• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

  • شروع کننده موضوع NEO
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

rozaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

ما در سالی ک گذشت اومدیم عضو سمپ شدیم...
و باعث خوشالی اعضای سایت شدیم...
و....
دیگ همین دگ...شاد باشید ا وجود من..... :-" :-" :-"
 

Mah O_o

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
254
امتیاز
3,509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

ازینکه میتونم باکسایی حرف بزنم ک اوناهم سمپادی هستن واقن خوشالم
امسال سال خاصی بود برام
خیلی چیزا یادگرفتم مثلا اینک هرکسی *دوست*نیست
باخیلیا اشنا شدم و بعضیا رو واقن دوست دارم وازینک میان سمپادیا خوشال میشم
دوستای بسیار خوبی پیدا کردم ک یکیشون شد خانوم دکتر وروانشناس من و ازش واقن ممنونم بخاطر این چن ماه
یکی دیگ بود ک اولا باهم خوب بودیم ولی بعدش دوستیمون دود شد رف هوا!اونم ازش ممنونم بخاطر لحظه های خوبی ک داشتیم باهم ^_^
حتی شاید باورش سخت باشه ولی من چن تا از همکلاسیامو اینجا پیدا کردم و بهشون نزدیک شدم وواقن خوشالم چون درحالت عادی نمیتونم باهمه ارتباط برقرار کنم و همون دوستایی رو دارم ک پنج سال پیش داشتم!!
بعضیام واقن رو اعصابم بودن و هروخ ک میدیدمشون اعصابم خط خطی میشد
خانواده سمپادیای امسال نبودم و یدفه دیدم شوهر و بچه دارم حتی!!
ازهمه جالب تر برام المپیادیا و کنکوریای امسال بودن ک باعث شدن من راهمو انتخاب کنم/ازاونام متوچکررم
اها راستی حلالیت میخام از ی دوست مهربون ک وقتی حالم بد بود منو سوال پیچ میکرد بفهمه چمه و من شاید خیلی بد جوابشو میدادم=(
الینور اینجاشاید بهترین دوستی باشه ک میتونستم داشته باشم و واقن خدارو شکر میگم ک هس(حالا اگ خوندی زیاد پررو نشی/گفته باشم!)
بعضیام بودن ک دلم میخاست باهاشون اشنا میشدم و الان منصرف شدم !!
بهترین شب سمپادیایی من اخرین روزسال ۹۲بود وهیچوقت فراموشش نمیکنم/حتی اون شب نشینی رو ک سر سیبیل پسرا و دخترا کل کل میکردیم!!
بچه ها اینم بگم و تموم:::
گاهی وقتا لازم نیست واسه اینک خودتو ثابت کنی دروغ بگی
گاهی وقتا اول ب طرف مقابلتون نگا کنید و بعد تصمیم بگیرید
گاهی وقتا بیاین رنج بقیه رو حس کنیم
گاهی وقتا لازمه از خیلی چیزا بزنیم تا به هدفمون برسیم
+ هیچ کسی بجز مامان ادم نمیتونه براش دلسوزی کنه
++هیچ پشتیبانی مث بابامحکم و مهربون نیست
هیچوقت زندگیتونو واسه چیزای بی ارزش ندین

هممون تهش میریم تو یجای حداکثر دو در یک!
قدرلحظه های خوش و بدتون رو بدونین:)
 

M.V.M

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
7
امتیاز
155
نام مرکز سمپاد
farz
شهر
ma
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

خب به احتمال خیلی زیاد این اخرین پست من در این فروم باشه
تنها چیزایی که یادمه و میمونه تا ابد شب نشینی عید پارسال...
با خیلی ادما اشنا شدم
اون دعوا اون خنده ها
اون بودناش
ولی خب دیگه نیست و نیستم و نیستیم
سعی کردم به خیلیا خیلی چیزا رو با اکانت اصلیم بفهمونم ولی کسی متوجه نشد...
هیچی مهم نیست
فقط اخرین حرفم:
وقتتونو اینجا هدر ندین
همین
و اینکه مهربونیتون حد داشته باشه وگرنه زخمای بزرگی از اینو اون میخورین
دلم برای همتون تنگ شده (اونایی که میشناسینم با یوزر خودم)
موفق باشید
عیدتونم مبارک
×فقط بدون ک هیچ وقت نمیبخشمت...م ش ک
 
  • شروع کننده موضوع
  • #24

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

خوب امسال، سالی بود که تو فضای مجازی خارج از سمپادیا اتفاقات خیلی زیادی افتاد.
مثلا اون دوتا خوش صدا با تصادفشون بساط خنده عده‌ی کثیری از جوونای ایرانی و خارجی رو فراهم کردن. :))
دی‌جی حسین فسنقری با تیپ تی‌شرت تو شلواریش و صدای فوق‌العاده‌اش در برابر بهت و حیرت همه، مرزهای موسیقی رو جا‌به‌جا و عده‌ی کثیری رو عاشق و دلباخته خودش کرد و به همون سرعتی که معروف شده بود فراموش شد. :(
رفتیم جام‌جهانی و موهای علیرضا حقیقی سوژه شد! اصلا کسی بازی ایران رو نگاه نمیکرد که، همه نگاه‌ها به کله‌ی حقیقی بود! :D
جنبش سطل آب یخ راه افتاد و ملت همیشه در صحنه‌ی ایران هم بدون اینکه بفهمه اصل موضوع چیه به سرعت به این حرکت پیوست. :-" [nb]اینا رو از این جهت مینویسم تا اگه سال دیگه برگشتم و این تاپیک رو باز کردم بفهمم پارسال چی گذشته بود.[/nb]

و اما توی سمپادیا
خوب توی سمپادیا بهارش با برگزاری یه مسابقه خیلی وقت‌گیر شروع شد برام.
بعدش هم که ریحانه دوست و همکار قدیمی بخاطر کنکورش استعفا داد و رفت. بی‌معرفت حتی نذاشت تو اون تاپیک مسابقه یه پست بدم من. :))
تابستونش هم که به دانشگاه و تماشای گروهی گذشت. که البته اونایی که خودشون درخواست برگزاری داده بودن توش شرکت نکردن. :| و همین هم باعث شد برنامه‌ای که برای عید امسال داشتم رو بیخیالش بشم کلا.
مابقی سال هم تقریبا سرم به انجمن‌هایی که دستم بود گرم بود و تو این مدت بیشتر تاپیک‌های مختلف از انجمن‌های مختلف و مخصوصا خبرگزاری رو دنبال میکردم.
گفتم خبرگزاری، یاد افول و به عبارتی نابودی یکی از مفیدترین قسمت‌های سایت افتادم. :(
که البته همش هم تقصیر خود فاضلِ که زده تو کار خوانندگی[nb]هنوز شعراش رو دانلود نکردم البته. حتی نمایشنامه‌اش رو هم گوش نکردم هنوز. X_X[/nb] و خبرگزاری رو به امون خدا ول کرده و تا چندوقت دیگه هم به احتمال زیاد موزیک ویدئو میفرسته بیرون. :-" :D [nb]غیرمستقیم الان بهت یه ایده جدید پیشنهاد دادم. :-"[/nb]
زمستون البته برای من فصل مهمی بود.
واسه اولین بار فرصت دیدن کاربرای سایت رو بعد این چهار سال بدست اوردم که تجربه خیلی مفید و خوبی بود و با حرف بزن هم آشتی کردم البته و نظر منفی‌ام درباره‌اش تا حدود زیادی عوض شد.
ولی خوب یه عیبی که این زمستونه داشت این بود که قشنگ احساس کردم دیگه مثل سابق نمیتونم تو سایت فعالیت کنم انگار که دیگه رمغی نمونده باشه برام و قشنگ حس کردم که دیگه کم‌کم وقت رفتنه.
و اینم البته خیلی ناراحتم کرد چون قطرش تو مدت مشابه پارسال دو برابر این بود.
ضمنا یکسال دیگه هم گذشت و من هنوز نفهمیدم این "استریت" و "مافیا" دقیقا چیه چون همیشه تعداد و طول پستاشون طولانی بود و هیچ‌وقت حوصله خوندنشون رو نداشتم. :D
(ممنون میشم یکی خصوصی واسم تو دو خط توضیح بده که اینا چی‌ان)

خوب این چند خط هم صرفا نهایت هنر حافظه‌ی من از اتفاقاتی بود که تو سال ۹۳ افتاد.
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

سمپادیای عزیز من توی 93

93 کلا خوب بود و خیلی خیلی دوست داشتنیو جدی ترین سال فعالیت من توی سمپادیا

بعد از 1سالی که رمزمو یادم رفته بود و حتی نمیدونستم ایمیلی که باش عضو سمپادیا شدم چیه (خنگ خودتونید :D) امسال بازگشت مقتدرانه و پیروزمندانه ای داشتم

بعد از دور شدنم از سمپاد؛ سمپادیا یه یادگاری خوب از اون دوران خوبه

امسال مدیر انجمنی شدم که خیلی دوسش دارم با اینکه خیلیا ناراحت شدن و ... :-"

و اینکه من امسال تازه تونستم یکم با سمپادیا رابطه برقرار کنم و سعی کنیم باهم دوست باشیم :-" و کم کم دارم یاد میگیرم دوستای خوبی پیدا کنم :D
سعی کردم توی بسشتر برنامه ها شرکت کردم سعی کردم کمک کنم تا حدی توی برنامه های سایت (نشد ولی :-") تا وقتی که از سمپادیا رفتم حداقل یکی یادش باشه منه بیچاره رو :-"
خب همین دیگه کلا خیلی خوش گذشت دور هم
 

فات

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,467
امتیاز
5,380
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
اقتصاد نظری
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

خب سال 93 و سمپادیا برای من خیلی کم بود.فقط دوماه از تابستون 93 رو تو سایت بودم و دیگه فعالیتی نداشتم و نمیدونم ستاره ها از کجا اومده واقن!!
تابستون 93 بود که من بعد از مدت خیلی زیادی (مثه الان) برگشتم سایتو دیدم اووو چه تغییراتی.سمپادیا هر روزش در حاله تغییره.باور کنید اگه برای یه مدت برید از سایت و بیاید میفهمید اینی ک میگمو.اوایل یادمه همش دنبال کاربرایی بودم که قبلن میشناختمشون تو سایت.خیلیاشون دیگه نمیومدن یا منو نمیشناختن و یا جزو کاربرای شاخ شده بودن تو این مدت و ب کلاس کاریشون لطمه میخورد با یه کاربر ستاره سبز دوس باشن.دیدم نه اینجوری نمیشه.شروع کردم به فعالیت.اوایل زیاد پستای چرند میدادم.3 تا لایک میگرفتم خوشال میشدم حتی!
دقیق یادم نمیاد ولی فک میکنم اولین کاربری که باهاش تو اون زمان آشنا شدم فاط بود.که بعد منو با مهرانه اینا و همزادم آشنا کرد.یه مدتی گذشت که نمیدونم چرا دلم خواس نشریه بزنیم.مطهری اومد گفت نمیتونی و اینا.محل ندادم :)) اون موقع ها بود که با محمد و کهربا و پریوش آشنا شدم.اوایل واسه نشریه خیلی خوب کار میکردیم.من نه ها.بیشتر کارا رو بچه ها مخصوصن محمد با اینکه کنکوری بود میکرد. و خب چون مطهری بد سلیقست نشد :)) همون موقع ها بود سره اکسس با مدیرا دعوام شد :)) محمدرضا میگفت بیا بگو چته؟ میگفتم تو نمیفهمی. :)) چقد به بهار بد و بی راه گفتم اون مدت :)) خلاصه گذشت تا اینکه فرشید اومد قضیه اکسسو جمع کرد :)) گذشت تا اینکه صندلی داغ بهار و محمدرضا شد :-" بعد بهار خودش بخشید منو دیگه.صندلیه محمدرضا هم که تاریخی بود اصن :)) کی باورش میشه چقدر منو نگین نقش داشتیم تو اون صندلی.خودشم نفهمید چجوری شد 69 صفحه :)) و خب محمدرضا شد جزو اون دسته از رفیقایی که واقن گرم میگیره باهت حتی اگه فقط یه هفته باهش حرفیده باشی.حیف شد رفت واقعن. همینجور میخندم میخونم صندلیشو :)) اون موقع ها بود که هی منو تشویق کردن منم دست به اسپمم خوب شد. ;;) تصوراتمون از کاربران سایت و اشاعه های سوگند و کی دافه.
اوایل تابستون خیلی جو گیر بودم.میخواستم از سال دوم شروع کنم به درس خوندن.بعد ایشون خیلی کمک کردن که بشه بخونم و خب به خاطر مدت زمان زیادی که تو سایت بودم نشد.و خب خیلی هم حسرتشو میخورم.اگه حداقل عربی 2 رو میخوندم الان آزمونامو 0 نمیزدم. (بدیه سمپادیا)
یادمه یه بار از مازیار پرسیدم چرا میگه خدا نیست؟ بعد چنتا کتاب معرفی کرد و اینا ولی خب نمیتونستم خودم رو راضی کنم برم سمتشون.بهش گفتم ببین ته قلبم قبولش دارم نمیتونم و اینا.بعد بحثامون ادامه پیدا کرد و باهش دوس شدم. افتضاح ترین شروع دوستیو من با کامران داشتم.بچه بازی اصن در این حد. و خب مصادف شد با صندلیه مازیار و من صمیمی شدم باهش. و خب بیشتر تو وایبر و اون گروپی بود که با فرشید و ایلیا اینا بود. و خب ایلیا .این بشر اصلن بهش نمیخوره اول دبیرستانی باشه :-"
اینو که من اصن نفهمیدم چجوری باهش دوس شدم .جزو کسایی هس که به شدت باهش صمیمی بودم.حتی شد یه شب ساعت دو شب به خاطرش اومدم سیستمو روشن کنم ببینم میاد بانگ بازی یا نه. برای اولین بارم که بهش زنگ زدم بیشتر از یه ساعت اینا حرف میزدیم :)) چجوری با دختری که اصلن ندیدمش انقد حرفم میاد آخه!
از فرشیدم بگم برم.این بشرو شما هرچقد باهش جرئت حقیقت بازی کنی باز بگی بیا جرئت حقیقت میاد. حاله همه بهم خورده بود این نه.میومد بازی کلی هم سوال داشت.حیف شد مدیر کل نیست ساعتو نمیتونه عوض کنه :-"
و خب خیلیای دیگه بودن که خیلی ازشون چیزی یادم بود ولی خب چون خودشون یادشون نیست احتمالا، نمیگم.اکانت خیلیا رو هم پیدا نکردم. خلاصه سمپادیا برای من فقط دوستیایی بوده که بیشتریشونو دوس داشتم و برام خوب بوده. بدیهتن خاطرات من از خیلیا خیلی کمتره چون فقط 2 ماه از 93 رو فعالیت داشتم. ;;)
 

Bahar_R

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,032
امتیاز
7,673
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

دوست ندارم به سال‌ها یه لقب کلی خوب و بد نسبت بدم کلا، سمپادیای 93ی من هم خوبی زیاد داشت، هم بدی کم نداشت.
با اینکه خیلی زیاد سمپادیا میومدم ولی کمتر توی بحثای علوم انسانی فرصت کردم شرکت کنم، پارسال که بیشتر بودم توی اونا یه شور و حال دیگه‌ای داشت. اما خب در عوض تو قسمتای دیگه بیشتر چرخیدم و تعداد آدمای جدیدی که باهاشون آشنا شدم زیاد بود و بعضی‌هاشون دوستای خوبی شدن برام.
چند نفر هم بودن که اون اوایل به بنده بد و بیراه می‌گفتن و دعوا داشتیم بعدا حل شد و اتفاقا دوست شدیم. :د
چیزایی که از 93 خوب تو ذهنم مونده یکی چنتا از شب نشینیا، یکی اون میتینگی که فرشید آبان گذاشت توی ساعی و 5-6 نفر بودیم و من 4 ساعت تو خیابون در به در بودم تا رسیدم خونه، حرکاتی که جمعی از دوستان توی بانگم انجام می‌دادن و داستان هایی که توی چت باکس بود :-" و بقیه چیزا که الان به ذهنم نمی‌رسه.
البته جدا از تمام چیزای خوبی که توی 93 داشتم یه رویی ازش رو هم دیدم که اصلا دوست‌داشتنی نیست و امیدوارم کسایی که ندیدنش در آینده هم نبینن.
بودن کسایی که اذیت کردن، لحظه هایی هم بود که گفتم من همین الان می‌رم استعفا می‌دم و دیگه پامو توی این سایت نمی‌ذارم. :))

می‌تونم بگم من توی 93 توی سمپادیا پهن بودم به معنی واقعی، فکر کنم اولش ستاره‌های زرد داشتم و الان که چک کردم چرخ‌دنده‌ی آخر رو هم گرفته بودم. :))
در کل سمپادیای 93 پرخاطره و پرتجربه بود، راضیم. :د
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

حس میکنم 93 بیشتر از یه سال بود برای تو سمپادیا، وقتی به اول و اخرش نگاه میکنم، کلی عوض شده همه چی، هم من عوض شدم، هم سمپادیا، یکی میگفت که: "من سمپادیایی خودم رو دوست ندارم" ، خب نمیدونم، من نمیتونم من سمپادیایی خودمو دوس نداشته باشم، شاید الان برگردم خودمو توی یه سال پیش نگاه کنم، خیلی خوشم نیاد ازش، شاید حتی دو ماه پیش خودمم نگاه کنم خوشم نیاد، ولی یه نفر دیگه هم میگف: "اونایی که میرن پاک میکنن گذشتشونو اینجا واقعا مسخرن، این بد بودن، ناله ها، یا هرچی که بودن بالاخره جزوی از زندگیشونه دیگه، چه خوب چه بد" بیشتر دوستای سمپادیاییمو امسال پیدا کردم من، و صمیمی ترین هارو حتی شاید، اسم نمیبرم، چون مطمئنم در هر صورت چند نفر جا میوفتن، اونا ناراحت نمیشن، ولی خودم دوست ندارم یادم بره بعضیارو نام ببرم اینجا، بعد، من از مهر پارسال مدیر شبکه و اینترنت بودم، ولی بقیه انجمنارو امسال مدیرشون شدم، گفت و شنود بودم چند ماهی، خیلی دوست داشتم مدیریت گفت و شنود رو، شاید نباید استعفا میدادم، ولی گذشت دیگه حالا، مدیر موبایل شدم که از اول دوست داشتم بشم، از همون اولای فعالیت، انجمن سمپاد هم همینطور، اولین پستمو تو همون انجمن سمپاد داده بودم، اولین اسپمم رو هم همونجا دادم، شقایق.س مدیر بود اون موقه، یادش بخیر چقد ترسیدم وقتی تاپیکه قفل شد :د
هوم امسال اولین میتینگمو هم رفتم، جدا ازونم چندتا از بچه هارو از نزدیک دیدم، تجربه خوبی بود مسلما.
یه سریارو هم خوب شناختم، چیزی که فکر میکردم نبودن، بهرحال همیشه هست همچین مواردی.
همین دیگه، 93 هم اینطوری...
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

93یه سمپادیای من خاص تر از این چهار سال عضویتم بود ، امسال چون بیشترین دغدغه ای که داشتم مربوط بود به کنکور بیشترین ارتباط من با سمپادیا هم با محوریت کنکور بود ! :D الان که سعی میکنم از اول سال به سمپادیا فکر کنم و اتفاقاتش رو مرور کنم اینا میاد تو ذهنم :
شب نشینی های کنکور ، روز کنکور و حرف بزنامون ، اون دوران انتظار برای نتایج ، اسم عوض کردنا ، فک و فامیلای توکلی :)) ، حماسه های این مدلی :)) ، انتخاب رشته ، مهسا و نرم سخت آی تی :)) ، کمک های خوب بچه ها تو اون دوران ، دوستای خوبی که از اونموقع دارم ، بعدترش حتی ، شب اعلام نتایج ، اون چت باکس دوست نداشتنی :-" ، و خب راستش از اینجا به بعد رو چیزی نمیتونم براش بنویسم چون ذهنم مونده پیش دوستایی که هدیه امسال سمپادیا به من بوده و دوست دارم ثبت شه اینجا که 93 با همه ی بدی هاش دوست های خوبی رو بهم داده ، میترا ، باران ، علیرضا ، نیلوفر ، امیررضا ، مهشاد ، فات ، زینب ، الهام ، حس میکنم بیشتر بودن :-" کم شدن یهو چرا ؟! :)) ، حالا به هر حال :-" ، وای داشت یادم میرفت ، امروز رو ! :)) ، عالی ترین روز 93یه سمپادیا میذارم اسمش رو ! :)) ، فضولی به یاد ماندنی ، نه نه اولین عیدی ! :))
خیلی چیزای دیگه هم هست که میشه ثبتشون کرد ولی فکر کنم همینا کافی باشه برای ورق زدن خاطرات امسال ...
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

سال نو همگی مبارک، امیدوارم سال خوبی باشه براتون.

*قفل
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

به درخواست دوستان باز میشه. :)
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,246
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

+۲شب پیش، یعنی چند ساعت قبل از تمام شدن سال ۹۳، کلي نوشتم بعد که اومدم ارسال کنم فهميدم حجم اينترنتمون تموم شده :)) بعد هم هی اینترنتمون وصل نشد تا همین ۲-۳ ساعت پیش.

+با تشکر از محمد عزيز که منو به اين‌جا دعوت کرد. :)

+اگر بدونين چقدر حس خوبيه که آدم بره تو يه تاپيک و يه سري پست بخونه و توشون اسم خودشو ببينه! خيلي حس خوبيه!

خب! من ۷ ساله که اينجا عضوم و از اين ۷ سال به جز سال کنکورم که کلا نيومدم، ۶سالش کاملا حضور فعال داشتم توي سايت. هيچ موقع به خاطرات سالم ننشستم فکر کنم! واسه همين هم الان برام يه کم سخته تفکيک کردن بين خاطرات اين ۳-۴ سال اخير! از بس که پشت سر هم و تند و تند گذشتند! تفکيک کردن خاطرات فصل‌ها هم خيلي سخته واسم و واقعا نمي‌دونم هر فصلي چه اتفاقاتي افتاده واسم.

از بهار هيچ چيز خاصي به ياد ندارم. ولي تابستون حضور فعالي داشتم به خاطر کنکوري‌ها! بعد خيلي جو کنکور ارشد گرفته بود منو :)) هي مي‌خواستم خداحافظي کنم و نيام ديگه و هي نمي‌شد! بعد رسيديم به اعلام رتبه‌هاي بچه‌ها و گفتم خب الان باشم و بعد برم. بعد رفتم و ديدم نه نمي‌شه که! موقع انتخاب رشته‌ي بچه‌هاست و نياز به کمک دارند!‌ به همين خاطر دوباره برگشتم به سايت و کلا اتفاقي که افتاد اين بود که نرفتم هيچ وقت از سايت و حضور فعال خودم رو حفظ کردم :)) تابستون رو با اعلام نتايج کنکور، رتبه‌های عالی بچه‌ها و انتخاب رشته‌شون به ياد دارم و حرص‌هايي که خوردم از دستشون به خاطر اشتباهات احتماليشون :دي و نگراني از تصميماتشون. به خصوص براي ميلاد و فاطمه خيلي نگران بودم. بعد کلا هم که من شده بودم «کامپیوتر،نرم،سخت،آی‌تی، علوم کامپیوتر» :)) تا حدی که تا چند وقت به این اسامی حساسیت بیمارگونه پیدا کرده بودم!‌:))‌ و خب اون اواخرش برام شد یه خاطره‌ی تلخ از سمپادیا. از دست يکي از بچه‌ها به شدت ناراحت شدم و در حالي که اصلا توقعش رو نداشتم از خودم، شکستم و کشيدم کنار. خسته بودم و فشار زيادي روم بود و توقع اون رفتار رو هم واقعا نداشتم راستش... به خاطر اون قضيه پويا از سايت خداحافظي کرد و براي چندين ماه حاضر نشد برگرده به سايت. که خب البته اين اتفاقات باعث شد که من خيلي پويا رو بيش‌تر از قبل بشناسم و خيلي دوست‌هاي نزديکتري شديم. و واقعا ناراحتم که چرا بعد از ۳ سال هم‌دانشگاهي بودن تازه شناختمش...
از پاييز رفتم دانشگاه و خب قضيه‌ي کنکورم يه کمي جدي‌تر شد و ديگه بايد درس مي‌خوندم واقعا. اون اوايل يه گردهمايي خيلي خوب سمپاديا داشتيم تو پارک ساعی که خيلي بهم خوش گذشت توش و دوست‌هاي عزيزي رو از نزديک براي اولين‌بار ديدم مثل گائوچو، پوريا و محسن عليايي! من و محسن از خيلي خيلي قبل همديگرو مي‌شناختيم. يعني در واقع از سال ۸۸ که با هم معاون سايت بوديم و اصلا هم از هم خوشمون نميومد! محسن سخت‌افزار دوست داشت و مي‌گفت که مي‌خواد سخت‌افزار تهران بخونه و من اون موقع مي‌خواستم نرم‌افزار بخونم. يادش به خير :) پاييز رو يه کم با فاطمه به ياد دارم و حرص‌هايي که با پويا واسش مي‌خورديم! خيلي ناراحتش بودم... خيلي... خداروشکر که الان خودشو پيدا کرده ديگه تقريبا :)
راستي تو پاييز تو تاپيک کنکوري‌هاي ارشد با بهزاد و مريم (دوست عزیز دوران دبیرستانم)خيلي چرت و پرت مي‌گفتيم و به وضعيتمون مي‌خنديديم با هم :)) ولي بعدش يه گروه وايبري ساختيم و ديگه زياد سمپاديا نميومديم.
راستي!!‌ گردهمايي سمپاديايي‌هاي دانشگاه تهران رو هم راه انداختيم توي دانشگاه و خيليييي خوش گذشت! فکر کنم براي اولين‌بار هسپرايد رو ديدم اونجا!
صالح و مهدي و آناهيتا و آناهيد رو هم از نزديک ديدم و پويا رو! ديدن رتبه‌ي ۲ي کنکور از نزديک حس خوبي داشت :)) تاااازه معصومه رو هم ديدم x:

اتفاق خيلي تلخ پاييز،‌ قضيه‌ي اسيدپاشي‌هاي اصفهان بود که باعث شده بود کلا همه جا حتی سمپادیا فضا سرد و تاريک باشه... (راستي حواستون هست که آخرش قضيه‌ي اسيدپاشي اصفهان به دست فراموشي سپرده شد...؟)

زمستون ديگه کنکور من در جدي‌ترين حالت خودش قرار گرفته بود :دي مجبور بودم قضيه رو جدي بگيرم! درس مي‌خوندم و گاهي سمپاديا ميومدم. شب آخرين امتحان ترم هفتم بود که محسن بهم تو وايبر پيام داد که بيا مديرکل بشو :)) بعد خب خيلي بحث کرديم با هم. از من انکار و از محسن اصرار! در نهايت از اونجا که شب امتحانم بود و واقعا مي‌خواستم برم درس بخونم، محسن موفق شد! ولي اشتباه مي‌کردم! تازه بعدش يه سري پ.خ و اينا به سمتم سرازير شد در اين راستا و همچنين يه دعوا تو سايت ايجاد شد و ... :دي خلاصه که درس نخوندم و اون امتحانو گند زدم و پايين‌ترين نمره‌ي ترم هفتم رو ازش گرفتم :))
از دو روز بعدش من ديگه سمپاديا نيومدم تا کنکورم. تو اون مدت، پويا و اميررضا و سعيد بهم خيلييييي کمک کردن. البته سعيد کلا در يک سال گذشته خيلي خيلي خيلي زياد به من کمک کرده. اميرحسين هم در طول تابستون و پاييز خيلي دوست همراه و خوبي بود واسم. با آهنگ‌هاي قشنگي که برام مي‌فرستاد و بهم انرژي مي‌داد براي درس خوندن براي کنکور...
و بعد از کنکورم که برگشتم سمپاديا خيلي خوشحال شدم که ديدم بچه‌ها کلي به يادم بودن و تو حرف بزن‌هاشون کلي يادم کردند. خيلي حس خوبي داشت. هر چند که من کنکورمو گند زدم :))
دوباره يه کم بعد از کنکورم يه گردهمايي گذاشتيم با سمپاديايي‌هاي دانشگاه که خيلي خوش گذشت تو اون کافه تو وصال!‌ خيلي جاي باصفايي بود!‌ هدف گردوندن مهيا بود که اومده بود دانشگامون :دي خيلي خوش گذشت اونجا جدي! با صحبت‌هامون در مورد فالت، داعش، بازاريابي شبکه‌اي و شيوه‌ي جديد اعدام :)) عالي بود اصلا :دي
يه اتفاق جالبي هم که تو زمستون افتاد، هم‌اتاقي شدنم تو خوابگاه با سعيده بود. دوستي که از خيلي قبل تو سمپاديا با هم آشنا شده بوديم و بعد با هم هم‌دانشگاهي شده بوديم. البته دوست که چه عرض کنم :دي من و سعيده از وقتي همو مي‌شناختيم تو سمپاديا خيلي از هم بدمون ميومده :دي ولي خب بعدتر که هم‌دانشگاهي شديم دوست شديم :)
ديگه بعدش هم که عيد شد و اينا :دي
کلا اگر بخوام بگم،‌سال پرافت و خيزي براي من نبود. مهم‌ترين اتفاقش احتمالا کنکورم بود که اونم زياد مهم و کليدي نبود. سمپاديا هم مثل هميشه برام خوب و خوشحال‌کننده بود و بعد از مدت‌ها که هيچ دوست جديدي پيدا نکرده بودم، کلي دوست جديد پيدا کردم توش. دوستاي خوب و جديدي مثل ميلاد و پوريا و فاطمه(ژالان) و بهزاد و الهه و هستي و صبا و انسیه(ارنواز) و ادیب و ارغوان و سحر و ... خيلي‌هاي ديگه که الان حضور ذهن ندارم :) ضمن اينکه با پويا و اميررضا خيلي دوست‌تر شدم نسبت به قبل‌ترها و از اين دوستي‌هام خيلي خيلي خوشحال و راضيم.

+همه‌تونو خيلي دوست دارم سمپاديايي‌ها :)


+از همه ی کسانی که احیانا فراموش کردم اسم بیارم ازشون عذرخواهی می‌کنم بابت نداشتن حضور ذهن.
 

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,596
امتیاز
37,032
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

از جنبه مدیر سایتی اتفاق مهمی که برای سمپادیا در سال ۹۳ افتاد این بود که تبلیغ گرفت و یک منبع درآمدی برای سایت شد.
 

farz

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,097
امتیاز
14,659
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
مدال المپیاد
مرحله اول شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

خب فکر میکنم تو این تاپیک یه ذره از شب نشینی هم صحبت بشه بد نیست، آخرین شب نشینی ـه ۹۳
اولش عکس گذاشتن و حدس اینکه کی کیه بود :D بعدش نئو گفت که از یخچال خونه‌تون عکس بزارین و خودش پیش قدم شد :د

20150320_004302.jpg


بعدش هم صحبت ها و نظر‌هاش درباره‌ی نحوه نگه‌داری ماهی تو یخچال طوری که یخچال بوی ماهی نگیره و...
که باعث شد ما این نظرسنجی رو بزاریم.
ak_woe_q.PNG


و خب یک سری دعواهای پیش آمده بین پوریا و بهار که نتیجه‌ش چیزی شد هم خلاف میل پوریا و بهار :D

daljdiqw.PNG


و یک سری اتفاقات دیگه که متاسفانه شات ازش ندارم. : )
 

galexy-A.R

کهکشـــــــان
ارسال‌ها
582
امتیاز
6,993
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Bushehr
سال فارغ التحصیلی
1392
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
اینستاگرام
پاسخ : سمپادیا در سالی که گذشت (۱۳۹۳)

تاپیک قفل میشه و بازنمیشه . تموم شد دیگه :-"
ان شاالله 94 خوبی داشته باشید.
 
  • لایک
امتیازات: NEO
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا