• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,250
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز امتحان ادبیات داشتیم ما ته کلاس نشسته بودیم یه سری از سوالا رو روی یه برگه نوشتن دادن به یکی بعد سوالا درهم برهم بود . اونم رفته بود از بالا تا پایین سوالا رو نوشته بود :| هیچی دیگه نام دیگر منطق الطیر شده بود حسان عجم ( لقب خاقانی ) (:|

خسته ایم اقا خسته میفهمیییییین؟؟؟؟
 

h.mahmoodzadeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
865
نام مرکز سمپاد
allameh tabatabaii high school of bonab
شهر
bonab
مدال المپیاد
فیزیک
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

استاد اومده کلاس میپرسه اقا شما اهل کجایین میگه لاهیجان.
استاد: لاهیجان شمال دیگه
پسره: نه استاد لاهیجان چک اسلواکی
استاده خیلی ناراحت شد .
واسه نیفتادنش بزن کف قشنگرو <D= <D= <D= :))
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

وقتی که من تو برگه ی امتحان ترم ادبیاتم معنی عفریتو مینویسم اکنون و معلممون نمره میده :-?? :D

حالا رفتم بهش گفتم میگه سوپر من بازی در نیار برو بشین :)) :-"
 
ارسال‌ها
148
امتیاز
1,346
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مدیریت کسب و کار
پاسخ : سوتی‌ها

موقعی که کلاس المپیاد میرفتم یه دبیر بیوشیمی جوون داشتیم. خیلی آدم باحال و پایه ای بود. بعد خیلی هم کله ش بو قرمه سبزی میداد! یه بار یه سیب تو جامیز بود دو هفته بود اونجا بود برداشت خوردش :)) یه بار یه خاطره تعریف کرد از خودشو دوستاش. گفت:

یه بار با دوستامون رفته بودیم حرم، (گویا یکی از دوستاشون پاشو عمل کرده بوده و عصا داشته) بعد پیش خودشون گفتن چیکار کنیم چیکار نکنیم، یه ویلچر گرفتن. دوستشونو بردن پشت پنجره فولاد. بعد اون دوست خلشون هم یهو پاشده دستشو گرفته به اون قسمت میله های پنجره فولاد. بعد یه بنده خدایی از پشت داد زده شفا گرفت! شفا گرفت!

دبیرمون میگفت وقتی از زیر دست و پا دوستشو درآوردن، کفشاش و یکی از جوراباش و عینکش دیگه نبوده :))
 

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی :
دوستم : خانم مارو نگاه نکنین بی عرضه ایم فقط درس میخونیم ، رفته بودیم یزد دختره همسن ما بود شوهرشم کرده بود ... ( منظورش این بوده که شوهر کرده بود.)
معلم شیمی : عجب :D
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر دینی ما وقتی میخواست توضیح بده که چرا توقران اومده به پدر ومادرتون اوووف نگین:
یعنی اینکه به پدر ومادرتون محترمانه بی ادبی کنین!!!!!!!

:| :| :| :| :|
:D :D :D :D
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,214
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

×دوستان خواهش می‎کنم هر خاطره ای رو اینجا ننویسید.
اسم این بخش «سوتی‎ها» هستش، از این به بعد پستای نامربوط پاک می‎شن.
 

cristiano

thisisajjad
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,374
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

ی دخدره هس تو فرندای فیس بوکم:مشخصاتش:
نام‌مریم/محل تولد کانادا/محل فارغ التحصیلی:انگلیس لندن/محل زندگی:کابل افغانستان/پست هایی ک میده:پیج مشهد و خاطرات پارک ملت/سن:۱۷!!!!

باتشکر از فعالت فراوان این بانویه نمیدونم کجایی :))
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,881
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Cristiano Ronaldo :
ی دخدره هس تو فرندای فیس بوکم:مشخصاتش:
نام‌مریم/محل تولد کانادا/محل فارغ التحصیلی:انگلیس لندن/محل زندگی:کابل افغانستان/پست هایی ک میده:پیج مشهد و خاطرات پارک ملت/سن:۱۷!!!!

باتشکر از فعالت فراوان این بانویه نمیدونم کجایی :))
اینجور چیزام آیا سوتی محسوب میشن :D
 

иιℓσσ

Niloo
ارسال‌ها
29
امتیاز
1,743
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin1
شهر
esfahan
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

توصیف رها از یه گل:
وای چ قدر خوشگله ...یه سیخی با دوتا گردالی کنارش....
من :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :| :|
شکیبا :-" :-" :-" :-" :)) :)) :))
رها:هان؟چی شد؟
من:رها :-" :-" :-" :-"
رها:آِ...چه قدر شماها منحرفین...:-"
شکیبا:پس خوشگله؟میخرم برات:-"
رها: [-( [-( [-( [-( :-"
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,394
امتیاز
22,769
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان معلم پرسید :" چی از درس مونده؟؟؟"
اومدم بگم : " language function "
گفتم: " language fuck tion "

من: :-[
معلممون: =))
بچه ها: :(( (اینا از شدت خنده گریشون گرفته بود!!!)
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تو ماشین داشتیم میرفتیم و رادیو باز بود و یه کارشناسی داشت درمورد جلوگیری از هدر دادن انرژی تو خونه ها صحبت میکرد که:
«خانواده ها وقتی میرن مسافرت یا برای چندین ساعت از خونه خارج میشن بهتره که سیستم گرمایی خونشونو خاموش کنن و قبل از یک ساعت که به خونه برمیگردن اونو روشن کنن.»
یعنی ما وسط مهمونی یا مسافرت بیایم بخاریامونو روشن کنیم بعد بریم و یه ساعت بعد برگردیم خونه؟؟!!! :rolleyes: :-"
 

-zarA-

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
833
امتیاز
6,256
نام مرکز سمپاد
هـنرستانمـوטּ
شهر
اصفهــاטּ
دانشگاه
هنر اصفهــاטּ
رشته دانشگاه
طراحی صنعتـی
پاسخ : سوتی‌ها

خیلی بده ادم جو گیر شه بخواد یبار تو زندگیش جدی بحرفه بعد توجیه رو بنویسه توجیح :)) :)) :-"
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم:نیازی اون سوال سخته رو حل کرد!
من:نیازی کیه؟؟
_نیازی؟؟؟چرا؟؟همون دختره ک اون دفه گفتم که.....
+اون حلش کرد؟؟ :O
_ن دیوونههههه.....نیایش حلش کرد
(منظورش از نیازی سوالو حل کرد:نیایش سوال ریاضیو حل کرد!)
من: L-: ~X(
دوستم: :)) :-"
نیایش: :(
ریاضی!: :-? :-<
سپیده نیازی!!!!!: ^#^
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : سوتی‌ها

شوما عبارت "مشتق کاربرد" رو شنیدین ؟ :-"

یا مثلن "هستو" خانوم :-"
 

azade

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
11
نام مرکز سمپاد
farzanegan1
شهر
qom
پاسخ : سوتی‌ها

من از وسطای ترم یک با دبیر شیمیمون نه حرف میزنم نه نگاهش میکنم کلا بخاطر ی مسائلی
چن روز پیش زنگ کلاس خورده بود من تشنم بود رفتم آب بخورم و چون میترسیدم دبیرمون بیاد سر کلاس کل راهو دویدم
وقتی داشتم برمیگشتم به در سالن ک رسیدم همین دبیر شیمی محترم یدفه اومدن بیرون منم هول شدم به زور یه کاری کردم نخورم بش
بعدم رامو کج کردم رفتم ولی دیدم زشته بش گفتم خسته نباشید
بیچاره تعجب کرده بود
باورش نمیشد کسی ک پنج ماه بش نگاهم نکرده باش حرف زد
تازه جوابم نداد بی ادب
یه روزم با کلی ذوق داشتم میدوییدم ک ب دبیر فیزیکمون بگم بیاد بامون عکس بگیره نتونستم وایسم با صورت خوردم زمین
بدترشم این بود ک نیمی از بدنم تو دفتر آقایون ولو شده بود
اصن روم نمیشد پاشم از جام
این استادا هم گیر داده بودن یکی میگفت خوبی؟
یکی میگفت حواست کجاست؟
یکی میگفت باز این سوزن خورد زمین...خوبه نشکست
کمم نمیارن ماشالا!
اینم روزگاره ما!!!! :D
 

Ayatay

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,322
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
kerman
مدال المپیاد
just biology
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
سلولی مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها

امشب داشتم با یکی صحبت میکردم میخواستم بگم ادرس میدم تشریف بیارین درخدمتتون بتشیم گفتم ادرس میدم خدمت برسین :-<
خیلی زشت شد
 

versa

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز تو سالن مدرسه با مهشاد و آرزو ولو شده بودیم میحرفیدیم....
یهو یه دختره اومد خیلی جدی از آرزو پرسید:تو اسمت چیه؟
ماهم دیدیم یارو مشکوک میزنه ساکت نگاش کردیم.دختره عصبانی شد گفت:باتوام اسمت چیه؟
منم عصبانی شدم گفتم:پونه،اسمش پونه س.....برو....
یهو نمیدونم کجای مغزم شروع به فعالیت کرد که بلند رو به آرزو گفتم: راستی آرزوووووووووو.....
دراون لحظه:
مهشاد: :( :O
آرزو: :( :O #S-:
من: :-[ ~X( :-s x:
دخترفوضوله: :D :D :))
ودوباره من اینبار درکمااال عصبانیت: توچرا هنوز اینجایی فوضول پررو؟؟؟؟برو دیگه....اه


\:D/ :))
 

mh.darya

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
597
امتیاز
3,794
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
تهران
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Wispy!!!! :
امشب داشتم با یکی صحبت میکردم میخواستم بگم ادرس میدم تشریف بیارین درخدمتتون بتشیم گفتم ادرس میدم خدمت برسین :-<
خیلی زشت شد
منم از این گندا زدم! :))

خیلی وقت پیش باید برای انجام کاری به چند تا اداره و سازمان زنگ میزدم ، خیلی خسته بودم و زیاد حرف زده بودم ، خانومی که پشت خط بود داشت برام یه شماره میخوند
من [در حال یادداشت ]: بله ...بله ...ببخشید متوجه نشدم میشه دوباره "عرض کنید" ؟
خانومه [بعد از چند لحظه سکوت معنی‌دار ] : عرض کردم [ با تاکیید روی ض کلمه عرض ] که ...
:))
نفهمیدم چطوری تشکر و خداحافظی کردم ! :))
 
بالا