• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بازی ها و همبازی های دوران بچگیتون

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,516
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : بازی ها و همبازی های دوران بچگیتون

من تو مهد دوست زیاد داشتم و خب بازیای معمول مهد رو میکردیم دیگه. خاله‎بازی و خمیربازی و اینا :د
ولی تو فامیل کلاً سه‎تا هم بازی داشتم. پسرعمم، دختردایی‎بابام، پسرداییه‎بابام! پسرعمم دوسال ، اون دوتا هم یه سال ازم بزرگتر بودن.
اکثراً هم دزد و پلیس بازی میکردیم.خونه‎ی مامان بزرگ بابام. ;;)
خونه‎ی مامانبزرگ خودمم با پسر عمم دوچرخه سواری و اینا میکردیم.
خیلی دوران خوبی بود. 8->
 

ستاره

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : بازی ها و همبازی های دوران بچگیتون

دختر همسایه ی مامانبزرگم و پسر خالم.
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,832
امتیاز
25,977
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
یه پسرخاله دارم دوماه ازم کوچیک تره
یه پسر داییم دارم هیجده سالشه
همبازی های خیلی صمیمیم اینا بودن
تفنگ بازی میکردیم
گریه نمیکردم اگه منو میزدن موهاشونو میکشیدم میزدم تو دهنشون
یه دختر عمو هم دارم
همسنیم با اون مردم ازاری میکردیم
مثلا ی دختر عمو دیگه رو حبس میکردیم تو حموم بهشم میگفتیم اگه حرف بزنی میزنیمت...
 
ارسال‌ها
706
امتیاز
12,343
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نزدیکا بجنورد
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
یک دختر خالم که ده ماه ازم بزرگ تره
یه پسر خاله که ۳ سال ازم بزرگ تره
یه پسر دایی که بازم ۳ازم بزرگ تره
و یه دختر دایی که بازم ۳ سال ازم بزرگ تره
کلا تو جمع بزرگا بزرگ شدم من:D
وسط بازی میکردیم اون موقع تنها بازی که ما چهار تا میکردیم
و همیشه ام من با دقل بازی میبردم نمیدونم چرا:-/
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,511
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
پسرخاله ام که یه سال ازم بزرگتره
یه پسرخاله ی دیگه که بازم یه سال ازم بزرگتره
و دختر خاله ام که 3 سال ازم کوچیکتره
همیشه بازی ها رو خودم انتخاب میکردم!...حرفم رو گوش میدادن دستشون درد نکنه
وسطی_والیبال_گرگم به هوا_قایم موشک_اسم و فامیل_پاستور_فوتبال_هندبال_خاله بازی
کلا بازی زیاد میکردیم ولی آخرشم همیشه دعوامون میشد....مخصوصا بین دخترخاله ام و یکی از پسر خاله هام!....این دوتا همیشه باهم دعوا داشتن!
 

big cat

SPHINX
ارسال‌ها
189
امتیاز
1,953
نام مرکز سمپاد
سمپاد:')
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1400
همبازیام پسرخالم که 4روز ازم کوچیکتره و دختر عموم که 1سال ازم کوچیکتر بود ولی الان رابطم با پسرخالم خیلی فرق کرده با گذر زمان و بزرگ شدنمون خیلی فرق کردیم از هر نظر بگی ولی تیم بودیم قبلنا و با دختر عموم و ایناهم در قطع رابطه به سر می بریم ولی اون قبلنا ابهتی داشتم واسه خودم بازیای تکراری زیاد نمیکردیم و همشون اختراعیه من بودن
 
آخرین ویرایش:

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,071
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
دخترداییام و پسرخالم و داداشم همبازیام بودن..بازی هامونم خیلی نوستالژیک بود دیگه...
خاله بازی و قایم باشک که تو خاله بازی من همش نقش مادره رو ایفا میکردم:-)
یه کار ماجراجویانه هم داشتیم که هر کی تو حیاط خونه مامانبزرگم الماس پیدا کنه سرور همه ما میشه.....
که خب هیچکس اون الماس و پیدا نکرد همه سر کار بودیم
 

ناتانائیل

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
246
امتیاز
381
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱(حاج ترابی)
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی اراک
رشته دانشگاه
پزشکی
من تو مهد کودک با دخترا عروس بازی میکردم و همه آرزوشون بود من به عنوان همسر انتخابش کنم:Dبه حدی که اصن تو جلسه هابی که برای مامان ها می‌داشتند مامان دخترا میومدن به مامانم میگفتن به پسرت بگو دختر مارو هم عروس کنه =))
البته من بیشتر با دو نفر بازی میکردم یکیشون چون قشنگ بود اون یکی هم معمولی قشنگ بود ولی خب دختر معاون مهد کودک بود:))
بچه بودم نمی‌دونم چرا اینطوری بودم ینی یه شخصیت کاملا متفاوت با الانم :D
 

شکیبـآ

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
15,517
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
من مهم ترین همبازیم دختر همسایمون بود که مهد کودکم با هم بودیم ولی اون نیمه اولی بود زود رفت مدرسه به خاطر مدرسه خونشونو عوض کردن یه چند سالی هست ازش خبر ندارم:Dسه تا داداش داشت باهاشون فوتبال بازی میکردیم وقتایی هم که اونا مدرسه بودن مسابقه دوچرخه سواری میزاشتیم خیلی کم هم میرفتیم خونه هم خاله بازی و این حرفا:D
یکی دیگه پسرخالم بود که بازی جنگی میکردیم مثلا من شلیک میکردم اون شهید میشد خاکش میکردیم:))یا مسابقه دو میزاشتیم تو سالن خونه مامان بزرگم که البته خیلی زود تموم میشد به خاطر بعد مسافت:Dتو خونه خودشونم کامپیوتر یه بازی هایی بود 100 تا بازی با هم بودا اونو بازی میکردیم:))
تو خانواده پدریمم با دخترعموم و پسرعموم و پسرعمم یه از این گلدون ایستاده ها هست که چند شعبس ازونا داشتند مادربزرگم جوراب گوله میکردیم هرکی بیشتر پرت میکرد برنده میشد یا دارت آهنربایی یا پلی استیشن و آب بازی خیلی تنوع داشتیم به خاطر اینکه زیاد بودیم کلا:))
وقتی هم با دخترخالم تنها بودم ادا درمیوردیم مثلا بزرگ شدیم و قصه میساختیم همونارو بازی میکردیم:))
عخـی یادش بخیر خو
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,511
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
بچه های همسایه ها بودن که حدودا 8 نفری میشدیم...سه تا پسر و پنج تا دختر بودیم.
بعد شبا همگی میومدیم بیرون و تبرک بازی میکردیم...خدایی نصفه شبم بود و خیلی سخت میشد کسی رو پیدا کرد...خیلی خوش میگذشت بهمون! :)
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,897
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
از همون بچگی روحیه ی لیدر بودنم خودمو و اطرافیانم رو تحث تاثیر قرار میداد. تو کوچه حدود هفت هشت نفر بودیم که بدون 6 نفر باز میشد، بدون من نمیشد! یعنی شست و شو مغزی کرده بودما :))
دو تا پسر عمه هم داشتم که تنها بازی ای که میکردیم بازی کامپیوتری بود.یعنی فقطا!
نکته: الان بچه هفت ساله ها نمیذارن تو والیبالشون یه سرویس بزنم :| لامصب روزگار نیست که آفتاب پرسته :|
 

dr.namingstuff

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
808
امتیاز
2,973
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
98
من همبازی خیلی کم داشتم بچه بودم. پسر همسایمون بودش که بعد یه مدت رفت. خیلی ماشین بازی می کردم.۱
 
  • لایک
امتیازات: Mindy

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,511
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
یه پسرعمو هم داشتم که همسنم بود و خونه ـشون دقیقا کنار خونه ما!
خیلی باهم دوچرخه سواری میکردیم...قایم موشک...بالا بلندی...و بازی های کامپیوتری!...همیشه بهم میگفت بیا کنار من بشین قول میدم بهت بدم بازی کنی،ولی هیچ وقت به قولش عمل نمیکرد!:|
 

Con_Blindness

میخام¢کار
ارسال‌ها
240
امتیاز
172
نام مرکز سمپاد
q o m
شهر
q o m
#دکتربازی


طبیعتا از من نخواید که نام قربانیان رو ببرم ....
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,128
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
ما چهار تا همسن بودیم:
من-پسر عموم-دختر دختر عموم-پسر دختر عموم
بازی خاصیم نمی کردیم
گاهی اوقات هم که می رفتیم مشهد پسر خالم (فوتبال بازی می کردیم)
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,699
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
پسر داییم که ازم دوسال بزرگتره
با دختر خالم که شش ماه ازم کوچیکتر
ادای فوتبالیست هارو در می اوردیم (من همیشه باکی بایاشی می شدم):-":))
با در قابلمه و چندتا تشک ماشین درست می کردیم می رفتیم سفر مثلا :P
عاشق درست کردن خونه ی درختی بودیم
 
ارسال‌ها
706
امتیاز
12,343
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نزدیکا بجنورد
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
محمد پسرهمسایه :/
اولین کسی ک تو کوچه باهاش دوست شدم
 

***Paradise

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,239
امتیاز
13,911
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
shk
سال فارغ التحصیلی
0000
مدال المپیاد
متاسفانه به مدال نرسید :(
رشته دانشگاه
پزشکی
همبازی ها رو که ازش چشمپوشی میکنیم
بازی هان ولی اینا بود بیشتر
جلو پنکه می‌گفتیم آآآآآ ( البته خیلی خلاق بودیما دنده هم عوض میکردیم :)))
یا مثلاً کلی سد ساخته بودیم تو حیاطمون
دسته چک درست میکردیم بانک بازی میکردیم
نایلون می‌کشیدیم تو سرمون صدا موتور در میووردیم :))
خدایی اینا را خیلی بیشتر از بازی کردن با اسباب بازیهام دوست داشتم
 

reyhaneh24

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
450
امتیاز
8,681
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سمنان
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
دو تا برنز کارآفرینی
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روانشناسی
تنها :(( تو خونه آپارتمان :-??:(( تو شهر غریب :((
پدر و مادر در اداره و داداشتم مدرسه و ...

تو فامیل هم هیچ هم سن و سالی نباشه :((:-??
جز عروسک و تبلت و کامپیوتر با کی بازی میکردید ؟؟؟؟
 
ارسال‌ها
706
امتیاز
12,343
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نزدیکا بجنورد
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
دانیال -_-
محمد-_-
متین-_-
 
بالا