پاسخ : عدم وجود احساس آرامش برای دختران درخیابان
من اصللللللا حرفتو قبول ندارم این میشه عذر بدتر از گناه(یه همچین چیزی بود این موقع ها میگفتن :-?)
دختره با هر وضیم میخواد بیاد بیرون از کجا میدونی واسه جلب توجه پسراس؟دلش خاسته اونجوری بیاد هیچکسم نمیتونه تفسیر کنه رفتارشو. :|
یه پسر اگه مزاحم...
پاسخ : سوتیها
وای من دیروز بعد ناهار اومدم از مامانم تشکر کنم نمیدونم داشتم به چی فک میکردم گفتم مامان دستت درست!!! :-" :-"
ادم بمیره جلو داداشش سوتی نده بهم میگه از این به بعد یه دسمال یزدیم بگیر دستت بگو نوکککککرم مامان ..... :-L
پاسخ : عدم وجود احساس آرامش برای دختران درخیابان
اقا ینی چی چرا باید یه پسر به خودش اجازه بده واسه دیگران مزاحمت ایجاد کنه؟!!حالا اون دختره باهر وضیم میخواد باشه اصن دلیل خوبی نیس که بگیم چون دختره اون جوریه پسره میتونه این کارو بکنم.
خیابون یه مکان عمومیه اصن کسی نباید باکس دیگه ای کاری داشته...
پاسخ : خاطرات ما از سوختن !
مامانم داشت اوتو میزد بابامم کنارش بود اوتو اتصال میکنه اتیش میگیره مامانم حول میکنه میزارتش رو زمین البته به پشتش میره از برق بکشه بابام برمیداره به جلو میزارتش که اتیشش فرشو نسوزنه جای داغشو میزاره رو فرش!حالا نیم ساعت دارن دعوا میکنن که من نذاشتم تو بدگذاشتی! :))
پاسخ : سوتیها
چن وخ پیشا قرار بود دوتا امتحانو تو یه روز بدیم رفتیم یکیشو کنسل کردیم یکی از بچه ها نمیدونست یه شب قبل یکیشونو خونده بود حالا شاکی بود چرا به من نگفتین منم گفتم کودوم خری دوتا درسو تو یه...دیدم مخاطبم خودشه اومدم جملمو عوض کنم گفتم هیچ خری دوتا امتاحانو تویه روز نمیخونه دیدم...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کردین؟
داداشم سیبو نصف کرد نصفشو تارف کرد به من منم گرفتم هاها کردم گفتم فک کردی نمیگیرمش یه گاز زدم دیدم خرابه اصن آب نداره اون هاها کرد گفت میخای این یکی تیکشم بدم :-w
پاسخ : سوتیها
کلاس شلوغ بود معلم جغرافیمون عصبانی شد گف من کاری ندارم کی حرف میزنه همتونو باهم میکشم پایین!!کلاس رف رو هوا آخرم نفهمید چه سوتی داده ;D
البته منظورش مستمرامون بودا
پاسخ : حالم از مبتکران به هم میخوره، شما چطور؟
2495مسئله حل نشده
از همین مبتکران که میخوای بمیری و حلشون نکنی دوجلد کتابه که واقعا آدمو خسته میکنه واقعا یه نفر هرچقدم بیکار باشه نمیتونه اینو تموم کنه اشکت درمیاد پای این لعنتی وقتی میخای واسه امتاحان بخونیش :|
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه
صندلی داغ نبود کلی کار بود به جز صندلی داغ!من منظورم برنامه ی چهارشنبه ی آخره واتفاقا تنها برنامه ای بود که همه ی بچه ها خودشون جم شدن همه ام خوششون اومد که باعث شدروز معلمم باشه
فک کنم شما اصن اون برنامه نبودید چون اعلام کردیم که کار دوم تجربیاس وخواهد...
پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه
مامان :-\
چقد خوب که رتبه هشت از مدرسه ما بوده وای باورم نمیشه رتبه ی هشتو از نزدیک دیدم :-\
فک کنم آبجی کوچیکشونم دیگه رتبه یک شه ایشالا [-o<
پاسخ : تفریح بزرگترین کمبود در برنامه درسی
وای من همینجوریش کلی استرس داشتم واسه کنکور حالا دیگه دارم میمیرم
من تابستونم مجبورم درس بخونم زمستونم که اصلا شاید یه ماه یه بار پاشم برم بیرون
وقت کم میارم اگه بخوام با دوستام برم بیرون :(
پاسخ : در جست و جوی یک نفر
من یه دوست داشتم اسمش کیمیا مذهب یوسفی بود
دلم خیلی براش تنگ شده
تو تهرانه ولی دقیقا نمیدونم کجاش
اگه کسی خبری داره ازش ممنون میشم بم بگه :)