• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,250
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

آغا ما کیش بودیم ، بعد تو پاساژا اینا همراه خانواده میگشتیم ، اونا میگشتن من اکثراً مینشستم ، زدو یه نفر و آشنا دیدم از همینا که تبلیغ میکنن و غرفه دارن ، حال احوال اینا ، بعد من دنبال گوشی بدم ، بش گفتم اشنا داری ، اینم گف یه شماره بت میدم زنگ بزن طرف ، بگو فلانی فرستاده و اینا ، ارزون میده ، منم گفتم بده ، بعد بنده خدا داش میخوند 2 3 رقم آخر که بود ییهو گف این چقت آشناس ، ااا آغا پاکش کن ، مامانمه ، مامانمه :)) بعد بیچاره دو مین قبلش دو تا خانوم ... محجبه ی متشخص :-" تور کرده بود آورده بود تو غرفش ، آی اینا میخندیدن =))

بعد از قضا همون شب که ما قدم میزدیم و اینا چشم افتاد یه مغازه بود ، اتاق پروی این دم درش بود ، مغازم نسبتاً بزرگ بود ، بعد در اتاق پروش به سمت چپش باز میشد ، یه آینه هم دقیقاً سمت راست یود که کاملاً اجزای داخلی این اتاقک رو نشون میداد برا کسی که بیرونه مغازس حتی ، بعد رو به روی درش هم تو پاسژ از این نیمکتا بود ، ما ام که علاف نشستیم ، مغازه ام لباس زنونه بود :| من شرمندم ، صاحب مغازه سوتی داده خو :| بعد من اگه میدونستم مثلاً دختره داره لباس عوض میکنه ، بالا تنه زیر چیزی نداره ، درم قفل نمیکنه ، مامانش میاد بی هوا باز میکنه درو که دخترشو ببینه ، عمرن اگه مینشستم اونجا :| باور کن :|
 

hamed.yas

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
547
امتیاز
6,500
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشد
سال فارغ التحصیلی
1345
مدال المپیاد
مدال تو مشتم بود.از چنگم درآور
رشته دانشگاه
پزشک. دکتر. طبیب
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم داریم خیلی باحاله.!! زنگ نماز امسال افتاده بود وسط زنگ این.بعد همیشه این معلممون خیلی زود از نماز برمیگشت.یه روز وقتی از نماز اومد یه جایی رو نیمکتا نشست که زیادم تو چشم نباشه! خواست ببینه بچه ها وقتی میان تو کلاس چیکار میکنن...یکی از بچه ها وارد شد.و با صدای بسی بلند گفت:
بچه ها وقتی فلانی( معلممون )اومد اونقدر دست بزنید و بزنید رو میز تا زنگ بخوره. =)) =))
و بعد از دیدن معلم بسی در افق به گشت و گذار پرداخت.
یکی دیگه اومد تو.و برای خودش کلی رقصید و آهنگ خوند.اینم بعد دیدن معلم به همراه اون دوستمون رفتن افق بچرخن.
اما یه نفر سومی هم بود.از اونجایی که قبل از نماز مطالب بسیار سنگین بود و همه تو هنگ بودیم و اعصابا خورد.
این یکی که اومد تو گفت:
ینی این زنگ دیگه میخواد چه گ و ه ی بخوره :)) :)) :)) =)) =))
کلاس تا ارتفاع چندین متری رو هوا پرتاب شد و عده ای سر به بیابان گذاشتند!!!
ینی رنگ صورتش از لبو هم چندین درجه سرخ تر شده بود!!
معلمم دید اوضاع لحظه به لحظه داره بحرانی تر میشه :D :Dبلند شد رفت دم در وایساد تا هر کی میاد قشنگ ببیندش!!!! h-: h-:خلاصه که خیلی حال داد!
 

Luna H.

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
2,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گنبدکاووس
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم شکلات میخوردیم :D بعد این اسمایی که روش نوشته بود یه ذره عجیب و غریب بود و رو یکی نوشته بود: مارزیپان ...
بعد خاله م گفت عه این اسم پنیره :-" مگه شکلات با طعم پنیر هم داریم؟ :-"


منم گفتم بابا اون پنیره اسمش پارمزان ـه :))
 

Hashie

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
235
امتیاز
1,730
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها


یه دفعه من داشتم میگفتم به نظر من آدم اگه ایدز گرفت لازم نیست بره تست بده٬ به هر حال آخرش مرگه٬ چه بفهمی٬ چه نفهمی . بعد دوستم میگه آره٬ نفهمی و بری 400 نفر دیگه رو هم مبتلا کنی !
بعد یه کم راهای انتقال ایدز رو تو ذهنش مرور کرد٬ گفت نه٬ 400 نفر رو مثلاً گفتم خب !
 

Potter Harry

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
1,846
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان قـزوین
پاسخ : سوتی‌ها

امروز روز بزرگداشت علامه مجلسیه...به دوستم میگم امروز روز بزرگداشت مجلسیه همونی ک تو درس 2 تاریخ بود و سر امتحان ما رو بدبخت کرد...(سوم راهنمایی) بعد میگه علامه مهمونیم ک اومد نمره ی ما رو کم کرد بعد مُرد...اینم دوست کودنه ما داریم عایا؟؟ :-"
 

ایلیا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,799
امتیاز
15,064
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
تلاشی بیهوده در المپیاد زیست شناسی!
دانشگاه
هنر تهران
رشته دانشگاه
عکاسی
پاسخ : سوتی‌ها

گوشی مامانمو برده بودم با خودم پیش ارسلان که چندتا برنامه بریزه،بعد دیر شد ساعت 8 اتوبوس نبود دگه،پارچینم که اون ساعت تاکسی گیر نیماد مثن :-" بعد من با گوشی خودم به مامانم اس دادم مامان اتوبوس نیست منتظر تاکسیم شاید دیر کنم یکم،بعد دیدم جواب نمیده مامانم :/ گفتم نیگا چه بیخیاله :/ :-" بعد مثن نیم ساعت بدش که رسیده بودم سر شهرکمون یادم افتاد باو گوشی مامانم که پیش خودمه :))
 

*Reihan*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
578
امتیاز
7,415
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دوس پسر یکی از دوستام( :-s) براش نامه نوشته...
حالا اینکه متن نامه چی بود و ما چقد خندیدیم طولانیه و به کنار...
اخرش نوشته بود:I love you very mach
حالا دانشجوی ترم دومم هس اقا...خخخخخخخخخخ :)) =))
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز ی سوتی دادم نتونستم جمعش کنم اصن :(
قضیه اینجوریه ک منو دوستان واسه ی افرادی اسم سبزیجات گذاشتیم بعد عادت کردیم ب اون اسما

دیروز یکیشون اومده بود خونمون بلند گفتم ریحانه(خواهرم)شلغمم اومده اونجا نشسته!!
هیچی دیگه بنده خدا فک کنم شنید همش چپ چپ نیگا میکرد!!
آبروم رفت :((
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,881
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستان تعریف میکردن که:
مدیر تو کلاس بود جایی بود که دیده نشه
بعد بچه میومدن تو مسخره بازی میکردن
یهو اومدم تو دیدم یکی از دوستان سرخ سرخه رفتم جلوش گفتم چی شده؟
گفت میرزاپور(مدیرشون)
بعد من گفتم میرزاپور زد بگو کجاست بریم حسابش بزاریم کف دستش + چندتا فحش +18
با دیدن مدیرشون یه سلام علیک گفتم رفتم سرجام نشستم اونم هیچی نگفت
 

.:$_$:.

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
435
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

تو یه مجلس رسمی و تشریفاتی:

-:دقیقا کجاست؟
من: خیابان ....کنار مغازه خربار فروشی
-:خربار؟ :))
من:بله دیگه خربار ;;) :-/
-:چی میفروشن تو این مغازه؟ :)
من:معلومه دیگه برنج و حبوبات و اینا
-:آهان بعله شما راست میگی

دو ساعت بعد :-[ :-".........خربار=خواربار
بعد مهمونی خانواده =)) =)) =)) :)) :)) :))
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

با موبایل توی نت بودم ,اومدم جواب فردی رو با اسمایل بدم , خواستم از این اسمایل استفاده کنم :(( دستم رفت روی این *-:
لامصب این اسمایل ها بیخ همن.. بعد شما تصور کنید اون فرد اصلا آشنا نیست X_X (میتونید درک کنید؟) بعد با تصوره اینکه این :(( داره ارسال میشه زدم روی ارسال .. یکهو دیدم این داره ارسال میشه *-: بعد اومدم بزنم لغو هی تند تند زدم روی لغو و صفحه. بعد دیدم نوشت "پیغام ارسال شد" زدم روی ارسال شده ها دیدم این ارسال شده *-: :> خُب این اسمایل دومیه چه کوفتیه دیگه؟ یعنی من خیلی خوشحالم با اون اسمایل اولیه؟
بعد اومدم دُرستش کنم سایت خراب شد X_X


قیافه من: ^#^ ~X( X_X
پ.ن: دیگه از این اسمایلا استفاده نخواهیم کرد + متن رو برای همین گذاشتن
پ.ن 2: دقت کردین اون وقت هایی نمیخواین پیامه(sms حتی) ارسال شه دلیوریش توی یک صدم ثانیه میاد؟
 

najmeh_abl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
639
امتیاز
8,404
نام مرکز سمپاد
فرزانگانـ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
AUT (Tehran Polytechninc) + University of Naples Federico II
رشته دانشگاه
Industrial Bioengineering
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم با اعتماد به نفس کامل امده پیشم میگه قراره بریم کیش...اخر هفته بریم دنبال بلیط قطار....
من:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بلیط قطار کیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-? :O:
دوستم: :-" :D
خدایا این دوستان رواز من نگیر...... :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :D :D
 

shahriyar.m

کاربر فعال
ارسال‌ها
74
امتیاز
1,731
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

پریشب ساعت 2 پسرعمم زنگ زد به موبایلم کارم داشت بعد من خواب بودم بلند شدم قطعش کردم اومدم دوباره خودم بش زنگ بزنم بعد 2-3 بار بوق خورد دیدم برنمیداره نگاه کردم دیدم زنگ زدم خونشون :))) ولی اس دادم بش گفت کسی بیدار نشده مثکه :-"
 

miniiii

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
57
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیرجان
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز مشغول حرف زدن با دختر خاله بودم دیدم هی داره پرو تر میشه خواستم بگم دیگه پسر خاله نشو گفتم هی من به تو رو میدم تو دوباره دوس پسر میشی!!! :D ;)) :)) :) :))

یادمه ی بار تو ماه رمضون داییم اومده بود خونمون بعد منم تو خونه تنها بودم دم افطارم بود رفتم ی تکه نبات سفید برداشتم و واسه دایی آب جوش درست کردم بعد دیدم آبه اصن طلایی رنگ نشد،ی قاشق چ خ برداشتم نصف قاشق زردچوبه ریختم توش بردم واسه دایی :)) =)) X_X
داییم قبله اینکه بخوره کلی به به چه چه کرد و کلی ازم تعریف کرد ک خوش بحال مامانت و از این حرفا...تقصیر من نیست آخه اونموقع نه سال بیشتر نداشتم ;))

ی نکته جالب،چن روز پیش یکی از دوستان بهم گفت با فونت درشت پست نذارم بعد من منظورشو نفهمیدم واسه همین کاری نکردم...
بعد هی با خودم میگفتم چرا پستای بقیه اینقده ریزه؟؟تااااازه الان متوجه شدم اون بنده خدا چی میگفته :)) :))
 

لنگه کفش

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
1,018
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

ﻣﻦ ﻳﺎ ﺳﻮﺗﻲ ﻧﻤﻴﺪﻡ ﻳﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺳﻮﺗﻲ ﻣﻴﺪﻡ ﻣﻴﺰﻧﻢ
ﺗﺨﺮﻳﺐ ﻣﻴﮑﻨﻢ ((:ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺗﻌﺎﺭﻑ
ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: " ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺩﻫﻨﺘﻮﻧﻮ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﯿﺪ !
:))
:D
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دم عید فطر بود پشت تلفن اومدم بگم "عیدتون مبارک" یا "نماز و روزه هاتون قبول باشه" گفتم "عیدتون قبول باشه" X_X
 

artemis ej

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان٢
شهر
مشهد
مدال المپیاد
داشتيم يه زماني...
پاسخ : سوتی‌ها

مامان در حال حرف زدن با خواستگاربا جديتي ك اصن سراغ نداشتم...:
... بله...
از قديمم گفتن علف بايد به دهن بزي شيرين بياد
حالا ببينيم بز چي ميگه.... :-"
=)) =))
دقيقا همينم واسه بز نقل ميكنه ك اشتباهي بهت گفتم بز =))
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,250
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز فک کنم نه پریروز یه میتینگ داشتیم با بچه های سمپاد و اینا ، بعد آخراش بودیم موقع عکس گرفتن ، یکی از خانوما خواست در مورد نشستن نظر بده ، بعد به جای "سرِ چنگو" (فک کنم غیر کرمانیا متوجه نشن البته) گفتن سر چنجه :))

بعد حالا تا اینجاش یه سوتی ، دیگه یکی از دوستان شرو کرد ، خوو آغا سر آبگوشت بشینیم ، سر چلو کباب بختیاری بشینیم ، همینطور میگفتن ، یهو یکی از دوستان ، پروند ، سرِ بلال بشینیم :)) بعد همون دوست اولیمون اشاره میکنه که آغا بلال سخته پرز داره بعد یکی دیگه از دوستان میگه ، آره خار داره ... =))
 
بالا