی و آزمایش و به‌روز شدن هستند، از دلایل موفّقیت چشم‌گیر روش علمیه.

× تئوری

اغلب می‌بینیم که افراد غیرعلمی در جامعه، با شنیدن کلمه‌ی «تئوری»، خود/ناخودآگاه، اون رو معادل «ایده» یا «فرض» می‌گیرن. این کاملاً نادرسته. «تئوری»‌های علمی، یک سیستم جامع متشکّل از ایده‌های ابطال‌پذیر هستند که می‌توانند به وسیله‌ی شواهد و مدارک موجود یا آزمایش‌های انجام‌پذیر، رد شوند. تئوری‌های موفّق [برای مثال، تئوری تکامل، تئوری نسبیت، مکانیک کوانتوم و...] تئوری‌هایی هستند که صدها سال انواع انتقادات و تلاش برای رد شدنشون رو تاب آوردن، خواه از طرف کسانی بوده باشه که می‌خواستن ثابت کنن از اینشتین باهوش‌ترن، خواه از طرف کسانی که از رویارویی علم با نظرات شخصی خودشون بدشون میاد و خواه از طرف دیگر پژوهش‌گران. نکته‌ی دیگه این‌جاست که تئوری‌ها، همیشه یک‌پارچه نیستند. تئوری‌های می‌تونن تا حدی درست باشن و یا بخشی از آن‌ها نادرست باشه، و کماکان نتیجه‌ی درستی رو نشون بدن. برای مثال، تئوری تکامل، از زمان مطرح شدنش توسّط داروین، در جزئیاتش دستخوش تغییر شده، امّا کلیّت نظریه و نتایجی که می‌گیره، کماکان صحیح، و مانند فرم اولیّه‌ی تئوری تکامل هستند. یک تئوری، هیچ‌وقت تبدیل به fact نمی‌شه؛ بلکه تنها با سربلند بیرون اومدن از بوته‌ی آزمایش، به اعتبارش اضافه می‌شه، و معتبرترین و قابل اتّکاترین سطح ترمینولوژی علمی به حساب میاد.

× طبیعی[nb]Natural[/nb]

این کلمه بارها و بارها به معانی مختلف و در متون مختلف به کار رفته و می‌ره، امّا معنای مشخّصی داره. یک مفهوم این کلمه که در بین افراد غیرعلمی رواج عجیب و غریبی داره، این مفهومه که پدیده‌هایی که به خاطر انسان‌ها و فعّالیت‌شون وجود دارن رو غیرطبیعی، و باقی پدیده‌ها رو طبیعی می‌دونه. این مفهوم، نادرسته، چرا که انسان‌ها رو جدا از خود طبیعت فرض می‌کنه و برای مثال فعّالیت‌های ما رو متفاوت با فعّالیت‌های زنبور عسل یا سمورها تلقّی می‌کنه. وقتی پای صحبت کردن از تغذیه به میان میاد، این کلمه حتی بیشتر دستخوش استفاده‌‌ی نادرست می‌شه و هر کسی با توجّه به ظاهر غذا، اسامی برخی مواد که درش استفاده شده، اثراتش و... بهش برچسب طبیعی یا غیرطبیعی می‌زنه.



× ژن

حتّی تعریف رسمی و علمی ژن که دو روز پیوسته طول کشید تا بیست‌و‌پنج دانشمند بر سرش توافق کنن، تعریف چندان دقیقی و واضحی نیست؛ «یک ناحیه‌ی قابل‌ ردیابی از توالی ژنومی، که یک واحد وراثتی تا تعیین می‌کند، و با یک فاکتور تنظیمی، رونویسی و یا کاربردی هم‌بستگی دارد.» که به طور خلاصه، به این معنیه که می‌تونیم یک «ژن» رو با دست نشون بدیم و بگیم: این یک چیزی رو تولید می‌کنه، یا تولید شدن یک چیزی رو تنظیم می‌کنه.

این که ژن‌ها دقیقاً‌ چه چیزی رو کد می‌کنن هم منشأ سوء تفاهمه. برای مثال، ما همه برای پروتئین هموگلوبین، ژن داریم، امّا همه‌مون کم‌خونی داسی‌شکل نداریم. در حقیقت، افراد مختلف، «شکل»‌های مختلفی از ژن هموگلوبین رو دارن؛ شکل‌های مختلف یک ژن، الل نامیده می‌شن. برخی الل‌های ژن هموگلوبین، با بروز کم‌خونی داسی‌شکل، هم‌بستگی داره، و برخی الل‌هاش، ندارن. در نتیجه، یک ژن «بد و بیماری‌زا» نیست، الل‌ها هستن که می‌تونن بیماری‌زا باشند تا نباشند.

یک سوء تفاهم دیگه در مورد مفهوم ژن، مسئله‌ی علّت و معلولی بین وجود یک ژن و بروز بیماریه. اغلب اخبار به گونه‌ای بیان می‌شه که می‌شه ازش این‌طور برداشت کرد: «تحقیقات نشون دادن فُلان ژن باعث بیماری قلبی می‌شه»، در حالی که در حقیقت، معنی اون تحقیقات، اینه که افرادی که الل به خصوصی از ژن مذکور رو دارن، هم‌بستگی آماری بیشتری با بروز بیماری قلبی نشون می‌دن، و ما هنوز دلیلش رو نمی‌دونیم. دقّت کنید، هم‌بستگی آماری، به تنهایی به معنی علیّت نیست، و برای اثبات وجود رابطه‌ی علیّت آزمایش‌های خاصّی باید صورت بگیره.

× زمان‌بندی زمین‌شناسی

واقعیت اینه که ذهن ما انسان‌ها، برای درک زمان‌بندی‌های چند صد ساله برنامه‌ریزی نشده و تکامل پیدا نکرده، چه برسه به زمان‌بندی‌های چندهزارساله و چند میلیون ساله. شاید به همین دلیله که تصوّر اغلب آدم‌های غیرعلمی اینه که مثلاً، دو هزار سال پیش انسان‌ها خیلی متفاوت بودن، یا چند هزار سال پیش، جانوران خیلی متفاوتی وجود داشتن. این‌طور نیست.

× اُرگانیک

دسته‌ای از واژه‌های بی‌ربط اغلب به همراه این واژه در اذهان عمومی می‌چرخه، از جمله «طبیعی» و «خالی از مواد شیمیایی». این مسئله منجر به این سوء تفاهم شده که هر چی آلی یا ارگانیکه، سالمه. چنین تصّوری کاملاً نادرسته. مواد می‌تونن ارگانیک باشن، و بسیار سمّی و خطرناک، و همچنین سنتتیک و مصنوعی باشن، امّا بسیار سالم و حتّی نجات‌دهنده، مثل انسولینی که بیماران دیابتی مصرف می‌کنند و به احتمال خیلی زیاد، به دست اومده از یک باکتریه که به لحاظ ژنتیکی دست‌کاری شده.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا