حس ششم

[smart girl]

اگه ادم خرافی باشید، به این جور چیزا خیلی اعتقاد دارید که "به دلم برات شده که فلان اتفاق میفته" یا " خوابشُ دیده بودم " یا مثلا " از صب دلم شور میزد میدونستم یه اتفاقی میفته بالاخره" و ....

واسه خودتون چی؟ تا حالا اتفاق افتاده اصلا؟ مثلا تمام یه روز رو با دلهره و تشویش سپری کنینُ آخر اون روز، اتفاق بدی براتون بیفته؟

اصلا به نظرتون انسان همچین قابلیتی داره؟ خوب در مورد حیوونا که هممون مطمئنیم، مثلا حیوونایی که امواج فروصوت رو حس میکنن، زلزله رو میتونن از چن دقیقه قبلش تشخیص بدن، یا کلاغا، وختی هوا داره طوفانی میشه قارقار میکنن.

انسان همیشه دوس داشته از آینده خودش و چیزی که براش ممکنه اتفاق بیفته خبر داشته باشه،

اگه واقعا وجود دارن، چه طوری میتونیم به صورت محسوس تری، اونا رو بفهمیم؟ به نظرتون میشه ازشون به عنوان یه راهی برای پیش گویی استفاده کرد؟

 

[A.maede]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

راستش در این مورد اطلاعی ندارم اما فکر کنم یه چیزی باید باشه!
واسه منم چندبار اتفاق افتاده یه بارش دوسال پیش بود,چند روز بود حس بدی داشتم حس میکردم یه اتفاقی قراره بیفته که مادربزرگم سکته کرد رفت تو کما چند روز بعد هم فوت کرد!
منم خیلی دوست دارم بدونم چه طوری میشه این حس رو محسوس تر کرد!

 

[bl0ker]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

در راستای ادامه بحث تاپیک پیشنهاد می کنم از مستند Through the Wormhole این قسمت رو ببینید:


Through the Wormhole - Is There a Sixth Sense


یا حداقل با همچین دیدگاهی جلو برید. اگه واقعا حس ششمی وجود داشته باشه، به نظرتون چطور می تونه ایجاد بشه؟ چرا باید اصلا ما نیاز به یه حس ششم داشته باشیم؟ تفاوت حس ششم در انسان و بقیه حیوانات و اینکه اصلا تعریف درستی از حس ششم چیه؟

 

[ayda]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

چقدر جالب!!!من همین الان می خواستم این تامیک رو بزنم!
آره پیش اومده.دیروز!من کلی دل شوره داشتم و می دونستم بابام قراره تصادف کنه.و آخرشم کرد!ولی خدا رو شکر خودش خوبه

 

[lovesky]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

کاملا به وجود حس ششم اعتقاد دارم!ازش استفاده کردم تا حالا!
دلشوره؟مادرم هروقت دلشوره ميگيره يکي تصادف ميکنه!
و اما خواب:اين هم بسيار معتقدم!
موارد بسياري رو به عينه ديدم که خواب خودم و اطرافيان واقع شده

به نظرم همونطور که قانون جذب وجود داره عکسش هم وجود داره
و با متمرکز شدن روش ميشه محسوس ترش کرد

 

[bl0ker]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

بزارین مشخص تر در موردش صحبت کنیم.

ببینین مشکلی نیس تجربه های شخصی تون رو در مورد حس ششم بگین. اما نه فقط به عنوان یه نظر که آره اینطوریه یا منم بهش اعتقاد دارم. اصلا بحث اعتقاد داشتن به این قضیه مطرح نیس.

تجربه های شخصی تون رو مطرح کنین اما سعی کنین همون تجربه ها رو تحلیل کنین و عمیق تر بهش نگاه کنین و بر اساس اون در مورد حس ششم و اون سوالایی که پرسیدم ایده بزنین.

یعنی اینا:

اگه واقعا حس ششمی وجود داشته باشه، به نظرتون چطور می تونه ایجاد بشه؟ چرا باید اصلا ما نیاز به یه حس ششم داشته باشیم؟ تفاوت حس ششم در انسان و بقیه حیوانات و اینکه اصلا تعریف درستی از حس ششم چیه؟

 

[smart girl]

پاسخ : احساس قبل از وقوع پیش امد!

چقدر جالب!!!من همین الان می خواستم این تامیک رو بزنم!
آره پیش اومده.دیروز!من کلی دل شوره داشتم و می دونستم بابام قراره تصادف کنه.و آخرشم کرد!ولی خدا رو شکر خودش خوبه

میتونی بیشتر توضیح بدی؟ از کجا به ذهنت رسیده بود که ممکن بود اون " اتفاق بد "، تصادف کردن پدرت باشه؟
چه احساساتی داشتی؟

 

[sadlove]

پاسخ : حس ششم

من هر وقت دل شوره میگیرم واسه یکی از دوستهام یه اتفاقی میفته !!

همیشه همینجوری بوده !!


یا این دو ماه آخر تابستون در مورد مامانم خواب میدیدم که داره عذاب میکشه ... شاید حدود 10 11 بار اینجور خوابی دیدم ... که بابا بزرگم فوت کرد ... !! ...

اگه واقعا وجود دارن، چه طوری میتونیم به صورت محسوس تری، اونا رو بفهمیم؟ به نظرتون میشه ازشون به عنوان یه راهی برای پیش گویی استفاده کرد؟

وقتهایی که دلشوره میگیرم به همین فکر میکنم که حتما" داره واسه دوستهام اتفاقی میفته
اما بعضی اوقات هم این فکر به ذهنم می رسه که شاید چون چند بار اینجوری شده و هر بار بر حسب اتفاق بوده توهم زدم , یعنی با دلشوره گرفتنِ من اتفاقی نمیفته !!

یعنی امکان داره واقعیت باشه ؟؟ که مثلا" وقتی یکی دلشوره میگیره یه اتفاقی واسه یکی دیگه بیفته ؟؟ !!

 

[sima15]

پاسخ : حس ششم

به نظر من حس ششم وجود داره

در مورد این که چه طور ایجاد میشه نمی دونم شاید یه جور محرک عصبی داره یا شاید یه موقعیت روانی خاص باعث ایجادش باشه ........

مابه حس ششم یا پیش گویی نیاز داریم تا از اینده با خبر شویم و این تمایلمون را و این حسمون را القا کنه و علاوه بر اون این میتونه به بقای ما انسان ها کمک کنه .

تفاوت این حس در انسان وحیوانات به نظر من اینه که چون اونا مغز ساده تری دارن بهتر بروز می کنه

اما نمی تونم تعریفش کنم ..........

 

[ayda]

پاسخ : حس ششم

میتونی بیشتر توضیح بدی؟ از کجا به ذهنت رسیده بود که ممکن بود اون " اتفاق بد "، تصادف کردن پدرت باشه؟
چه احساساتی داشتی؟

داشتم فیلم نگا می کردم یه لحظه فک کردم اگه بابام خدانکرده طوریش بشه من چیکار می کنم؟!بعد ناخودآگاه کلی گریه کردم و کلی آیه الکرسی خوندم واسش.جالب این جاست داداششمم خونه تنها بود خواب دیده بود بابام دورش کلی پلیس جم شده و داداشمم گریه می کرده یهو پا می شه می بینه یکی در رو می زنه.یه زنه بوده که می گفته خواهش می کنم به من صدقه بده!شاید من یه وسیلم که خدا فرستاده تا یه بلایی رو دفع کنه و داداشمم پول داده بهش.شاید فکر کنید من دروغ می گم ولی اینا واقعیتن!

 

[راضيه]

پاسخ : حس ششم

من خيلي برام پيش مياد مثلا يه بار گفتم سوار اسانسور نشيم گير ميكنه سوار شديم گير كرديم يه بار گفتم سوار نشيم احساسم ميگه برق ميره برق رفت

 

[salamak]

پاسخ : حس ششم

اقا مسخرس نميدونم چيه،اما من حس ميكنم يه جورايي ميزان نزديكي به خدا توش تاثير داره حداقل توي من اينطوره.
من وقتي دورم از خدا انگار زياد اتافق نميفته اما وقتي نزديكم...
در اين حد كه يه بار داشتم يه كتابي ميخوندم تو كامپيوتر...بعد همين جوري يوهو يه پاراگراف رو سريع خوندم و حسم كردم مال يه كتاب ديگس و اين حسم داشتم كه چقدر
كتابه كشش داره و خوبه و اينا...
اومدم پايين تر...
يوهو موندم...
اصلا اون پاراگرافه چي بود ربطي به ايني كه من ميخونم نداشت!
هرچي بالا پاين كردم پاراگراف رو پيدا نكردم ديگه...
تا اينكه چند ماه بعدش داشتم يه كتاب ميخوندم دوباره و رسيدم به يه پاراگراف...
همون پاراگرافه بود!!حتي حس هامم همون بود!!!
اره زيادي عجيبه ولي شد واقعا واسه من...
بعد اخريشم اين بود كه دوشنبه ساعت 8 صبح كلاس داشتم بايد ساعت 7 پا ميشدم(تو تابستون كه زود بيدار شدن اصلا محال محسوب ميشه!)
بعد شبش حس ميكرم فردا كلاس نيس...
در اين حد كه زنگ زدم دوستم پرسيدم!
اون گفت اره هستا و اينا...
بعد فردا رفتيم مدرسه بقيم اومدن يوهو يه معاونا اومد گفت دبيرتون كمرش درد گرفته (همون صبح هم!)نميتونه بياد!
بازم هس ولي همين فعلا..

 

[AUGUST II_PRINCE OF SAMPA]

چ متافیزیکی شده تاپیک
بحرحال بنظرم بهتره سعی کنیم علمی نگاش کنیم،البته خیلی عجیبه
بنظرم باید بفکر ریشه یابیش باید بود شاید تونست قسمتیشو علت یابی کرد یا حداقل نزدیک تر شد
این اتفاق مثلا برا مادرا خیلی میفته که اینطوری بشن وقتی بچشون اتفاقی براش بیفته،شاید متافیزیک یا شاید یک اتفاق و تصادف معمولی باشه یا شایدم ریشه نوروساینسی بشه براش پیدا کرد
فک کنم باید این عوامل دلشورهه بررسی بشه که چی میشه دلشوره میگیریم و ماهیت این تشویش ذهنی احساس عدم جاگیری و اطمینان چه ریشه هایی داره یک تاپیکو آزمایشات لازمشه
بعد میشه اینو بررسی کرد که اگه عاملش مثلا فلان هورمونه از کجا میادو چه عواملو محرکایی تو بوجود اومدنش نقش دارن
بعد میشه با گشتن دنبال ارتباط محرک ها با شرایطی که حس ششم میدونیمش شاید به نتایجی راجب بخشایی رسید
اینجوری معمولیش میشه متافیزیک ناک

 

[happiestchemist]

پاسخ : حس ششم

من کلا حس ششم خیلی قوی ندارم ولی تقریبا حس های عادیم در مورد همه چیز درست در میاد
همهی انتخاب هامو از روی حس هام مزنم و همیشه بعدا میفهمم بهترین انتخاب بوده!
بعد کلا مشهور شدم به عنوان آدم خوش شانس! ولی شانس نیست..از اون حسه هست..

 

[smart girl]

پاسخ : حس ششم

وایت لورد راس میگه، اینطوری که شما پیش میرین، باید تاپیکُ منتقل کرد به متافیزیک!
بیشتر قضیه رو تحلیل کنین و با استدلال برین جلو، نمیگم تجربه خودتون رو بیان نکنین، بیاین تجربتونُ بگید ولی درباره احساساتتون و اینکه چی شد تا به فکر حس ششم افتادید بیشتر حرف بزنید. صرفا تجربه شخصی نباشه

اگه واقعا وجود دارن، چه طوری میتونیم به صورت محسوس تری، اونا رو بفهمیم؟ به نظرتون میشه ازشون به عنوان یه راهی برای پیش گویی استفاده کرد؟

 

[happiestchemist]

پاسخ : حس ششم

همین دیگه..خود آدم که نمیدونه چرا..
مثلا سه تا انتخاب میذارن جلوی پات..من به یکه کدوم خیلی امیدوار تر میشم! در صورتی که دوستام اصلا نسبت بهش هیچ تفاوتی حس نمیکنن.
بعد من هی تاکید میکنم که این کار رو انجام بدیم و تجربه ثابت کرده که اونی که تو نظرم بولد میشه واقعا بهتر هم هست!!!
حالا نمیدونم چرا..
اما کلا در مورد وقایع و اتفاقات هم همینه..معمولا همون فکری که دارم و توی ذهنم هست از اول، همیشه همون اتفاقات میوفته..
اینی که میگم انقده جدی هست که الان یک عده هستند که کلا صبر میکنن من انتخاب کنم و اونا هم بعد من بیان!

 

[AUGUST II_PRINCE OF SAMPA]

میگم مثلا وقتی تو یک مسابقه شرکت میکنیمو باید تو یک زمان اندک به یک انتخاب برسیم معمولا یکی تو نظرمون بقول بره ناقلا بولد میشه.
برا منم اتفاق افتاده و بعد هم اتفاق خوبی بوده(اگه هم بد بوده ممکنه یادمون نمونده باشه) مثلا تو خیلی آزمونای چهارگزینه ای همین اتفاق تو چند ثانیه ی اول بین گزینه ها برام میفته،بعد وقتی مسئله رو روی کاغذ انجام میدم(ک زمان بیشتری میگیره) به همون جواب میرسم.
من فک نمیکنم متافیزیکی باشه این قضیه،در واقع تفکر و منطق ذهنی و محاسباتی ما شاید فقط در خودآگاه ما خلاصه نشه،حس میکنم قبل از اینکه ما طرح یا حل مسئله در خودآگاهمون بپردازیم مغزمون بعد از روبرویی با مسئله شروع به تحلیلو حلش میکنه اما ما کنترلی و درکی از فرآیند اون حل نمیکنیم،در واقع ما به جواب رسیدیم اما رسیدن این جواب در خودآگاه و تحلیل کامل اون زمان بره،
مث وقتی که من تو ی حادثه خطرناک و هیجان کاریرو میکنم بعد که بهش فک میکنم کلی تحلیل پشت اینکار بوده اما من فک میکنم اون کارو بدون فکر انجام دادم
در واقع تفکری که ازش حرف میزنم فقط خودآگاهمه،بنظرم حرکت ناخودآگاه مغز من این تحلیل رو انجام میده اما من خودم ازش آگاه نمیشم.
فک نکنم با این تحلیل بشه به پیشگویی ربطش داد،
برای تقویتش باید اولین مرکزی که بعد از مواجهه با مسیله یا تو خطر فعال میشرو شناسایی کنیم و ببنیم چجوری تقویتش میشه کردو شاید اینطوری بشه.مثلا ممکنه این مرکز تو بره ناقلا به دلایلی قوی تر باشه.

 

[smart girl]

پاسخ : حس ششم

همین دیگه..خود آدم که نمیدونه چرا..
مثلا سه تا انتخاب میذارن جلوی پات..من به یکه کدوم خیلی امیدوار تر میشم! در صورتی که دوستام اصلا نسبت بهش هیچ تفاوتی حس نمیکنن.
بعد من هی تاکید میکنم که این کار رو انجام بدیم و تجربه ثابت کرده که اونی که تو نظرم بولد میشه واقعا بهتر هم هست!!!
حالا نمیدونم چرا..
اما کلا در مورد وقایع و اتفاقات هم همینه..معمولا همون فکری که دارم و توی ذهنم هست از اول، همیشه همون اتفاقات میوفته..
اینی که میگم انقده جدی هست که الان یک عده هستند که کلا صبر میکنن من انتخاب کنم و اونا هم بعد من بیان!

این حست فقد موقع انتخاب کردنه، یا مثلا وختی اتفاقی قراره بیفته هم تو از قبلش این حسُ داری؟

میگم مثلا وقتی تو یک مسابقه شرکت میکنیمو باید تو یک زمان اندک به یک انتخاب برسیم معمولا یکی تو نظرمون بقول بره ناقلا بولد میشه.
برا منم اتفاق افتاده و بعد هم اتفاق خوبی بوده(اگه هم بد بوده ممکنه یادمون نمونده باشه) مثلا تو خیلی آزمونای چهارگزینه ای همین اتفاق تو چند ثانیه ی اول بین گزینه ها برام میفته،بعد وقتی مسئله رو روی کاغذ انجام میدم(ک زمان بیشتری میگیره) به همون جواب میرسم.
من فک نمیکنم متافیزیکی باشه این قضیه،در واقع تفکر و منطق ذهنی و محاسباتی ما شاید فقط در خودآگاه ما خلاصه نشه،حس میکنم قبل از اینکه ما طرح یا حل مسئله در خودآگاهمون بپردازیم مغزمون بعد از روبرویی با مسئله شروع به تحلیلو حلش میکنه اما ما کنترلی و درکی از فرآیند اون حل نمیکنیم،در واقع ما به جواب رسیدیم اما رسیدن این جواب در خودآگاه و تحلیل کامل اون زمان بره،
مث وقتی که من تو ی حادثه خطرناک و هیجان کاریرو میکنم بعد که بهش فک میکنم کلی تحلیل پشت اینکار بوده اما من فک میکنم اون کارو بدون فکر انجام دادم
در واقع تفکری که ازش حرف میزنم فقط خودآگاهمه،بنظرم حرکت ناخودآگاه مغز من این تحلیل رو انجام میده اما من خودم ازش آگاه نمیشم.
فک نکنم با این تحلیل بشه به پیشگویی ربطش داد،
برای تقویتش باید اولین مرکزی که بعد از مواجهه با مسیله یا تو خطر فعال میشرو شناسایی کنیم و ببنیم چجوری تقویتش میشه کردو شاید اینطوری بشه.مثلا ممکنه این مرکز تو بره ناقلا به دلایلی قوی تر باشه.

با اون قسمت از حرفت که رنگیش کردم به شدت موافقم!
فقد یه سوالی میاد اون وسط، ینی مغز ما قدرت تحلیلش اون قد بالاس که اتفاقی که برا یه شخص دیگه میفته هم ممکنه پیش بینی کنه؟

 

[happiestchemist]

پاسخ : حس ششم

میگم مثلا وقتی تو یک مسابقه شرکت میکنیمو باید تو یک زمان اندک به یک انتخاب برسیم معمولا یکی تو نظرمون بقول بره ناقلا بولد میشه.
برا منم اتفاق افتاده و بعد هم اتفاق خوبی بوده(اگه هم بد بوده ممکنه یادمون نمونده باشه)

نه خوب این درست بودن واقعا انقدر درست هست که همه ی اطرافیانم میدونن..اونا فکر میکنن خیلی خوش شانسم و اینا شانسیه ولی من موقع انتخاب از لحاظ منطقی حس میکنم خیلی اینی که دارم انتخاب میکنم درسته ولی بقیه اصلا فکر نمیکنن ..یعنی چیزایی که تو نظر من بولد میشه تقریبا برای همه عادی جلوه میکنه

 

[smart girl]

پاسخ : حس ششم

نه خوب این درست بودن واقعا انقدر درست هست که همه ی اطرافیانم میدونن..اونا فکر میکنن خیلی خوش شانسم و اینا شانسیه ولی من موقع انتخاب از لحاظ منطقی حس میکنم خیلی اینی که دارم انتخاب میکنم درسته ولی بقیه اصلا فکر نمیکنن ..یعنی چیزایی که تو نظر من بولد میشه تقریبا برای همه عادی جلوه میکنه

اون طور که فهمیدم از حرفات، دقیقُ ریزبینی و برای همون خیلی چیزا رو زود تر حس میکنی آره؟ بیا اینجا یه کم بیشتر برامون توضیح بده لطفا.