اعترافگاه!

[Special girl]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز فرمول گوس رو حفظ نشدم

 

[smart.g]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که از وقتی تکلیفم مشخص شده هیچ غلطی نکردم با اینکه تنها بهانم این بود!
بعد روم نمیشه به هیچکی بگم همش ول می گردم همش الکی میگم دارم پیش خوانی می کنم

 

[A M I N]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم فک می کنم تو انگلیسی فقط باید با لغات و اصطلاحات پیچیده حرف زد

اصن وقتی یه کلمه ی ساده می بینم به حساب بی سوادی گوینده میزارم

(لازم به ذکره که خودم در حد کتاب درسی بلدم )

 

[اُمـــــــیـــــــــد :)]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیییییلی کار دارم...






ولی اونقدر بیکارم که میام اینجا ... X-(

 

[Special girl]

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز گوشام سوراخ نیس

 

[Orelia]

اعتراف می کنم که بسی نادم و پیشمانم از این یوزری که باهاش اکانت درست کردم... :-s
و اینکه به ثانیه نکشید بعدِ اکانت ساختن، که یوزرمُ عوض کردم...

 

[اُمـــــــیـــــــــد :)]

اعتراف میدارم هنوز نمیدونم این اسپمی ک شما میگین و انقدر هم روش حساس هستین یعنی چی

یکی توضیح بده لطفا !

 

[ÄBČDE FGHÏ]

اعتراف مي كنم پشت تلفن خيليا گفتن سلام برسون ولي من سلام نرسوندم

 

[فاطیما]

اعتراف میکنم که سال اولی که به سن تکلیف رسیدم،یه بار رو با ترس و لرز نمازم رو با دمپایی رو فرشی خوندم...

 

[دوزیست]

کراشم محسن یگانه بود دوران کودکی. خاعک

 

[Ромина]

اعتراف میکنم که دلم میخواد تو خونه فقط با یه بلوز و شرت بگردم -_-
بهم احساس آرامش و راحتی و سبک بالی میده
چیه شلوار واقعا؟ -_-
ولی فعلا به اتاق خودم محدودش کردم



اعتراف میکنم همیشه به اولین حسم نسبت به آدما اطمینان میکنم،و هیچوقت هم ضرر نکردم



اعتراف میکنم که از خیلی چیزا می ترسم،وحشت میکنم،ولی یه ماسک بی تقاوتی و شجاعت میذارم رو صورتم که کسی ترسامو ندونه
به هر حال، شجاعت بدون ترس معنی نداره، نه؟



اعتراف میکنم که عاشق اینم که بعد از یکی دو تا لیوان،یه آهنگ بلند بذارم و برای خودم تنهایی برقصم
اعتراف میکنم که تنهایی رو گاهی خیلی دوست دارم



اعتراف میکنم که خیلی حماقت کردم تو زندگیم و مثه سگ افسوس میخورم،اما پشیمون نیستم، چون شخصیتم رو ساختن



اعتراف میکنم که خیلی لحبازم



اعتراف میکنم که دلم میخواد یه حساب بانکی پر داشته باشم،با یه خونه ی دنج و تاریک
و تنها وظیفم،صبح تا شب کیف دنیا رو بردن باشه
تنهای تنها :)



اعتراف میکنم که از یوزرنیمم بدم نمیاد
اولش فکر کردم خیلی ضایعه
ولی نظرم عوض شد
یه اسمه دیگه، موقع وارد شدن به سایت هم خیلی راحتتره از رومینا
هر کیبوردی روسی نداره -_-

 

[parmiiida]

اعتراف میکنم 6سالم بود یه پسر همسایمون مهرداد ام اس داشت (اون موقع خیلی شدید نشده بود ) یبار تو برف بازی برام قلدری کردو اذیتم کرد خیلی از دستش ناراحت شدم بهش گفتم بیچاره برای کی اینجوری میکنی همه ک میدونن تو مریضی!
خیلی ناراحت شد و برگشت تو خونه
الان هروقت میام تو کوچه میبینمش ک سر ویلچر نشسته نگام میکن از خودم بیزار میشم
خیلی عذاب وجدان وحشتناکیه خیلی!

 

[meysam.a]

اعتراف میکنم که یه زمان به سَمپاد می گفتم : سِمپاد

 

[Orelia]

از همین تریبون اعلام می کنم که دبستان که بودم، خیلی جدی به گوگل (Google) می گفتم "گوگول" !!! و سالهای بعدش هم به شوخی می گفتم گوگول...
به خواهرم ـم تا ۶-۷ سالگی می گفتم "آبولی" ! توی عروسی ـش هم خواستم یادِ ایّام بشه، در ملأ عام آبولی صداش کردم... حرصی می خوردـا... (((:
بعد از اون ـم شنیدم که همسرِ گرامی ـش آبولی صداش می کنه... ((:

پ.ن: شباهتِ گوگل و الناز ـم در اینه که هر دو اسم ـای دیگه ای روشون تثبیت شده برا من!

 

[f-1391]

اوایلی که تو سمپادیا عضو شده بودم تاپیک تکست های ماندگار رو تَکسِت های!ماندگار میخوندم=P~
بعدشم فک میکردم تَکسِت یه اصلاح خاصه ک من نمیدنم یعنی چی

 

[Orelia]

باز این خوبه، من "تَکِسْت" می خوندم.
البته این مالِ خیلی وقت پیش ـاست... ((:

 

[Orelia]

اعتراف می کنم بچه که بودم امیدوار بودم یه روز تو استخرِ شیرکاکائو شنا کنم. که وقتی قُلُپ قُلُپ آب می خورم؛ لاقل شیرکاکائو بخورم!

 

[A M I N]

اعتراف می کنم تا همین چند لحظه پیش Hotaru رو Horatu می خوندم

 

[maryam-n]

اعتراف می کنم دیروز غذا را من سوزوندممممممممممممم

 

[ناتانائیل]

اعتراف می‌کنم اوایل که وارد سمپاد شده بودم فک میکردم من شانسی قبول شدم و بقیه همه نخبه هستند تا اینکه ببار یکی از بچه ها هم همین حرفو زد آخرش فهمیدیم تقریبا خیلیا این حس رو داشتن