من...يه مدتى خالم سرطان پستان داشت و واقعا غم انگيز بود...وضعيت مادرم افتضاح و حال هممون خراب بود..از همه زندگيم متنفر شده بودم..من چون به خالم خيلى وابسته بودم،حالم خيلى بد بود.مامانم همه جا نذرى پخش ميكرد و از اين جور كار ها...تا اين كه يه شب،به طور اتفاقى دكتر خالم زنگ زد به مامانم و گفت كه...
آقا آقا...
قطعا من بهشتيم...پس برام هرچى بخوام ميزارن..اما اگه قرار باشه سه تا بزارن..خب من ترجيح ميدم:جاستين بيبر،سلنا گومز،آريانا گرانده بزارن...
خب حالا محض احتياط تو جهنم هر سه بارش رو تتلو ميزارن...:D
لعنت به اين شيش صبح لامصب...من تا ١:٣٠ دانشگاهم از ٤ صبح بيدار ميشم براى امتحان عين خر ميخونم...بعدم بر ميگردم خونه عين نئشه ها ميفتم تا ٧ ميخوابم...و همين روند ادامه دارد..به خدا شبى جغد شدم!شبا بيدار صبا خواب...[-|
پس قطعا خواب
آقا من يه چى بگم اين عصر جديد تنها چيزى كه نيست جديده o_Oخدا وكيلى همه كشورا كهنه كردن ما تازه شروع كرديم...تازه مال اونا با كيفيت تره!!خب لامصبا تقليد نكنيد خودتون بسازيد!