• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,610
امتیاز
22,227
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هیکل خرس را دارم اما بلد نیستم یک تخم مرغ درست کنم :-<
اعتراف میکنم عشق ممنوع و حریم سلطان رو از ماهواره میدیدم خیلیم دوسشون داشتم و دارم :-" 8->
 

masijoon

کاربر فعال
ارسال‌ها
49
امتیاز
219
نام مرکز سمپاد
شهید صدوقی یزد
شهر
یزد
دانشگاه
دانشگاه شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فک میکردم تو املت گوشت میریزن!!!!!! :D

جدی جدی هم بافتش شبیه گوشته نیس؟؟؟؟؟ :|
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم اسم ِ این کتابه هست؟ «بادبادک‌باز»؟ اونُ می‌خوندم بادبادک ِ باز :-" :D
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم این پستهای طولانیو تو حرف بزن حتی یع بارم نخوندم .

اعتراف میکنم اینا ک پست میذارن نقل قول میکنن از یه سایتی یا لینک میذارن رو یع بارم باز نکردم لینکو یا نقلو نخوندم .
خو اگه میخواستم بخونم سرچ میکردم تو گوگول چه کاریع میکنن """"-:


:- شیرازی """-:
 

notebook

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
336
امتیاز
1,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم هر کی پستش 0 بوده لایک دادم اوناییم که بالا بودن مثلا 10 اینا به بالا جو گیر شدم لایک کردم چون بقیه لایک کردن
اصلنم هیچ کدوم از دو مورد فوق پست هارو نخوندم
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,599
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که من تا اول دبیرستان فک میکردم دانشگاه شبانه ینی دو شیفتس و شب میرن و دقیقا همین تفکر رو دوست من تا همین 2-3 هفته پیش (موقع انتخاب رشته) داشت هنوز :|
 

وارش

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
90
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
دانشگاه صنعتی نوشیروانی
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که...

بچه که بودم سریال مریم مقدس می داد بعد اینکه مریم باردار شد و همه مردم باهاش بدرفتاری می کردن و اینا من که نمی فهمیدم قضیه چیه همیشه می ترسیدم منم مثل مریم مقدس یه دفعه ای حامله شم ،بعد کلی دعا می کردم که حامله نشم :-[ :D :D

آقا اصلا تا یکی دوسال درگیر بودم ناجوووووررر!! :D :))
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,683
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : اعترافگاه !

شما که خوبین من فکر می کردم همون وقتی که می رن آزمایش خون می دن و اینا،خوناشون می ره توی هم بعد بچه دار می شن.
از همون اول من علمی فکر می کردم :D
 

لنگه کفش

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,018
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چندوقت پیش مامانم ماهی درس کرده بود
بعدبهم گف حواست بهشون باشه تاکاملاسرخ شن
مامانم رفتن بیرون منم رفتم پانت :D
نمیدونم چقدربعدیه دفعه دیدم ازتوی ماهیتابه داره د؟دبلندمیشه :D
سریع رفتم خاموش کردم گازو
نمیدونستم چی بگم ب مامانم
ولی ظهرموقع خوردن همه تعریف کردن مخصوصامامانم
:D
منم هیچی به روی مبارک نیوردم
:D
 

Marziyeh.banoo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
475
امتیاز
3,643
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی با یه بچه تنها میشم ازشدت علاقه کتکش میزنم :D
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم تا چند وقت پیش فکر می‌کردم قیمت گزاف یعنی ارزون :D :-"
 

notebook

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
336
امتیاز
1,897
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم :|
یه روز پسر خالم اومده بود کرمان برای انجام کاری(شیراز زندگی می کنن) صب من زودتر از خواب بلند شدم مامانم گفت چایی درس کن و صبحانه آماده کن منم رفتم نوشابه ریختم تو فلاسک بعد پسر خالم دیرش شده بود تندی چایی ریخت گف این مال چند روز پیشه اینقد سیاه شده :)) :)) منم هیچی نگفتم :>
تازه شکر هم ریخت توش باورتون نمیشه نون پنیر با نوشابه شیرین خورد :-& (گفتم الان یه طوریش میشه ) می گف چرا یه مزه ای میده فک کنم چایی ها موندن زیاد (من =)) ) یینی تا این حد این بشر مشنگِ :-??


دیگه عاغا من نتونستم جلو خندمو بگیرم قضیه لو رفت بعد پرسید میشه بگی فقط چی به خورد من دادی :-w
من =)) :-?? اولش فقط نوشابه خودت شکر ریختی توش
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,214
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا قبل از مسابقه ی شعرخوانی فکر میکردم "کهربا" دختره :-" تازه هنوزم گاهی ک اسمشو میبینم و حواسم نیس فک میکنم دختره :-"
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم فکر میکردم زن و شوهرا به خدا میگن و دعا میکنن بعد خدا یه بچه تو دل خانومه میکاره! من مثل شما دانشمند نیسم از همون اولم معنوی فکر میکردم :-" :)) :))
 

N.KH

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
269
امتیاز
883
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
دانشگاه کردستان
رشته دانشگاه
مهندسی برق - الکترونیک
پاسخ : اعترافگاه !

این" روغن پالم هست" که میگن کارخونه ها تو مواد لبنی شون میریزن
اعتراف میکنم اصن نمیدونم چه طوری خونده میشه ! :-[ :-[ :-[
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم فک میکردم آخر همه ی فوتبالا باید پنالتی بزنن و حین اون 90 دیقه ای که برام کاملا بی معنی بود، 10-20 بار از اعضای خانواده میپرسیدم پس کِی پنالتی میزنن؟ :| و همیشه جواب این بود که میزنن،یه کم دیگه.
و واقعا یادم نیست بهم گفته بوده باشن که قرار نیست پنالتی زده بشه،شاید فک میکردن خیلی میخوره تو ذوقم.شایدم هر بازی اون موقه دیده بودم به وقت اضافه رفته بوده و به نظر میرسیده به پنالتی بکشه.

اعتراف میکنم تا همین 1 سال و خورده ای پیش فک میکردم "استفان بولتزمن" یک نفره. و تا همین عید، "لِین اِمبدن" رو "لِیلِندِن" تلفظ میکردم،تا وقتی به صورت مکتوب دیدم کلمه رو.
 

M a н d i s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
اراك
رشته دانشگاه
پزشكی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم هر وخ مامانم نبود
میرفتم کفشایه پاشنه بلندش رو میپوشیدم بعد باشون رو الکی راه میرفتم همش. :-"
بعد تِق تِق میکردن شاد میشدم :D
اصن حس ِ بزرگ بودن بم دست میداداااا، فقط یه بار اینقد با یکی از کفشا تِق تِق کردم که پاشنه ش شکست یهو ;;)
نتیجه خیلی ناگوار بود که دیگه ترک کردم این کارو :))
 

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,445
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم سه سال جوری زندگی کردم که جای ای کاش های زیادی واسه خودم گذاشتم :-<
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همش تقصیر من بوده........هممممممش :( :| :-<
 
بالا