• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

نتایج جستجو

  1. الهی نامه

    پاسخ : الهی نامه حکیمی را پرسیدم از حقیقت عشق الهی گفت "آن که داند نمی گوید وانکه می گوید نمی داند"
  2. خط خورده های خسته....

    پاسخ : خط خورده های خسته.... هر روز یک غزل و حکایت! چقدر از خودم دور افتادم :( معنی و ایناشم حوصله ندارم بنویسم... زان رو که مرا نیست سر صبر و قناعت بستم کمر خدمت و گشتم به اطاعت گر پادشهی روی کند سوی گدایی منزلگه او کم نشود یا که بضاعت آخر نظری کن به دل زار و حزینم پروانه شوم گر تو شوی شمع...
  3. خط خورده های خسته....

    پاسخ : خط خورده های خسته.... بی آنکه سخن گویم از احوال دل زار این رنگ چو سیماب خبر گوید از این دار معنی: بسیار خوب؛ حرف نمی زنم... بدون این که بخواهم از احوال دل زارم سخن بگم؛ رنگ سیماب گون چهره ام از این دار (=سرا= تن) خبر می ده خواهم که بنالم که شود گوش فلک کر لیکن چو عیان است چه حاجت شود...
  4. خط خورده های خسته....

    پاسخ : خط خورده های خسته....
  5. اصطلاحات مشهدی !

    پاسخ : اصطلاحات مشهدی ! یک شعر (فکر کنم از عماد خراسانی) با گویش محلی مشهدی: یره گه کار مو و تو داره بالا می گیره ذره ذره داره عشقت تو دلم جا می گیره روز اول به خودم گفتم اییَم(اینم) مثل بقی حالا کم کم می بینم کار داره بالا می گیره چند شب اول می دوزم چشمام تا صبح به چخت یا به یک سمت بی خودی...
  6. خاطرات سوتی‌ها

    پاسخ : سوتی‌ها من: سلام؛ کلاه دارید؟ مغازه دار: برای خودت می خواهی؟ من (مصمم): بله مغازه دار (پوزخند): نه! .... کجاش خنده دار بود؟ آخه اومدم بیرون دیدم نوشته: سیسمونی هدیه :))
  7. مسابقه خوش‌نویسی سمپادیا

    پاسخ : اولین دوره ی مسابقه ی خوش خط ترین سمپادی 20 شمارمون هم مثِ خطمون 20-e (چه خوش خیال! :دال الآن خواستم از دماغ فیل افتاده بازی در بیارم مثلن) این هم خط من: این هم برای عزیزانی که می خواهند مشق الخط کنند (از محضر اساتید هم عذر می خواهم :دی) : م در بوم صاف کشیده نشد مجبور شدم خط خطی اش...
  8. شاعرانه های کاربران

    پاسخ : شعری جدید به همراه توضیح برخی ابیات مپرس احوال این دل را که چون است از او پرس آن که انگشتش به خون است باید اعتراف کنم که این بیت تقلیدی است از بیت سعدی "ز من مپرس که در دست او دلت چون است / از او بپرس که انگشت هاش در خون است" ز بس نالیدم و اشکم روان شد به تهران رودی از آب جحون است جحون...
  9. بچه های سایت را بکشید! (1)

    پاسخ : بچه های سایت را بکشید! (1) واقعن تعجب می کنم از کسانی که تونستن نقاشی بکشن! دستشون درد نکنه، خدا قوت ولی: پیش رویت دگران صورت بر دیوارند نه همین صورت و معنی که تو داری دارند .... دیوار سرایت را نقاش نمی باید تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت سعدی ... به صورتی که تویی کمتر آفریده خدا تو را...
  10. سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

    پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه دلم برای امید اسلامی ؛ محمد حیدری؛ سجادی فر ؛ نیما ابراهیمی و ... همه بچه های سیدرضی که الان شهید رجائی ان تنگ شده ... خیلی دوستون دارم :x >:D<
  11. سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه

    پاسخ : سمپادی های اسلامشهر یا چهاردانگه دوستان یک سوال آقای مهری و زندی هنوز تو فرزانگان چهاردانگه تدریس می کنند؟
  12. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم از روزی که معلم زبان فارسی مون گفته "اگر در شعر کهن واژه تراکتور وجود داشته باشه آن شعر زیبایی خودش را از دست میده" نتونستم حتی یک تک بیتی بگم که تراکتور را توش به کار ببرم! واقعن عجب واژه ی سختیه! درست مثل مستهلکی که یکی از اساتید خوشنویسی هنگام تحریر این واژه...
  13. سعدی

    پاسخ : استاد سخن سعدی بوستان سعدی همان جهان واقع گرایانه ی سعدی (علیه الرحمه و الغفران) است؛ شیخ اجل پندهای حکیمانه ای در بوستان دارد که به درد تمامی ما میخورد و به گونه ای راه سعادت را نشان می دهد. من باب "در آداب تربیت" را خیلی دوست دارم مخصوصاً جایی که از کم سخن گفتن حرف می زنه: چو دشنام...
  14. کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا)

    پاسخ : کاخ ترانه(مجموعه ای از ترانه های زیبا) آمدم پیش رخت دلکش و ایرج دلکش: امشب از روی تو روشن گشته این خانه روشن از شمع رخت گردیده کاشانه رشک گلشن کرده ای بر آشیان من طاقتم بنهاده ای در آستان من خوانده ای بهرم بسی افسون و افسانه بشنو اکنون از دلم آوای مستانه ایرج (آواز): آمدم پیش رخت از دل و...
  15. شاعرانه های کاربران

    پاسخ : شاعرانه های کاربران غزل عاشقانه ی زیبایی بود؛ نوعی ابتکار هم به خزج دادید و با ای یار من ای یار من آغاز و با همین گروه کلمات هم خاتمه اش دادید. بیت آخر در صورتی درست است که باز بینمت را به صورت "بازُ بینمت" بخوانیم؛ یعنی اگر یک ضمه خودمان اضافه کنیم به "ز". می تونید برای رفعش به این شکل...
  16. شاعرانه های کاربران

    پاسخ : شاعرانه های کاربران ای عشق همه بهانه از توست؛ من سرخوشم این ترانه از توست: می شود لعل تو روزی بشود بر گوشم؟ که از آن لعل لب و خال سیه مدهوشم گر به دشنام مرا خوانی و مستم چه عجب که من آن را به دو عالم و زمان نفروشم از چه رو فوت بر آین آهن سردم بکنند یا که تهمت بزنندم که نرفته است هوشم...
  17. شاعرانه های کاربران

    پاسخ : شاعرانه های کاربران این شعر رو همین الآن گفتم: هر کس که بخواند غزلم را و بداند ز اندوه دلم او ز دلش خون بچکاند فریاد بر آرم همه شب از غم هجران اشک است که بر دامن من می بدواند باز آی و نگه کن به دل زار و حزینم کاندوه دل سوختگان سوخته داند صد طعنه و دشنام بگویند و برانند هر ره که گرفتم...
  18. شاعرانه های کاربران

    پاسخ : شاعرانه های کاربران دوست داشتنی ترین غزل سعدی؛ حرف به حرفش با وجودم آمیخته شده: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم مگر تو...
  19. اعترافگاه!

    پاسخ : اعترافگاه ! اعتراف می کنم چهار پنج سالم که بود لواشک رو با مشما می خوردم =)) =)) =)) =)) :-" :-" اعتراف می کنم همون چهار پنج سالگی عدس پلو رو با شکر می خوردم ;D اعتراف می کنم هر وقت با دایی ام حکم بازی می کنم می بازم ;D اعتراف می کنم هنوز نفهمیدم ژانر یعنی چی؟ :دی ریشه اش Jenre'...
  20. موزه

    طنز؟! رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی عبید زاکانی
بالا