• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

من یک آدم منزوی هستم !!!؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,848
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
در هشتم آوریل 1994 جسد کرت کویین با مغز متلاشی شده و یک شاتگان در کنارش در خانه اش یافت شد و در مدارک رسمی پلیس، علت مرگ، خودکشی اعلام شد. این اتفاق در حالی روی داد که کرت کویین، خواننده و عضو مشهور گروه «نیروانا»، از همیشه مشهورتر بود و بسیاری حتی برای دیدن چند ثانیه ای او سر و دست می شکستند.

این اتفاق چرا روی داد؟ کرت چرا خودش را از پای درآورد؟ او در نامه ای که کنار جسدش یافتند، از دخالت رسانه ها در زندگی شخصی اش گلایه کرده و آشکارا احساس تنهایی کرده بود. چرا شخصیتی مثل کرت کویین، با این همه طرفدار و زندگی پرتلاطم باید احساس تنهایی کند؟

نشانه های منزوی بودن چیه؟
چه دلایل و عوامل در بوجود آمدنش دخیل هستند؟
چطوری میشه پیشگیری کرد؟
و چطور میشه اگر مزوی هستیم باهاش مقابله کنیم؟ 8->


می گویند افراد به سه دلیل منزوی می شوند. دلیل اول آن است که آنها احساس می کنند که هم صحبتی نمی توانند داشته باشند یا گفتگوی با خویشتن را از گفتگوی با افراد دیگر، بیشتر دوست می دارند. به قول حافظ «دلا خو کن به تنهایی، که از تن ها بلا خیزد/ سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد».

اما کسانی دیگر هم هستند که به دلیل انزوایی که جامعه بر آنها تحمیل می کند، به کنجی می خزند و تنهایی خودخواسته ای ندارند. این دسته، نه تنها از بیرون احساس تنهایی می کنند، که از درون هم خالی اند. در نتیجه تنهایی دردآوری دارند. دسته سوم، افرادی هستند که تنهایی منفعل دارند.

تنهایی این دسته از افراد به این دلیل نیست که بخواهند تنها باشند. حتی در بسیاری از موارد، جامعه هم فرد را نفی نمی کند. در این شرایط سوم، فرد به انزوا پناه می برد چون می خواهد از این مسیر، توجه دیگران را به خود بیشتر جلب کند. این امکان وجود دارد که افرادی که از جامعه دور می شوند، می توانند بار دیگر توسط جامعه دیده شوند.

اما چیکار باید کرد؟! :-??

× تاپیک در این مورد پیدا نکردم ، اگر بوده قبلا ترکیب شه لطفا :-"
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

ادمی که منزوی وگوشه گیر باشه نشانه ی افسردگیه.
مثن کسی که تویه مهمونیه همه دوره هم جمع شدن باهم حرف میزنن میگنُ می خندن بعد اون فرد بیاد بره یه گوشه ای بشینه با کسی حرف نزنه یا مثن. اهل خانواده دارن میرن بیرون تفریح مثن بگه من حوصله ندارم....
ادمم وقتی احساس می کنه وجودش مفید نیست تو جامعه وزندگی والبته احساسه تنهایی کنه وفکرکنه کسی پیشش نیست...
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از ZedZi :
این قدر راحت نمیشه در مورد افسردگی کسی اظهار نظر کرد.
شاید بنده خدا دچار درد فلسفی شده باشه در خودش فرو رفته باشه. یا بخواد به درونش فرو بره که خودش رو بهتر بشناسه.
شاید این دلایل هم باشه. ولی منزوی بیش ازحد ازافسردگیه. خیلی وقتا ادم میخواد با خودش تنها باشه به قول شما خودشو بهتر بشناسه.

ولی باز نمیدونم افسردگی میشه حسابش کردیانه؟ :-?
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

baseri

F@|-|!mEh
ارسال‌ها
2,821
امتیاز
6,848
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
نانو
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از نيلوفر ب. :
شاید این دلایل هم باشه. ولی منزوی بیش ازحد ازافسردگیه. خیلی وقتا ادم میخواد با خودش تنها باشه به قول شما خودشو بهتر بشناسه.

ولی باز نمیدونم افسردگی میشه حسابش کردیانه؟ :-?

باید چیکار کنه ؟! :-??
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از F@|-|!mEh :
باید چیکار کنه ؟! :-??
باید بره ورزش کنه،کلاس ورزش خوبه مثن.... بره یه اهنگه شاد بزاره مثن یه نیم ساعت برقصه. بره پیاده روی با دوستان، سعی کنه با اهل خانواده حرف بزنه مخصوصن بامادر که محرمه رازه، از تنهاییُ وگوشه گیریت صحبت کن که چرا باید منزوی بشی؟ جز اینکه خودت عذاب بکشی؟بعد یکم فکر کن ببین ارزش داره روزای جوانیتو انقدر الکی خراب کنی؟ فایدش چیه!؟
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

چرا مثل یه بیماری با این قضیه برخورد میکنین؟
نیازای هرکس فرق داره. بعضیا تنهایی رو بیشتر لازم دارن چون برخورد با مردم خسته کننده ست، چون با خودشون یا یکی دو نفر که بهشون نزدیکن خیلی خوشحالترن تا با یه جمع بزرگ.
اگه می بینین یکی تو مهمونی و پایکوبی با بقیه گرم نمیگیره فکر نکنین افسردگی ذاتی داره، شاید همون مهمونی دلیل ناراحتیشه و منتظره هرچه زودتر بره خونه و تو اتاقش با یه کتاب یا فیلم یا آهنگ یا غذا برای خودش جشن بگیره.
همه نیاز به شلوغی و مهمونی زیاد ندارن. همه نیاز به ده تا دوست ندارن. همه نیاز به همسایه هایی که باهاشون احوالپرسی داشته باشن ندارن.
برای توجیه درونگرایی هم لازم نیست دلایل فلسفی و انزوای عرفانی و خودشناسی و این چیزا بیارین. فقط اینکه قبول کنین که آدما با هم فرق دارن بسه!!!
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,061
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از پری ناز :
چرا مثل یه بیماری با این قضیه برخورد میکنین؟
نیازای هرکس فرق داره. بعضیا تنهایی رو بیشتر لازم دارن چون برخورد با مردم خسته کننده ست، چون با خودشون یا یکی دو نفر که بهشون نزدیکن خیلی خوشحالترن تا با یه جمع بزرگ.
اگه می بینین یکی تو مهمونی و پایکوبی با بقیه گرم نمیگیره فکر نکنین افسردگی ذاتی داره، شاید همون مهمونی دلیل ناراحتیشه و منتظره هرچه زودتر بره خونه و تو اتاقش با یه کتاب یا فیلم یا آهنگ یا غذا برای خودش جشن بگیره.
همه نیاز به شلوغی و مهمونی زیاد ندارن. همه نیاز به ده تا دوست ندارن. همه نیاز به همسایه هایی که باهاشون احوالپرسی داشته باشن ندارن.
برای توجیه درونگرایی هم لازم نیست دلایل فلسفی و انزوای عرفانی و خودشناسی و این چیزا بیارین. فقط اینکه قبول کنین که آدما با هم فرق دارن بسه!!!
آخه یک نکته ای هم که هست آدم ها درون گرا هم باشند به هر حال با چند نفری در ارتباطند که پیش اون ها شاید کمتر درون گرا باشند. فک کنم وقتی بحث انزوا پیش می‌آد کسی رو می‌گیم که کلاً ارتباطات اجتماعیش رو قطع کرده.
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,061
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از Poria1999 :
و اگه خود فرد از این راضی باشه چه مشکلی هست؟
خوب منم بالاتر گفتم باید دید دلیلش برای این کار چیه. اگر به خواست خودش با هدفی باشه فک نکنم بشه به اون فرد گفت منزوی. :-?
ولی در هر صورت آدم‌ها به هم نیاز دارند مجبورند رابطه داشته باشند. و برقراری روابط اجتماعی موثر هم یکی از نشانه‌های هوش هیجانی هست.
 

MSA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
299
امتیاز
8,814
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
تلگرام
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

من خودم آدم درونگرایی هستم و مدتی هم منزوی بودم. اما حالا میتونم بین انزوا و درون گرایی تفکیک فائل شم. درون گرایی از نظر روانشناسی یک ترجیحه ولی انزوا یک جور اجباره. این رو محمد رضا شعبانعلی در مورد درونگرایی نوشته که توصیه می کنم حتمن بخونید:
http://www.motamem.org/?p=4100&utm_source=newsletter&utm_medium=email&utm_campaign=مطالبی_برای_مطالعه

این رو هم خودم مدت ها پیش توی فیسبوک نوشتم وقتی که احساس میکردم همکلاسی هام راجع بهم کنجکاو شدن:
نمی دونم چرا همه دارن علیه تکنولوژی میشن! چرا همه جا دارن تبلیغ اجتماعی بودن رو می کنن! چرا اجتماعی بودن به عنوان یک ارزش شناخته میشه!
آمار ها نشون میده که از 30 تا 50 درصد هر جامعه ای رو افراد درون گرا تشکیل میدن و می بینیم که اکثر مشاغل برای برون گراها طراحی شده! تمام خونواده ها، رسانه ها و سیستم های آموزش و پرورش دارن افراد رو ترغیب به کار گروهی و کار در اجتماع می کنن... در حالی که اکثر نابغه های بشری در طول تاریخ از دسته ی درون گرا ها بودن.
درون گراها :
کم رو
دارای اعتماد به نفس پایین
ضد اجتماعی
خودخواه
و یا سطحی
نیستن!
اونا صرفاً ترجیح میدن ارتباطاتشون با مردم رو در رو نباشه! انسان ها رو از دور دوست دارن و ترجیح میدن وقت شون رو بیشتر با خودشون سپری کنن!


این مطلب رو هم یک دکتر روانشناس بسیار خوب که البته درونگرا هم هست، نوشته:
- بعنوان یه" آدم ِ درونگرا" و بخاطر نوع شغلی که دارم خسته ام...واقعا خسته ام از این تعداد آدمی که باید در طول روز ببینم...از اینهمه زنگ و تماس تلفنی که روی اعصاب من راه میرند...از اینهمه انرژی منفی که از مردم میگیرم ولی مجبورم نقاب پذیرندگی و معاشرت به چهره بزنم!
-واقعیت اینه که با هر آدمی که معاشرت میکنم بخشی از انرژیم از دست میره...جونم گرفته میشه..شبها سردرد و حالت تهوع میگیرم...بی خوابی های چند ساعته...!
-خسته ام از ژلوفن و ادویل و نُوافن!
-خسته ام ازین فامیل گسترده که هر روزی از هرهفته یا یکیشون میمیره ،یا یکی میزاد،یا یکی ازدواج میکنه یا یکی تو بیمارستان بستری میشه ومن باید حواسم به همه این مناسبتها و تشریفات باشه و توقع همگان رو برآورده کنم تا کسی ازم نرنجه !
-خسته ام از این همه تماس مادر و خواهر و خواهر زاده و برادر زاده که:پس چرا به ما سر نمیزنی؟!...از تماسهای دوستان که:آخه عوضی تو چرا اینقد بی معرفتی!؟
-خسته ام از اینهمه طعنه و کنایه و انتقاد که:چرا مدل ماشینتو عوض نمیکنی..چرا هنوز موبایلت مال عهد بوقه؟چرا سفر خارجی نمیری؟؟چرا لباس شیک و مد روز نمیپوشی؟؟!!
-خسته از اخم و قهر صبحگاهی ِ همسری که شبها یواشکی تختخواب رو ترک میکنم و میرم تو حال تا برای خودم آسوده و آرام تنهایی بخوابم!
-وقعیت اینه که :من هم دوست دارم و هم نیاز دارم که بتونم ساعات بیشتری رو با خودم خلوت کنم...دوس دارم تنهایی تو لب تاپ سیزن جدید سریال 24 رو ببینم...مطالعه شخصی داشته باشم...فتو شاپ درست کنم....دوس دارم بیام تو فیسبوک و عکسهای پروفایل صدها فرندم رو که تو شهرها و کشورهای مختلف تو منظره های زیبا ،از خودشون عکس گرفتند نگاه کنم و بهشون فکر کنم و کم کم خستگی از تنم بدر بره.
-راستش من آدمها رو دوست دارم ولی فقط با عکس و تصویر...اونهم فقط از راه دوور...نمیخوام زیاد بهم نزدیک بشن!
-بعنوان یه درونگرای تیپیک،باور کنید عین اکسیژنی که از هوا باید استنشاق کنم ،من به تنهایی و خلوت... به آرامش و سکوت نیاز دارم...خواهش میکنم...تمنا میکنم اجازه بدید در تنهایی ِ خودم زخمهای روزانه ام رو بلیسم و ترمیم کنم(رضا دلپاک)

همین طور میتونید سخنرانی سوزان کین رو درباره‌ی قدرت درونگراها ببینید: (زیرنویس فارسی رو هم میتونید انتخاب کنید.)
http://www.ted.com/talks/susan_cain_the_power_of_introverts
 

temppppp

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
99
نام مرکز سمپاد
تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از (619سابق) MSA :
من خودم آدم درونگرایی هستم و مدتی هم منزوی بودم. اما حالا میتونم بین انزوا و درون گرایی تفکیک فائل شم. درون گرایی از نظر روانشناسی یک ترجیحه ولی انزوا یک جور اجباره. این رو محمد رضا شعبانعلی در مورد درونگرایی نوشته که توصیه می کنم حتمن بخونید:
این رو هم خودم مدت ها پیش توی فیسبوک نوشتم وقتی که احساس میکردم همکلاسی هام راجع بهم کنجکاو شدن:

این مطلب رو هم یک دکتر روانشناس بسیار خوب که البته درونگرا هم هست، نوشته:
خوب که اینجا هم دوستان متممی داریم خود من ۲سالی هست متممی هستم
کتاب سکوت قدرت درون گراها مطالب جالبی رو نوشته...
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,061
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

منم دارم همین رو می‌گم که درون گرایی با انزوا فرق داره.
به نقل از Hitman :
خوب که اینجا هم دوستان متممی داریم خود من ۲سالی هست متممی هستم
کتاب سکوت قدرت درون گراها مطالب جالبی رو نوشته...
دقیقاً می‎‌خواستم همین کتاب رو معرفی کنم الان(هر چند خودم وقت نکردم هنوز بخونم)
سکوت قدرت درون‌گراها در دنیایی که از حرف زدن باز نمی‌ایستد
این هم لینک جالبیه.
شانزده اشتباهی که هرگزنباید درباره یک درونگرا، مرتکب شوید
ولی خوب این جا بحث درباره‌ی درون‌گرایی نیست ولی خوبه که فرقشون مشخص شد.
 

MSA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
299
امتیاز
8,814
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
تلگرام
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

به نقل از ZedZi :
ولی خوب این جا بحث درباره‌ی درون‌گرایی نیست ولی خوبه که فرقشون مشخص شد.
اتفاقن من از بحث هایی که اینجا دیدم و بحث های زیاد دیگه ای که بیرون از اینجا هر روز میبینم، به این نتیجه رسیدم که عمومن مشکل اینه که یکسری درونگرا هستن که نمیتونن توی جامعه هضم بشن و مرتبن از طرف برونگراها تشویق میشن که بیاین تو جمع... بیاین حرف بزنید... بیاید از کارگروهی لذت ببرید... یالا بیاید... و اگه درونگرایی این رفتارها رو انجام نده بهش میگن چرا اینقدر "منزوی" هستی؟ چرا اینقدر "افسرده" و "تنها" هستی؟ چرا "از خودت بدت میاد" ؟
از طرفی چون درونگراها به علت اینکه درونگرا ن همیشه جدا از همن و به صورت کلونی زندگی نمیکنن و نمیدونن که لااقل یک سوم جامعه روحیاتی مشابه اونا داره، همیشه فکر میکنن یک استثنای ناهمسازن و برای همین واقعن افسرده میشن... واقعن منزوی میشن... و واقعن از خودشون بدشون میاد... برای همین من فکر میکنم لازمه که اون جمله ی مارکز رو همیشه یادمون باشه که : "فرق هست میان کسی که تنها مانده و کسی که تنهایی را انتخاب کرده" انزوا از زمانی پیش میاد که من به عنوان یک درونگرا دست و پا بزنم که روابط اجتماعی زیادی رو بسازم و انرژی زیادی رو صرف کنم و اون طوری که انتظار داشتم، موفق نشم. اونوقته که احساس انزوا میکنم. باید روحیات و توانایی های خودمونو بشناسیم. یک درونگرا ممکنه با تمرین و صرف انرژی زیادی بتونه بسیار اکتیو و برونگرا هم به نظر برسه؛ اما سوال اینه که آیا واقعن میرزه؟!

در ضمن مرسی بابت لینک خیلی خوبی که دادی.
 

farewel

کاربر فعال
ارسال‌ها
60
امتیاز
327
نام مرکز سمپاد
farzanagan nahie1
شهر
kerman
مدال المپیاد
ای بابا بیخیالم نمیشه!!!!
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

من حس میکنم آدمای منزوی خود باور نیستن...
یا شایدم خیلی اعتماد به افراد دیگه ندارن...
هر چی که باشه من دوست دارم با اون شخص حرف بزنم و نظرشو عوض کنم...
 

MSA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
299
امتیاز
8,814
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
تلگرام
پاسخ : من یک آدم منزوی هستم !!!؟

متن زیر رو تازگی دیدم. به نظرم خیلی خوب و جالب بود. برای همین اینجا میذارمش که هم شما بخونیدش، هم خودم اگه یه وقت خواستمش، راحت پیداش کنم :D
اگر به روان شناسی و شناخت خود علاقه دارید، به احتمال زیاد با الفاظ درونگرایی و برونگرایی آشنا هستید. احتمالاً می دانید که درونگراها عموماً بر دنیای درونی تمرکز دارند، با گذراندن وقت به تنهایی انرژی می گیرند. و اگر به مدت طولانی با دیگر افراد (بخصوص جمع های بزرگ) تعامل داشته باشند، انرژی خود را از دست می دهند. و احتمالآً می دانید که برونگراها بر دنیای بیرونی تمرکز دارند، انرژی خود را از دیگر افراد می گیرند و اگر از مدت زمان خاصی بیشتر وقت خود را به تنهایی سپری کنند انرژی خود را از دست می دهند، و لذا با تعاملات اجتماعی انرژی خود را باز می یابند.
[/size]
اما هدف ما از این نوشته صرفاً تکرار این تعاریف مقدماتی نبود. ما قصد داریم سبب شناسی این تفاوت را مورد بررسی قرار دهیم:
تفاوت در سطح پایه برانگیختگی
در دهه شصت میلادی روان شناسی به نام هانس آیزنک اعلام کرد که تفاوت درونگراها و برونگراها به تفاوت در میزان برانگیختگی آنها برمی گردد. بدین معنی که در آمادگی ذهنی و بدنی آنها برای پاسخ دادن به محرک ها تفاوت وجود دارد. بنا بر نظریه آیزنک برونگراها سطح پایه برانگیختگی پایین تری دارند. یعنی نیاز به تلاش بیشتری برای تحریک کردن ذهن و بدنشان دارند تا به میزانی از برانگیختگی برسند که درونگراها به راحتی و با تلاش کمتری به آن دست می یابند. همین امر باعث می شود برونگراها در جستجوی هیجان طلبی و نوجویی باشند و مشتاق برای ارتباط با دیگران باشند. در عوض برای درونگراها اینگونه تحریکات می تواند بیش از سطح تحملشان باشد. چون سرعت برانگیختگی آنها بسیار بالاتر است و به آسانی تحریک می شوند. بنابراین گذراندن وقت به تنهایی، و یا مکالمات تک نفره و موقعیت های قابل پیش بینی برای آنها خوشایندتر است.
تفاوت های کارکردی در مغز
علاوه بر این تحقیقات نشان داده که تفاوت های بین درونگراها و برونگراها ناشی از نحوه پردازش محرک ها توسط مغزهایشان است. بدین معنی که نحوه پردازش یک محرک در مغز بسته به شخصیت فرد مسیرهای عصبی متفاوتی خواهد داشت. در برونگراها مسیر عصبی بسیار کوتاه تر است. و از مناطقی می گذرد که حس چشایی، لامسه، و بینایی و شنوایی پردازش می شود. اما در مورد درونگراها، مسیر پردازش محرک ها از مسیر طولانی و پیچیده تری می گذرد که شامل مناطق مغزی مسئول حافظه، برنامه ریزی، و حل مسأله می باشد.
 
بالا