• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نتایج جستجو

  1. رعنــا

    گاه نویس هام

    آسفالت جاده داغ شده و زیر نور مستقیم آفتاب ظهر برق می زند. به تیر چراغ برق های کنار جاده نگاه می کنم. روی هر کدام عکس و نام یک شهید نشسته، مطابق عادت همیشگی ام برای هر شهید صلوات می فرستم. سرعت ماشین زیاد است و فاصله ی تیر ها کم، فرصت نمی شود "و عجل فرجهم " ها را بگویم و فاکتور می گیرم. به خودم...
  2. رعنــا

    قاصدک ها(اشعار رعنا. )

    سلام! بعضی وقتا شعر می گم... این تاپیکو زدم تا از نظرات ارزشمند شما بهره مند بشم و این حرفا! خیلی خوشحال میشم اگه شعر هامو نقد کنید! :) صدای تیک و تاک ساعت و شب ها که بیدارم خودم را می فریبم خیره می مانم به دیوارم تراوش می کند یاد تو و فکر تو و دوری روی تو از این دیوار و این زندان نامریی...
بالا