• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

روزی چند ساعت میخوابی؟؟

  • +10

    رای‌ها: 11 10.1%
  • 8-10

    رای‌ها: 32 29.4%
  • 6-8

    رای‌ها: 51 46.8%
  • -6

    رای‌ها: 15 13.8%

  • رای‌دهندگان
    109

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بهترین خوابی که دیدم خواب دیشبم بود >:D<
خواب دایجانم با قسمت هایی از یه فیلم بود
وقتی که تازه داشتم دایجانم و میدیدم ؛خواهرم اومد بلندم کرد و دیگه نذاشت بخوابم :|
 

ستاره

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بدترین خوابم:مامانم 16تا گربه خریده آورده خونه منم که از گربه بدم میاد اینا همش دنبالم را میفتن و کل خونه رو گرفتن.
از خواب که بیدار شدم X_X
 

بـئـاتـریـس

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
13,547
نام مرکز سمپاد
فرزانگان تربت حیدریه
شهر
تربت حیدریه
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فعلاً یزد :)))
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

خواب دیدم ماشین عموم رفته زیر قطار و عمه ام فوت شده!پسرعمه ام سرش بدجوری ضربه دیده!زن عموم هم کلن صورتش داغون شده!اون یکی عمه ام پاش زیرقطار مونده ..
درست شب بعدش تمام این اتفاقا افتاد .. تمامش!
منتهی تصادف با کامیون بود نه قطار ..
 

شترمرغ

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
35
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
ریاضی-کامپیوتر
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بدترین خواب:فوت پدرم :rolleyes: :-$
 

mohammadx0098

Mohammad_A
ارسال‌ها
102
امتیاز
320
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان 2
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

یه خوابی بود دقیقا نمیدونم چی بود ولی هر وقت یادم میاد تنم میلرزه ...
حدود 5،6 بار هم تکرار شده بود :|
وای خیلی وحشتناک بود -_-
همین که نمیدونم چی بوده هنوزم برام ترسناکه ...-_-
 

Reyhoon

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
208
نام مرکز سمپاد
فرزانگان بم
شهر
بم !
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

هرسال تو امتحانای ترم دوم خواب میبینم یه درس رو امتحان دارم و نمیتونم هیچ کدوم از سوالا رو جواب بدم یعنی همه ی بچه ها دارن حل میکنن و من فقط نمیتونم هیچ کس هم کمکم نمیکنه.... :((
یه شب هم خواب دیدم تو یه جنگل یه مرده با تبر افتاده دنبالم ومن دارم میدوم و هی زمین میخورم و دوباره بلند میشم و خلاصه با مشقت های فراوان فرار میکنم واااااااای خیلیییییییی بد بود... ~X( :-\
 

@@sin

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
2,240
نام مرکز سمپاد
احمدی روشن
شهر
قروه
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
شیمی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

یه خواب بامزه.خواب دیدم رفتم خونه کاراگاه گجت! ;;)خیلی با حال بود.در اصل خونه کاراگاه گجت خونه داییم بود ^-^.ولی خب صاحبش کاراگاه گجت و دخترش بودن.خوش گذشت.یکدفعه کارگاه گجت از تو کلاهش کیک در میاورد.یا دستش رو دراز می کرد هرچی می خواستم برام میاورد!وقتی بیدار شدم خیلی ناراحت شدم!کاشکی واقعی بود :| :|
 

ریحان خاتون

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
198
امتیاز
906
نام مرکز سمپاد
استعدادهای درخشان فرزانگان
دانشگاه
بیرجند
رشته دانشگاه
علوم ازمایشگاهی
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بدترین خوابی که دیدم این بود تو خواب معلم فیزیکم داشت بهم میگفت بابات معتاده و منم تو خواب عصبانی شدم لگد زدم تو پای معلمم (<
 

kiana9695

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
26
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرج
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بهترين خواب برمي گرده به سوم دبستانم كه خواب اسب ديدم 8-> و ديگه هم نديدم :|
 

arcana

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
373
امتیاز
11,948
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
jah
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بدترین خوابی که دیدم خواب جن بود :D
اون موقع خونمون خیلییییی بزرگ بود و منم ترسو :D
خواب دیدم توی خونه داشتم کارامو میکردم بعد یه صدایی مث داد زدن میومد ولی معلوم نبود چی میگه
رفتم توی آشپزخونه یه جسم سیاه بزرگ مث انسان ولی بزرگ تر تکیه داده بود به یخچال نشسته بود روی زمین با یه پارچه شنل مانند پاره
بچه بودم خب :D :-"
 

Flying_girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
764
امتیاز
4,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان7
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
مدال المپیاد
هیچ
دانشگاه
تربیت مدرس
رشته دانشگاه
پیشرانش
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بدترین خوابی که دیدم خواب رتبم بود که دیدم شدن 209 هزار و با تپش قلب از جا پریدم و تنها چیزی که نجاتم داد این بود که امسال تو رشته ریاضی 150 هزار نفر شرکت کردن و نمیتونی بشی 209 هزار
 

Nadiye

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
332
امتیاز
2,225
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

بهترین خوابی که دیدم،خواب پرواز بود.خواب دیدم سوار این هواپیما تک نفره‌ها شدم و بالای یه ساحل خیلی خوشگل پرواز می‌کردم.حسم بعد این خواب فوق‌العاده بود. :‌)))
بدترین خوابی هم که چندین بار دیدم مربوط به مرگ اعضای خونواده ـم بود.
 

el_behnam

خسته تر از خسته
ارسال‌ها
27
امتیاز
155
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
kerman
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : بهترین یا بدترین خوابی که دیدید

چقدر خوابای وحشتناک میبینن دوستان
من بدترین خوابم سقوط آزاد بوده
بهترین خوابم هم مربوط میشه به دوران کودکی که خواب دیدم رفتیم بازدید از بهشت مثلا درا باز شده بریم دور بزنیم و اینا .. ..
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,897
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
من در دوران طفولیت بسی اسکل تشریف داشتم و طبیعتا خوابام هم اسکلانه بودن :|
تنها باری که از ترس از خواب پریدم این بود که "خواب دیدم تو محیط کتاب جنگلم و شیرخان بهم دستور میده تا آخر عمر براش کار کنم.بعد من جیغ زدم و بیدار شدم :|)
بهترین خوابم هم تا حالا برنامه ی فیتیله بوده و بقیه خوابام یادم نمیمونه :|
منِ اسکل :))
 

miena.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
656
امتیاز
8,128
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
فناوری اطلاعات سلامت
اینستاگرام
بدترینم یه عالمه حلزون بدون صدف بهم حمله کردن
بهترینم که گروه اکسو و دوستام اومدن خونمون
 

Kabiri

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
241
امتیاز
684
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره فیزیک دوره 29
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
فیزیک
بهترین خوابم، خواب یه سیاره کوچولو بود که با دوستام توی ده دقیقه یه دور، دورش میچرخیدیم؛ و پر از رنگ بود 8-> یه سری از فرمولای فیزیک هم روی سطحش نوشته شده بود که باید حل میشدن. واقعا نمیدونم چطور مغزم تونست چنین تصویر فانتزی رو بسازه!
بدترینش هم خواب یه جاده بود. یه جاده ای که اولش انقدر تاریک بود که هیچ چیزی دیده نمیشد. کم کم نور ماه و ستاره سطحشو روشن کرد. توی خواب باید اون مسیرو میرفتم. اونقدر توی مسیر حس خستگی و ترسم عمیق بود که کامل حس میکردم شیره جونم از بدنم بیرون کشیده میشه و روی جاده میمونه! خیلی حس بد و عجیبی بعد خواب داشتم.
 
آخرین ویرایش:

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,071
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
بدترین خوابی که دیدم این بود که چند تا پلیس اومده بودن خونمون بعد داشتن به ما تیراندازی میکردن...بعد که اومدن به داداشم تیر بزنن من خودمو انداختم جلوش اخر خودم تیر خوردم..
 
آخرین ویرایش:

*Kosar*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
311
امتیاز
6,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران_مرکز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
من کلا خواب بد زیاد میبینم جدیدترینش همین دیشب بود که خواب دیدم یه قاتل افتاده دنبالم میخواد منو بکشه
بهترین خوابم اینه که یه بار خواب دیدم رفتم یه جایی اینقدددد خوشگل بود پر بوداز این درختای بید مجنون بعد از درختا که رد میشدی یه محوطه دایره شکل‌ بود که چندتا پله میخورد میرسید به یه حوض تازه بارونم میبارید خیلی دوس داشتم واقعی بود اونجا
 

Dr.Dream

N.larosa
ارسال‌ها
49
امتیاز
265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
96
بدترین خوابی که دیدم این بود که بابام فوت کرده بود(خدا نکنه خدا .هیچ وقت اون روزو نیاره)
از خواب که پریدم دنبال بابام گشتم آخه خوابم خیلی واقعی و با جزئیات بود بابامو که دیدم خوابیده خیالم راحت شد که یهو بابام نگران بیدار شد گف «نمیتونی بخوابی؟چی شده؟بیا بغل من بخواب»
وقتی سرمو گذاشتم رو قلبشو تپشاشو شنیدم آروم گریه کردم
بابام هیچ وقت نفهمید من اونشب چم بود و چقدر تو بغلش تا صبح گریه کردم و نفساشو شمردم
ولی بعد اون شب فهمیدم که اگه نباشه حتی توی خوابم دنیام دیگه رنگی نداره برا همون یه بار که خواب بود صدای نفساشو ضبط کردم که برای همییییییییییییییشه داشته باشمش نفساش بهترین آهنگ دنیاس که یه عالمه آرامش و امنیت رو به دلم روونه می کنه
میدونم که نوشتم بیشتر شبیه خاطره شد خیلی شرمنده آخه حتی با نوشتنشم احساساتی شدم و دیگه نوشتم از دستم در رف
 

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,511
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
بدترین خوابی که دیدم این بود که یه گله گرگ خیلی یهویی اومدن خونمون و سعی داشتن که ما رو بخورن....خیلی بد بود!...خیلی بزرگ و زشت بودن....

بهترین خوابم این بود که کسی که خیلی وقت بود ندیده بودمش رو دیدم....پدر بزرگم که فوت شده!...وقتی دیدمش خیلی خوشحال بود و میخندید....میگفت که خیلی دوستم داره...از همه نوه هاش بیشتر....خیلی دلم براش تنگ شده بود....خیلی دلم میخواد دوباره ببینمش!
 
بالا