• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بخوونید!!!!!

  • شروع کننده موضوع
  • #1

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
338
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
صداي چکش سرخ فام به همه حاضرين فهماند که دادگاه رسميست و متهم هم خداوند جهان آفرينتنده موجودات
قاضي نعره زد متهم را به جايگاه بياوريد
اما منشي دادگاه اعلام کرد متهم غايب است
و قاضي باز نعره زد عيب ندارد و ما هم در غياب متهم به اتهاماتش رسيدگي مي کنيم و حکم غيابي صادر خواهيم کرد
:قاضي رو به حاضرين کرد و گفت موارد اتهامي خداوند به شرح ذيل مي باشد
متهم به چه حقي انسانها را آزاد گذاشت
متهم به چه حقي به انسانها حق انتخاب راه بد را داد
متهم به چه حقي اعلام کرد که همه انسانها برابرند
متهم به چه حقي ثروت را حق همه مي داند
متهم به چه حقي ما را که عمري براي دينش جان کنده ايم رها کرده و با همه انسانهاي گناهکار يکي مي داند!؟ و با چه جراتي اين بي عدالتي را انجام مي دهد!؟
خداوند متهم است به سوء استفاده از قدرت خدائيش
خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد که چطور چنين چيزي ممکن است که انسانهاي فقير حق خود را از ما بخواهند
انسانهاي فقير و پليدي که جز دزدي کار ديگري ندارند
خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد و اگر نتواند پاسخگو باشد من امروز او را در همين دادگاه ودر مقابل همه شما از خدائي خلعش مي کنم و خداي ديگري انتخاب خواهم کرد
خداوند متهم است که آزادي به انسانها داد که هر غلطي که مي خواهند انجام بدهند و کار ما را سخت کرد
خداوند متهم است به مهرباني بيش از حد که ظلم به انسانهاست
خداوند متهم است به کفران نعمت بخاطر آفرينش اينهمه کهکشان و کره در صورتي که براي ما انسانها تنها بايد يک کره زمين و بهشت و جهنم را مي آقريد و حداکثر خورشيد و ماهي که روز را گرم و شب را روشن کند تا دزدان در امنيت نباشند
خداوند متهم است به آفرينش عشق تا امروز اينچنين کار ما با اين جوانهاي هميشه احمق سخت شود
خداوند متهم است به 000
به ناگاه فردي ژنده پوش از بين حضار در دادگاه بلند شد و گفت : خداوند من همه صحبتهايش را در کتابهاي آسمانيش گفته
شما حق نداريد خداوند عشق را متهم کنيد
و مرد ژنده پوش در حالي که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد
شما حق نداريد خداي مرا متهم کنيد بخاطر خوب بودنش
من وکيل خداوند خواهم بود و يکي يکي سوالات شما را پاسخگو خواهم بود
قاضي نگاهي سراپا تحقير به مرد ژنده پوش انداخت و گفت : آيا تو بي مقدار وکيل همان خداوندي هستي که ادعا مي کند همه ثروتهاي جهان آفريده اوست !؟
و قاضي بدون اينکه متتظر پاسخ وکيل باشد ادامه داد : خداوندي که به همه موجوداتش نعمت و پول فراوان مي دهد آيا وکيل ثروتمند تر از تو پيدا نکرد تا در اين دادگاه به اين عظمت و در جمع هيئت منصفه با شخصيت و با اصالت اينچنين تحقير نکند ما را بخاطر هم صحبت شدن با يک گدا زاده
و وکيل گفت : اي قاضي ! خداوند بنا بر گفته خودش مرا ثروتمند ترين انسان روي زمين قرارداده . اما از آنجا که تعريف شما از ثروت چيز ديگريست ، پس نمي توانيد ثزوت مرا ببينيد
و خداوند من ثروتمند ترين بنده اش را نزد شما فرستاده ، اما شما کوردلان چشم دل نداريد تا ببينيد ثروت بيکران مرا که عشق است
و قاضي نعره زد : اي وکيل گدا زاده ! حد خودت را بشناس و پا را از گليم چند سانتي خود فراتر نگذار و تنها به سوالاتي که از تو پرسيده مي شود پاسخ بده
و وکيل که از نظر من نويسنده اين «حقيقت داستاني» که در دادگاه بودم يک فقير ثروتمند بود ادامه داد
و من امروز با همه دانشم که عشق من است در برابر شما هستم تا همه اتهامها را با دليل عشق که موجه ترين و روشن ترين برهان است رفع کنم و وکالت متهمم که خداي من است را بر عهده گيرم
پس لطفا يک به يک اتهامها را بگوئيد تا از متهمم رفع اتهام کنم
و قاضي نعره زد : اولين اتهام خداوند اين است که به چه حقي پس از آفرينش انسان به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش انسان . در حالي که انسانهاي پست و گناهکاري در اين جهان هستند که به خاطر فقر دزدي مي کنند . آيا شکم اينقدر ارزش دارد که بخاطرش دزدي کنند و گناه کنند
خداوند چرا به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش يک دزد فقير
اين هم مدرک که در آخرين کتابش گفته : فتبارک الله احسن الخالقين
و متهم پاسخ داد : اي قاضي در ابتدا خدا را سپاس مي گويم که لااقل قبول داري که اين قرآن گفته اوست
و اگر خداوند به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش نوع بشر بود نه دزدي که شما با ثروت اندوزي حق او را خورديد تا از سر ناچاري به دزدي پناه آورد
و قاضي گفت اي وکيل براي بار چندم است تذکر مي دهم حواست به گليم خودت باشد
همچنين دليل تو رد است و اين اتهام پابرجا که با بررسي ساير اتهامها در نهايت راي لازم صادر خواهد شد
اما اتهام دوم
موکل شما به چه حقي اعلام کرد که انسان آزاد است تا گناه کند و کفر بگويد
و وکيل پاسخ داد : اي قاضي ! خداوند من به اين خاطر همه را آزاد آفريد تا کارهاي آنها ارزش داشته باشد
زيرا عبادت از روي اختيار ارزش دارد تا عبادت با چوب و چماق و دور از گناه بودن
پاک ماندن در يک فضاي بدون گناه شق القمر نيست
انساني که بخاطر ترس از گناه از جامعه فرار مي کند و دست به هيچ کاري جز عبادت نمي زند از نظر خداي من يک عابد نيست بلکه يک انسان ترسوست
و قاضي ادامه داد : دهان کثيفت را ببند اي وکيل ! تو داري علنا به ما توهين مي کني و مارا ترسو مي خواني احمق
اين اتهام هم رفع نشد و اضافه شد به اتهام اول که در هر دو مورد جرم ثابت شده است
اما اتهام سوم : به چه حقي خداوند حق انتخاب راه بد را به انسانها داد
و وکيل پاسخ داد : به اين خاطر که اگر راه بد وجود نداشت که ديگر انتخاب معنا نداشت و خوب بودن ارزش نبود
زيرا اگرهمه خوب بودند که ديگر چه نياز به آزمايش خوبها بود
شما فرشتگان را در نظر بگيريد چه بي مقدارند در مقايسه با انسان که شب و روز فقط چاپلوسي مي کنند
و خداوند به اين خاطر بود که به خودش بخاطر آفرينش انسان تبريک گفت
و خداوند به اين خاطر راه بد را آفريد تا به افرادي مثل شما ثابت کند که کافران مومن چه پليدند که امروز خدايشان را با کارهايشان محاکمه مي کنند
قاضي نعره اي سر داد و از جايگاه خود برخاست تا وکيل را مجازات کند اما سايرين مانع شدند و در خواست بخشش کردند
و قاضي نعره زد افسوس که اکنون زمان محاکمه خداوند است و در پايان دادگاه حتما تو را مجازات خواهم کرد
اما اتهام سوم : چرا خداوند کفران نعمت کرد و اينهمه کهکشان و ستاره و سياره آفريد در حالي که يک زمين و بهشت و جهنم و خورشيد و ماه کافي بود
و وکيل پاسخ داد : اي قاضي خداوند هيچ چيز را بدون دانش و بيخود نيافريده ،و بدان تو اگر بر تاثير ستارگان بر روي زندگي و آينده جامعه بشر دانش داشتي يقينا تنها همين دانش براي شناخت و پرستش خداوند کافي بود
و تو چه مي داني که در کهکشانهاي ديگر چه موجودات مرئي يا نامرئي زندگي مي کنند!؟
پس لطفا در مورد چيزي که شعورش را نداري سخن مران
و قاضي چکش را به سوي مرد ژنده پوش پرتاب کرد تا مثل قبل چکش هم از خون سر مرد ژنده پوش لعاب گيرد
و قاضي رو به مرد کرد و گفت اين اتهام هم ثابت شد و حال اتهام چهارم
خداوند به چه حقي شيطان را آفريد تا امروز بر خلاف ما کار کند و مايه رنجش ما باشد ، در حالي که تا قيامت زنده باشد و مجازات نشود
و وکيل پاسخ داد اي قاضي خداوند از اين روي شيطان را آفريد تا اراده شما را بيازمايد
شيطاني که تنها گناهش پيشنهاد دادن به انسانهاست که کارهاي پليد انجام دهند اما انسانها در قبول يا رد پيشنهاد اختيار دارند
و شيطان هنوزم که هنوزه خداوند را عبادت مي کند و قبولش دارد اما شما پست تر از شيطان او را به محاکمه مي کشانيد
و قاضي اسلحه اش را از جيب خود در آورد و بدون هيچ اخطاري به سوي وکيل شليک کرد
و اين بار قاضي قهقهه بلندي زد و گفت : حال بگو که آيا من شيطانم اي پليد !؟
و وکيل در حالي که خون از شانه اش سرازير بود زير لب زمزمه کرد : اي کاش لااقل شيطان بوديد
و قاضي با آرامش خاصي گفت : محاکمه را ادامه مي دهيم
اتهام پنجم...
اتهام پنجم هم ثابت شد
اتهام دهم...
اتهام دهم هم ثابت شد
اتهام هزارم...
آنهم ثابت شد
و آخرين و بزرگترين اتهام :خداوند به چه حقي عشق را آفريد تا جوانان امروز اينچنين هرزه و کثيف شوند
و وکيل همه تلاشش را کرد تا آخرين دفاع را از خداوند بکند
و گفت خداوند عشق را آفريد تا نگاهبان نوع بشر باشد
خداوند عشق را آفريد تا دختر و پسر بدور از همه چيز و همه جا دل به هم ببندند تا به ابديت بپيوندند
و حال مشکل شماست که نمي توانيد خوشي اين جوانان را ببيند و نمي گذاريد تا با عشقشان خلوت کنند
و شما کثيف تر از حيوانات هستيد که با خلوت عاشقان هم کار داريد
و صداي تير خلاص به ذهن مرد ژنده پوش که افتخارش وکالت عشق بود شنيده شد
و مرد ژنده پوش کشته راه عشق شد که مرگ در آن جائي ندارد
و به ناگاه تو گوئي پژواکي از همه پرستش گاههاي جهان شنيده شد که مي گفت : اگر من به خودم تبريک گفتم بخاطر خلق اين نوع انسان بود و بس
به ناگاه در بين حاضرين ولوله اي در گرفت
اما قاضي گوش جان نداشت تا اين نداي اهورائي را که هميشه و به همه زبانها در ابديت طنين انداز است بشنود و با چکش سرخ رنگ خود که از خون انسانهاي آزاده لعاب داده شده بود ضربه اي از دور به ذهن همه حاضرين کوبيد و گفت : آن مرد را که به سزاي اعمالش رسانديم و اينک نوبت ايراد حکم متهم است
و شيطان دادستان اين دادگاه خوشحالترين فرد حاضر در دادگاه بود
پس از شنيدن سخنان وکيل متهم و با توجه به تعداد بسيار زياد اتهامهاي وارد شده و وجود دلائل و شواهد مستند و مدارک کافي و با توجه به سکوت متهم که قطعا علامت رضاست من اعلام مي کنم که
خداوندا شما در مورد همه اتهامات وارده مجرم شناخته شديد
و شما انسانها را کافر مي دانيد اگر خدائي نداشته باشند اما خود شما خدائي نداريد . پس به خودتان کافريد
پس اي خداوند من شما را کافر مي دانم و دستور مي دهم تا از اين پس همه ياد شما را اعدام کنند و شما را درگورستان ذهنشان و در قسمت کافرها به خاک بسپارند
و از اين پس شما را از درجه خدائي خلع مي کنم
جنازه اين وکيل را هم ببريد در گورستان کافرهاي بي نام و نشان دفن کنيد
ختم دادگاه را اعلام مي کنم
به احترام قاضي قيام کنيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​
 

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بخوونید!!!!!

وای چشمام درد گرفت خیلی طولانی بود
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
338
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : بخوونید!!!!!

به نقل از cactus :
وای چشمام درد گرفت خیلی طولانی بود
همش و خووندی؟!
چطور بوود؟!
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : بخوونید!!!!!

خیلی کوتاه بود
 

nahid

violet
ارسال‌ها
1,604
امتیاز
5,949
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
پاسخ : بخوونید!!!!!

بابا اینکه فک ما رو انداخت زمین! خیلی کوتاه بودا !
 

p.sh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
32
شهر
كرمان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : بخوونید!!!!!

خیلی طولانی بود .نخوندمش
 

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : بخوونید!!!!!

طولانی بود اماقشنگ بود
 

Marziyeh.banoo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
475
امتیاز
3,644
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : بخوونید!!!!!

خیلی خوشم اومد جذاب بود :)
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : بخوونید!!!!!

عالی بود از معدود نوشته های نثری بود که خوشم اومد.
داستانش جالب بود..
اتفاقاتش هم همین طور
پایانش هم قابل پیشبینی نبود.
آفرین! >:D<
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : بخوونید!!!!!

نخوندمش ولی حدس میزنم قشنگ باشه !
از الآن آفرین آفرین
<D= <D= <D=
 

hony moon

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
108
نام مرکز سمپاد
farzanegan arak
شهر
اراك
دانشگاه
اراک
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : بخوونید!!!!!

و عشق تنها عشق تو را به گرمي يك سيب ميكند مانوس

خيلي قشنگ بود :)
 

ماهِ ـشاد

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
916
امتیاز
3,059
نام مرکز سمپاد
فرزانگان هفت تهران
شهر
تهران
دانشگاه
شهيد بهشتى تهران
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : بخوونید!!!!!

عالی بود خیلی قشنگ بود
فک کنم شیطان همیشه به این روش عمل میکنه و اون چکش ها هم واقعا تشبیه قشنگی بود
خسته نباشی
 

meris-78

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
116
نام مرکز سمپاد
فرزانگان لاهیجان
شهر
لاهیجون
مدال المپیاد
می خوام داشته باشم ولی کی میدونه چی میشه
دانشگاه
اگه چشمم نزنین شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بخوونید!!!!!

به خاطر زحمتی که برای تایپش کشیدی ممنون ...
ولی به نظر من کسایی که زحمت خوندنش رو بخودشون ندادند قشنگی این نوشته رو از دست دادند . <D= <D= <D=
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : بخوونید!!!!!

عالی بود! معرکه! خوشم اومد! آفرین! (;
 

vox

کاربر فعال
ارسال‌ها
47
امتیاز
130
نام مرکز سمپاد
shahid beheshti
شهر
abhar
پاسخ : بخوونید!!!!!

به نقل از ااــهــــه.م :
صداي چکش سرخ فام به همه حاضرين فهماند که دادگاه رسميست و متهم هم خداوند جهان آفرينتنده موجودات
قاضي نعره زد متهم را به جايگاه بياوريد
اما منشي دادگاه اعلام کرد متهم غايب است
و قاضي باز نعره زد عيب ندارد و ما هم در غياب متهم به اتهاماتش رسيدگي مي کنيم و حکم غيابي صادر خواهيم کرد
:قاضي رو به حاضرين کرد و گفت موارد اتهامي خداوند به شرح ذيل مي باشد
متهم به چه حقي انسانها را آزاد گذاشت
متهم به چه حقي به انسانها حق انتخاب راه بد را داد
متهم به چه حقي اعلام کرد که همه انسانها برابرند
متهم به چه حقي ثروت را حق همه مي داند
متهم به چه حقي ما را که عمري براي دينش جان کنده ايم رها کرده و با همه انسانهاي گناهکار يکي مي داند!؟ و با چه جراتي اين بي عدالتي را انجام مي دهد!؟
خداوند متهم است به سوء استفاده از قدرت خدائيش
خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد که چطور چنين چيزي ممکن است که انسانهاي فقير حق خود را از ما بخواهند
انسانهاي فقير و پليدي که جز دزدي کار ديگري ندارند
خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد و اگر نتواند پاسخگو باشد من امروز او را در همين دادگاه ودر مقابل همه شما از خدائي خلعش مي کنم و خداي ديگري انتخاب خواهم کرد
خداوند متهم است که آزادي به انسانها داد که هر غلطي که مي خواهند انجام بدهند و کار ما را سخت کرد
خداوند متهم است به مهرباني بيش از حد که ظلم به انسانهاست
خداوند متهم است به کفران نعمت بخاطر آفرينش اينهمه کهکشان و کره در صورتي که براي ما انسانها تنها بايد يک کره زمين و بهشت و جهنم را مي آقريد و حداکثر خورشيد و ماهي که روز را گرم و شب را روشن کند تا دزدان در امنيت نباشند
خداوند متهم است به آفرينش عشق تا امروز اينچنين کار ما با اين جوانهاي هميشه احمق سخت شود
خداوند متهم است به 000
به ناگاه فردي ژنده پوش از بين حضار در دادگاه بلند شد و گفت : خداوند من همه صحبتهايش را در کتابهاي آسمانيش گفته
شما حق نداريد خداوند عشق را متهم کنيد
و مرد ژنده پوش در حالي که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد
شما حق نداريد خداي مرا متهم کنيد بخاطر خوب بودنش
من وکيل خداوند خواهم بود و يکي يکي سوالات شما را پاسخگو خواهم بود
قاضي نگاهي سراپا تحقير به مرد ژنده پوش انداخت و گفت : آيا تو بي مقدار وکيل همان خداوندي هستي که ادعا مي کند همه ثروتهاي جهان آفريده اوست !؟
و قاضي بدون اينکه متتظر پاسخ وکيل باشد ادامه داد : خداوندي که به همه موجوداتش نعمت و پول فراوان مي دهد آيا وکيل ثروتمند تر از تو پيدا نکرد تا در اين دادگاه به اين عظمت و در جمع هيئت منصفه با شخصيت و با اصالت اينچنين تحقير نکند ما را بخاطر هم صحبت شدن با يک گدا زاده
و وکيل گفت : اي قاضي ! خداوند بنا بر گفته خودش مرا ثروتمند ترين انسان روي زمين قرارداده . اما از آنجا که تعريف شما از ثروت چيز ديگريست ، پس نمي توانيد ثزوت مرا ببينيد
و خداوند من ثروتمند ترين بنده اش را نزد شما فرستاده ، اما شما کوردلان چشم دل نداريد تا ببينيد ثروت بيکران مرا که عشق است
و قاضي نعره زد : اي وکيل گدا زاده ! حد خودت را بشناس و پا را از گليم چند سانتي خود فراتر نگذار و تنها به سوالاتي که از تو پرسيده مي شود پاسخ بده
و وکيل که از نظر من نويسنده اين «حقيقت داستاني» که در دادگاه بودم يک فقير ثروتمند بود ادامه داد
و من امروز با همه دانشم که عشق من است در برابر شما هستم تا همه اتهامها را با دليل عشق که موجه ترين و روشن ترين برهان است رفع کنم و وکالت متهمم که خداي من است را بر عهده گيرم
پس لطفا يک به يک اتهامها را بگوئيد تا از متهمم رفع اتهام کنم
و قاضي نعره زد : اولين اتهام خداوند اين است که به چه حقي پس از آفرينش انسان به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش انسان . در حالي که انسانهاي پست و گناهکاري در اين جهان هستند که به خاطر فقر دزدي مي کنند . آيا شکم اينقدر ارزش دارد که بخاطرش دزدي کنند و گناه کنند
خداوند چرا به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش يک دزد فقير
اين هم مدرک که در آخرين کتابش گفته : فتبارک الله احسن الخالقين
و متهم پاسخ داد : اي قاضي در ابتدا خدا را سپاس مي گويم که لااقل قبول داري که اين قرآن گفته اوست
و اگر خداوند به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش نوع بشر بود نه دزدي که شما با ثروت اندوزي حق او را خورديد تا از سر ناچاري به دزدي پناه آورد
و قاضي گفت اي وکيل براي بار چندم است تذکر مي دهم حواست به گليم خودت باشد
همچنين دليل تو رد است و اين اتهام پابرجا که با بررسي ساير اتهامها در نهايت راي لازم صادر خواهد شد
اما اتهام دوم
موکل شما به چه حقي اعلام کرد که انسان آزاد است تا گناه کند و کفر بگويد
و وکيل پاسخ داد : اي قاضي ! خداوند من به اين خاطر همه را آزاد آفريد تا کارهاي آنها ارزش داشته باشد
زيرا عبادت از روي اختيار ارزش دارد تا عبادت با چوب و چماق و دور از گناه بودن
پاک ماندن در يک فضاي بدون گناه شق القمر نيست
انساني که بخاطر ترس از گناه از جامعه فرار مي کند و دست به هيچ کاري جز عبادت نمي زند از نظر خداي من يک عابد نيست بلکه يک انسان ترسوست
و قاضي ادامه داد : دهان کثيفت را ببند اي وکيل ! تو داري علنا به ما توهين مي کني و مارا ترسو مي خواني احمق
اين اتهام هم رفع نشد و اضافه شد به اتهام اول که در هر دو مورد جرم ثابت شده است
اما اتهام سوم : به چه حقي خداوند حق انتخاب راه بد را به انسانها داد
و وکيل پاسخ داد : به اين خاطر که اگر راه بد وجود نداشت که ديگر انتخاب معنا نداشت و خوب بودن ارزش نبود
زيرا اگرهمه خوب بودند که ديگر چه نياز به آزمايش خوبها بود
شما فرشتگان را در نظر بگيريد چه بي مقدارند در مقايسه با انسان که شب و روز فقط چاپلوسي مي کنند
و خداوند به اين خاطر بود که به خودش بخاطر آفرينش انسان تبريک گفت
و خداوند به اين خاطر راه بد را آفريد تا به افرادي مثل شما ثابت کند که کافران مومن چه پليدند که امروز خدايشان را با کارهايشان محاکمه مي کنند
قاضي نعره اي سر داد و از جايگاه خود برخاست تا وکيل را مجازات کند اما سايرين مانع شدند و در خواست بخشش کردند
و قاضي نعره زد افسوس که اکنون زمان محاکمه خداوند است و در پايان دادگاه حتما تو را مجازات خواهم کرد
اما اتهام سوم : چرا خداوند کفران نعمت کرد و اينهمه کهکشان و ستاره و سياره آفريد در حالي که يک زمين و بهشت و جهنم و خورشيد و ماه کافي بود
و وکيل پاسخ داد : اي قاضي خداوند هيچ چيز را بدون دانش و بيخود نيافريده ،و بدان تو اگر بر تاثير ستارگان بر روي زندگي و آينده جامعه بشر دانش داشتي يقينا تنها همين دانش براي شناخت و پرستش خداوند کافي بود
و تو چه مي داني که در کهکشانهاي ديگر چه موجودات مرئي يا نامرئي زندگي مي کنند!؟
پس لطفا در مورد چيزي که شعورش را نداري سخن مران
و قاضي چکش را به سوي مرد ژنده پوش پرتاب کرد تا مثل قبل چکش هم از خون سر مرد ژنده پوش لعاب گيرد
و قاضي رو به مرد کرد و گفت اين اتهام هم ثابت شد و حال اتهام چهارم
خداوند به چه حقي شيطان را آفريد تا امروز بر خلاف ما کار کند و مايه رنجش ما باشد ، در حالي که تا قيامت زنده باشد و مجازات نشود
و وکيل پاسخ داد اي قاضي خداوند از اين روي شيطان را آفريد تا اراده شما را بيازمايد
شيطاني که تنها گناهش پيشنهاد دادن به انسانهاست که کارهاي پليد انجام دهند اما انسانها در قبول يا رد پيشنهاد اختيار دارند
و شيطان هنوزم که هنوزه خداوند را عبادت مي کند و قبولش دارد اما شما پست تر از شيطان او را به محاکمه مي کشانيد
و قاضي اسلحه اش را از جيب خود در آورد و بدون هيچ اخطاري به سوي وکيل شليک کرد
و اين بار قاضي قهقهه بلندي زد و گفت : حال بگو که آيا من شيطانم اي پليد !؟
و وکيل در حالي که خون از شانه اش سرازير بود زير لب زمزمه کرد : اي کاش لااقل شيطان بوديد
و قاضي با آرامش خاصي گفت : محاکمه را ادامه مي دهيم
اتهام پنجم...
اتهام پنجم هم ثابت شد
اتهام دهم...
اتهام دهم هم ثابت شد
اتهام هزارم...
آنهم ثابت شد
و آخرين و بزرگترين اتهام :خداوند به چه حقي عشق را آفريد تا جوانان امروز اينچنين هرزه و کثيف شوند
و وکيل همه تلاشش را کرد تا آخرين دفاع را از خداوند بکند
و گفت خداوند عشق را آفريد تا نگاهبان نوع بشر باشد
خداوند عشق را آفريد تا دختر و پسر بدور از همه چيز و همه جا دل به هم ببندند تا به ابديت بپيوندند
و حال مشکل شماست که نمي توانيد خوشي اين جوانان را ببيند و نمي گذاريد تا با عشقشان خلوت کنند
و شما کثيف تر از حيوانات هستيد که با خلوت عاشقان هم کار داريد
و صداي تير خلاص به ذهن مرد ژنده پوش که افتخارش وکالت عشق بود شنيده شد
و مرد ژنده پوش کشته راه عشق شد که مرگ در آن جائي ندارد
و به ناگاه تو گوئي پژواکي از همه پرستش گاههاي جهان شنيده شد که مي گفت : اگر من به خودم تبريک گفتم بخاطر خلق اين نوع انسان بود و بس
به ناگاه در بين حاضرين ولوله اي در گرفت
اما قاضي گوش جان نداشت تا اين نداي اهورائي را که هميشه و به همه زبانها در ابديت طنين انداز است بشنود و با چکش سرخ رنگ خود که از خون انسانهاي آزاده لعاب داده شده بود ضربه اي از دور به ذهن همه حاضرين کوبيد و گفت : آن مرد را که به سزاي اعمالش رسانديم و اينک نوبت ايراد حکم متهم است
و شيطان دادستان اين دادگاه خوشحالترين فرد حاضر در دادگاه بود
پس از شنيدن سخنان وکيل متهم و با توجه به تعداد بسيار زياد اتهامهاي وارد شده و وجود دلائل و شواهد مستند و مدارک کافي و با توجه به سکوت متهم که قطعا علامت رضاست من اعلام مي کنم که
خداوندا شما در مورد همه اتهامات وارده مجرم شناخته شديد
و شما انسانها را کافر مي دانيد اگر خدائي نداشته باشند اما خود شما خدائي نداريد . پس به خودتان کافريد
پس اي خداوند من شما را کافر مي دانم و دستور مي دهم تا از اين پس همه ياد شما را اعدام کنند و شما را درگورستان ذهنشان و در قسمت کافرها به خاک بسپارند
و از اين پس شما را از درجه خدائي خلع مي کنم
جنازه اين وکيل را هم ببريد در گورستان کافرهاي بي نام و نشان دفن کنيد
ختم دادگاه را اعلام مي کنم
به احترام قاضي قيام کنيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​
به قرآن نخوندم چی نوشتی دیدم زحمت زیادی گشیدی واسه نوشتنش لایک کردم
 

سمپادیا

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
40
نام مرکز سمپاد
مركزي
شهر
طهران
مدال المپیاد
اووووووو خیلیه زیاده هرکی خاص از خودم بپرسه
دانشگاه
خوب گوش كن يبار ميگما:ژاپن د
رشته دانشگاه
ماكاروني و آش رشته
پاسخ : بخوونید!!!!!

به قول باباشاه خیلییییییی خوب بودییَیند. خوشم آمد از وکیل خدا بعضی جاها خیلی خوب حال قاضی رو می گرفت با جواباش.اینو خودتون نوشتین یا از جایی کپی کردین؟اگه کپیه منبعشم بگین لطفا و اگه خودتونه بهتون تبریک میگم دس به قلم خوبی دارین آیندتون روشنه :D :D <D= <D= <D=
 

♣ Golbarg ♣

کاربر فعال
ارسال‌ها
43
امتیاز
109
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آمل
پاسخ : بخوونید!!!!!

خیلی خوب و قابل تحسین بود ... ولی حس میکنم وکیل میتونست جوابای دندون شکن تری بده جوابایی که با همه ی جوابایی که تو پاسخ به این قبیل سوالا میشنویم فرق داشته باشه تا به کشش مطلب اضافه کنه ... میشد از حضور بقیه شاهدا و حاضرا هم به نحوی استفاده شه .
مثلا در جواب به اون سوال که خدا چرا بابت خلقت انسان به خودش تبریک گفت میشد ادامشو اینطوری نوشت که : من به انسانیتم اونقدر معتقدم که تحسین خدا رو به جا میدونم و اگه شما جناب قاضی اونقدر خودتون رو حقیر تصور میکنید که آفرینشتون نیاز به تحسین داشته باشه صلاحیت قضاوت در دادگاه بشریت رو ندارید ... ( چون بر خلاف گفته ی وکیل خدا به خاطر آفرینش همه ی انسان ها که شامل دزدها و جنایتکار ها هم میشه به خودش تبریک گفت چون در وجود جانی ترین انسان ها هم گوهری به نام انسانیت وجود داره )
در کل به نظر خیلی خوب میرسید و مطمئنا با ادامه ی این روند موفقیت های زیادی کسب خواهید کرد... شاد باشید
 

دختر باران

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
643
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 اهواز
شهر
اهواز
مدال المپیاد
ادبی-زیست
پاسخ : بخوونید!!!!!

خوبه گفتی بخونید وگرنه از خوندن همچین شاهکاری محروم میشدم.فوق العاده بود آبجی بی تعارف
 
بالا