داشتیم با هم یه معلم رو مسخره می کردیم پشت سرمون در اومدX_X
یه بارم داشتیم تو کلاس اسکل بازی در می آوردیم تا معلم اومد صلوات فرستادیم.:))
یه بار دیگه رو طاقچه پنجره نشسته بودم با دوستام پرده رو کشیده بودیم. دیدم نمی شدیم یهو یکی اومد تو گفتم هر کی هستی برو با داد و هوار.بعد دیدم ناظمه. هیچی دیگه...
سعی می کردم یه کاری کنم تو اون یه ماه بچه ها حال کنن مثلا ساعت مدرسه رو کم می کردم
شایدم یه اردو یه هفته ای برای همه مدرسه ها راه می انداختم که همه چی اوکی باشه هتل خوب و... از بچه ها هم پول نگیره مدرسه خودم از خرج خودم بدم چون قطعا پولدار بودم ;;)
از روش های نمادین استفاده می کنم .
اول با خودم مطلب رو نا جایی که یادمه و تو کلاس یاد گرفتم، با خودم میگم بعد دوباره می خونم دوباره میگم
آخر هم یه مرور می کنم
از اون خرخونام:-":D
دنیای سوفی که حرفی نزنم دربارش:-"
کتاب فلسفی در مورد دختریه به اسم سوفی که براش نامه هایی از شخصی میاد که فلسفه رو به زبان ساده توضیح میده
بی شعوری هم خوبه و هر دو کتاب از کتاب های معروف هستن
بله متاسفانه کسانی هستن که غرور و افتخار رو اشتباه می گیرن
این خیلی فرق داره آدم به خودش افتخار می کنه وای مثل ادمای مغرور نمی گه چون من سمپادیم چون من ، من ،من، من
برای اینکه به خودت افتخار کنی لازم نیست بقیه رو زیر سوال ببری یا نسبت به اونا در مورد همه چیز به خودت برتری بدی
من یه بار خواب دیدم چپندر قیچی. خواب دیدم مدرسه مون خوشگل و خعلی لاکچری شده بود :eek:
اصلا وسط مدرسه پله برقی و آبنما و ...
:|=))
بعد معلما همه جوون و خوشگل :-"