شما بیمار روانی هستید :-"

[دوزیست]

خب فرض کنید علائمی مثل پریشانی و رفتارهای نامناسب و احساسات آزار دهنده خودتون یا اطرافیانتونو رنج میدن !
به متخصص مراجعه میکنید و با برچسب یکی از اختلالات روانی مواجه میشید و درمانگر بهتون پیشنهاد میده تحت درمان قرار بگیرید .
واکنش احساسی یا رفتاریتون چیه ؟
آیا با تشخیص مشکلتون به آسایش می رسید و یا امکان داره این موضوع بیش از پیش به آشفتگی افکار و رفتارتون دامن بزنه ؟

 

[f-1391]

خب کسی که به متخصص مراجعه میکنه قطعن مشکلش داره اذیتش میکنه ولی حتی کسی که از مشکلش ناراحته دوست داره وقتی پیش متخصص میره ببینه که مشکلی نداره.
بیشتر آدما از این که برچسب بیمار روانی بهشون بخوره دوری میکنن شاید این خودش دلیلی باشه که ترجیح میدن به جای روانپزشک به روان شناس مراجعه کنن تا اگه مشکلی هم وجود داره از طریق مشاوره باشه نه درمان های دارویی...
البته آدمای مختلف،دیدگاه های متفاوتی دارند کسایی رو میشناسم که به خاطر مشکلات روحی روانی تحت نظر روان پزشک بودن و بعد از دوره های درمانی وضع مناسبی پیدا کردن.

 

[دوزیست]

خب خود شما اگر خودتونوبه عنوان بیمار روانی بشناسید روی رفتار و احساستون چه تاثیری میذاره؟

 

[هولدن]

خب فرض کنید علائمی مثل پریشانی و رفتارهای نامناسب و احساسات آزار دهنده خودتون یا اطرافیانتونو رنج میدن !
به متخصص مراجعه میکنید و با برچسب یکی از اختلالات روانی مواجه میشید و درمانگر بهتون پیشنهاد میده تحت درمان قرار بگیرید .
واکنش احساسی یا رفتاریتون چیه ؟
آیا با تشخیص مشکلتون به آسایش می رسید و یا امکان داره این موضوع بیش از پیش به آشفتگی افکار و رفتارتون دامن بزنه ؟

ب نظرم این بیشتر به طرز تفکر طرف برمیگرده امروز بایه دوستی صحبت میکردم که دکتره بهش گفت برای اینکه وسواس فکریت خوب بشه باید شوک الکتریکی بدیم ب مغزت تا۶ماه همه چی یادت میره بعد خوب خوب میشی خوب اون نرفته بود و یجوری انگار بهخوب شدن ایمان نداشت اما من تو اون شرایط احتمالا میرفتم اگر بدونم وحل نشه بدتره برام

 

[hanita.ard]

اصولا ادم بی خیالی هستم بی خیال حرفاش میشم به زندگی قبلیم ادامه میدم

 

[tizechamoosh]

من ترجیح میدم بدونم حقیقتو بعد باهاش کنار میام
مثلا بدونم فلان بیماریو دارم حالا یا دارو هامو مصرف میکنم یا ن هرکدوم ک راحت تر باشه برام ک درمان کنم یا با بیماری بسازم. مهمه ک بدونی چته همین .
مثلا من ی ادم عصبانیم :/ پس وقتی بهم بگن اخمویی میگم اره چون عصبیم دیگه جبهه نمیگیرم ک ن تو غلط میکنی من خیلیم خوشالم :/

 

[f-1391]

ولی بر خلاف بقیه من ترجیح میدم بیمار روانی باشم و ندونم

 

[0001111]

خب فرض کنید علائمی مثل پریشانی و رفتارهای نامناسب و احساسات آزار دهنده خودتون یا اطرافیانتونو رنج میدن !
به متخصص مراجعه میکنید و با برچسب یکی از اختلالات روانی مواجه میشید و درمانگر بهتون پیشنهاد میده تحت درمان قرار بگیرید .
واکنش احساسی یا رفتاریتون چیه ؟
آیا با تشخیص مشکلتون به آسایش می رسید و یا امکان داره این موضوع بیش از پیش به آشفتگی افکار و رفتارتون دامن بزنه ؟

به نظر من متخصصتونو عوض کنید...
و برای اینکه روند درمانتون موفقیت آمیز بوده باشه به دکتر اعتماد کنید... بالاخره باید بش اعتماد کنید تا بتونه مشکلتون رو درمان کنه

 

[فاطیما]

به نظر من متخصصتونو عوض کنید...
و برای اینکه روند درمانتون موفقیت آمیز بوده باشه به دکتر اعتماد کنید... بالاخره باید بش اعتماد کنید تا بتونه مشکلتون رو درمان کنه

به نظر منم اینکه به دکتر اعتماد کنین خیلی مهمه....
برای اینکه دوره ی درمانی هم مثبت باشه براتون،سعی کنین که خیلی در مورد اون دکتر اطلاعات داشته باشین و پیش یه دکتر که هیچی نمیدونه نرین.

 

[tizechamoosh]

ولی بر خلاف بقیه من ترجیح میدم بیمار روانی باشم و ندونم

خب من دوست دارم وقتی چشمام بازه انتخاب کنم چ راهیو برم و نتیجه ی ممکن و ببینم قبلش...
حالا درست یا غلط دیگه بستگی ب من داره.
و شما دوست داری با چشمای بسته :) از سر دوراهی عبور کنی

 

[i__kosar]

خب فرض کنید علائمی مثل پریشانی و رفتارهای نامناسب و احساسات آزار دهنده خودتون یا اطرافیانتونو رنج میدن !
به متخصص مراجعه میکنید و با برچسب یکی از اختلالات روانی مواجه میشید و درمانگر بهتون پیشنهاد میده تحت درمان قرار بگیرید .
واکنش احساسی یا رفتاریتون چیه ؟
آیا با تشخیص مشکلتون به آسایش می رسید و یا امکان داره این موضوع بیش از پیش به آشفتگی افکار و رفتارتون دامن بزنه ؟

اون موقع افسردگیم می گیرم بیشتر دلم میخواد ندونم

 

[پیکسی]

خب فرض کنید علائمی مثل پریشانی و رفتارهای نامناسب و احساسات آزار دهنده خودتون یا اطرافیانتونو رنج میدن !
به متخصص مراجعه میکنید و با برچسب یکی از اختلالات روانی مواجه میشید و درمانگر بهتون پیشنهاد میده تحت درمان قرار بگیرید .
واکنش احساسی یا رفتاریتون چیه ؟
آیا با تشخیص مشکلتون به آسایش می رسید و یا امکان داره این موضوع بیش از پیش به آشفتگی افکار و رفتارتون دامن بزنه ؟

راستش اینکه بفهمم بیمار روانیم ناراحتم میکنه و بهم میریزم واقعیتاً. شاید افسردگی و گوشه گیری هم به اون مریضیه اضافه شه.
ولی خب به نظرم اگه بدونم اون رفتارا و کار ها به خاطر بیماریمه تا حدودی هم شاید خودم جلوشون رو گرفتم!

 

[Fatimal]

تا زمانی ک نمیدونی بیماری فقط رفتارات هست ولی وقتی میفهمی علاوه بر اون یه سری ررفتارای دیگم ممکنه اضافه بشه ک شاید ناشی از افسردگی باشه
کمترینش اینه ک غصه دار میشیبه خاطر مشکلی ک داره و حتی بیشتر فکر میکنی ک نمیتونی خوب بشی و رفتارتو درست گنی چون در هر صورت کلمه ی بیماری یاداور یه چیزاییه که یه بخشیش به نبود درمان یا درمان نشدن اختصاص داره ولی اگ بهت نگن بیماری و ندونی شاید خیلی راحت بتونی خودتو درست کنی
مرجع ضمیر تو فرد خاصی نبود ناخواگاه این ضمیر اومد

 

[آرزو :/]

از نظر من وقتی فردی فردی بیمار میشه هویتش عوض نمی شه. از جامعه هم عقب نمی مونه. بخشی از این موضوع هم بستگی به اطرافیان داره که چه جوری بهت روحیه بدن. ولی در چنین شرایطی ناراحتی و استرس طبیعی .

 

[دختر باران]

من بفهمم بیمار روانی ام خوشحال میشم
چون میفهمم رفتارای ناخودآگاه بیمارگونم واقعا بیماریه و عوض نشدم...و میفهمم درمان میشم و رفتارام درست شدنی ان

 

[rdahl_kn]

برخلاف سلامت جسمی و فیزیکی، سلامت روانی در مقابل بیماری روانی قرار نمی‌گیره.
وقتی داریم درمورد جسممون حرف می‌‌زنیم دو حالت داره. یا یه ارگان کار می‌کنه یا نمی‌کنه. یا ویروس هست یا نیست. یا سالم هستیم یا بیمار.
اما درمورد روان این مسئله متفاوته. درصد خیلی از کمی از آدما هستن که تعریف سلامت روانی براشون صدق می‌کنه ولی این به این معنی نیست که بقیه‌ی آدمای دنیا بیمار روانی هستن. بیماری‌های روحی روانی هم خیلی تعریف دقیقی دارن و فراتر از صرفا مشکل روحی روانی هستن.
در عین حال به نظرم توی این تاپیک جاشه که بدونیم بیماری روانی آدم رو یه موجود فضایی نمی‌کنه. یه چیز عجیب غریب و ترسناک نیست. دقیقا همون طوری که وقتی سرما خوردی، الانم روانت سرما خورده. درسته که خیلی Stigma درموردش وجود داره اما خب سعی کنیم یواش یواش از بینش ببریم. این تاپیک هم مثل اینه که یکی بپرسه "حالا که فهمیدی علت این که این همه سرفه میکنی سرطان ریه‌ست، چه احساسی داری؟"

و در نهایت وصیت من به شما اینه که کلمه‌های دیوونه و روانی و افسرده و این طور چیزا رو با دقت بیشتری استفاده کنید.

 

[دوزیست]

درسته که بیماری روانی مقابل سلامت روانی قرار نمیگیره و نداشتن فاکتورهای سلامت روان لزوما به معنای بیماری نیست ولی واسه بیماری روانی فک کنم خیلی هم تعریف دقیقی وجود نداره

جواب سوال تاپیک : می تونم کارامو به گردن اسم بیماری بندازم و بارمسئولیت رو از دوشم بردارم

 

[miena.m]

نه نیستم واسه چی؟

 

[:-|]

یکی از حس های بدی ک پیش روانشناس میرم بهم دست میده اینه ک انگار میخواد سریع از روی واژه های من به کلید واژه سرفصل درسیش برسه و بهم بگه تو اینطوری هستی و حکم بده و تمام.
حس میکنم ک میخواد مغزمو بخونه یا لااقل پرستیژشو اینطور نشون میده و این آدمو بیشتر عصبی میکنه درحالیکه من ترجیح میدم قبل از هرگونه قضاوتی اول به حرفام خوب گوش کنه تا از اونا برای بن بست لفظی علیه من استفاده نکنه چون بنظرم هرکس شخصیتش پر از لایه است که میتونه هرکدومش متناقض با دیگری باشه و من از روانشناس توقع دارم ک با نسبت دادن ی بیماری خودشو راحت نکنه...
یک چیز دیگه ای آزار دهندست اینه ک اطمینان نداری ک دقیقا حالت خوب میشه یا نه...شایدم بخاطر اینه ک هر دفعه ک پیش یکی میرم یک حرف متفاوت میزنه بهم درمورد شخصیتم و من واقعا گیجم و حس بی اعتمادی بیشتر در من رسوخ میکنه و بهم اینو القا میکنه خودم برای خودم احتمالا مفید تر بتونم باشم...
و در ضمن خیلی هم گرونه هر ساعتش...حس میکنی نسبت به چیزی ک بدست آوردی هزینه ی زیادی را متحمل شدی...

 

[Nemesys]

بله هستم.
بنظر من همه ما یه بیماری روانی داریم. در واقع روانشناسا یه چیزی به اسم انسان کامل یا انسان با روان سالم دارندکه اگر اندکی از اون زاویه داشته باشیم بعنوان مشکل روانی معرفی میشه. حالا بعضیا 5 درجه و بعضیا 179 درجه از اون زاویه دارند.
برای مثال خیلیا عقیده دارند که حرف زدن با خود نشونه دیوونگیه ولی عقیده من کاملا برعکسه و وسط خیابون هم با خودم بحث میکنم.
بیماری روانی چیز عجیبی نیست وهمه ما چه بخوایم چه نخوایم تا حدودی بهش دچاریم. بعضی قبولش میکنند و باهاش زندگی میکنند، بعضی قبولش میکنند و درمانش میکنند، بعضی هم اصلا قبولش نمیکنند.
بیماری روانی هم محدود به اون چیزی که توی شاینینگ و سایکو دیدیم هم نیست. وسواس، اضطراب و استرس، سریع عصبانی شدن، اختلال حواس و... هم جزو بیماری های روانیه.
توصیه میکنم که به دنبال مشکل خودتون باشید و اگه لازمه حلش کنید. گارد گرفتن در مقابل مشکل اونو حل نمیکنه.