پاسخ : ترس دوران بچگی...!
من از جوجه خیلی میترسیدم و میترسم... :-[
بچه ک بودم مامانم واسه داداشم جوجه خریده بود بعد گذاشته بود تویه کارتون ، گف من بیرون کار دارم وقتی بیام یه جایه خوب واسشون درست میکنیم....
خلاصه مامانم رفت بیرون و من خونه تنها... تلویزیون نیگا میکردم ک دیدم صدای جیک جیکشون...
پاسخ : قشنگ ترین بیتهایی که شنیدید ...
زنگ خورد
ناظم صبح آمد سر صف
توی برنامه صبحگاهی
رو به خورشید گفت:
باز هم
دفتر مشق دیروز خط خورد
و کتاب شب پیش را
ماه
باخودش برد
آی خورشید !
روی این آسمان
روی تخته سیاه جهان
با گچ نور بنویس :
" زیر این گنبد گرد و کور و کبود
آدمی...
پاسخ : جملات زیبا
خیلی دوس میدارمش برا همین گذاشتمش اینجا :
بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم...
پاسخ : جملات زیبا
دیشب با خدا دعوایم شد. با هم قهر کردیم...
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد....
رفتم گوشه ای نشستم...
چند قطره اشک ریختم و خوابم برد...
صبح که بیدار شدم مادرم گفت :
" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد.... "
پاسخ : نمیتونم درس بخونم
درسته....
ولی هیچ راهکاری رویه من یکی ک تاثیر نداره.... من عادت کردم ک از 4 ساعت درس خوندنم ، یک ساعتش مطالعه ی غیر مفیده... چون حواسم سر جاش نبوده...
پاسخ : نمیتونم درس بخونم
اگه کسی فهمید چجوری افزایش پیدا میکنه ، به منم بگه....
البته ی بنده خدایی میگفت ک وقتی داری درس میخونی هر چی خواست ذهنتو مشغول کنه رو یه برگه بنویس ، بعدا بهش فک کن تا تمرکزت زمان مطالعه بهم نخوره .... ولی این رو من ک جواب نداد... شمام خواستین امتحانش کنین... :)