مشاعره

SHAMIM.J · 2018/9/7

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

Iman Rage · 2018/9/8

تو را کنگره ی عرش میزند نفیر
ندانمت در این دامگه چه افتادست

Sana81 · 2018/9/8

ترک ما کردی برو
هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی
با هر که خواهی یار باش
وحشی بافقی

قاصدک آبی · 2018/9/8

شعر هم اگر نگویم
مرا که هیچ گلی
هم‌نامم نیست
و هیچ خیابانی به نامم
چگونه به یاد خواهی آورد؟

مژگان عباسلو

Iman Rage · 2018/9/8

یا مکن با پیل بانان دوستی
یا خانه ای بنا کن در خورد پیل

Radikal · 2018/9/8

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
حافظ

azam · 2018/9/8

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش

Mehrka · 2018/9/8

به نقل از azam :
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش

شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بيرون کند

SHAMIM.J · 2018/9/8

دیریست ک دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

Mehrka · 2018/9/8

به نقل از SHAMIM.J :
دیریست ک دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

SHAMIM.J · 2018/9/8

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

Sana81 · 2018/9/8

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
«حافظ»

Sana81 · 2018/9/8

ترسم از آن قوم که بر دردکشان می خندند بر سر کار خرابات کنند ایمان را
«حافظ»

Radikal · 2018/9/8

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
حافظ :)‌

Sana81 · 2018/9/8

ترک ما کردی برو
هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی
با هر که خواهی یار باش
وحشی بافقی

Radikal · 2018/9/8

شیر در بادیه عشق تو روباه شود
آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست
حافظ :)‌

Sana81 · 2018/9/8

تا تورا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من

می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

صائب تبریزی

Gadfly · 2018/9/8

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس

حافظ

Mehrka · 2018/9/8

به نقل از O.Homa :
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

حافظ

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

Gadfly · 2018/9/8

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست، ندانم!