• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اولین باری که پشت فرمون نشستین

Ebiiism

Kaktus
ارسال‌ها
99
امتیاز
477
نام مرکز سمپاد
اسلامشهر
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
00
اولین بار ۱۱ سالم بود پشت فرمون نشستم دنده اتومات بودا:))
لب ساحل بود یهو پامو گذاشتم رو گاز کم بود برم تو باسن ی پسرهX_X کشیدم اونور رفتیم تو دریا :-j:-j:-j
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,832
امتیاز
25,977
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
داییم به صورت تئوری بهم یه توضیحاتی داد
فرداش جمعه بود اومدم عملیشو خودم تمرین ک
درو باز کردم از حیاط خارج شم
مستقیم ماشینو کوبیدم تو دیوار خونه همسایه
خودمم پرت شدم تو شیشه
کاپوت ماشینم عوض کردن
:D
خودمم سرم اسیب دید :-s:-"
 
ارسال‌ها
937
امتیاز
17,322
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1920
مدال المپیاد
نقره
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
اولین بار دوسال پیش بود ی جمعه ای داشتیم برمیگشتیم خونمون بابام گفت بیا بشین پشت فرمون یادت بدم، گفتم بیخیال الان ماشینو میزنم تو دیوار گفت ن بالاخره ک باید یاد بگیری -_- ، نشستیم پشت فرمون استارت زدم گفت کلاجو بگیر ، بعد اروم بیارش بالا گاز بده، بماند ک حالا دو سه بار خاموش شد ماشین<': اخر با هزار بدبختی تونستم راه بیوفتم جلومونم ی پل بود ک باید ازش رد میشدیم، هی پایینو نگا میکردم با خودم میگفتم اگ فرمونو حالا اینوری کنم میوفتیم پایین و با خودم تصور میکردم چجوری میوفتیم پایین پل و له میشیم:rolleyes:ولی از اونجا ب بعد دیگه مثل ادم رفتم تا خونه و چون خیابون ما همیشه خلوت بود ب جایی نزدم:Dبعد از اونم چنبار دیگه نشستم پشت ماشین و بخاطر مهارت زیاد توی پیچای تند دیگه نزاشتن بشینم-_-
 

M R X

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
403
امتیاز
1,594
نام مرکز سمپاد
-
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
0000
۱۲ یا ۱۳ سالم بود. یهو بابام گفت راستی تو نمیخوای رانندگی یاد بگیری ؟
منم ترسیدم ولی گفتم باشه.
بعدشم در طول کل رانندگی به جز شروع به حرکت کردن مشکل دیگه ای نداشتم و ماشینم خاموش نکردم
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,699
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
کلاس 13 -14 سالم بود که به اصرار زیاد من بابام مجبور شد بهم اجازه بده :>
با بسم اللهی شروع کردم و مااشینو روشن کردم بعد پدرم گفت( کلاجو بگیر اروم آروم ولش کن همزمان که پاتو از کلاج ور می داری پدال گازو فشار بده آرومآروم ) :-":-?
منم طبق توصیه پدر کلاجو گرفتم ولی نا خودآگاه و به ناگهانی کلاجو ول کردم و گاز و فشار دادم :D:D
ماشین حدود سه متر پرید جلو و بعد خاموش شد :-??
تقصیر من نبود که :-?
 

wdr

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
426
امتیاز
1,826
نام مرکز سمپاد
hElLi
شهر
tEh
سال فارغ التحصیلی
86
من ماشین خیلی پیچوندم و اولینش یادم نمیاد
فکر کنم دبستان یا راهنمایی بود. یه پاترول داشتیم. تو دنده بود. استارت زدم نیم متر پرید جلو:)) دو نفر کنار ماشین وایساده بودن تکیه داده بودن به ماشین پرت شدن رو زمین:))
 

merfan x1

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
7,312
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد
هر وقت نشستم ماشین پریده جلو(دوبار)

اولین بار سه سالگی...

بهم ماشین نمیدن یاد بگیرم میترسن ماشینو وردارم برم دختر بلند کنم!
 

زمستون

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
727
امتیاز
12,387
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
Alz
رشته دانشگاه
زیست
بابای من به استعداد من در همه کارا ایمان داشت ماشینو تو آزاد راه بهم داد:))
بهم دنده و اینا رو گفت . بعد از اینکه ماشینو روشن کردم گفت : خب حالا خیلی آروم پاتو از رو کلاج بردار همزمان گاز رو هم فشار بده
و من پام گیر کرد به کف پوش ماشین و کلاج جوری ول شد که ماشین یه کله زد بعدش خاموش شد . بابام خیلی پوکر بهم نگاه کرد و گفت : خوب شد گفتم آروم ول کنی:D
 

mostafa84

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
350
امتیاز
2,570
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تویسرکان
سال فارغ التحصیلی
1402
اولین باری که نشستم فک کنم شیش سالم بود
الان هم میشنم و خوب بلدم
 
ارسال‌ها
1,340
امتیاز
42,815
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
من ی شب خیلی شلوغ و بارونی تو ی جایی ک بهش میگفتن جاده ساحلی(((=
دو ساعت اونجا رو هی دور زدم هی دور زدم(((=
یه چراغ قرمزم داشت هر سری بهش نزدیک میشدم ارزو میکردم سبز با‌شه تا مجبور نشم وایستم و دوباره کلاج و گاز و این صوبتا از اول شروع ‌شه((((=
 

mahta.e

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,277
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
امیرکبیر
تلگرام
اینستاگرام
فک کنم 7ام یا 8ام بودم با مامانم نشستم و خدایی الان که فک میکنم خیلی جرعت داشتم:/ فکرشو کنید پارک دوبل کردم اخرش:/// و سر چهار راهی ب اون شلوغی دور زدم واقعا فک میکنم بهش میترسم :/ ولی الان دیگ بلدم یوهاها
 

kianakt

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
5,342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
کلاس چهارم دبستان بودم، با داداشم رفتیم بیرون دو تایی (سال۸۵) اون موقه داداشم ۲۰ سالش بود و رنو داشت :)) خیلی ام پایه م بود، یهو گفت کیانا بیا بشین پشت ماشین. منم لج کرده بودم میگفتم نمیخوام و تمام بدنم داشت می لرزید، اون اصرار کرد منم قبول کردم، رفتیم یه جای خلوت پیدا کردیم، نشستم پشت فرمون بهم گاز و کلاچ و ترمز رو گفت که کدومان و دنده رو توضیح داد، منم با کلی وحشت راه افتادم، یادمه داداشم می خندید میگفت این تند نمیره :))، دیگه فک کنم یه ربع بیست دقیقه بیشتر نشد، تازه دنده دو هم زدم :-" :))
× دلم تنگ شد یهو. [:
 

Special girl

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
469
امتیاز
8,979
نام مرکز سمپاد
FARZANEGAN
شهر
SHZ-JAH
سال فارغ التحصیلی
1397
10 سالم بود خیلی شیک نشستم پشت ماشین درحالیکه تو شیب بود و حرکت کرد و خورد به دیوار و بعدشم تیر برق خداروشکر بخیر گذشت گرچه ماشین داغون شد :))
 

arcana

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
11,948
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
jah
سال فارغ التحصیلی
96
تابستون امسال اولین باری که قرار بود برم تعلیم ، مربی اومد درخونمون و کنار خونه یه خیابون خیلی بزرگ در حد کمربندی و بزرگراه و ایناست وقتی دیدمش سلام کردم بعد مربیه پیاده شد گفت بشین پشت فرمون و پشمام ریخت که بابا من بار اولمه میشینم پشت فرمون و اینجا شلوغه و اینا ، گفت بشین اشکالی نداره
هرچند فقط وظیفه خطیر گاز دادن به عهده م بود چون مربیه حتی خودش فرمونو حرکت میداد ولی خب :D
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
710
امتیاز
15,538
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
اولین بار فکر کنم کلاس ششم بودم که با کلی اصرار پدربزرگمو راضی کردم و یواشکی برد منو ماشین برونم،یه کوچولو ماشین سواری کردم ولی خیلی خوب بود :-"
بعد اونم که سیزده بدر امسال عصر با بابام رفتم یه جای خلوت و کلی ماشین روندم و چقدرم تشویق کرد که خیلی خوبه که اصلا نذاشتی ماشین خاموش شه:D:)):-"
ولی مامان و بابام دوتاشون دیوونم کردن اونروز،یا هردوشون سکوت میکردن یا یهو هردو شروع میکردن پند دادن و منم گفتم آقا بسه دیگه بقیه پند دادنتون بمونه برای تابستون:)):-"
 

amirvictor

➖⃟•●━━─ ── ⇆
ارسال‌ها
152
امتیاز
4,910
نام مرکز سمپاد
اژه ای ۲ دوره دوم
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1401
اولین بار یادمه کلاس پنجم بودم فک کنم یا شیشم درست یادم نمیاد. ینی دغدغه زندگیم تو اونموقه ها این بود ک ماشین خاموش نشه
کلا نرمال نبود هیچوقت، یا خاموش میشد یا ایقد گاز میدادم ک ماشین بوکسو باد میکرد؛
 
ارسال‌ها
544
امتیاز
13,243
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
دقیق یادم نمیاد چند سالم بود ولی تقریبا ۵ ۶ سال پیش اولین بار که پشت فرمون نشستم خیلی عادی (بگم بدون استرس دروغ گفتم) استارت زدم و کلاچ گرفتم و بدون خاموش کردن راه افتادم:D عین این آدم ماهرا هم ژست گرفتم و دستمو تکیه دادم به پنجره و فرمونو گرفتم . که مامانم گفت لعیا من چند ساله دارم رانندگی میکنم همچین ژستی نگرفتم تا حالا. حواست رو به جلو باشه. منم یواشکی دستمو آوردم پایین.
ولی خیلی حال میده اصلا رانندگی. ولی همیشه میگم کاش اصلا دنده عقب اینا نبود همینجوری راهتو میگرفتی رو به جلو حرکت میکردی:-"
 

..Mehrab..

استــاد بـــزرگ
ارسال‌ها
578
امتیاز
9,695
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 2
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
راستش اولین بار یادمه 3 یا دو سال پیش بود ک یجایی میرفتم سر کار ک کارش مجاب میکرد با ی پیکان وانت دائم اینور اونور بریم..
ی همکار خسته ای داشتم یادمه ک خیلی کند بود..
یبار باید میرفتیم جایی ولی قبلش این یارو رفته بود دستشویی این پیکان وانتم بنزین نداشت..
اقا من قبلش فقط ب صورت تئوری از مامان بابام شنیده بودم..
خیلی سوسکی رفتم سوییچ رو از تو جیب اون یارو برداشتم و وقتی رفت دستشویی من پشت ماشین نشستم و گزاشتم رو خلاص و روشنش کردم وقتی اومدم را بیفتم ماشین ی پرشی کرد و خاموش شد :))
بار دوم خیلی اروم و سوسکی گاز دادم و اروم اروم راه افتاد بعد ی پونصد متر ک رفتم دنده دادنش دستم اومد..
خلاصه پمپ بنزینم ک میخواستم برم باید از ی 2 کیلومتر اتوبان رد میشدم ک فقط وقتی میخواستم بپیچم تو پمپ بنزین خیلی استرس گرفتم و با 50 تا سرعت پیچیدم تو پمپ بنزین و شانس اوردم ک اونجا خیلی خلوت بود وگر ن کلی باید خسارت و دیه میدادم :-"
اون یارو هم وقتی داشتم برمیگشتم با کلی ترس و لرز زنگ زد بم و منم بش گفتم و اونم برگاش ریخت :-"
ولی بچه ها امتحان نکنین خطرناکه :-"
 

بابونه.

ماهی پیشی‌خوار
ارسال‌ها
955
امتیاز
21,822
نام مرکز سمپاد
تنگ ماهی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
شاید سه چهارسال پیش بود بابام نوبتی مارو گذاشت پشت فرمون
وقتی من نشستم پشت فرمون از همون اولش هی پدال گاز و ترمزو اشتباه میگرفتم و اینکه اصلا نمیتونستم کم فشار بدم
یهو پامو میزاشتم روی گاز اشتباها:))
یادمه جلوی محوطه سوار ماشین شدم و روبه رومون کلی پسر بود و هی داشتن زل میزدن و میخندیدن-_-
منم خودمو جمع و جور کردم اومدم راه بیافتم با فشار زیاد گازو فشار دادمو نزدیک بود قشنگ بریم تو دیوار :))
اونجا بود که پسرا دیگه زدن زیر خنده و منم با خودم عهد کردم دیگه جایی غیر اموزشگاه یاد نگیرم-_-
 
بالا