• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چگونه یک دانشجو شویم؟!

آیا فهمیدین چجوری باید یه دانشجو بشین؟!


  • رای‌دهندگان
    480

arcana

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
11,948
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
jah
سال فارغ التحصیلی
96
هر چی دوست دارید بپوشید فقط حواستون به حراست باشه . استاندارداشون دستتون میاد . شایدم نیاد :)) چون ممکنه چند تا مامور باشن که هر کدوم سلیقه ی زیبایی شناسیشون فرق کنه :))
بهمون گیر بدن چی میشه؟
ینی ته ته تهش چی میشه؟
کلا میتونن کاری کنن یا فقط تذکر میدن تا بترسیم؟:-"
 
ارسال‌ها
3,319
امتیاز
64,575
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
بهمون گیر بدن چی میشه؟
ینی ته ته تهش چی میشه؟
کلا میتونن کاری کنن یا فقط تذکر میدن تا بترسیم؟:-"
نمیدونم ولی یه بار منو تهدید کردن که اگه یه بار دیگه اخطار بگیری میری کمیته انظباطی :))
فکر کنم تهش تعهده ولی خب بیشتر اون جنبه ی اعصاب خوردیش مسئله ست . من شده از حراست تا دانشکده رو گریه کردم :))
 

andishe

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
بهمون گیر بدن چی میشه؟
ینی ته ته تهش چی میشه؟
کلا میتونن کاری کنن یا فقط تذکر میدن تا بترسیم؟:-"
نه بابا. فقط ترسوندن و تذکر نیست. به تشخیص کمیته میتونه بره تو پروندت و حتی میتونن اخراج کنن! داخل ایین نامه انضباطی دانشگاه ها میتونی بری نگاه کنی؛
 

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
از چیز یا کسی بیهوده نترسین ولی کله خر هم نباشین
یبار من و همه هم اتاقیامو برای یه جشن تولد که سه روز قبل از شبای قدر گرفته بودیم کشوندن کمیته انضباطی
من میخواستم بهشون اعتراض کنم که دارن گیر بیخود میدن اما بقیه بهم گفتن برو توی کمیته بشین و هیچ حرفی نزن و هرچی گفتن بگو چشم
و خب میخواستم تک تک افراد اون اتاق رو خفه کنم
آخر هم با کلی ناز و ادا ازمون تعهد گرفتن و از اون ببعد مجبور شدیم هممون محتاط تر بشیم (بخونید ترسوتر)
اگه دارن جایی حقتونو ضایع میکنن مثل من ساکت نشین و مثل من توی خیالاتم هم عصبانی نشین و دعوا راه نندازین
از گشت ارشاد هم الکی نترسید فقط سعی کنید محتاط تر باشین
بی مکانی بهتر از گیر گشت افتادنه مخصوصا برای دانشجوهای بومی
پس خودتونو کنترل کنید و از first base جلوتر نرید (((:

خلاصه که درک کنید توی ایران این مرز پر"گه"ر زندگی میکنید
علی برکت الله
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,884
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
نه بابا. فقط ترسوندن و تذکر نیست. به تشخیص کمیته میتونه بره تو پروندت و حتی میتونن اخراج کنن! داخل ایین نامه انضباطی دانشگاه ها میتونی بری نگاه کنی؛
اینا بهشتی نیستن نمیفهمن ما داریم از چی حرف میزنیم

اول سال که اشنا نبودن بچه ها هر روز اون پژو ها جلوشونو میگرفتن کارت دانشجوییشو نو نگاه میکردن بعدم اسمشونو مینوشتن
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
واسه زبان فکر کنم فقط بعضی دانشگاه ها همچین چیزی دارن
شهید بهشتی این‌طوریه
اونایی ک زیر ۵۰ بودن پیش نیاز خوردن
ماها ک بالا ۵۰ بودیم زبان عمومی داشتیم ک باهامون ۵۰۴ و ی کتاب ریدینگ کار شد
هر چی دوست دارید بپوشید فقط حواستون به حراست باشه . استاندارداشون دستتون میاد . شایدم نیاد :)) چون ممکنه چند تا مامور باشن که هر کدوم سلیقه ی زیبایی شناسیشون فرق کنه :))
کلا کاری نکنید ک حراست بتون گیر بده و لج بیفته
برا خودتون بهتره
مثلا من دو ترم اول انقد سر ب زیر بودم، الان اصن ن ازم کارت میخاد ن هیچی
بهتونم گیر دادن لج نکنید با خنده بگید چشم!
دوست من تو روشون وایستاد دو بار، الان همش چک میکنندش یا هی ازش ایراد میگیرن
و کلا کاری نکنید بهتون گیر بدن و یا پرونده درست کنند واستون خصوصا پرونده سیاسی! قشنگ بدبخت می‌شید
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,884
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
شهید بهشتی این‌طوریه
اونایی ک زیر ۵۰ بودن پیش نیاز خوردن
ماها ک بالا ۵۰ بودیم زبان عمومی داشتیم ک باهامون ۵۰۴ و ی کتاب ریدینگ کار شد

کلا کاری نکنید ک حراست بتون گیر بده و لج بیفته
برا خودتون بهتره
مثلا من دو ترم اول انقد سر ب زیر بودم، الان اصن ن ازم کارت میخاد ن هیچی
بهتونم گیر دادن لج نکنید با خنده بگید چشم!
دوست من تو روشون وایستاد دو بار، الان همش چک میکنندش یا هی ازش ایراد میگیرن
و کلا کاری نکنید بهتون گیر بدن و یا پرونده درست کنند واستون خصوصا پرونده سیاسی! قشنگ بدبخت می‌شید

منم سعی میکنم رعایت کنم چون حوصله دردسر ندارم
بعد یه بار از در دندون میخواستم بیام و لاک زده بودم یه دختره دیگه هم بود...دختره از در وارد شد سریع از اون در فرار کرد ولی من به خانوم حراستیه سلام کردم بعد خانومه بهم با مهربونی گفت ببین عزیزم دیگه نزن به ما گیر میدن منم اسمتونو نمینویسم ولی شما رعایت کن

توی بعضی از دانشگاه های خارج هم شما محدودیت پوشش دارین...مثلا یکی از اشناهامون هلند درس میخونه میگفتش رنگ موهامون قرمز و بنفش و ابی و خلاصه عجیب غریب باشه یا دامن خیلی کوتاه یا لباس خیلی لختی بپوشیم راهمون نمیدن

خودمون در نیفتیم باهاشون مشکلی پیش نمیاد
 

alihhh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
502
امتیاز
5,997
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
96
من فک کردم حراست همه جا مث دانشگا تهرانه
ما اینجا همه جور تیپ دیدیم بدون این که کسی کار داشته باشه با کسی
 

|تا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
13,201
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
من فک کردم حراست همه جا مث دانشگا تهرانه
ما اینجا همه جور تیپ دیدیم بدون این که کسی کار داشته باشه با کسی
دانشگاه تهران حراست به اون معنا اصلا نداره (((:
فکر کنم به خاطر وجود دانشجوی خارجیه زیاد و بزرگ بودن بسیارشه :-"
 
آخرین ویرایش:

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
بهشتی چون اساتیدش ترور شدن، کلا ورود بهش سخته مثلا سایر دانشجوها باید کارت ملی یا دانشجویی ارائه بدن، و حتا دانشجوهاش از اتاقک‌های حراست وارد میشن :-" :))
 

alihhh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
502
امتیاز
5,997
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
96
بهشتی چون اساتیدش ترور شدن، کلا ورود بهش سخته مثلا سایر دانشجوها باید کارت ملی یا دانشجویی ارائه بدن، و حتا دانشجوهاش از اتاقک‌های حراست وارد میشن :-" :))
دکتر علیمحمدی هم استاد تهران بود ترور شد
فک نکنم ربطی داشته باشه :))
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
دکتر علیمحمدی هم استاد تهران بود ترور شد
فک نکنم ربطی داشته باشه :))
من از حراست‌ِکل پرسیدم چرا انقدر سخت گیری می‌کنید و مث دانشگاه تهران راحت اجازه ورود و خروج نمیدید
گفتن چون س تا استادمون ترور شده و دانشکده هسته‌ای داریم!
و این‌که چ چیز خنده داری وجود داره؟:-?
 

alihhh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
502
امتیاز
5,997
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
96
من از حراست‌ِکل پرسیدم چرا انقدر سخت گیری می‌کنید و مث دانشگاه تهران راحا اجازه ورود و خروج نمیدید
گفتن چون س تا استادمون ترور شده و دانشکده هسته‌ای داریم!
و این‌که چ چیز خنده داری وجود داره؟:-?
خنده دار نبود
میخواستم ((: باشه اون شد
 

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,803
امتیاز
37,053
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
با اجازه‌تون من از ص77 تا آخر قسمت "روز اول و ترم اول دانشگاه" (وسط ص94) یه جمع بندی طوری بذارم.

این نکات هم خوبه:
- نپرسید دفتر چند برگ می خواد این درس!
- برای بیرون رفتن نگید استاد اجازه برم بیرون؟ کافیه سرتون رو بندازین و برید بیرون و برگردین. ولی بعضی اساتید ( تعداد کمی فقط) ناراحت میشن که دانشجو ها هی برن بیرون بیان. باید بشناسید.
- اگه حوصله دارید جزوه بنویسید حوصله نداشتید هم ننویسید بقیه می نویسن از اونا کپی می گیرید. یعنی از لحاظ راحتی به درجه ای می رسید که می بینید شب امتحانه و هنوز جزوه ای ندارید :D
- هر استادی روال کار خودش رو داره. بعضیا خیلی رسمی فقط 2 تا امتحان ( ترم و مید ترم) میگیرن. بعضیا کوییز هم میگیرن بعضیا سعی می کنن سوال بپرسن و دانشجو ها داوطلبانه جواب بدن. ولی مسخرس که استاد بگه فلانی پاشو اینارو جواب بده نمره بگیر.
- ترم 1, ترم خوبیه. هنوز بزرگ نشده آدم. مثلث های عشقی و دعوا های مسخره و جالب پیش میاد. کلا خاطره انگیزه.
- اگه می خواید با همکلاسی دوست شید بدونید که تمام افراد هم رشته ای و هم دانشکده ای شما رو به اسم زوج خواهند شناخت. پس در نظر بگیرید که اگه دوس شدید و بعدش به هم زدید چه مشکلاتی به وجود میاد و ...
مثلا تو رشته ی ما هم موردی بوده که همکلاسی ها دوست شدن و خیلی خوبن الان و هم بعضیا خواستن دوست بشن و گند خورده و از یه جمع طرد شده اون فرد و ...
- ترم اول روز اول ما اسم همدیگه رو نمی دونستیم رفتیم درکه. بسی خوش گذشت. پس اگه پتانسیل بچه ها بالا بود سعی کنید از همون اول دوست و رفیق باشین و با هم بیرون برید و خاطره بسازید. خودتون رو نگیرین الکی.

- نوع درس خوندن تو دانشگاه هم فرق داره. مثل دبیرستان نیست.سعی کنید بفهمید که باید چطور بخونید :D
همینا :-"
هرکسی ی جور جزوه مینویسه مگه تو دبیرستان همه مث هم مینوشتین؟ :/
یکی استاد هرچی میگه رو خط ب خط و کلمه ب کلمه مینویسه، یکی نه، چیزایی ک براش تازه ست رو مینویسه، یکی خلاصه‌های هر جلسه رو تو جزوه‌ش مینویسه دیگه هر کسی ی جوریه! شمام ببین کدوم حالت بهت بیشتر کمک میکنه اونجور جزوه بنویس
البته استادا تو دانشگاه کلا از رو کتاب درس میدن حتی مثال‌هایی ک حل میکنن مثال کتابه، واسه همین ی عده از قبل کتاب رو میخونن و فقط چیزایی ک استاد اضافه بر کتاب میگه یادداشت میکنن.

بعدشم سعی نکنین تو دانشگاه فرت و فرت پیش استادتون خودنمایی کنین با سوال جواب دادن و ردیف اول نوشتن و "استاد کوییز نمیگیرین" و "استاد کی تمرین‌ها رو تحویل میگیرین" و از این حرفا، چون اون استاد یک ترم با شماست ولی یک عمر با هم دانکشده‌ای هاتون هستین و سعی نکنین همون اول سال خودتون رو از چشم هم دانشکده‌ای هاتون بندازین که اصلا خوب نیس!
سارا در پاسخ به نوشته ی بالا :-" :
البته این روش جزوه نوشتن بیشتر فک کنم مال ِ بچه های مهندسی هستش. :)
که حالا دروس حل کردنی و... هم دارن.
اما برای بچه های پزشکی دندونپزشکی دارو ، چون اکثرا دروس حفظیه 2 حالت پیش میاد.یا اینکه استاد میگه از جزوه سوال میدم که باید صدای استاد رو ضبط کنید و بعدا تو خوابگاه کاملا دقیق پیاده ش کنید.
یا میگه از کتاب سوال میدم! که در اونصورت هم باید ویس استاد رو بازم حتما گوش کنید و دقیق بنویسیدش و بعد کتاب هم بخونید.
البته مثلا درسی مثل بافت شناسی دیگه ویس و جزوه نمیخواد باید کتابو بخونید.

البته توصیه میشه از همون اول با بچه ها یه گروه جزوه نویسی تشکل بدین.اگر قرار باشه هر جلسه 1 ساعت و نیم ویس پیاده کنید خیلی وختتون گرفته میشه.

کلا تو این رشته ها توصیه به خلاصه های هر جلسه و... نمیشه.چون درسا اکثرا به شدت حفظیه.
وااای آخـــــی ... :-"

الان نوبت ماست ترسیدن ترم اولیا رو ببنیم ، وای عالیه !!!
یه چیزی یه چیزی ، اصلن نترسین ، خدای نکرده ترم بالایی که نمیخوان بهتون تجاوز کنن یا به قتل برسوننتون ، خیلییی بدتر از این حرفاس :)) شما با ترسیدن به هیچ وجه نمیتونین بهترش کنین مثلاً معروفترین مشکل ، همین لقبه ، چس ترم ، صفری ، ترمکی ، گوگلیییی :)) و ... که تا یک سال راه و بی راه در هر قدم میشنوین ، ما روز اول کلاس تخصصمیون توی بخشمون فوق العاده بود ، ترم 92 ایا دورمون جم شدن ، نگامون میکردن ، یه دختره داش غش میکرد میگف ترو خدا ترو خدا بزارین صفری ببینم :))) =))

آهان ببنین کلن این مشکل ترم بالایی ها رو جدی نگیرین ، بعد یه مدت میفهمین ، همشون مثه خواهر برادرن ، البته بین خودشون ، شما ها رو در حد چند تا کودک خردسال میبینن ، از این رو دخحترای ترم بالایی رو میتونین عمه های خودتون در نظر بگیرید !!!

آها آها ، به هیچ عنوان ، به هیییچ عنوان ، زودتر از وقت کلاس یا حتی تا 5 دقیقه بعد از وقت کلاس ، وارد کلاس نشید ، ماه اول حتمن یه ترم بالایی در کمینه !
سعی کنین ، هیچوقت دستشوییتون نگیره ، تا زمانی که بدونین دستشویی کجاس ، اکیداً توصیه میکنن از هیچکس نپرسید ، سلف یا دستشویی کجاست .
خواهشن تو اردوی معرفیتون ، دفترچه یادداشت حمل نکنین :)) =)) حتی هم دوره ای هاتونم سوژتون میکنن =))) آهان نیاز نیست هم حتمن بپرسین کافور میریزن تو غذا یا نه =)) هیچ کی نمیاد این سوالا بتون جواب بده ، مسئولین دانشگاه حرف نمیزنن تو این مورد عمل میکنن ، خلاصه یه تغییراتی ممکنه حس شه یکی دو ماه اول ، فک نکینن افسرده شدین چون مامانتونو نمیبینین ، نه این یه چیزیه کلن همیشه هست ، این تغیره بابت همین کافور غذا و ایناس ...

آغا ترو به مولا ، موقع ورود به دانشگاه با این دید نیاین که اومدین تو سایت همسریابی :)) بچه ها ما اومدن آخر ترم اول ان تا شکست عشقی داشتیم ، ترم اول گند خورد به دانشگاشون ة، البته دو سه تا دخترم عروس شدن :)) =)) ، الان که فک میکنم اون کافوره واقعن نیازه

آهان اینو به شخصه انجام میدادم ، اول ترم هر شب میرفتم محوطه خوابگاه ، آهنگ گوش میدادم :-" :-" یه کتابی میبردم :-" شتاید اوش حس نکنین ، ولی واقعن با رفتن به دانشگاه شما خرخون نیاز نیست بشید ، اصن این تریپی نیس، واسه درس نیس !!! بعد خو خیلی مسخرتون میکنن !

پولاتونو نگه دارین ، جدی دو ماه اول میلیونی خرج نزارین رو دست پدر و مادرتون .

آهان شاید فکر کنین کار ضایعیه ، خوب نیست و اینا ، ولی پاچه خواری نکنید در عوض از استعدادتون ، تواناییتون و معلوماتتون ، مایه بزارید ، شناخته شدن بین هم دوره ایاتون در مرحله اول ، بین ترم بالایی ها و نهایتن بین استادا واقعن به دردتون میخوره بعدن .

اون ترس از ترم بالاییا بود ، حالا ترس ، خجالت ، غرور ، وقتی مشکلی دارین ، واقعن واقعن اینا رو در نظر نگیرید و کمک بگیرین از ترم بالایی ، به جد میتونم بگم کمکشون از اساتید بخش میتونه خیلی بشتر باشه

آهان ، سریع نرین اول ترم کلاسای خارج از دانشگاه بردارین ، غذاتونم همراتون نبرین ، ربطیه به هم ندارن ولی همزامان یادم اومدن !

بعد سه دسته آدم ، دوستای هم دوره ایتون ، هم خوابگاهی هاتون و هم خوابگاهی های دوستاتون ، این سه دسته بیشترین برخورد رو با شما دارن ، بین این سه دسته ، میتونه معتاد ، مشروب خور ، سیگاری ، همجنس باز حتی !!! ، از ادیان مختلف ، از مذاهب مختلف یک دین ، با عقاید مختلف سیاسی و ... وجود داشته باشه ، خب اگه با همه طور آدمی میسازید و خب بعضی ویژگی های بدشون رو از نظر خودتون ، (کسی برداشت نکنه اون ویژگی ها رو بد میدونم ...) جذب نمیکنید ، که هیچی ، یا حتی اگر مثل خودشونید ، اما اگر با اینطور موارد مشکل دارید ، جدن سعی کنید یا خودتون رو وفق بدید یا دوری کنید ، واقعن توصیه میکنم درگیر نشید ، مشکلی که پیش میاد خارج از حد تصور شما میتونه باشه و تا مدت ها میتونه ادامه پیدا کنه و باور کنین که همه جور آدمی میبینید ، یه جامعه واقعی !!!

تو این یک یا دو ترم تا وقتی خوابگاه و هم خوابگاهی هاتون به انتخاب خودتون باشه ، سعی کنین برنامه ریزی کنین براش .

آهان یه چیز خیلی مهم ، قبل از رفتن به محیط دانشگاه یا خوابگاه ، کلیه تصوراتتون رو نسبت به مردم شهرای مختلف ادیان و ... پاک کنین ، هم خودتون اذیت میشید هم طرف مقابلتون و نهایتن سر یک چیزای چرت و پرت و دروغ !

از سوسک نترسین ! خوابگاهه دیگه ممکنه عقرب داشته باشه اصن بزنه بکشتتون ، سوسک کمترین مشکله ممکنه :-?

:)) آهان آهان ، جدن سعی کنید خودتون رو ترم بالا نشون بدید :)) ترم بالاییمون میگفتن وقتی این کارو میکنیم خیلی سوژه میشیم ، شمام بکنین ، مام دل داریم ...
آدمایی ک ترم یک عاشق میشن تو نظر بقیه آدمای ضعیفین(حداقل تو نظر منو دوستام).تو یونی ما یکی ترم یک بخاطر ی دختره قرص خورد:-D
راهکار:خودتونو با همه نگیرین.بیشتر ب الف شدن فکر کنید.تو شبکه های اجتماعی با هرکسی چت نکنین چون درواقع با یه نفر چت نمیکنین با کل بچه های یک اتاق چت میکنین:-D.توی گروه بندیا سعی کنین با هم جنس خودتون باشین مگر درصورت اجبار مثلا برا بیمارستان.البته همه ی اینا بستگی ب جنبه و صمیمیت کلاستون داره.اگه تعداد افراد کلاس کم باشه کلاس صمیمی ترن.اگه بچه های کلاستون بی جنبه ان خودتونو باهاشون نگیرین.جواب جنس مخالف رو هم خیلی ندین پررو میشن.تا کلاسا شروع شد سریع تو شبکه های اجتماعی گروه نزنین.اگر هم از کسی خوشتون اومد بدین معنا نیس ک عاشق شدین پس بگذرین:-D.در کل ب درس خوندن و معدل فک کنین.ی مکان مفید مثل کتابخونه برین.واسه بیرون رفتن هم بدونین هیچی اندازه ی با دوستاتون بودن خوب نیست;-)
فعلا همینا
برین ببینم چیکار میکنین:-P
ببین. اینطوری نیست.
بالاخره دانشگاه یه اجتماعه و تو با آدم ها مختلف آشنا میشی. اینطوری نیست که حتما باید پیدا کنی یا حتما جواب ندی. بهتره رابطه معمولی داشته باشی با افراد و اگه از کسی خوشت اومد خیلی هم خوب. چه اشکلی داره آدم تو دانشگاه با یکی دوست بشه؟ به جاش بره تو خیابون دوست بشه؟ یا ازدواج سنتی کنه؟
محیط آکادمیک. تو با کسی دوست میشی که میدونی شرایط نزدیکی بهم دارین و درک می کنین هم دیگرو و حتی می تونین تو درسا به هم کمک کنید.
لپ کلام این که به رابطه انسانی مثل رابطه انسانی نگاه کنید. نه تور کردن. نه جواب ندادن و نه بچه بازی. صرفا رابطه اس. بعضی ها دوست صمیمی میشن. بعضی ها عاشق. بعضی ها دشمن و ...
اگه شکست خوردید فدای سرتون شکسته دیگه. تجربه کسب می کنید. اگه هم موفق بودید که عالیه. آدم باید تا 30 سالگی هی آزمایش کنه و شکست بخوره و دوباره بلند بشه و زندگی کنه. اگه الان یه نفر شکست نخوره و تجربه کسب نکنه کی میخواد این کارو انجام بده؟ مثلا بیاد 30 سالگی ازدواج کنه و وقتی بچه دار شد بفهمه اشتباه کرده؟ بفهمه که نتونسته جنس مخالف رو خوب بشناسه؟
دقیقا.
دوستان بدونین نشونه اول یه ترمکی(حالم از این کلمه تلفظ نشو به هم میخوره) همون چیز( :-" )ترم؛اینه که از ده تا جملشون نه تاش ماله همین حرفاس که فقط و فقط هم حرف.درگیرش نشین.همین.والا دانشگاه بخش عمدش باید مربوط به درس و کلاس باشه،حالا تویه هر رشته ای که باشین،هیچ فرقی نمی کنه،و بعد اینکه خودتونید که رفتار بقیه رو نسبت به خودتون تنظیم می کنین پس قسمت بزرگ قضیه مربوط به خودتونه.
من یه چیزی بگم به عنوان تجربه داشته :-"
می دونین اینو خودتون که دانشگاه مثل دبیرستان نیست.در مورد رشته های فنی صحبت می کنم. شما 14 که بشی باید کلاتو بندازی هوا،البته غیر از اونایی که میخوان رو معدلشون حساب باز کنن. شاید دو ترم اول درسا آسون باشه،نمره های بهتری بگیرید ولی اگر نگرفتید،اگر دیدید یه سری آدم که حسابیم نمی کردین روشون نمره خوب میگیرن شما نه،نخوره تو ذوقتون. کلا تو دانشگاه دیگه نمیشه نمره رو معیاره هیچی گذاشت. یه خرخون پیدا شه که بشینه دو،سه نا کتابو همه ی مسایلشو حل کنه بیستم میشه. من خودم سر اینکه چرا نمره هام با یه سریا که خنگ بودن به نظرم :-" تفاوت داره اذیت شدم :-"
خودتونو اذیت نکنین.
و اینکه درس واسه افتادن ام هست. ترم بعدش برمی دارین اصن مهن نیس.اصلا ها :د سر اینم به خودتون فشار نیارین.
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

در مورد کتاب ها ، در ترم 1 و 2 :
اکیدا پیشنهاد میشه از سال بالایی هاتون بگیرین ! به احتمال خیلی زیاد ، یه جشنی خواهید داشت به مناسبت ورودتون ، و خب سال بالایی ها هم هستن ! اگه روتون نمیشه ، پاشین برین مثن یه جایی مثل انقلاب تو تهران و تو کتاب فروشیا بگردین دیگه ! خیلی هم قدیمی نگیرین حالا ، ولی 2،3 سال پیش باشه هم اوکی هست ! مثن فیزیک هالیدی شاید 4 تا مسئله اضافی و کم داشته باشه !
ولی یه پیشنهاد ، زیاد عجله نکنین برای خرید کتاب ! ببینین استاد چی میگه ، و اگه خب چیزی نگفت ، ببینین TA از کدوم ورژن میخواد بهتون سوال بده ! مثن خب ترم 2 ما ، استاتیک داشتیم ، و خب تازگی ورژن 7 هم از کتاب مریام اومده بود ، و خود استاد ورژن 6 داشت و از روی اون سوال میگفت به طور مثال !
خلاصه ، هیچ خبری تو کتابای چاپ جدید نیست ! هموناست که تو چاپ یکی دو سال قبلش هست ! پولتونو نگه دارین ، برین بیرون غذا بخورین بجاش :-"

در مورد برنامه درسی :

هر کسی ، بعد از ثبت نامش ، و گرفتن شماره دانشجوییش ، میتونه به سایتی که خود دانشگاه بهتون معرفی میکنه حالا ، مراجعه میکنه ، شماره دانشجوییش و رمزش ( که عموما کد ملیش هست ) رو وارد میکنه و وارد یه صفحه شخصی میشه ، که توش تعداد واحد هاتونو میتونین ببینین ، نام درس هاتون ، تاریخ پایان ترمتون ، نام استادتون و روزایی که اون درس رو دارین رو نوشته ! نگران نباشین ! صرفا موقع ثبت نام بپرسید که از کدوم سایت میتونم از برنامه هفتگیم مطلع بشم ، بهتون معرفی میکنن !

در مورد رزرو غذای سلف :
بعد از ثبت نام و اینا که اسمتون دیگه رفت تو سیستم ، برین تو سایت دانشگاهتون ، یعنی مثن تو گوگل بزنین " سایت دانشگاه فلان " بعد خب صفحه اصلیش رو میاره ، و اونجا رو یکم بالای پایین کنین ، یه جا هستش که مربوط به رزرو غذا هستش ! اونجا هم شماره دانشجویی و کد ملی رو وارد میکنین ، میرین و غذا انتخاب میکنین ! و معمولا هم اینجوریه که مثن اگه بخوای غذای هفته بعدت رو رزرو کنی ، تا یه روز مشخصی فرصت داری برا رزرو و اگه یادت بره ، هیچی دیگه ، یا باید روزفروش کنی ، یا باید بری بخری یه چیزی از بوفه !

رفت و آمد در دانشکده های دیگه :
والا من به شخصه خودم ، تعداد دفعاتی که لابی ریاضی رفتم بار ها بیشتر از دفعاتی هستش که به دانشکده خودمون رفتم :-" ( البته دانشکده ما کلاسی توش برگزار نمیشه ، فقط اتاق استاد توش هست :-" )
ولی به طور کل ، دلیلی هم نداره بخواین توی دانشکده های دیگه رفت و آمد کنین ، یعنی چیز خاصی وجود نداره ! این لابی ریاضی هم چون مبل و صندلی و وای فای و اینا داره ما پلاسیم توش ، وگرنه مثن دانشکده میم شیمی یا عمران یا برق یا هر چی ، نمیریم الکی که ! همون بیرون تو فضای آزاد راه میریم فوقش !

پیدا کردن کلاس در دانشگاه :
هیچ اتفاقی نمیفته اگه از کسی بپرسید ! باور کنین هیچی نمیشه :-" نپرسید هم از قیافتون معلومه ترم یکی هستین ، اینقدر سختی به خودتون ندین ! خیلی شاد و خندان بپرسین آقا دانشکده ایکس کجاست مثن ؟ یا فلان کلاس کجاست ؟ هیچی نمیشه ، اصلا هیچی نمیشه ! اینقدر ملت درگیری ذهنی دارن که براشون ذره ای مهم نباشه که شما بلدین دانشگاه رو یا ترم اولین یا هر چی ! :D

من اینا رو با توجه به دانشگاه خودم گفتم ، ولی فکر کنم اکثر جاها صادق باشه مثل رزرو غذا و گرفتن برنامه و اینا از سایت و غیره ! بازم کسی فرق میکرد دانشگاهش بگه :-" منم سوالی بود در خدمتم !

* پیشنهاد مهم : حتما پیشنهاد میکنم توی همین تابستون ، برا گرفتن یه کارت بانکی ، همراه با رمز اینترنتی و غیره مراجعه کنین ، چون برا خیلی کارا لازمتون میشه و مهم ترینش شارژ حسابتون برای رزرو غذا !
اگه واقعا قرار عه پیشرفت کنید اینطور نگاه نکنید که پاس کنیم بره
هر شب هرشب ممکنه برنامه تفریحی باشه خصوصا تو خوابگاه
آخر سر هم همونایی که میگفتن چقدر درس میخونی و بسه و... معدل الف میشن و وقتی ازشون میپرسی که پس چی شد تو که نمیخوندی.و...
میگن شانسی بود و سوالات اسون بود و تقلب کردیم و شب امتحانی خوندنیم به خدا و...
و همین بیشتر حرص آدم رو در میاره :|
اونایی که میخوان برن پلی تکنیک و از غذاش میترسن و اینا....
میتونن برن اکسیژن
پایینترش تو چارراه لیوئه (البته خیلی راضی نبودیم ما ازش)
بالاتر از لیو و پایینتر از اکسیژن چنتا غذای خونگی فروشی هم هست
اوندست ولیعصر، تو چارراهم هم بستنی هست هم چنتا فست فود
ولی از همه مهمتر.... هات داگ دانشجوییه! که ناموس هات داگاس...
همون چارراهو 100 متر 150 متر بطرف فردوسی برید به هات داگ خوران میرسید... قبلا جاش بهتر بود(روبرو پارک دانشجو :-") ولی الان بخاطر زیرگذر جابجا شده و رفته یه جا بزرگتر (همین جای فعلی)
بالاتر از دانشگاهم سر کوچه رحیم زاده هم فست فود هست (جهان!) البته سگ پزیه :-"
و هم دوذوقه که قیمتاش به دانشجو ها نمیخوره :D
موفق باشید :D




همه اینا بخاطر اینه که بوفه درست حسابی نی! L-:

الان که فکرشو میکنم ربطی به این تاپیک نداشت! :D
ولی ناموسا کار کردما... خودم فکر نمیکردم انقدر فست فود رفته باشم :-"
هات‌داگ‌خوران عل‍اوه بر هات‌داگ، فل‍افل هم داره و سرشااار از پنیر و قارچ و مخلفات خوشمزه ست. بهشتی ه در نوع خودش. ″-:
فست‌فود بوفالو هم هست، جنوب چاررا. و غذافروشی‌ای که دلیوری هم داره به دانشگاه، توی خیابون حافظ، «دانشجو» ه اسمش. فست‌فود نیستا؛ غذای برنج و اینا ینی ((: میارن غذا رو دم در رشت یا حافظ. بچه‌های ما رو به اسم می‌شناسه دیگه آقای دلیوری‌ش (((:
بستنی شاد و لمیز کافی و اینا هم هست که غذا نیست -طبیعتاً- ولی معده‌پرکن ه. ″-:
نگران غذا نباشید اگه پلی‌تکنیک میاید. انواع خوراکی‌ها یافت می‌شه در اطرافش. کافه که ریخته همین‌طوری. ((:

× پایینی: هدف‌م از ذکر «فل‍افل» بیان کردن آپشن‌های گیاه‌خوارانه بود صرفاً. ″″-:
خب نوع غذا در حاشیه قرار داشت وگرنه همبرگراشم خیلی خوبه :-"
بوفالو یکم گرونه :-"
پیتزا داوودم هست که یکم دوره ولی با پول کم به مقادیر متنابهی از غذا دست میابید... معروفم هست! سرچ کنید درموردش
تا مدیر نیومده بزنه من برم دیگه :D
عطار در همین راستا میگه:
بکن پیشه،تو عزلت را به عالم/که گویندت تویی فرزند(بچه) آدم
یه عده ای قدیم میرفتن تو غار زندگی میکردن که مبادا چشمشون به چشم دلبری بیفته و دین و دلشون بره :|
بفرض دانشگاه رو هم گذروندی،فردا نمیخوای بری تو جامعه؟ آیا اونجا آدمای خطرناکتری نیستن؟
تو دانشگاه اگ قرار بود فقط درس بخونی که میشد دبیرستان مختلط :| تو دانشگاه باید زندگیم یاد گرفت دیگه نه؟ :-/
خلاصه اینکه املای ننوشته که غلط نداره.هیچ فرمول و لباسیم نیس که حفظ کنی یا بپوشی که از راه بدر نشی. فقط باید خودت مواظب باشی (;

#پا_در_کفش_سال_بالایی_ها
پ.ن:بعد یه جور صوبت میکنی انگار از در که میری تو بهت ویسکی تعارف میکنن :-" شایدم بکنن (<
پ.ن:چقد حرف جدی زدم... برم یکم بخوابم :rolleyes:
زودی عادت میکنی اولاش سخته
با هم خوابگاهی ها خوش میگذره
ما یکی از فامیلامون از شیراز کرمان قبول شد بعد روز ثبت نام پسره گریه میکرد بخدا ک من چ جوری اینجا بمون حتی شب نخوابید و گف باید بریم شیراز گفتن 1ترم بخون انتقالی بگیر نرف ک هیچ گف همینجا خوش میگذره فوقشم میخواد همینجا بخون :))
فقطم 1 بار اومد خونه ما همش همون خوابگاه بود انگاری ک عصن فامیل نداشت
زود عادت میکنی

البته قبول دارم سختی های خودشم داره شهر خ دت ک باشی راحت میری دانشگاه برمیگردی ناهار خونه امادس کلاست دیر شه یکی میرسونتت اتاق خودت تنهایی هروخت بخوای میخوابی بلند میشی تلوزیون نگاه میکنی
ولی یه عمر همه اینکارارو انجام دادی وخت یه تغییر اساسیه !
* معمولا دانشگاه برای رفت و آمد دختر ها ، در مواقع تاریکی هوا ، یه سری کار ها انجام میده ! به طور مثال توی شریف ، برای دختر ها یه سرویس میذارن که وقتی هوا تاریک میشه ، هر نیم ساعت ، اون سرویس جلوی کتاب خونه مرکزی وایمیسته و میبرشون به خوابگاه !
ضمن اینکه کلا شما هر گونه مشکلی یا خطری هست توی رفت و آمدتون از دانشگاه به خوابگاه ، میتونین به شورای صنفی خوابگاه اطلاع بدین ، پیگیری میکنن اونا ! مخصوصا برای دختر ها ، چون مزاحم و اینا هم زیاد هست تو راه ، قطعا پیگیری میکنن ، به شرطی که شما هم چند نفر جمع بشین پیگیری کنین !
ولی نترسید اینقدر ، شهر غریب و اینا برای یکی دو هفته ی اول هست !
اتوبوس و تاکسی های خطی و اینا مشکلی ایجاد نمیکنه !

** غذایی ، جز غذای سلف رو نیاز نیست رزرو کنید ! و البته قیمتش هم 5 الی 10 برابر قیمت سلف هست ، مثن رنج قیمت غذا ها تو سلف ویژه و غیره ، بین 4 تومن تا 10 تومن هست که بازم بنظرم قیمت خوبیه اگه غذا رزرو ندارین !
ولی همونطور که گفتم ، اگه یادتون رفت غذا رزرو کنید ، میتونید "روز فروش " کنید ! یعنی سر یک سری ساعت های خاص که خود سلف مینویسه ، باید برین توی سایت رزرو غذاتون و توی قسمت روزفروش ، اون غذا رو بخرین ( 2 برابر قیمتش از حسابتون کم میشه البته ) و بعدش برین کارت بزنین و غذا رو بگیرین ! ( البته ساده فکر نکنید ! گاهی به طور مثال ساعت 11:30 روز فروش میکنن ، و راس 11:33 ، روز فروش تموم میشه از بس ملت گشنن و همگی منتظر شکار هستن :-" )

*** وسایل شخصی که حالا نه ، ولی بنظرم یک نفر توی اتاق باید بیاره با خودش این وسایل رو :
اتو / پلوپز ( احتمالا جمعه ها غذا نمیدن تو خوابگاهتون و باید خودتون درست کنین ، پلوپز هم مطمئن هست که پلوی خوبی از آب در میاد ، هم به کاراتون میرسین ) / لیوان ترجیحا شیشیه ای نباشه ، پلاستیکی هم نباشه که باز ملت بگن سرطان زا هست و اینا ، بنظرم از این سرامیکی ها ، یا هر چی ، اسمشو نمیدونم ، اونا خوب باشه / ماهی تابه و قابلمه هم بیارین لازم میشه حتما / چراغ قوه ( در طول سال ، برق هر از چند گاهی میره ، ببرین ضرر نمیکنین :-" ) / جاروی دستی ( بیشتر برای پسر ها ، چون به پسر های که سوئیت نمیدن ، یه اتاق 4*5 میدن ، بعد خب بهتره هر شب قبل خواب یک نفر یه جارو سریع بکشه اتاق رو تا تمیز باشه اتاق هر روز ) ( ضمن اینکه شاید خوابگاه یکی از این جارو دستی هایی که باید با بشینی و بکشی رو زمین بهتون بدن :-" )
از این چای ساز ها (کتری برقی منظور دیگه ) هم حتما بیارین ها ! قوری و کتری و اینا نیارین که صرفا یه خیال خام هستش اگه به این فکرین که هر وقت چایی خواستین برین دم بکشین و بخورین و اینا ! دانشجو جماعت غلط میخواد بکنه تو خوابگاه اصن چای دمی بخوره و اینا ! سریع میزنین به برق ، آب جوش میاد ، نپتون میذارین تو لیوانتون ، میخورین ، میرین سر کلاس :-"
فعلا همینا یادم اومد ، یادم بیاد باز هم ذکر میکنم خدمتتون :-"
به نکته فوق العاده خوبی اشاره کردن دوستمون :-"
از این چند راه ها ببرید حتما ! ترجیحا خیلی هم کوتاه نباشه سیمش ، شاید مجبور بشین بکشین از اینور اتاق تا اونورش ! ( البته اینو بهتره یکی همونجا تو شهر مورد نظر بخرین و پولش رو تقسیم کنید ! و اینکه هر چه تعداد راه ها بیشتر باشه ، راحتترین خودتون ! )

ببینین ، شما میتونین سماور ببرید اصن ، بحثی نیست ، ولی بعد یکی دو ماه ، بنده خودم احوالتون رو میپرسم ، که ببینم چند بار در هفته از اینا استفاده میکنین :-"
ببینین ، صبح مخصوصا که میخواین یه چایی بخورین ، از بس دم آخر بیدار میشین ، که وقتش نیست چایی بذارین دم بکشه و آب بذارین جوش بیاد و اینا :-" یا نباید بخورین یا هم قبل از این برقیا ببرین و قبل اینکه برین دستشویی ، بزنین به برق تا آب جوش بیاد موقعی که برگشتین و با چایی نپتون میل بفرمایین :-"
بازم هر جوری صلاحه :D
برای دخترا که سوئیت هست اکثر خوابگاه ها ، به این شکل که اتاق خواب داره ، آشپزخونه ، دستشویی ، حمام و یه چیزی شبیه پذیرایی داره :-"
برای پسرا هم یک اتاق فقط هست ، با چند تا تخت و کمد و میز ! دستشویی و حمام و آشپزخونه عمومی هستش و مثن 10 تا کناز هم گاز گذاشتن برای استفاده !
نه گاز پیکنیک نبرین خدایی:-"

* پایینی : خوابگاه دخترانه شریف ، سوئیتی هستش
سه راهی خیلی لازمتون میشه. . ترجیحا سیمش بلند باشه خیلی. مخصوصا اگ تخت بالا باشین و پریز کنار تخت پایین باشه باید سه راهی رو به پایه ای که تخت بالا رو به پایین وصل کرده چسب بزنین یا با یک چیزی ببندین تا هر دو نفر امکان استفاده از پریز رو داشته باشن چون مثلا شارژر گوشی کوتاهه نمیرسه به پریز پایین. ..
خلاصه به درد میخوره و لازمه. .

چای ساز که نمیشه اصلا چاییشو خورد. . همون کتری رو ببرید و رو گاز اشپزخونه چای بذارین .. حالا دم کردن نادره تو خوابگاه. . اکثرا نپتون ...

پیک نیک هم نمبخوادش باو :))...

آویز لباس هم ببرین به تعداد مانتو ها یا پیراهناتون آویزون کنین لباساتونو

از هر ظرفی حداقل 2 تا داشته باشین اگ ی موقع دوستتون یا کس دگ مهمونتون شدش ظرف داشته باشبن و دنبال ظرف ندویین


لگن حموم هم واس شستن لباس لازمه. . همه جا لباس شویی نداره. ..


چندین جفت کفش ببرین دانشگاه. .. لازم میشه. . دی


دستگیره و نایلون فریزر هم لازمه :D

حتی اگ میتونین یک دراور کوچولو از اینا که خیلی کوچولو هستن ببرین برای وسایل ریزتون که پخش و پلا نشه
سه راهی نخرین :-" سفره یک‌ بار مصرف نخرین :-" مایع‌ ظرف شویی نخرین :-" اسکاج نخرین :-" کلا هرچی تو اتاق مشترکه نخرین :-"
بذارین وقتی رفتین تو اتاق، با هم‌اتاقی هاتون پول میذارین رو هم باهم میخرین :D
بابا بناییه... همش خاک و خله... گفتم یجور ضایه ای خاک بنایی رومون میشینه همه تیکه میندازن اونوقت!
لطفا سال بالاییا بیان از تجربه هاشون بگن (مدیونید فکر کنید دارم مسخره میکنم کسیو :D )
-----------
حالا جدی...
چجوری بریم تو اتاق استاد یا آموزش و...؟ پروتکل خاصی داره؟!
آخه ما یبار اومدیم بریم دفتر آموزش دانشکده نرم شریف، صدا اره برقی میومد! در زدیم یه مرده پرید بیرون...
گفتیم شاید آمادگیشو نداشته... باید هماهنگ اینا میکردیم؟
سه راهی بخرین. . چون امکان تعویض اتاق همیشه هست. .ببرین با خودتون
+
اگه استاد نیومد میتونیم بریم دفتر دانشگاه بگیم توپ پلاستیکی بهمون بدن بازی کنیم؟؟؟؟
شوخی در رفته توپ میدن؟ :))
الان رفته بودم www.bmn.ir نوشته بود که شرط ادامه پیدا کردن کمک های بنیاد اینه که معدل بالای 17 باشه یعنی اگه معدلمون زیر 17 بشه تو دانشگاه از حمایت بنیاد خارج میشیم؟
کسی راجب این چیزی می دونه؟
 
آخرین ویرایش:

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,803
امتیاز
37,053
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
جمع بندی طور از اول "چگونه یک دانشجو شویم" تا آخر ص106

پیشنهاد میکنم یه سر به اینجا بزنین :D
یه‌بار هم با علی‌جهان‌گیری و مهدی رفتم که دانشگاه شریف رو نشون‌م بدن و اینا، بعد پاشدیم یه‌سر هم رفتیم خوابگاه. یه‌کار برام پیش اومد و خلاصه از محیط دانشگاه اومدم بیرون؛ دوباره که خواستم بیام تو دیدم حراست داره ایــن‌هوا. به‌حالتِ :‌> گفتم این هدفون -که اونم برحسب تصادف ایــن‌هوا بود- رو می‌ذارم تو گوش‌م و سرم رو می‌ندازم پائین و می‌رم تو. اگر هم کسی صدا زد که آقاجان کارت دانشجویی‌ت رو نشون بده خودم رو می‌زنم به نشنیدن و اینا. اونم نمی‌آد بیفته دنبال‌م که. هدفون رو از کیف‌م درآوُردم و گذاشتم تو گوش‌م و رفتم که برم داخل، مرده صدا زد که «آقا!»، منم هول کردمُ با سرم مثلاً، مثلاً با موزیک همراهی کردم و هد زدم. یهو دیدم طرف زد زیرخنده و گفت «لااقل سیمش رو می‌ذاشتی تو جیبت». برگشتم دیدم دومتر سیم پشتم داره روی زمین کشیده می‌شه.
پ.ن. خنده‌های ناشی از استرس.
از دانشجو های سال اول اکیدا درخواست میکنم ادرس که اصلا نپرسین!نری از یه سال بالایی بپرسی مثلا فلان دانشکده کجاس یا هرچیز دیگه چون اگه جنوب شهر باشی سر از شمال شهر و اگز غرب باشی سر از شرق در میاری!
اگه برای رفت و امد داخل یونی اتوبوس دارین این اتوبوس ها پولی نیستن و به حرفای بقیه که میگن اگه پول خورد داری با راننده حساب کن گوش ندین
اگه اصرار کر ن دوستان که بپرس دفتر چند بزگ میخاد دست رد به سینشون بزنین
گفتن سرپرستی خابگاه کوپن تخمه و آجیل داده باور نکنین.اینجا باید گف خوابگاه جیب مارو نزنه این کوپن ها پیشکشش
بقیه مسائل رو فک کنم دوستان گفتن
این کافی عه خوابگاهی باشه
فرداش یه میانترم سه واحدی داشته باشه
پول جیب ش ته کشیده باشه
از تخم مرغ هم بیزار شده باشه

اون وقت با کله میره سلف
بدو بدو هم میره
سنگ هم بهش بدن میخوره
والا
چرا ته دل بچه ها رو خالی میکنین؟اقا نترسین والا ما بع همراه تمام دوستانی که میشناسم 3سال صبح و ظهر و شب تو سلف غذا خوردیم و هیچکس مشکل گوارشی پیدا نکرد
اگه شهر خودتون هستین مجبور نیستید غذا سلف بخورین ولی اگر خوردینم مشکل خاصی نداره
حالا چرخ خیاطی و قالب کباب کوبید هیچی ولی اون یکی رو سعی کن حتمن بگیری چون موکت ها میسوزه بعد سفت میشه .

+

آها سرعت غذا خوردن خیلی نکته ی مهمیه. یه جوری میشه که شما مثن 1:30 کلاس دارید و 1:25 میرسید خوابگاه. باید یه جوری رفتار کنید که هم به کلاس برسید و هم غذاتونو انقد بخورید که سر کلاس از گشنگی به درو دیوار چنگ نزنید. بهترین راهی که پیشنهاد میشه اینه که چند لقمه ی اولو فقط ببلعید بعد هم دهنتونو تا حدامکان پر کنید و در فاصله ی بین سلف تا کلاس کم کم بجوید.

+



پست پاک میکنی بیای اول صفحه؟ با استفاده از امکانات مدریریتی ؟ تو کاربری آخه ؟ . ((: .

+

#چقد حرف میزنم
من جداً نمی دونم جدی هستید یا نه : )
ولی من جدی جواب میدم چون دوستان ِ دیگه به نیابت از همه جواب خواهند داد به این پستتون ، مخصوصا قسمت ِ ژرفا و اینا :-"
دانشگاه صرفاً محیطیه که شما توش چارتا آدم که شبیه خودتون نیستن هم می بینین . تا دبیرستان توی محیط ِ محدود ، و غالباً با کسایی بودین که عقاید و روش زندگیشون شبیه شما بوده . منتها وارد دانشگاه که میشید از هر نوع آدمی هست . اگه آدم به خودش اعتقاد داشته باشه و آدم سست عنصری نباشه تاثیرات منفی نمی گیره از محیط جدید و آدمای جدید . اصلاً چه بسا تغییرات مثبتی تونست به وجود بیاره توی رفتارش و اینا : ) پس چرا انقدر منفی بافی ؟؟ من فکر می کنم با این ذهنیت ِ شما وارد دانشگاه شدن ، خطر ِ به حقیقت پیوستن ِ تمام اتفاقات شومی که گفتین بیشتر وجود داره : ) با ترسای این جوری که نمیشه زندگی کرد . همش چرا نکات منفی رو می بینید ؟؟؟ یکم نگرشتونُ اصلاح کنید : )
گفتی ورزش یاد یه خاطره افتادم
مسابقات خوابگاه ها به مناسبت هفته ی خوابگاه ها
بخش طناب کشی
خیلی رسمی ثبت نام صورت گرفت و سی و دو تیم یا شونزده تیم (یادم نیس دقیق) ثبت نام کردن
و خب طبیعتا آدما قدر و قلدر توی گروه ها بودن
روز اول مسابقات ، مسابقه بین دو تیم ، متشکل از فکر کنم 5 نفر شروع شد
تیم ها شروع کرد طناب رو کشیدن
خیلی فشار می آووردن
و خب ناگهان زارت
طناب پاره شده
هر دو تیم پخش زمین شدن
دیدن نمیشه مسابقات طناب کشی رو به همین زودی کنسل کنن
طناب رو گره زدن و مسابقه ادامه پیدا کرد
بازم فشار آووردن دو تیم
و دوباره زارت
دیگه اینجا بود که مسابقات طناب کشی کنسل شد
و تیم ها در رشته های دیگه به ورزش پرداختن
راهنمای غذا خوردن در دانشگاه تهران، در مکان‌هایی به جز

آپشن‌های سیر کردن شکم توی دانشگاه تهران خیلی زیاده، امّا اگر بوفه‌ها رو به علّت بد بودن غذا و سلف رو به علّت یو نو وات آیم تاکینگ ابوت از معادله حذف کنیم، چی می‌مونه؟

[1] باشگاه غذاخوری دانشجویان دانشگاه تهران. خودتون بودجه‌تون رو تنظیم کنید، باشگاه منوی روزانه داره و غذاهاش بین ۹ تا ۱۷ تومان هستن؛ کیفیت غذاهای باشگاه بسیار بهتر از کیفیت غذاهای سلفه. جای باشگاه هم در ضلع جنوبی دانشگاه، پایین‌تر از دانشکده‌ی حقوق و روبه‌روی مکان برگزاری نماز جمعه‌ست [پیچیده‌س، سؤال کنید همون‌جا :‌)‌) ]

[2]
کانکس‌های نرسیده به پزشکی. این کانکس‌ها در ضلع شما شرقی دانشگاه، پشت دانشکده‌ی ریاضی و علوم کامپیوتر یا به عبارت دیگه، پشت پردیس علوم واقع شده‌ن. اصطلاح زیرَج [به معنای «زیرِ ایرج»] هم برای توصیف دو تا از کانکس‌ها به کار می‌ره، که اشاره داره به اینکه اگر امتداد کانکس‌ها رو بگیرین برین جلو، سمت راست، از پلّه‌های دانشکده پزشکی برین بالا، می‌رسین به کانکس «ایرج» که اونجا هم جای خوبیه برای ناهار خوردن. «زیرج»، دو تا کانکس داره که می‌تونید اونجا ناهار بخورید، یکی‌ش فلافل‌های خیلی خوبی داره [به نسبت توی دانشگاه بودن] و اون یکی، ساندویچ‌های Subway داره که جدیداً محبوب شدن توی دانشگاه، و بستنی‌ها و آب‌میوه‌های خیلی خوبی هم داره.

[3] «ایرج». آقا ایرج موجود جالبیه. پیشنهاد می‌کنم چند وقت یک بار ناهار برین اینجا. فقط اینجا هرگز سیب‌زمینی سرخ‌‌کرده نداره بر خلاف ادّعاش، و از فلافل‌هاش روغن می‌چکه. بقیه‌ش خوبه.

[4] پیراپزشکی. این جز اون آپشن‌هاییه که ۹۹٪ دانشجوها تا آخر دوران دانشجویی متوجّهش نمی‌شن :‌)‌) توی دانشکده‌ی پیراپزشکی، واقع در نبش کوچه‌ی آذین در خیابان قدس، یک خانومی هست که توی بوفه ناهار درست می‌کنه، و دست‌پختش عالیه. اگر از ساعت ۱۲ تا حدود ۱ برین اونجا، معمولاً می‌تونین ناهار بگیرین. به شدّت اوصیکم.

ویرایش در آبان نود و چهار: اون کانکسی که گفتم ساندویچ‌های Subway داره، اُملت‌های به شدّت معرکه‌ای داره که با نون بربری سرو می‌کنه و می‌رین فضا.
من به شخصه لزومی نمی‌بینم تعریف کنم از فضای دانشگاه تهران؛ پاییز و زمستون کافیه صبح زود یا غروب یه قدمی بزنید توی فضای دانشگاه. حرفا رو اونجا/اون موقع می‌زنیم :‌‌د‌ی

× در راستای مکان‌های خوش‌گذرونی/آرامش‌طلبی در محوطّه؛ گول لاو گاردن[nb]Love Garden[/nb] و اسم و رسمش رو نخورید دوستان. مزخرفه. فقط به درد این می‌خوره که اگر خواستین ساز بزنید برید اونجا، چون سر و صدای خیابون انقلاب خیلی توش زیاده و نگهبان‌ها دیر بهش سر می‌زنن. امّا اصلاً جای آرومی نیست. بهترین جا، ضلع شرقی دانشگاه [موازی خیابون قدس]اه، که به خاطر آرامش خیابون قدس، به ویژه حوالی ظهر به بعد، خیلی جای ایده‌آلیه برای قدم زدن و نشستن و غیره :-‌"

× صبح‌های زود زمستون، به هیچ عنوان قدم زدن حوالی حوض دانشگاه رو از دست ندید. عجیب‌ترین موجودات دانشگاه [طوطی‌ها، مرغ‌های مینا و روباه!] اون ساعت هنوز قابل رؤیت‌ هستن و سکوت دانشگاه رو توی اون ساعت نمی‌شه با هیچ‌چیز عوض کرد.
دوستان. عزیزان. بچّه‌ها. آقا! ماگ ببرید دانشگاه. لیوان. فلاسک. هر چی. لیوان یک بار مصرف نخرید. انقدر نخرید تا دیگه نیاد توی دانشگاهتون این اختراع مزخرف و محیط‌زیست‌نابودکن. گوش بدید به حرف تا با شمشیرم نیومدم.
عهههه. من ندیدم این پست رو. با تشکر از موبو. [صدای تشویق حضار]

به عنوان یه معتاد عرض می‌کنم؛ معتادی که چهار سال تموم نزدیکِ مواد بوده و تفریحی استفاده می‌کرده[nb]به‌هرحال یه فرزانگان‌یک ه و یه ول‌شدنِ فرزانگانی‌ها بعد از مدرسه در کافه‌های انقل‍اب ((:[/nb] ولی در طول ترم یک گرفتار این بل‍ای خانمان‌سوز شده و ال‍ان در حال ترک ه.
از اون‌جایی که دانشگاه قشنگ‌مون خیلی امکانات تفریحی‌ش زیاد ه، و از اون‌جایی که آدم در طول ترم یک همه‌ش می‌خواد با دوست‌های جدیدش بره بیرون و معاشرت کنه، پنج‌تایی روانه‌ی کافه‌های اون اطراف می‌شدیم هر روز. هر روز که می‌گم، واقعاً منظورم «هر روز» ه آ. ذره‌ای اغراق نمی‌کنم. بعد حسّ ماجراجویی‌مون هم گل می‌کرد، می‌رفتیم کافه کشف کنیم. ((: من به شخصه چهار سال اون‌طرفا می‌پلکیدم خیلی جاها رو بلد بودم، ولی خب دوستان که بلد نبودن ""-: بعد مجبور می‌شدیم همه رو بریم ""-: مجبوووور بودیم، می‌دونید، مجبوووور ""-:
آقا خل‍اصه بگم، در طول یکی دو هفته‌ی اولی که من داشتم با دوست‌های جدیدم معاشرت می‌کردم، حوالی 400هزارتومن تنهایی خرج کردم. "-: و تمامِ فقری که ال‍ان گریبان‌گیرم شده به خاطر همون ه. "-:

نتیجه‌ی اخل‍اقی:
الف) به تفریحات سالم بیندیشید. نرید کافه خودتون رو دستی‌دستی فقیر کنید.
ب) یا پلی‌تکنیک نیاید، یا عادت کنید که زیر آفتاب[nb]اشاره به پارک‌عمران[/nb] بشینید با دوست‌های جدیدتون معاشرت کنید، یا بشینید توی راهروهای دانشکده معاشرت کنید.
پ) نرید کافه خودتون رو دستی‌دستی فقیر کنید.
ت) نرید کافه خودتون رو دستی‌دستی فقیر کنید.

[تیتراژ پایانی: جمله‌ی «معتاد مجرم نیست، بیمار است.» با حروف درشت قرمز روی بک‌گراند سیاه به نمایش درمی‌آید.]


× ذره‌ای شوخی نمی‌کنم در این پست. جدّی حواس‌تون باشه زیاده از حد کافه‌بازی نکنید. :ی
من از آخر تا ص۱۳۶ خوندم خسته شدم دیگه:D
سوال قطعاً تکراری‌ه؛ اگه یک نفر ملزم به تمرین روزانه‌ی ساز باشه٬ آیا در خوابگاه مکانی تعبیه شده از این جهت؟
پاسخ رضا گائوچو:
خوابگاه با خوابگاه فرق داره. ولی مثن برای ما جای خاصی نداره. باید تو اتاق بزنی و یا همسایه هات آدم پایه ای باشن یا بری قبلش بهشون بگی مثن اجازه و اینا. ولی اگه فضای پارک گونه داشته باشه خوابگات میتونی بری اونجاها مثن که زیاد صدا نیاد.
سوال نظرسنجی سوالیست بس مزخرف
فهمیدین چه جوری دانشجو بشین؟
همه بلدن
منتظرمیشیم نتایج بیاد ببینیم کدوم دانشگاه قبول شدیم
بعدکه نتایج اومد میریم ثبت نام میکنیم
ثبت نام که تموم شد یک دانشجومحسوب میشیم

درضمن این همه درمورد غذای سلف و طرز پوشش ودر وردوی واینا بحث شد به نظرم یه جورایی مزخرف بود
دانشجویی که صرفا به خاطر درس خوندن میره دانشگاه طرز پوششــش ساده است،وخب این باعث میشه که مهم نباشه ازکدوم در بره تو که بهش گیرندن
همین طرز پوشش باعث میشه خیلی دوستی های ناهنجار به وجود بیاد وهمین طرز پوشش هست که ازخیلی ازاین دوستی هاجلو گیری میکنه
دانشجویی که صرفا برادرس میره دانشگاه چون وقتی برای آشپزی و بیرون ازدانشگاه غذاگرفتن نداره،غذای سلف هرچی باشه میخوره


#چند کلمه حرف منطقی وجدی

حالا هرکی میخواد دیس بده


درضمن نصف شبه آموزش دانشجوبودنو بذارید برافرداصبح که ازخواب بیدارشدید وذهنتون آماده دریافت مطالبه
 

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,803
امتیاز
37,053
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
جمع بندی طور تا آخر ص 130

بچه ها بچه ها!!! /m\ /m\ /m\ /m\


ببینید بذارید یه چیزی رو صادقانه به عنوان یک "سالِ اولی-به دومی" دانشگاه بهتون بگم! (یعنی هنوزِ "پیرِ دانشگاه" نشدما!)


تنها دلیلی که "جُک های ترم یکی ها" و "مسخره کردن ها" هر ساله این موقع ها شروع میشه اینه که دغدغه هاتون (و دغدغه های ما در پارسال) واقعاً مسخره است! :D :D

سالِ دیگه بیاید حرفایی که الان زدید رو بخونید!!! از صد تا گروهِ تلگرام خنده دار تره واسه تون!! :D


(خدا رو شکر من پارسال دغدغه هامو ابراز نکردم که الان سند شه! :> )


-----------

نتیجه گیری:


اینقدر سخت نیست به خدا! ریلکس باشید! :D


"کنکور و سختی" تموم شد! ریلکس باشید! خود به خود با شرایط "آداپته" میشید! :D


(آخه الان که فکر می کنم می بینم "شرایط"ِ خاصی هم نیست که بخواید آداپته شید! میرید دانشگاه میاید دیگه! (:| :D )


----------------

بعداً نوشت به پایینی: والا من نمیدونم، ولی خودت بچه هاتونو نگاه کن! خدایی از سارکزم گذشتیدا ... :-"
به دنگ معتقد شید.جواب میده ولی موردشو بررسی کنین که یه وقت شخصی نباشه شما عمومی در نظرش گرفته باشین تهش معلوم نشه چیزی رو که خریدن الان ماله کودومتونه،چه میدونم مثه اتو،قابلمه و غیره.تویه خرید تنقلات و خوراکی و میوه کلا جواب میده دنگ و بعد اینکه مرد باشید اگه دنگی خریدید چیزی رو و یکی کل پولو داد و گفت بعدا شما به من دنگتون رو بدین.بدین بهش دیگه گند قضیه رو در نیارید.
حالا میخندین
ولی روز اول خواهید دید مصادیق عینی یه سری افراد که بعد از شوخی هر استاد قاه قاه میخندن یا دنباله شوخی استاد رو میگیرن و تیکه بی مزه میندازن و خودشون قهقه میزنند و با نیم نگاهی به ردیف دختر ها در صدد گرفتن تایید یا توجه برمیان
مورد داشتیم استاد ریاضی۲ تیکه‌ای انداخته که حتا خودش هم خنده‌ش نگرفته -بماند که کل‍اس در سکوت کامل فرو رفت بعد از بیان شدن حجم بی‌مزگی استاد، و حضار دونه‌دونه از کادر خارج شدن- بعد دوست‌مون از ردیف جلو یهو با صدای بلند زده زیر خنده.

ایضاً مورد داشتیم یارو حس بامزگی کرده وسط درس چهار واحدیِ بسیار جدی، یه چیزی پرونده و کل کل‍اس در همون سکوت و خروج از کادر فرو رفته، و استاد با تمسخر نگاش کرده و به درس ادامه داده.


نتیجه‌ی اخل‍اقی: حس طنزتون رو برا خودتون نگه دارید.
مگس کش اعتماد به نفس بعضیا رو داشت تا الان بارها به آمریکا حمله کرده بود.
اگه خواستین سر کلاس یه چیزی بخورین،دنت نوشیدنی نخورین :-" این ویسکوز عه لامصب یهو حواستون نیست میکشین بالا دیگه اگه ولش کنین یه صدایی میده تو اون سکوت کلاس که میخواین از کادر خارج شین :-" [nb]ارغوان >:D<[/nb] کل کلاس برمیگرده سممتتون :-" خصوصا اگه ته کلاسم نشسته باشین :-" :-ضایع شده
خدایی این تجربه ها رو مجا میخواستین پیدا کنین :-"
من که نتونستم کل صفحه ها رو بخونم فقط یه سوال از دانشجو ها داشتم ...
به همه خوابگاه میدن ؟
ینی مثلا به کسایی که خونشون تهرانه و دانشگاه های تهران رو قبول شدن هم خوابگاه میدن ؟ :D
پاسخ رضا گائوچو:
اول به کسایی که شهرشون فرق کنه میدن بعد اگه جا بود به کرج و اسلام آبادو شهر ری و اینا میدن و اگه جا بود با نامه بازی و اینکه خونتون واقن دور باشه به دانشگاه ممکنه به خود تهرانی ها بدن

+

اومدید پلی تکنیک از مهدی چیز میزاتونو بخرید خیلی بهتره.
× آقاااا. من یه توصیه‌ی جدی بکنم.
اگه میاید پلی‌تکتیک، هرررگز از یعقوب می‌ماس لیمویی نگیرید. اگه می‌گیرید هم احساس نکنید خیلی زورمند یید و خودتون می‌تونید درش رو باز کنید.
کفِ دست‌هام رسما پینه بسته انقد تل‍اش کردم در لیمونادهای می‌ماس یعقوب رو باز کنم و ناکام بودم و ته‌ش دادم خود آقایعقوب بازش کنه برام.
می‌گن لیموناداش نفرین‌شده س.
یه تجربه م بگم؛استاد ریاضی ما کمی تا قسمتی ابله بود ترم اول. "-: بعد ما بیش ترین تفریح رو سر کلاس ایشون داشتیم؛مثلا ما فیلم و کلیپ می دیدیم،بچه های نساجی خواب بودن،پسرای هم رشته ای سلفی می گرفتن،بچه های صنایع چه چه می زدن و کلا به همین منوال.ما همواره ته کلاس می شستیم؛یه روز آخرای ترم با یکی استادمون دعواش شد و با داد رو کرد به دختره :اگه توعم می خوای مسخره بازی در بیاری برو ته کلاس پیش اونا. (اشاره انگشت به ما) ما دیدیم اوضاع ناجوره چه کردیم ته ترم؟ رفتیم گفتیم استاد شما خیلی خوب بودین،دلمون تنگ می شه بیا عکس بندازیم و استاد رام شد و هممونم پاس کرد.
نتیجه : در مواقع بحرانی،خلاقیت به خرج بدید. ؛؛)
با توجّه به همین اندک تجربه یی که تو سمپادیا داشتم ، پروسه ی اسپم کده شدن تاپیک ها رو دریافتم :


1- ابتدا طبق روال معمول ِ تمام تاپیک ها ، بحث در راستای تاپیک و خیلی شیک جلو میره .
2- در راستای یکی از پست ها که اون پست خودش در راستای تاپیک بوده ، پستی داده میشه که در راستای تاپیک نیست .
(در این مرحله تاپیک مورد نظر شش-هفت مورد از آخرین ارسال ها رو در صفحه اصلی فروم به خودش اختصاص داده )
3- چند کاربر ِ دیگه با احتیاط ، پست هایی ارسال می کنن که در راستای اون پسته هستن که خودش در راستای یه پست دیگه س که در راستای تاپیک بود ولی خودش در راستای تاپیک نبوده .
( این مرحله مرحله ی انتظار ِ خاموشه . کاربران در خاموشی انتظار می کشن ببینن با اون پست هاییشون که شرحش در مورد 3 اومد چطور برخورد میشه )
4- این مرحله حساس ترین مرحله در روند ِ یاده شده س . پس از مرحله ی انتظار خاموش ، مرحله ی واکنش مدیر می رسه . دو واکنش متصور هست در این مورد : الف ) مدیر تذکر میده و پست هایی که در راستای تاپیک نبودن رو حذف می کنه . ب ) مدیر سکوت اختیار می کنه .
5- درصورت وقوع ِ بند ب در مورد چهارم ، این مرحله اجرایی میشه . در راستای پست هایی که در راستای تاپیک نبودن پست های مختلفی داده میشه . در این مرحله حدود نصف آخرین ارسال ها در صفحه اصلی به تاپیک مورد نظر مربوط میشه .
6- مرحله ی دور ِ تند : کاربران 90% پست های غیرمرتبط میدن و 10% بقیه به پست های مرتبط با تاپیک مربوط میشه .
7- مرحله ی هرکی هرکی : در این مرحله دیگه راستایی برای تاپیک تعریف نمیشه . پست های مرتبط با راستای اولیه ی تاپیک رو به انقراض میذارن .
8- مرحله ی "باید یه چیزی بگم " : هر کس خودشُ ملزم می دونه که پستی در تاپیک مذکور ارسال کنه ، حتی اگه حرفی نداشته باشه واسه گفتن .
9- تبریک میگم ، اسپم کده ی ما آماده س . درشو بذارین و به مدت 15 دقیقه توی طبقه بالای فر قرار بدین .
10- نوش جان .
11- مرحله ی "حیفه بخوابه ، باید نجاتش بدیم " : بدون شرح
اغا دو تاسوال نمیدونم ربط داره به بحث یا نه ولی حداقل از اسپما بهتره :
1- خوابگاهو چجوری مشخص میکنن باکی باشیم ؟؟خودمون تعیین میکنیم یا خودشون میگن ؟
2- اینترنت دانشگاه چجوریه ؟ چقدر میتونیم استفاده کنیم ؟ سهمیه بندیه ؟خوابگاه هم وای فای داره دیگه ؟
پاسخ شقایق:
نیگا بچه ها :-"
قوانین بین المللی که واسه انتخاب خوابگاه و اینترنت نیس:-" هر دانشگاه یه جوره :-" اسم دانشگاتونو بگین ملت بگن چه جوری انتخاب میشه اتاق و هم اتاقیا و ایضا شرایط اینترنت :د
یه سوالم صفحه قبل بود که اگه نیمسال دوم قبول شیم چه مزایا و معایبی داره . اینم جواب بدید لطفا.

و اینکه من نفهمیدم این نخریدن کتاب در ترم اول فقط واسه فنی هاست یا برای بقیه هم هست؟ :D . باتشکر.
ولی دور از شوخی. به عنوان یک سیگاری 1-2 ساله قفط:
نکشین. اولین نخ رو هم نکشین :D
بعضی آدما که اصلا خوششون نمیاد. بعضیا خوششون میاد و میکشن ولی معتاد نمیشن و در حد ماهی چند نخ!
بعضیا ولی ... خوششون میاد و با کشیدن همون اولین نخ میرن تا آخر. و این اتفاق معمولا تو دانشگاه میفته. خلاصه که اولین نخ رو هم نکشین.
4 تا از همکلاسی هام میگفتن که من عمرا سیگار بکشم الان هفته ای 2-3 بسته :D خودم هم همینطور.
خلاصه که فکر نکنید الکیه.
دانشگاه علم و فرهنگ تهران وابسته به جهاد دانشگاهی جزو بهترین دانشگاه های غیر انتفاعی کشوره که اتفاقا رتبه پایینی واسه قبولی لازم داره. و باز جزو معدود موسسات غیر انتفاعی هست که عنوان "دانشگاه " دادن بهش.. یعنی مدارک صادرش معتبره.. ضمنا عضو انجمن جهانی دانشگاه ها هم هست :D
تو پزشکی اگه ترم بهمن شدیم تا بهمن چیکار کنیم که نمیریم؟! اقا بهمن بده، نه جشن درست حسابی داریم نه کیف میده اونجور..بعداز اون همه بیکاری حسش هم نیست!! ولی به درک، اصفهانم حداقل -__-
پزشکی چه درسیش پیشنهاد میشه برای الان؟ حداقل یه ایده ای داشته باشیم چه خبره؟
ترم یک هم تشریح داریم؟
پاسخ امیر رضا:
زبان
زبان
و زبان
پارسال خوابگاه فردوسی یکی با یه موش فیس تو فیس شده بود رو تخت ش

مسیول خوابگاه معمولا با این موارد زیاد سر و کار داشته

اینم حتما ببین
http://www.farhangnews.ir/content/76576

یه دایناسور که تو خوابگاه دخترهای دانشگاه مون پیدا شد
دیگه اینو ببینی با موش و سوسک وارد رفاقت میشی حتی
آخه دانشگاه فردوسی جنگلیه واسه خودش!کلی فضای خالی داره که درخت کاری و فضای سبزه، به تبع اون حیوون هم زیاد داره.
ما تو خوابگاه گربه زیاد داشتیم واسه همین خبری از موش نبود با این که تو خیابونای تهران موش زیاد هست. فقط یه بار سوسک اومدم تو اتاقمون. خوابگاه ها رو معمولا سالی حداقل یه بار سمپاشی میکنن.
سوسک هم که آزاری نداره، میکشیدش تموم میشه.
حیوون خونگی تو خوابگاه؟! :| تو خوابگاه قراره با چند نفر دیگه زندگی کنی تو یه اتاق پس اصل اول واسه داشتن ایام خوب در خوابگاه اینه که یاد بگیری مراعات بقیه رو بکنی و حواست به هم اتاقیات هم باشه که نرنجن یا برخوردی پیش نیاد. نمی تونی تو همچین مکانی حیوون خونگی نگه داری، علاوه بر اینکه هم اتاقیات به احتمال زیاد مخالفت میکنن واسه وضع بهداشت خودتون هم مضره.
تو خوابگاه ما که یه جمعیتی هستن تو سالن مطالعه زندگی میکنن کلا. موقع امتحانا هم جا نیس تو سالن مطالعه بری بشینی.
البته یه گونه دیگم داره دانشگاه شما که تو نمازخونه خوابگاه زندگی میکنن
دوسال ساعت دوازده شب، اسفندماه من اونجا بودم دیدم سیبیل به سیبیل، به شکم دراز کشیدن و درس میخونن :د
خوابگاه پسرا رو نمیدونم اما تو خوابگاه ما نمازخونه برای درس خوندن گروهی کاربرد داره و سالن مطالعه برای درس خوندن فردی :D
نمیدونم سوالم تکراریه یانه!
تا چه ساعتی میشه توی دانشگاه موند ماکزیمم؟

و یکی هم اینکه میشه با استادای دانشگاه اوکی بود؟یعنی رفیق شد باهاشون مثل دبیرستان؟(منظورم این نیست مثلا بری بستنی بخوری باهاشون یا التماس نمره کنی . منظورم مثلا راحت سوال پرسیدن ازشون خارج از کلاس یا ازین جور چیزاس!)
پاسخ امیر رضا:
هشت و نه شب بچه های کامپیوتر،کد زدن شون تموم میشه و میان بیرون
سالن مطالعه هم گاها تا ده بازه

حتما
اصن یکی از راه های پیشرفت سریع تر همین جور شدن با اساتیده که خب جرقه ش با رفتن در اتاق شون زده میشه و سوال پرسیدن
کتابخونه ما تا یازده بازه؛ در دانشکده‌هارم فک کنم 10 یا 11 قفل می‌کنن و چک می‌کنن کسی نباشه! :D شایدم 12!
اومدم فقط یک نکته‌ای رو بگم برم.

قبل از این که من وارد دانشگاه بشم، خیلی تو فاز دبیرستان بودم و رو این تفکّر بودم که «من؟ خیلی راحت از پس درس‎‌های دانشگاه بر میام هه هه هه هه.» ؛ و خب نوعی جوزدگی بود. از من می‌شنوید، شب‌امتحانی‌بودن بد نیست، در طول ترم به فکر تفریح بودن هم بد نیست، فقط این رو فراموش نکنید که برای چه کاری اومدید و وارد چه محیطی شدید و اصلاً Main Point چی بوده! این که «من دانشگاه برم تموم» این‌طوری نیست! اگه دوس دارید بعداً تو اون حرفه‌ای که به واسطۀ تحصیلات دانشگاهیتون درش مشغول می‌شید از نظر آگاهی علمی (چه عمومی و کلی و چه جزئی و تخصصی) سری تو سرا داشته باشید به دروس اصلی رشته‌تون اهمیت بدید و اونا رو خوب یاد بگیرید. در مورد مسائل و نکاتی که ابهام شده تو ذهنتون تحقیق کنید. صرفاً پاس نکنیدشون برن!
درسته میگن دانشگاه پاسگاه س ولی به "پاس کنیم بره" عادت نکنید. همۀ اینا در کنار اون خوش‌گذرونی‌هایی که تو ذهنتون تصوّرش رو می‌کنید اگه به یه میزان تعادل نسبی برسن ، شدنی هستن. به اهمیت داشتن یا نداشتنِ حاصلِ جمعِ ضربِ نمراتِ دروستون در واحدشون تقسیم بر جمع واحدها فکر نکنید. به چیزی که در خودتون می‌بینید یقین داشته باشید. دیگه خود دانید.

و یک چیز دیگه. تو کلاس اگه سوالی براتون پیش اومد بپرسید حتماً. خجالت نکشید! :‌دی برای خودمم سخت بود، فکر می‌کردم مثلاً اگه من این سواله رو بپرسم فکر می‌کنن خنگم! در حالی که همه همون سوالو داشتن و براشون جالب بود:))) شما باید بعداً این قابلیت رو داشته باشید که توی جمع‎های بزرگ‌تر و البته مهم‌تر صحبت کنید و اگه مثلاً تو یه کلاس با یه سری دانشجو خجالت‌زده بشید خیلی بهتره تا این که بعدها تو صحبت‌هاتون جلوی جماعتی صدبرابر مهم‌تر ضایع شید! اگه هم مطلبی رو متوجّه نشدید از استادتون بخواید براتون توضیح بده و "وظیفه"ی استاده که توضیح بده. اگه آزاد می‎خونید که هنوز بدتر! دارید برای لحظه لحظۀ حضورتون تو اون کلاس لعنتی پول می‌دید.
اگه هم در مورد درسی قرار شد کنفرانسی هم ارائه بدید باز به همین منوال. دانشجوهای دیگۀ حاضر در کلاس رو اصلاً فرض کنید نیستن! به نقطۀ مقابل تون تو کلاس نگاه کنید اگه روی دیدن بچه‎ها رو ندارید :-‌" اگه هم خواستید برگه‌ای همراه خودتون ببرید یک برگه ببرید اونم متوسط و خلاصه‌شده از موضوعات اصلی محتوای کنفرانستون. هزارتا کاغذ نبرید با خودتون!
تو دانشگاه ما فک کنم ساعت 9 میان هرکی تو دانشکده ها مونده میفرستن بیرون ولی تو سالن مطالعه فک کنم بیشتر اجازه میدن بمونی.تو ایام امتحانات که سالن مطالعه تا 12 شب بازه و برای برگشت به خوابگاه هم سرویس داره.
ولی در حالت کلی خواهران گرامی باید قبل 8 و نیم خوابگاه باشن. پسرا هم گویا شب حتی نرن خوابگاه هم مشکلی نیست.
مدارک ثبت نامو هر دانشگاه میگه دقیق بعد نتایج :-" دنت وری :-"
پس خوبه تو هیچ‌وقت همکلاسی من نبودی :-"
ببین من کلا مدلم اینجوریه ٬ ینی اگه ابهامی واسم پیش بیاد سر کلاس می‌پرسم ٬ نپرسم احساس می‌کنم یاد نگرفتم درسو. بعضیا خب واسشون مهم نیس یه تیکه رو هم ابهام‌دار یاد بگیرن یا حتی یاد نگیرن ٬ بعضیام می‌ترسن بپرسن ولی من می‌پرسم. خب حالا بعضیا میگن که سوال نپرسید بعضیا میگن بپرسید ٬ من دچار دوگانگی شدم راجع به دانشگاه.
و خب من همیشه فکر کرده‌م که سر کلاس میشینم که یاد بگیرم و منم از اون کلاس سهمی دارم ٬ برای همین اگه بیش از حد وقت کلاسو نگیرم بقیه چرا باید از سوالام ناراحت بشن ؟! اونام حق دارن بپرسن ولی از حقشون استفاده نمی کنن ٬ خب من دوس دارم از این حقم استفاده کنم. درواقع دوست ندارم منفعل باشم. وقتی مستقیماً خودمو درگیر می‌کنم خیلی بهتر یاد می‌گیرم.
پاسخ زهرا:
هم‎کلاسی این مدلی زیاد داشتم عوضش. :-"
ببین من خودمم اگه سوالی واسم پیش بیاد میپرسم، چون حق‎مه به قول تو :د ولی من میگم زیاد نپرسین نه اینکه کلاً صمم بکم بشینین سر کلاس :د ، مثلاً ما داشتیم بچه‎هایی که از هر مبحثی که دبیر میگفت، سه_چهارتا سوال میپرسیدن، حتی تو کلاس کنکور -_-
ولی ببین علاوه بر این که سوال کردن حق توعه، استفاده از کلاس‎م حق بقیه‎س !
فقط یه چیزیو بگم دانشگاه با مدرسه فرق داره.اونجا دانش آموز بودین،اینجا دانش جویین.اونجا معلم موظف بود تمام مفاهیمو به شما یاد بده.ولی تو دانشگاه شما خودتون باید برین دنبالش.قرار نیس استاد تیکه تیکه مفاهیمو بکنه تو مغر شما :D البته خب هستن استاداییم که مثه دبیرستان درس بدن.ولی خب ممکنه یه استادم بیاد یه سری مفاهیم کلیو بگه و بره.دیگه خودتون برای فهم بیشتر باید برین کتاب مرتبطشو بخونین یا از زمان مشاوره ی دانشجویی اساتیدتون استفاده کنین.
حقیقتاً ازتون تمنا می‌کنیم سرِ کل‍اس‌های عمومی با استاد بحث اعتقادی راه نندازید.
همین و تمام.
خب ما در عمل خطیر رفرش‌کردن به ساب‌دامین‌های سنجش هم رحم نمی‌کنیم حتی، از جمله سایت پیک سنجش. :‌دی

[quote author=پیک سنجش]
سخني با دانشجويان ورودي ۹۴:
با استادان چطور برخورد کنيم؟
پیک سنجش| شماره ۹۳۷| ۱۳۹۴/۰۵/۱۹

حدود يک ماه تا زمان اعلام نتايج باقي مانده است.مي دانيم که اين يک ماه نيز مانند يک ماه قبل که منتظر اعلام رتبه ها بوديد، برايتان سخت و طاقت فرساست؛ زيرا نمي دانيد که در چه رشته يا دانشگاهي پذيرفته مي شويد و آيا در نهايت در رشته محل مورد علاقه تان پذيرفته خواهيد شد يا خير.
بهترين کار اين است که در اين يک ماه، به جاي اظهار نگراني، خود را براي حضور در دانشگاه به عنوان يک دانشجو آماده کنيد. بي شک يک دانشجو، بايد با اصول و ضوابط بسياري آشنا شود که يکي از آنها نحوه برخورد و برقراري ارتباط مؤثر با استادان است؛ ارتباطي که کمکي بزرگ براي دانشجوست؛ زيرا نشان دهنده علاقه مند بودن او به مطالب تحصيلي و انگيزه تحصيلي بالاي اوست و باعث ميشود که استاد، نگرش مثبتي نسبت به دانشجو پيدا کند. همچنين به وي کمک مي کند تا مطالب علمي و تخصصي را بهتر بياموزد و از او راهنمايي بگيرد؛ اما اين ارتباط پيش شرط هايي دارد تا بتواند مفيد باشد و تاثيرات ذکر شده را داشته باشد. در اينجا نکاتي چند را براي برقراري اين ارتباط مؤثر ذکر مي کنيم.
ارتباط استاد و دانشجو ارتباطي موازي نيست
چندي پيش، يکي از دوستان که استاد دانشگاه است، مي گفت: اين روزها دانشجويان با استادان مثل دوستان خودشان رفتار مي کنند. انگار استاد، رفيق صميمي آنهاست و تازه نحوه گفتارشان به گونه اي است که بعضي از دوستان صميمي با هم اين گونه حرف مي زنند؛ براي مثال، در انتهاي پيامکي که مي فرستند، مي نويسند: «بوس بوس!» ياوقتي از پله هاي دانشکده بالا مي آيم، مي گويند: «پير شديد استاد، نفس نفس مي زنيد!»
استادي ديگر هم از دانشجوياني مي گفت که پيامک جوک برايش مي فرستند و تازه انتظار جواب هم دارند! يا به نشانه صميميت به پشت او ضربه مي زنند و دستشان را دور گردن وي مي اندازند!
و بالاخره يکي از استادان گله مي کرد که دانشجويان، نحوه انتقاد کردن را بلد نيستند، و اگر از نمرهاي که به ورقهشان داده شده است، ناراضي هستند، بسيار تهاجمي و تند صحبت مي کنند و لحن سخنشان پرخاش گونه است. گاهي اوقات نيز گويي براي خريد کالا به مغازهاي مراجعه کرده اند؛ چانه ميزنند و خواستار نمره بالاتري هستند.
اين همه، بيانگر آن است که برخي از دانشجويان نمي دانند که اگرچه ارتباط استاد و دانشجو مهم و سالم است، ولي اين ارتباط، يک ارتباط موازي و برابر نيست و نبايد همانند همسالان و دوستان با يک استاد برخورد کرد. در ارتباطات معمول دوستانه، ارتباط هم سطح است؛ يعني افراد مي توانند با يکديگر براحتي بگو و بخند داشته باشند، سربه سر يکديگر بگذارند و شوخي کنند؛ اما ارتباط استاد و دانشجو، يک ارتباط رسمي است و اساس اين ارتباط، مبتني بر احترام است. مسلم است که اين احترام دوجانبه است؛ يعني احترام گذاشتن به يکديگر، هم از سوي استاد هم از سوي دانشجو، ضروري است. اين احترام هم در کلمات و هم در نحوه اداي کلمات بايد رعايت شود؛ وگرنه به سوءتفاهم و اشکال در برقراري ارتباط منجر مي شود و کلاس درس و محيط دانشگاه از هر دو سو غيرقابل تحمل خواهدشد؛ بنابراين، هنگام ارتباط با استاد نکات زير را رعايت فرماييد:
*با استادان خود محترمانه برخورد نماييد و در گفت و گو با آنها از کلمات عاميانه و مصطلح در بين جمع دوستانتان استفاده نکنيد.
*نحوه بيان شما نيز بايد نشان دهنده احترام باشد؛ به همين دليل، مهم است که لحن صحبت شما آرام و متناسب با مطلبي باشد که به کار مي بريد . اگر بسيار هيجان زده هستيد (چه هيجان مثبت و چه منفي) بهتر است که زمان ديگري را براي صحبت انتخاب کنيد .
*حالات غير کلامي در ارتباط بسيار اهميت دارد: صحبت کردن با دوستان در هنگام تدريس استاد، ديرآمدن به کلاس درس، بي اجازه از کلاس درس بيرون رفتن، جرّ و بحث کردن، استفاده از تلفن همراه، سر روي ميز گذاشتن، انجام فعاليتهاي درسي ديگر و ... ممکن است که از نظر شما امري عادي باشد، اما معني تلويحي آن، احترام نگذاشتن به استاد است.
* نکته آخر اينکه، استادان براي انتقال علم، دانش، مهارت و تخصص به نسل جديد و کمک به آنها در رشد و گسترش علم ميکوشند. دانشجويان نيز براي رشد و پيشرفت در علم، دانش و فن تلاش ميکنند؛ هر چه اين ارتباط مبتني بر احترام متقابل باشد، اين دو هدف، بهتر محقق خواهد شد؛ پس در رسيدن به اين هدف، ثابت قدم باشيد.
[ltr]http://peyk.sanjesh.org/news/news.aspx?id=1749[/ltr]
اینم دنباله ی حرف بالاست فک کنم :-?
یه دانشجوی عزیزی لطف کنه خلاصه بگه کجاهاش چرت و پرت ه کجاهاش درست ه. :-‌"

+ نیمی از عمر تحصیلی‌مون را با استراتژی «سؤال بپرسیم وقت بره» گذروندیم؛ حالا باید عوضش کنیم یعنی :-? :/
عزیزان

دانشجویان...

اگه گاها خواستید تیزبازی دربیارید و مثن کس دیگه ای رو جای خودتون بفرستید سر جلسه امتحان میانترم یا کوییز، خواهشا، لطفا، مثقالی درک و فهم برای استاد متصور شید و فکر نکنید نمیشناسه و نمیفهمه و...

یا حداقل قبلش تو جلسات درس، کول بازی نکرده باشید که تو ذهن طرف بمونید



سر همین کارا، استاد طرف رو با یک صدم انداخت، یک صدم
اقا به جد عرض میکنم استاد در نظر میگیره طرف ترم اولیه؟ :-"
یکم ملایم تر بخورد کنن و اینا
اینو جواب بدین لطفا.
یادمه وسط های آذر منو از آموزش صدا زدن. گفتن به خانم پرستو همکلاسیت بگو که پرونده مدارکش هیچی توش نداره.
خالیه خالیه. :))
بش بگو اگه مدارک تحویل نده فلان میشه بیسار میشه. :))
این دوست ما هم بعد دو هفته برگشت شهرشون مدارک اورد. :D
هرچه زودتر واسه کارت ملی اقدام میکنی، وقتی بری دنبالش بهت یه فیش میدن اونو ببری دانشگاه قبول میکنه.
والا به شخصه همه مدارکم کامل بود اما آخر ترم از آموزش گفتن که برو کارنامه دوم دبیرستانتو بیار!منم گفتم "کارنامه دوم دبیرستانمو میخوان چیکار؟!برو بابا" روز قبل از انتخاب واحد ترم دوم رفتم تو سایت آموزش دانشگاه گفت به خاطر نقص مدارک اجازه انتخاب واحد ندارید!با عجله قبل از پایان وقت اداری رفتم مدرسه و کارنامه رو جور کردم و فکس کردم.
 
آخرین ویرایش:

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,803
امتیاز
37,053
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
تا آخر ص 140

محبوب‌بودن یا نبودن مگه به این چیزاست؟! :‌)) تازه چیکار به محبوبیت داری! راهی که خودت می‌دونی درسته برو. اصراری نیست حتماً خیلی نزدیک به ایده‌آل رفتار کرد.
ببینید یه موضوع مهم تو رابطه با استاد که عده کمی بهش توجه می‌کنن ولی من خیلی خوشحال می‌شم که به شما بگم و روی رفتار شما در سال‌های پیش رو اثر بذاره.
این موضوع مهم اینه که تقریبا همیشه باید توی ذهن داشته باشید که کسی که روبروی شماست خیلی انسان محترمیه. موارد معدودی از این قضیه مستثنان. باید توجه کنید که این استاد اگر کچله، اگر یه پاچه‌ش بالاس یکیش پایینه، اگر زیرپوشش از زیر لباسش زده بیرون، اگر کمی گیج و بی حواسه، اما سال‌ها درس خونده و به هزاران نفر مثل شما درس داده. حتی اگر به شما بی احترامی کرد نباید زورو بازی دربیارید.
این مشکل بیشتر از همه برای پسرهای ترم یک و دو پیش میاد، که می‌خوان زورو بازی در بیارن سر کل‍اس و باحال به نظر برسن و اصل‍ا توجه نمی‌کنند که اون آدمی که اون جلو وایستاده چقــــــــــــــــــــــــــدر خفن‌تر از اینهاست.
اول‍ا بدونید که اون آدم هم قدرتش رو داره که یه بل‍ایی سرتون بیاره که تا آخر ترم پشیمون بشید، و هم توانش رو داره سر کل‍اس شمایی رو که می‌خواین باحال به نظر برسید جوری ضایع کنه که دیگه نتونین جمش کنید. اما حتی اگر این کارها رو هم نکنه با شما، نباید ازین بامزه‌بازیا و خوشمزه بازیای توهین آمیز دربیارین.
در این باره انقدر حرف دارم که باید کتاب بنویسم. برای همین تمومش می‌کنم و زیاد ادامه نمی‌دم دیگه. اما جدا احترام بذارید به استادها. اکثرشون خیلی مظلوم و بیچاره‌اند و جایگاهشون ده برابر چیزیه که ال‍ان دارن.
یک نکته ای فقط :

متاسفانه بعضی پسرا فک میکنن خیلی نمک هستن و خیلی بامزه ن. . بعد سر کلاس الکی حرف میزنن و عذرمیخوام چرت و پرت میگن... 4 تا دوست از خودشون بدتر هم دارن معمولا که به چرت و پرت های این میخندن. . موقعیت هایی پیش میادش که شاید کل کلاس ساکت میشن از حرف نامربوط این ادما. ..

اکثریت قریب به اتفاق بچه ها از این ادما متنفرن. . حالا حتی اگ به روی خودشون نیارن

کلا سعی کنین باشخصیت باشین. .. شوخی میکنین بین جمع پسرانه خودتون شوخی های خرکی داشته باشین نه سر کلاسی که مختلطه و استاد داره درس میده. .

به استاد هم تیکه نندازین. . معمولا استادا خیلی خوب بلدن به موقع حالتونو بگیرن. . یکی از پسرای ترم بالاییو با خاک یکسان کرده بود یکی از استادا .. چون پسره از همین تیپ آدم هایی بودش که فک میکرده خیلی نمک و خیلی بامزه س. ..

اگ هدفتون جلب توجه هستش و حتی اگ ته دلتون دنبال توجه دخترا به خودتون هستین این شیوه فقط باعث تنفر بقیه از شما میشه. ..


شوخ باشین اما کنترل شده و به جا
البته نکته واضحی هست اما بازم یادآوری میکنم، برای جلب توجه یا این که نشون بدین متفاوتین تیپ های آنچنانی نزنین. جای شلوار صورتی و سبز پسته ای و بنفش تو دانشگاه نیس. تی شرت گل گلی و پیرهن چسب یا تی شرت هایی که روش طرح نامناسب داره هم همین طور.
با این کارا توجه جلب میکنید اما توجه منفی، پست سرتون به عنوان دلقک کلاس شناخته میشید. لازم هم نیس با کت شلوار و کیف سامسونت برین!
دختر خانوما هم آرایش غلیظ و موی افشون و مانتو بدن نما جاش تو دانشگاه نیس، با اینا حتی اگه توجه کسیو جلب کنیم بازم توجه مثبت نخواهد بود. احترام محیط آکادمیک رو حفظ کنید.
یادتون باشه شما قراره حداقل 4 سال با این آدما باشین و حتی بعدشم ممکنه در زمینه کاری باهاشون در ارتباط باشین، کاری نکنین که بعدا پشیمون شین.
سعی کنید با سال بالایی‌هاتون دوست باشین حتما، و باهاشون ارتباط برقرار کنید. ازشون هم خیلی میتونید کمک بگیرین. ولی ترجیحا به حرفشون در مورد استادا اهمیت ندین! :‌))) چون اصولا برعکس درمیاد؛ یعنی یه سری استادا سینوسی عمل میکنن! :‌)) و این که در مورد نحوه درس خوندن به حرف سال بالایی ای گوش بدین که شبیه خودتون باشه!
غیبت هم بکنین بعدش میتونین متوجه بشین. ولی ترجیحا سعی کنید کلاس نپیچونید. چون واقعا تاثیر سر کلاس بودن و شب امتحانی خوندن رو من به وضوح دیدم تو دو ترم پشت سر هم. البته بعضی کلاسا کلا برای پیچوندنه. :‌)) اونا بحثشون جداست. :‌)) ولی خب کلا سعی کنید استفاده کنید تا جایی که میتونید.
ترم اول که خودشون واحد میدن، ولی نرمالش 18 واحده!
خودکشی هم نمیخواد، با معمولی درس خوندن میشه نتیجه گرفت!
کتابا رو اول بپرسین، بعد بخرین. یعنی هر استادی میاد کلی کتاب معرفی می‌کنه؛ از بچه‌ها بپرسین کدوما قراره به درد بخورن. البته بازم مرحله اول قبل از خریدن اینه که از سال بالایی‌های بگیرین. برای درس‌های سرویس و عمومی هم کلا کتاب نخرین، پیدا میشه! :‌دی
فک میکنم کتابخونه بستگی به دانشگاه داره، چون کتابخونه ما جمعه‌ها هم بازه. البته منظورم از کتابخونه همون سالن مطالعه س. مخزن پنجشنبه، جمعه‌ها باز نیست. بقیه روزا هم تا وقت اداری بازه.
راجع به علوم پزشکی اطلاعاتی ندارم

اما راجع به مهندسی، اگه فکر میکنید قراره هیئت علمی بشید و معدل تون چهار سال الف باشه و همینطور تا آخر تحصیلات برید، هیچی

اما اگه حتی کمی میخواید محکم کاری کنید ،بهتره از ترم سه و چهار شروع کنید ارتباط داشتن با اساتید خوب و مراکز علمی دانشگاه، مثلا دانشگاه ما یه مرکز رشد داره که ازین نظر خیلی خوبه

اینطوری نیست که فکر کنید تا لیسانس گرفتید جاتون برای شغل و درآمد محفوظ عه

از همون ترم شروع کنید مهارت یاد گرفتن و لینک پیدا کردن از طریق اساتید، این کار حتی میتونه اینجوری شروع بشه که جزوه های اساتید رو پاورپوینت کنید با هماهنگی ش...
یه سری پسرا بودن وقتی ده دقیقه دیر می‌رسیدی سر کلاس یا به هر دلیلی وسط کلاس می‌خواستی بری بیرون تا پنج دقیقه بلند بلند نچ نچ نچ نچ نچ می‌کردن که هررر کی هست و نیست حواسش به شما جلب بشه :/ هنوزم بعد از دو سال نمی‌فهمم معنی این حرکتو ! :/
میشه رفت دانشکده های دیگه سرکلاسشون نشست؟
امیر رضا:
اره میشه
اما ترجیحا اجازه بگیر از استاد

بعضی اساتید حساس ان
هر کتابخونه ای قوانین خودشو داره احتمالا ... کتابخونه ی دانشگاه ما، اگه شخص دیگه ای اون کتاب رو رزرو نکرده باشه، می شه کتاب رو دو دفعه تمدید کرد بعد باید پسش بدی حداقل برای یک روز و فرداش می تونی دوباره بری کتابو بگیری .
حالا فرض کن یکی رزرو هم کرده باشه، فوقش تمدید نمی کنی دیگه :-" هزینه جریمه ش زیاد نیست :-"
هر وقت اهمیتی ندادید که به هر دلیلی سوژه‌ی هر گروهی/شخصی شدید، نه تنها دانشجوی واقعی شدید، بلکه قدم مهمی در مسیر بزرگ شدن برداشتید.

× به عنوان آدمی که بخش مهمی از وقت و اعصابش صرف این شد که بقیه راجع بهش چی فکر می‌کنن این رو می‌گم. اهمیت ندین. این اصلاً به این معنی نیست که a**hole باشین. امّا حقیقتاً دنبال این نباشین که بقیه خوششون بیاد و بگن واو فلانی چه کوله. این تیپ کسب محبوبیت‌ها ترم یک و دو براتون جذّابیت خواهد داشت. امّا بعداً خودتون خنده‌تون می‌گیره به اون رفتار.
فک می کنی داری کجا میری مثن؟ :-" یه سری آدم که چهره هاشونو پوشوندن و چشمای توام بستن،میفرستنت تو یه اتاق،میگن یه سال همین جا می مونی،درم قفل می کنن میرن :-" :/
آدمن همه :د سرپرستای خوابگاه مسئولن در برابر شما.خودشون بچه دارن می فهمن :D قرار نیس برین یه جای عجیب ناشناخته!فکر کنم خیلی عجیب غریب فک می کنی درباره خوابگاهو آدماش!تنها چیزی که همه جا یکسانه،اینه که اگه تو بری بگی آقا راحت نیستم اینجا نمی تونم زندگی کنم نمی تونم درس بخونم،در اولین فرصت یه کاری برات می کنن. همه 100 خورده ای صفحه داریم میگیم میشه تغییر داد.اگه رفتی گفتی و گوش نکردن،میری اداره خوابگاها حلش می کنن برات. گوانتانامو که نمی خوان ببرنتون :-"

اصن نمیخواد به معتاد بودن ملت فک کنین :D عجب وضی داریما :D
خیلی دغدغه بزرگی نیست
کلا همه جا اینجوریه که مشابه ها همدیگه رو جذب میکنن

نمیدونم تصور شما از معتاد چیه اما اگه منظوزتون افرادی عه که سیگار مصرف میکنن، این افراد اصلا وحشتناک نیستن و اینجوری نیست که ماموریت شون از اومدن به دانشگاه، سیگاری کردن شما باشهو الزاما هم افراد بدی نیستن

اما خب یه سری افراد دیگه هستن که قضیه شون بالکل فرق داره

یه مدت زندگی کنید، هم سطح های خودتون پیدا میکنید و جفت و جور میشید
آقا من ۵ سال توی خابگاه بودم ولی هیچوقت هم‌اتاقی‌های سیگاریم تو اتاق سیگار نکشیدن! اگه کسی سیگار هم بکشه آرامش بقیه رو در نظر می‌گیره. به قول ارغوان سادیسم که ندارن ملت! بگید بوی سیگار حالتون رو به هم می‌زنه به احتمال خیلی زیاد رعایت خواهند کرد.
تازه مگه تو خوابگاه‌های دخترونه در این حد سیگار رواج داره؟
چرا انقد ملت رو میترسونید :-"
بنده یه دوست خجالتی دارم ؛ انقدر از دانشجوها حرف شنیده ، مهر شده براش یه کابوس!حتی نقل شده ایشون به مادرشون گفتن امسال کفش واسه من نخرید میگن ورودی هاییو که کفش نو میپوشن مسخره میکنن!:-"

بنده به عنوان یک تازه کنکور داده که هی به دانشگاه ها رفتم و بارها حتی توی شریف و پلی تکنیک گم شدم و بارها حتی توی ساختمون یه دانشکده گم تر شدم و از دانشجویان عزیز کمک گرفتم ؛ لازمه بگم سخت نگیرید در این موارد!یعنی هرجا که برید سال بالایی هاتون یه سری انسان متمدن و بافرهنگ ان واقعا!لازم هم نیست برای دانشگاه شخصیت خودتون رو عوض کنید!صرفا یکم ازقصد بچگانه عمل نکنید حله!
خب من مال اینجارو میگم !
دخترا خب تا 8 کلا گیر نمیدن ولی بعدش رو حالا دقیق نمیدونم گیر میدن یا نه ولی فک کنم مثلا تذکر میدن ! ولی فک کنم دیگه 10-11 به بعد خیلی گیر بدن و خبر بدن و اینا!
پسرا هم تا 12 گیر خاصی نمیدن ولی بعدش هم ندیدم گیر بدن :|
هر دانشگاهی هر جای دنیا بالاخره یه فرم و چهارچوبی داره

به هرحال توی محیط آکادمیک باید یه سری مسائل و رفتار ها مراعات بشه

اگه طرز پوشیدن تون نامناسب بود و تذکری گرفتید از نگهبان ها و حراست، خب سعی کنید خیلی پافشاری نکنید روش چون موردی داشتیم که برای همین قضیه پوشش، کشیده شد به کمیته انضباطی و اونجا ازش امضا گرفتن که درصورت تکرار، حق دارند به هر نحوی که خودشون صلاح میدونن، برخورد کنند

درواقع توی این قضیه، لج بازی و پافشاری روی حرف اصلا به صلاح دانشجو نیست
نه خب دانشگاه خوبه. خوش می گذره و بهتر از دبیرستانه. ولی یه چیزی داریم به نام هایپ کردن. شما هر چیزی رو هایپ کنی ( یعنی هی بهش فکر کنی و گندش کنی و امیدت رو ببری بالا) وقتی باهاش رو به رو بشی نا امید میشی هر چقدر هم خوب باشه :D
کلا همه چی به دیدگاهتون بستگی داره. چیزی از بین نرفته.
ساعت برگشت برای هر دانشگاهی فرق داره؛ دانشگاه ما نیمه اول سال تا 9:30 و نیمه دوم سال تا 9. دانشگاه تهران دیرتره؛ شهرای دیگه هم فک کنم زودتره. بعد اونم تا نیم ساعت که کلا کاری ندارن. دیرترم برسی سال اول گیر بودن فک کنم کارت می‌گرفتن؛ الان فقط اسمو می‌نویسن با علت تاخیر. فک کنم اگه زیاد بشه دردسر بشه؛ نمیدونم.
حضورغیاب می‌کنن شبا. اگه بخوای نری خوابگاه باید خروج بزنی. و شماره هم می‌نویسی ممکنه زنگ بزنن! مثلا ممکنه زنگ بزنن بگن این نوشته خونه خاله شما خبر دارین که رفته خونه خاله یا نه! :‌)) ولی خب همیشه هم پیش نمیاد که زنگ بزنن.
سعی نکنید پنهان کنید ورودی بودنتونُ. چون خیلی مشخص و قابل تشخیص ه هرکاری هم بکنید. :-"
کسی هم کسی رو مسخره نمی‌کنه. :-"
به نظرم لذت تجربه ش رو خیلی با پرسیدن سوال، از بین نبرید

هر آدمی یه بار تو زندگی ش برای اولین بار دانشگاه رو تجربه میکنه

فرصت دیدن و تجربه ش رو از دست ندید و سعی نکنید از دید بقیه بهش نگاه کنید
 
آخرین ویرایش:

Ali.SH

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
668
امتیاز
4,524
نام مرکز سمپاد
HIV
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
سه هزارو هفتصد تا پست یه تاپیک سمپادیارو نخونید و خلاصه کنید "-:
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,881
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
انتظار نداشته باشید
از هیچکس
انتظار هم ایجاد نکنید
برای هیچکس
همه دنبال منفعت خودشونن که خب کار درستیه
شما هم باید باشید
ورای دانشگاه هم این سخن خیلی کاربردیه
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
بالاخره خوندم تموم شد@-)
لب کلام دوستان تو 180 و... صفحه :
جوگیر نشین(روز اول و ترم اول و .... های اول رو حواستون باشه)
نرمال رفتار کنین
کفش پاشنه بلند و کت و شلوار ممنوع
مودب باشین و الکی شوخی نکنین سر کلاس
درس بخونین ولی نیاز نیست جار بزنین که دارین میخونین
سوتی ندین
 
بالا