• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

armaghan20

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
368
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال بود ی امتاحان زبان فارسی ای دادیم سخت
بعد جوابه ی سوال میشد:ویژگی زایایی
منم اومدم گفتم ب دوستم جوابه این سوال چی میشد؟؟
میگه ویژگی نازایی :))
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

چند وقت پیش یکی از اشنایانمون فوت کرد بعد خواهر من مثلا اومد به نفع بنده خدایی که فوت شده یه کاری انجام بده ور داشت طرز خوندن نماز شب لیله الدفن روپیدا کرد واسه چند نفر که اون بنده خدا رو میشناختن اس ام اس کرد بعدش مامانم اومده اس ام اس رو بخونه دیدیم به این حالت در اومد :)) رفتم نگا کردم دیدم شخصیت اون مرحومه رو نابود کرده ،نوشته لیله الدفع .
 

fakury for this weak

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
633
نام مرکز سمپاد
f1
شهر
kerman
پاسخ : سوتی‌ها

برف اومده بود و هوا سرد بود
اب ها رو زمین یخ زده بودن
ما هم رفتیم دم آبخوری
دوستم هر چی فشار میداد آب نمیومد
میگفت:ای بابا این چرا آبش نمیاد!!!!!!
من:من فشارش میدم تو دهنتو بذار روی سوراخش که آب بخوری :D
هیچی دیگه خودمونم منفجر شدیم از خنده :D

+

پوسترالیگام زده بودن تو راهرو بعد عکس روش عکس چن تا المپیادی بود :-"
دوستم پوسترو کند بعدش چپکی وصلش کرد به دیوار :-"
گفتم چرا اینجوری می کنی؟؟؟؟؟؟
میگه:من از این یارو بدم میاد این کاریش کردم که خون بریزه تو مغزش بمیره :D
اسکله مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
 

عمو ژپتو

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,710
امتیاز
5,696
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
قبولی در مرحله دوم المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
شهید باهنر کرمان / شریف
رشته دانشگاه
ریاضی :x
پاسخ : سوتی‌ها

در امتحانات ترم شيوه تقلبي ساده ما اينجوري بود كه بچه ها برگه ميدادن به من ١٠-١١نمره مينوشتم ميدادم بهشون حالا بعدشم اگه چيزي تونستم بهش اضافه ميكردم
بعد امتحان گسسته اول امتحان ١٢/٥نمره نوشتم بهشون دادم بعد يه سوال بود من از يه راه حل ديكه اي حل كرده بودم كلا بعد اول من رفتم برگم صحيح كنه كلي با معلم بحث كردم تا قبول كرد جوابم رو بعد يكي از بچه ها اقاي الف استاد داشت برگش صحيح ميكرد يدفه گفت خوشناااااام :-w من :-" بعد نمرش شد ١٠
نفر بعد اقاي "ب" رفت بالا دوباره معلم : خوشنااااااااام L-: من :-" #-o :-[ نمرش شد ١٠-١١ :D نفر بعد ..... معلم خوشنااااااااام X-(
بعد معلم گفت ميگن دزد نگرفته پادشاهه ولي از خوشنام ميشه كه ميشه كم كرد:>



نتيجه گيري دوستان بعد امتحان: خوب جوابات رو عامه پسند بنويس ديگه L-:
من و جوابم :|
 

biogirl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
207
امتیاز
718
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
مدال المپیاد
:|
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ديروز مامانم از مدرسه اومده بعد اومده اتاقم ميگه گوشي تلفن اينجاس منم بدون اينكه زحمت به خودم بدم دور و برو نگا كنم گفتم نه!

بعد رفته اين دكمه بوق بوق تلفنو كه هميشه صداش رو اصاب من اسكي ميره زده بعد ديدم صداش زيادي نزديكه سرمو چرخوندم ديدم رو ميز قهوه خوري وسط اتاقمه :-"

هيچي ديه مامانم اومده گوشيو برداشته به اين حالت: :-w

منم كه به اين صورت بودم: :-" :-" :-" :-" :-" :-"

در همين حين مامانم برگشته ميگه:دختره گيج حواست كجاس؟بكنم.......

من: :O :| :O :|

مامان: :-?? #-o :-" :-$ ^#^

گوشي تلفن: ^-^

من: :-w :| [-(

و بعد مامانم در رو بست و رفت تا خودشو در افق محو كنه :-"
 

fteh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
636
امتیاز
4,884
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
خوزستان
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی ینی ادای یکی از معلما رو در بیاری....وقتی هنوز داره نیگات میکنه....چکیده ای از اندر احوالات من :-[ #S-: :((
 

رعنــا

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
185
امتیاز
1,686
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی.
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم اردو، بردنمون یه پاساژ بزرگ خرید کنیم. من و دوستم خریدمون تموم شده بود، حوصلمونم سر رفته بود! تصمیم گرفتیم بریم آسانسور بازی! بعد سوار که شدیم همون لحظه یه پسره اومد تو، خیلی هم عجله داشت! گفت خانوم تو رو خدا بزنین هم کف، من خیلی عجله دارم! بعد دوستم زد، خیلی شیک آسانسور رفت طبقه آخر! طفلک پسره همینجوری مونده بود! گفت خانوووووم! تو رو خداااا! همینکه آسانسور وایستاد با دوستم فرار کردیم بیرون! میگم پس چرا اینجوری کردی؟ میگه دستم خورد!
______________________
یه بار سر کلاس ادبیات معلممون گفت جوکای بی مزه تعریف کنین، یکی پاشد گفت یه روز یه مار کبری میره جلو آینه میگه اوا کبری خانوم تویی؟ :| بعد بحث افتاد که کبری چه اسم داغونیه و کی اسم بچشو میذاره کبری و کلی هم بحث داغ شده بود، یهو معلممون گف بچه ها اسم منم کبراس!
______________________
یه معلم فیزیک داریم واسه فوق برنامه میاد، خیلی جوکه! من جلسه اول عادت نداشتم به کاراش انقد خندیدم بش میخواس گچو پرت کنه تو سرم! بعد این یه مسیله (همزه کجاس؟ )داد گف خیلی سخته و... حلش کردم گفتم جواب فلان میشه؟ یه لحظه وایساد، چن قدم اومد جلو انگشتشو جلو صورتش تکون داد گف :نههههههه!!!!! خوشششششششم اومد! درود بر پیکرت!!! بعد من شنیدم اشتباهی درود بر هیکلت! اعصابم ریخت به هم! خواستم پاشم بگم مرتیکه پررو! هیکل من چه ربطی به تو داره؟؟ ولی شانس آوردم فهمیدم اشتباه کردم....!
_______________________
راهیان نور بودیم، فک کنم دهلاویه بود! خسته و کوفته، با سر و وضع داغون! همش غر میزدیم بسه دیگه! چقد گرمه و... یهو یه دیدیم یه پسره داره از جلو میاد! یه جوریم زیاد اعتماد به نفس داشت! ما هم اعصابمون خورد، یکی از دوستام برگش گفت نکبت چه افه ای هم میاد! بعد طرف رد شد رفت، یهو از پشت سرمون صدای جیغ دخترا بلند شد :حامد کمیلییییییی!!!! خب چیکار کنیم! آفتاب خورده بود تو سرمون قاطی کرده بودیم!
 

armaghan20

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
368
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
tehran
پاسخ : سوتی‌ها

خ وخ پیشا رفتم دندون پزشکی تا کشایه ارتودنسیامو عوض کنم
بعد دکتره گف چه سایزه کشی مصرف میکردی تا الان؟؟
منم گفتم کش شورت مصرف میکردم ;;) البته ک منظورم کش کوچیک بود. short
بعد دیدم دکتره داره میخنده :))
ینی میمردم ب جایه شورت بگم کوچیک؟؟ :)) وایی آبروریزی ای بودا
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میگفت اولین بارایی که میخواستم اسکیت یاد بگیرم بامربیم رفته بودیم پارک،منم بلد نبودم چطور بایستم یاتعادلموحفظ کنم.... همینجورداشتم می رفتم یه پسره هم داشت از روبه روم میومد.. که رفتمتوهیکل یارو.. بعد این هی می رفت اینــورتر منم هی بیشترمی رفتم توهیــکل ایــن... !!!!!!!!!!!!
 

fatemeh-s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بهشهر
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

این عاغا آرین ما امروز هوس اسب سواری کرده بودن, همه از تاثیرات جومونگ دیدنه,بعد مام پشت کردیم سوارش کردیم شروع کردیم تو اتاق پیتکُ پیتکُ کنان چرخیدن ^-^ بابام اومد تو اتاق ازش میپرسه پسرم حالا خر سوار شدی یا اسب :-"فک کنم خر باشه ن ؟
ارین :ن دارم اسب سواری میکنم \:D/
بابا : ن ن خره پسرم :D
من: L-:
 

kasandan s

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
340
امتیاز
1,871
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
پردیس فرهنگیان مشهد
رشته دانشگاه
علوم تربیتی
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم چند روز پیش تز یکی از فامیلا شماره یه متخصص قلب رو واسه بابا گرفته بود اسم دکتره سید هادی قاسمی بود...بعد شمارشو با ادرسش تو یه برگه نوشته بود بعد نگو فک کرده ک فامیلیه دکتره سید هادی بوده....
زنگ زده مطب دکتر: گفته مطب دکتر سیدهادی؟؟؟؟؟ :))

منشی هم هیچی نگفته گفته بفرمایین و نوبت داده بهش....

تو راه مطب دکتر بودیم داشتم میخوندم دکتر قاسمیییییییی...مامان گفت نه...سیدهادی....فامیلش سیدهادیه...
یه دفه منو داداشم وبابام : :)) :)) :))
 

Alien

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
582
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
رشته دانشگاه
میخوام برم پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز بحث رو سیگار و قلیون و اینجور چیزا بود یکی ا دوستام گف من یه مدت میکشیدم :|
همینجور میحرفیدیم آخرش گفتم من تا عمر دارم لب نمیدم ^#^ X_X
زود درستش کردم گفتم نمیزنم :D :D
یکیشون گف ن بیا بده :)) =)) قابل توجه کتک رو هم خورد :>
کلا پوکیدیم از خنده =)) =)) =))
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,005
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
پاسخ : سوتی‌ها

عادل فردوسی پور داش گزارش میداد...میخاس بگه و حالا ی فرصت مناسب برای شـــــــــوت....گفت: وحالا ی شُرصَتِ مناسب برای فـــــــــــوت...!!!! :))
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,223
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : سوتی‌ها


همه مون خونه ی خالم جمع بودیم
داییم: امشب میخوایم تا صب دور هم باشیم
پسرخالم: من شنبه امتحان دارم بیخود :-w
داییم: برو خونه ی ما خالیه امشب اونجا باش
من : منم شنبه عربی دارم میرم
همه یه لحظه سکوت
من: منظورم خونه ی خودمون بود ^#^ ^#^ X_X
چرا انقدر فکراتون منفیه؟ :-"
 

Elahek

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
401
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 7
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

وای خیلی سوتی بدی بود. ینی افتضاح بود.
امروز سر کلاس هندسه، بهمون نمره هامونو داد همه هم اینجوری بودیم :(( :-< :-s
بعد نیکو رف برای برگش اعتراض کنه، پیش خانم هی داشت حرف میزد و میگف خانم خیلی بده و شما زیاد نمره کم کردید و اینا یه ذره کاش اضافه نمره میدادید.
بعد معلم هندسه هم که میخواس تیریپ فداکار و خیّر باشه برگشت خیلی شیک و جدی گف: ببین من میخوام بهت بدم.
واااای منو نیکو اینشکلی بودیم: :| --> :-" --> ^-^ --> :D --> ;)) --> :)) --> =))
بعد نییکو به زور خندشو جمع کرد گف مرسی خانم. :D
بعد معلمه برگشت گف: نه واقعن میخوام بهت بدم. B-)
خیلیییییییییییییی بد و ضایع بود خدایی! :D



چه قدر ما ذهن سالم و پاکی داریم واقعن!
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

جدیدا یه سری عکسا توی آپلود7، لینکشون خراب شده. بعد لوگوی سایت آپلود7 رو نشون میده که نوشته: «آپلود دائمی تصویر =P~»

________غلط کردی. چرا حرف مفت میزنی؟---------------
 

sh.kh1377

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
2,445
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره ی زیست دوره هجده و طلای دوره نوزده
پاسخ : سوتی‌ها

سال اول راهنمایی توی نمایشگاه پژوهش و فناوری مصلی ، ما غرفه دار پروژه های سمپاد بودیم و پروژه های خودمون رو هم باید ارائه میکردیم . من کل روز اینقدر پروژه هوش مصنوعیم رو توضیح داده بودم ، دیگه دهنم کف کرده و انصافا اعصاب نداشتم . یه ساعت مونده به پایان اون روز ، یه نفر اومد و مارو به غرفه شون دعوت کرد و ما هم رفتیم دیدیم. کلی اختراع و این حرفا( یه غرفه ی پر) ! بعد احساس کردم که طرف خیلی جوگیر شده و خودش رو میگیره ، گفتم : اینا همه کار شماست؟ گفت : بله ! منم خیلی جدی گفتم : اصلا به قیافتون نمیاد همچنین چیزایی رو درست کرده باشین :| و بعد خیلی شیک سرمو انداختم پایین و رفتم سمت غرفه ی خودمون ! بعد تازه فرداش مامان بابام اومدن بازدید ، بردمشون غرفه ی اونا گفتم ، با این که به قیافه ی ایشون نمیاد اینا رو ساخته باشه ، ولی اختراعاتش بد نی برین نگاه کنین! ینی طرف منو نکشت شانس آوردم :-"

×الان که یادم میوفته دلم میخواد آب بشم برم زیر زمین ! البته خب اون موقع بچه بودم و نمی فهمیدم دیگه :-"
 

M a н d i s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
اراك
رشته دانشگاه
پزشكی
پاسخ : سوتی‌ها

سره کلاس بودیم بعد یهو اقایه معلم زبان با اعتماد ب نفس گف ببنید بچه ها بضی اوقات همون ی دونه مـــاچ برایه من کافیه نمیخواد خیلی تلاش کنید ;;)
بعد ینی قشنگ ما ی لحظه این :O طوری شدیم ک بفهمیم ربط ماچُ بوس با کلاس زبان چیه :)) :-"
بعدها فهمیدیم منظور Adverb ـه much بوده :-"
خب خدایی بد گف ما منحرف شدیم از بحث اصلی :))
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار تو اتاقم نشسته بودم و داشتم مسئله ریاضی حل میکردم،صدای اهنگ هم تا ته زیاد بود
و داشتم باش بلند میخوندم...
بعد رو یه مسئله گیر کردم، چند لحظه ساکت شدم تا حلش کنم، یوهو دیدم مامانم با قیافه :-ss :-s
اومده تو اتاقم میگه محدثه تو داشتی داد میزدی؟!
من-(شگفت زده از اینکه مگه چقدر بلند میخوندم) نه ، چه طور :-"
مامان - پس کیه داره جیغ میزنه یعنی؟!! :-s
- نمیدونم :-"
- خب بشین سر درست...

بله دیگه، گویا ما عربده زنان داشتیم همراهی میکردیم، مامان بابا فکر کردن دارم جیغ میزنم کمک میخوام :D :-" :))

اما بعد از اون دیگه با هیچ شعری همخوانی نکردم :-"
 
بالا