• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : سوتی‌ها

بچه ها توی طالقان داشتن یه زنوبور اذیت میکردن . میخواستن گیرش بندازن توی ظرف غذا ! (<
من ترسیدم زنبوره رم کنه بلند شدم داد زدم : بچه ها بس کنید زنبوره رم میکنه میاد می ک ن د مون ! =)) =))
البته طبیعتاً قصدم میکشدمون بود ولی نچرخید توی دهنم !
بچه ها : =)) =)) =))
میز بغلی ( شامل دخترا !) : :-w :-w
حاج آقا های در حال عبور ! : :-$ X-(
من : :-[ :)) :)) :))
زنبوره : :-\ :-\
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو كلاس زبان يكي از دوستان داشت ريدينگ ميخوند بعد fake رو خوند اون چيزي كه نبايد ميخوند!! خوند ***f!
كلاس رف رو هوا اون بنده خدام از خجالت آب شد! :D :D
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

بابام قسمت اخر خدافظ بچه رو ندید امروز اومد دانلود کرد نگا کنه تو کامپیوتر بعد همه زیرنویساشم بود دیگه زیر نویس برنامه 90 رو رد یهو مامانم گفت: فردا چرا 90 داره؟
ما: =)) =))
بابام:ین ضبط شدس...
 

unique777

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
600
امتیاز
1,366
نام مرکز سمپاد
F a r z a n e g a n
شهر
NeY SHaboUr
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

اون شب به دوستم ز زدم، کنار دریا بود
بعد احساس کردم صداش ی جوریه
من: چرا صدات اینجوریه؟
- : دستمو جلوی دهنم گرفتم تا خوب بشنوی
من: آهای شیطون! کی دور و برته که نمیخوای صدای منو بشنوه ها؟
- : بابا تفکر خلاقانه! دستمو گرفتم صدای خودمو درست بشنوی...

--------------------------------------------------------------------

امروز صبح که از خواب پا شدم خیلی گیج بودم
مامانم رفته بود دکتر.از اونجا ز زد
منم با همون حالت رفتم گوشی رو برداشتم:

مامان: الـــو
من: الو...سلام مامان بزرگ
مامان: ^-^ فک کرد اشتباه گرفته! دوباره گفت: الو...
من: شما؟
مامان: شیدا...
من: عه! مامان تویی! :D
 

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

ی بحثی داشتیم میکردیم ک خواهرم گفت مگه یادتون نیست میخواستن بندرعباسوبکنن بندرعرب ماهمه گفتیم بندرعباسویاخلیج فارسو؟!؟!؟!خودشم مونده بودچب بگه بای اطمینانی حرف میزدکه انگارهمه چی میدونه
 

s!na

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
587
امتیاز
12,123
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم طالقان ;;) پوریا برگشته میگه این آقائه اون پشت خیلی قیافش شاخه ، به نظرم هیروئن میکشه . یه لحظه :| شد گفت هیروئن درست بود دیگه؟ یکم با خودش فکر کرد گفت ، آره همون هیروئن بود (اشاره به هروئین)

+

دوباره تو راه رفته طالقان اومدم پوریا رو صدا کنم ، روم به سهیل بود ، پارسا هم حرف میزد. رومو که برگردوندم به سمت پوریا گفتم راستی سهیل (۲ ثانیه مکث) ، ئه ببخشید پارسا (۳ ثانیه مکث همراه با تفکر در چهره) ای وای ببخشید پویا ، (۱ ثانیه مکث) ئهه تو که پوریایی که ، دیگه گندش که در اومد گفتم هیچی بیخیال. :|

+


داشتیم تو راه آهنگا رو کلمه هاشو عوض میکردیم ، خوانندهه میخوند پَرررررَِستوووووووو ما به جاش میخوندیم مَمَمووووووطوووووووووو (اشاره به مطهری 8->) یه بار اومدم قشنگ ترش کنم خوندم ، دسته اوووووطوووووووووو :-" (این به نوعی سوتی بود)
تذکر:این مسخره بازیا منحصرا مال ما گروه چهار نفری ما بود و بقیه خیلی شیک مثل بچه آدم نشسته بودن. :-"
 

zahra.k

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
66
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
همدان
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم رفته بوديم تو گل فروشي
دوستم:بيا افتابگردون بخريم
-افتابگردون :O كو؟؟؟
-اونجاس
-بابا اون ك افتابگردون نيس
-پس چيه؟؟؟
-چه بدونم اما افتابگردون نيس
بعد كلي بحث من با تمام اعتماد بنفس به گل فروش ميگم اقا از اون گل زردا ميشه چند شاخه بهمون بديد
گل فروش:منظورتون افتابگردوناس؟؟ :D
دوستم =)) =))
من:اونا ك افتابگردون نيس :D
گل فروش:هست
من:پس چرا تخمه نداره؟؟؟ :D
گل فروشه :))

------------------------

داشتم با كي از اشنايان تو ماه رمضون چت ميكردم اخرش ميخواستيم خداحافظي كنيم منم يه خورده عجله داشتم
گفتم شب خوش
-u 2 التماس دعا
گفتم u 2 م :D
واااااي بعدش كلي به خودم خنديدم {-8 :))
 

Casillas

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
1,283
نام مرکز سمپاد
Farz
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

چن روز پیش با دختر عمه ام...
بینا بپر...بپر برو گوشیمو از تو اتاق بیار ....!
بینا :نه...خودت برو...
من بد چن لحظه مکث :خودتو عن نکن ....پاشو گوشیمو وردار بیار...!
... X_X


ک یهو برگشتم دیدم عمه ام اونجاس ........... همه ی این حرفا رو ب عمه ام زده بودم... X_X X_X
صداهاشون شبیه هم بود خب...
آخ..... #-o
 

william levy

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

الان دوستم گفت آواتارتو عوض كنم منم گفتم عوض كن بد رفتم تو مشاعره ٥ساعت دنباله خودم مگشتم خودمو نميديدم عصابم كلاً بهم ريخته بود كه چرا نيستم من :-? X-( بد يهو ديدم زيره اون آواتارى كه ١٠٠ بار رد كردم نوشته william بد دوزاريم جا افتاد كه آواتارمو عوض كرده :-[ :-" :-"
 

Z76.dentist

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
373
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا داداشمینا داشتن اف افو درس میکردن دوستاشونم پیششون بودن
هی اینا زنگو میزدن که یه چیزی وردار بیار همشم من جواب میدادم
یه بار که زد من برداشتم گفتم الو!میدونستم اونا ان خودم حواسم بود به خدا L-:
داداشمو دوستاش ترکیده بودن >:p آبروم رفت
حالا این بی جنبه یه هفتس هر وقت میرم جواب بدم میگم بله فک میکنه میگم الو هی میگه الو نه بله :-w :-w
 

مونا پ

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
200
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
ف یک تهران.
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

+ رفته بودم خونه مامان بزرگم دو تا از همسایه هاشو دیدم . بعد یکیشون منو شناخت و اینا هی میگف ماشالا ماشالا اما اونیکی نشناخت.


بعد اونی که شناخت به اون یکی گف نشناختی؟ موناس. ببین دختر معصوم ُ . :D


بعد منم گفتم کی من ؟! :D بعد گف مگه تو دختر معصوم نیستی؟! منم گفتم نه بابا همچینم معصوم نیستم :D بعد دیدم یه هو زد زیر خنده. بعد میگه مگه تو دختر معصوم خانوم نیستی؟ :))

من : :| اسمش معصومه هس. مصی صداش میکنن :|

+ خب بابا چی فک میکنن با خودشون :D

قیافه اون یکی همسایه هه که عالی بود :)) کلا حدود یه دیقه تو هنگ بود :D
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : سوتی‌ها

خونه ی عمه ـم اینا بودیم بعد داشتیم ساختِ ایران نگا میکردیم ، این آبجیِ منم تحتِ تاثیرِ فیلم قرار گرفته بود ، یهو به من گف غلام :|
منم همینجوری وسطِ جمع گفتم "غلام عمه ـته" :)) :D

همون شب داشتیم راجع به پسر عمه ـم که تازه رفته نیروی انتظامی حرف میزدیم ، بعد من واسه ی شوخی گفتم فک کنین کاظم بره نیروی انتظامی ، شهید بشه ... 8-> :-"
بعد یهو دختر عمه ـم از اونور داد زد "نه خدا نکنه!دشمنش شهید بشه " :)) :D ;;)
 

فرشاد

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
120
امتیاز
804
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

خونه مادر بزرگم بودیم گفت شما نمی یاین؟
گفتم کجا ؟
گفت تشکیل جنازه فلانی !!
چی؟؟؟ :O :O :O منظور تشیع جنازه ؟؟؟!! :)) :)) :)) :)) :D :D :D ;




تو مطب یکی بلند میگفت "این دکترا اندازه گاو نمی فهمن" بغل دستیش"بگو بلا نسبت!! :( :( :-[ :-["
چی بلا نسبت اندازه گاو نمی فهمن .بغل دستیش:"بی شعور بگو بلا نسبت آقای دکتر!! :-["
وقتی فهمیده چه سوتی داده:" نه بابا دکتر از خودمونه دیگه" :-[ :-[ :-[ :-[ :( :( :D :D
 

hassan_m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
246
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی بناب
پاسخ : سوتی‌ها

واسه هندسمون یه معلم تاره آوردن یه سوال رو تخته نوشت حالا سوالو ببینید:
در مورد مثلثی با اضلاع 6-8-9 کدام مورد صحیح است؟
1)قائم الزاویه است 2)منفرجه الزاویه 3)دارای زاویه حاده 4)متساوی الساقین

بعد از کلی فک کردن به این نتیجه رسید که نه نمی تونه 1 باشه!
ما: :|
باز بعد از کلی فکر و حل به این نتیجه رسید 4 می تونه باشه!
باز ما: :|
بچه ها گفتن ضایس دیگه 3 برای هر مثلث برقراره یه کم رنگ صورتش تغییر کرد ، یه دفه گف مثال بعد
و همچنان ما: :|
 

sheitoon

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
862
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
rafsanjan
دانشگاه
ایران
رشته دانشگاه
ارتوپدی فنی
پاسخ : سوتی‌ها

از خواهرم پرسیدم زن عمو چند سالشه گفت:همسن مامانه 5-6 سال بزرگ تر =))
 

zohreh.sh74

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
356
امتیاز
1,080
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
.....الا ماشاالله
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
هوشبری
پاسخ : سوتی‌ها

نمی دونم اینو گفتم یا نه:
داشتیم با دختر خالم تو خیابون می رفتیم ، دیدم رو دیوار مسجد پرده زدن ، خوندمش...
من : =))
دختر خالم : چته زهره؟
من : ببین اون جا نوشته :
panj ton ale aba
دختر خالم : =)) منظورت اینه؟panj tane ale aba
من : :-??
________________-
اینو نوشته بود : پنج تن ال عبا
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : سوتی‌ها

امشب مهمونی بودیم.رسیدیم درمجتمع،خواهرم میگه من با آژانس میرم.من:چی؟باچی؟
دیدم خواهرم داره میره سمت آسانسور.انقد خندیدم.بچه های8ساله هم فشار روحی روانی دارن..هه
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش با دختر خاله ها و دوست ها و اینا تو اتاق با هم بودیم بعد من داشتم میرفتم بیرون پام به صندلی خورد

من : کدوم ناقص العقلی اینو گذاشته اینجا؟ (عصبانی و اینا :-") :-w
اونا : دو ساعت پیش خودت گذاشتی :)) :))
من : :-"
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

25 تا تست عربی زدم از یه درس قدیمی که چیزی یادم نبود و حس کردم که خوب جواب دادم !
بعد پاسخنامه رو گذاشتم جلوم و شروع کردم به مقایسه بعد اینجوری :O و سپس :(( شدم ؛ چون فقط 5 تاش درست بود!
بعد دیگه خیلی ناراحت و اینا ... بعد گفتم بذار یه بار دیگه چک کنم شاید جا به جا دیدم و اون موقع بود که کشف کردم که داشتم با پاسخنامه ی درس بعدی چک میکردم ! :|
درین حد یعنی ! :D
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب به بابام گفتم بیا بشین افتتاحیه المپیکو برات بزارم...داشتیم نگاه میکردیم که رسید به اون قسمتی که شرکت کننده ها کشور به کشور میومدن واینا یه ده دوازده تایی کشور اومدن بابام میگه پس کو ایران؟؟؟؟؟؟گفتم بابا اینا به ترتیب حروف الفبائه دیگه.....میگه خب ایران که الفه باید اول باشه......!!!!!!!!!!!!!!!
من: :)) :)) :)) :)) =))
خودش بعد از ثانیه ای که فهمید اینا زبونشون انگلیسیه: :D ^-^
 
بالا